رزیدنت اویل ۵ نمونهای از یک پتانسیل از دست رفته است؛ خوب، بد، زشت
چگونه دنبالهی اثری مانند رزیدنت اویل ۴ را خواهید ساخت؟ چگونه دنبالهی اثری را خواهید ساخت که نگاه ما به بازیهای تیراندازی سوم شخص را تغییر داد و تعریف جدیدی از ژانر ترس و بقا ارائه کرد؟ چگونه راه اثری را که از آن به عنوان یکی از بهترین بازیهای تاریخ یاد میشود، ادامه خواهید داد؟ این سوالهایی است که کپکام چهار سال فرصت داشت تا جواب آنها را کشف کند. در نهایت نتیجهی کار اثری بود به نام رزیدنت اویل ۵ که به همان اندازه که مورد ستایش قرار میگیرد، مورد سرزنش بسیاری نیز هست. حال در اینجا نگاهی به این بازی انداخته و بخشهای مختلف آن را بررسی خواهیم کرد.
خوب
جلوههای بصری
موارد زیادی وجود دارد که این بازی به لطف چارچوبی که در رزیدنت اویل ۴ معرفی شد، در آنها خوب عمل کرده است. یکی از اینها جلوههای بصری و به طور کلی گرافیک بازی است. این بازی در زمان عرضه خیرهکننده بود و حتی با گذشت سالها هنوز زیبا به نظر میرسد. رزیدنت اویل ۵ به راحتی یکی از بهترین بازیهای اوایل نسل هفتم است و در آن زمان تنها تعداد کمی از بازیها از این نظر بهتر از این اثر عمل کردهاند. جلوههای بصری درون بازی و سکانسهای از پیش رندر شده عالی به نظر میرسند و فیلمبرداری صحنهها نیز در نوع خود جالب است. در واقع بازی یک اثر فوقالعاده سینمایی است.
سیستم اینونتوری
مورد دوم، سیستم اینونتوری جدید است. به جای سر و کله زدن به صورت تتریس وار با هر آیتم، ۹ اسلات به شما داده میشود. در کنترلرها، چهار اسلات اول به D-Pad منتقل میشوند، اما کیبورد هر نه اسلات از طریق کلیدهای تا ۹ در دسترس خواهند بود. این بدان معناست که جابهجایی بین سلاحها، کاری که شما احتمالا بسیار انجام میدهید، روان و آنی است و نیاز به باز کردن یک صفحهی جدید، انتخاب سلاح و بستن صفحه نخواهد بود.
کنترل
با اینکه موارد عجیب و غریبی در گیمپلی وجود دارد که در بخشهای بعدی به آن بیشتر خواهیم پرداخت، با این حال کنترل بازی نیز بهبود یافته است. اسلحهها نسبت به نسخهی چهارم به نوعی واکنشپذیرتر هستند و هدفگیری با آنها سریعتر و آسانتر است. در نسخهی رایانههای شخصی به جای هدف گیری لیزری، نوعی رتیکل نه چندان جذاب وجود دارد، اما حداقل هدفگیری با موس برخلاف آنچه در پورت رایانههای شخصی رزیدنت اویل ۴ دیدهایم، لذتبخش است.
ریکاردو ایروینگ
در نهایت ریکاردو ایروینگ (Ricardo Irving) را داریم. ایروینگ آنتاگونیست اصلی نیمهی اول بازی است و یکی از باسهای بازی نیز محسوب میشود. او همچنین یکی از عجیبترین شخصیتهای سری رزیدنت اویل و با ظاهر متفاوت، رفتار دیوانهوار و لهجهی خود تا حدی ما را یاد جوکر میاندازد. تماشای او هر زمان که در بازی ظاهر میشود، لذتبخش است. در واقع این مایهی تاسف است که این شخصیت نتوانست بیشتر از این در بازی حضور پیدا کند.
بد
سیستم اینونتوری
مسلما چیزی به نام یک بازی کامل وجود ندارد و طبیعتا رزیدنت اویل ۵ نیز از این قاعده مستثنی نیست. این بازی مشکلات ریز و درشتی دارد که در این بخش به آنهایی که بیشتر قابل چشمپوشی هستند، خواهیم پرداخت. مشکل او مربوط به اینونتوری است. همانطور که گفته شد، به جای سیستم جعبه مانند که در نسخهی قبل مجموعه دیده بودیم، شما فقط ۹ اسلات برای هر شخصیت دارید، بنابراین به طور کلی ۱۸ اسلات در اختیار شما است. مشکل بزرگ سیستم جدید این است که مهمات، نارنجکها و آیتمهای شفابخش که در زمان رزیدنت اویل ۴ فضای کمی را اشغال میکردند، اکنون به اندازهی یک سلاح، فضای در اختیار شما را در بر میگیرند.
در واقع ممکن است که در موقعیتی قرار بگیرید که مجبور شوید بین برداشتن یک اسلحهی جدید یا نگه داشتن مهمات برای سلاحی دیگر، یکی را انتخاب کنید. هرچند نارنجکها به هر تعداد که باشند، تنها یک اسلات را اشغال میکنند، اما آیتمهای مربوط به سلامتی اینطور نیستند و مهمات نیز ظرفیت محدودی در هر اسلات دارند. این باعث شده تا تلاش برای حمل بیش از سه سلاح به یک کابوس تبدیل شود است زیرا باید مهمات و دیگر آیتمها را نیز در نظر داشته باشید.
کنترل کلاسیک
از طرفی کنترل کلاسیک سری یا همان تانک نیز وجود دارد. رزیدنت اویل ۴ نیز به نوعی از این نوع کنترل استفاده میکرد، اما از آنها برای افزایش تنش صحنههای ترسناک استفاده میکرد. از طرفی اغلب شما را در مقابل گروههای کوچکی از دشمنان قرار میداد و شما را مجبور میکرد تا با دقت و صبر مبارزه کنید. با این حال از آن جایی که رزیدنت اویل ۵ نسبت به نسخهی قبل خود اکشنتر است، استفاده از این نوع کنترل عذابآور است. در واقع شخصیتهای شما انگار تنبل هستند و حرکت در اطراف دردسرهای زیادی دارد. این سیستم شاید هنگام مبارزه با دشمنان باعث القای حس ترس بیشتری شود اما در مقایسه با کنترل بازیهایی مانند نسخهی اول Dead Space که در سال ۲۰۰۸ منتشر شد، قدیمی و غیرضروری به نظر میرسد.
زشت
هوش مصنوعی
اینجا جایی است که قطار رزیدنت اویل ۵ کاملا از ریل خارج میشود. شاید بتوان گفت که یکی از مهمترین مشکلات بازی هوش مصنوعی شخصیتها است. تمام نسخههایی از سری رزیدنت اویل که قبل از بازی پنجم عرضه شده بودند، به استثنای Resident Evil: Outbreak، تجربههایی تک نفره محسوب میشدند. با این حال به دلایلی کپکام تصمیم گرفت که نه تنها حالت کوآپ را در بازی قرار دهد، بلکه آن را هستهی مرکزی بازی کرد به گونهای که بازی به صورت تک نفره جذابیت زیادی ندارد. بازی به صورت کوآپ با یک دوست با وجود سیستمهایی که قرار داده شده، سرگرمکننده است اما به صورت تک نفره به دلیل هوش مصنوعی ضعیف شخصیتها، بعضا روی مخ شما خواهد رفت.
دادن آیتمهای سلامتی به هوش مصنوعی به این معنی است که به محض اینکه ضربه بخورید، از آن استفاده میکند. از طرفی اگر به شخصیت دیگر یک سلاح بهتر بدهید، تا زمانی که مجبور نشود از سلاح کمری ضعیف خود استفاده خواهد کرد. همچنین دادن نارنجک و مواد منفجره به او مساوی است با تمایل شما برای ترک بازی. مسائل دیگری نیز وجود دارند که مربوط به برداشتن مینها روی زمین و گلولهی سلاحهایی است که ندارند. این شاید به طور کلی تاثیر زیادی روی گیمپلی در بیشتر مواقع نگذارد اما قطعا اعصاب شما را بهم میریزد.
اکشن، اکشن، اکشن!
مشکل تمرکز زیاد بازی روی بخش کوآپ فراتر از مواردی نظیر هوش مصنوعی و سیستم اینونتوری است. بازی رزیدنت اویل ۴ در سکانسهای محدودی تعداد دشمنان زیادی را در مقابل شما قرار میداد. حال تصور کنید که صحنهی مشهور روستا در نسخهی چهارم بارها تکرار شود. این ماهیت رزیدنت اویل ۵ را تشکیل میدهد. هر چند بخشهایی وجود دارد که در آن با دشمنان کمی برخورد میکنید و نیاز به تاکتیک و برنامهریزی احساس میشود اما بیشتر مبارزات بازی بر پایهی اکشن بیشتر است و باید تنها بدوید و شلیک کنید. این باعث بهم خوردن تعادل مهمات در بازی شده و المان بقا عملا در بازی زیاد دیده نمیشود.
هرچند در بیشتر مواقع میتوانید به راحتی با دشمنان مقابله کنید زیرا هوش مصنوعی آنها بسیار ضعیف است، اما این بخشها را میتوان به راحتی با دویدن دور زد. بازی نیز گهگاه با اضافه کردن پازلهای محیطی این روش را تشویق میکند. از طرفی با اینکار مهمات زیادی ذخیره خواهید کرد و میتوانید از آنها در مواقع دشوار استفاده کنید. در واقع بازی دارای بخشهای دشواری نیز است که گذر از آنها بعضا نیاز به صبر ایوب و برنامهریزی زیاد دارد.
مشکل بزرگ بازی این است که یک اثر در سبک ترس و بقا نیست، اما تلاش میکند که اینگونه باشد. رزیدنت اویل ۵ به شدت میخواهد مانند Gears of War 2 یا Saint’s Row 2 یک بازی تیراندازی اکشن محور باشد، اما به خاطر بازیهای قبلی خود را محدود به ریشههای ترس و بقا میداند و به نوعی تکلیفش با خودش مشخص نیست. اگر هوش مصنوعی بهتر بود، کنترلها روانتر و به طور کلی بیشتر شبیه یک اثر اکشن بود، شاید بازی بهتر عمل میکرد. در هر صورت در حالت عادی بازی از اکشن زیادی برخوردار است و مقدار بیشتری از آن تفاوت چندانی در ماهیت آن ایجاد نمیکرد.
جمعبندی
رزیدنت اویل ۵ تلاش میکند که در بسیاری از لحظات خود مانند نسخهی چهارم سری عمل کند و گاهی اوقات این کار را با موفقیت انجام میدهد، اما به طور کلی شکست میخورد زیرا تعادل مناسبی بین اکشن و ترس برقرار نمیکند. هر لحظهی هیجانانگیز بازی تلاشی برای به تصویر کشیدن دوبارهی عظمت رزیدنت اویل ۴ یا چیزهایی است که قبلا در نسخههای کلاسیک سری دیده بودیم. از طرفی زمانی که بازی قصد دارد تا چیز جدیدی را ارائه دهد، تنها به تقلید از بازیهای دیگر بسنده میکند.
با این حال رزیدنت اویل ۵ حتی به عنوان یک اثر ترسناک، افتضاح محسوب نمیشود. اگر مواردی مانند هوش مصنوعی بهتر بودند، این بازی به عنوان یک تجربهی کوآپ عالی بود، اما بدون هدف است و در کنار مشکلات متعدد گیمپلی، حتی از داستان باکیفیتی نیز برخوردار نیست. گفتنی است که این بازی امروزه فقط در صورتی که از طرفداران بزرگ این مجموعه باشید، ارزش تجربه کردن دارد.
منبع: Goomba Stomp
رزیدنت اویل ۱ آغازگر دوران طلایی ژانر ترس و بقا است؛ طلوع مردگان
رزیدنت اویل ۲ الماس درخشان ژانر ترس و بقا است؛ در هیاهوی راکون سیتی
رزیدنت اویل ۳ رویکرد سری را برای همیشه تغییر داد؛ کابوسی به نام نمسیس
رزیدنت اویل کد: ورونیکا پلی میان وحشت و اکشن است؛ بازگشت به گذشته
رزیدنت اویل ۴ نقطهی عطف این مجموعهی بازیهای ترسناک است
البته که من رزیدنت اویل ۵ رو یه اثر عالی میبینم ولی با قسمت هوش مصنوعی که گفتین موافقم. شیوا تیرای زیادی هدر میده اما با توجه به اینکه استفاده از سلاح کمری رو اولویت خودش میدونه این اسلحه رو براش آپدیت میکنم و معمولا تیرهای این تفنگ رو به اون اختصاص میدم و خودم از رگبار و شاتگان استفاده میکنم که منابع من رو تموم نکنه. منتها مشکلم باهاش در زمینه استفاده بیخود و بیجا از آیتم های سلامت هست که با کوچکترین برخوردی استفاده میکنه و بخاطر محدویت اینونتوری امکان اینکه خودت حمل کنی هم وجود نداره.
اما در بحث کمبود فضای اینونتوری ممکنه در حالت کلی حرف شما درست باشه اما اویل ۴ جایی نداشت که وسایل بی استفاده رو با خودت حمل نکنی و مجبور بودی کلا حذف کنی اما در اویل ۵ نهایتا بعد اینکه کشته بشی میتونی لوازم متناسب با اون مرحله رو برداری و اضافه ها رو موقتا با خودت حل نکنی
رزیدنت ۵ یکی از معدود بازی هایی هستش که تا الان بیش از ۱۰ بار پلی دادم ، سبک بازی خیلی جذابه و بنظرم نسبت به بقیه نسخه های رزیدنت اویل برتری داره (البته از لحاظ خط داستانی و سبکش ) ، در مورد هوش مصنوعی هم اونقدرا عملکرد ضعیفی نداشته اینکه میشه از یار مون ب عنوان جعبه اسلحه استفاده کنیم نکته مثبتشه . من که هیچوقت روش حساب نمیکردم همیشه نقش طعمه و جعبه مهمات من و ایفا میکرد . یکی دیگه از نکات جذاب این بازی ، قسمت های سکرت بود که میشد ایتم هایی نظیر طلا و سکه رو پیدا کرد.
رزیدنت ایول ۵ از تمام رزیدنت ایول ها بهتره
بخصوص قسمت صلاح و ارتقای صلاح و حرکات اکشن زیبا
بعد از رزیدنت ۶ داستان رزیدنت ۵ از همه زیباتر بود
چرا حتما باید تعادل ایجاد شود؟
یعنی بازی ترسناک نیست؟
من این قسمت را از چهار هم بیشتر دوست داشتم، اکشن بیشتر، موسیقی به مراتب بهتر، حضور کریس ردفیلد و جیل ولنتاین،سیستم خرید و ارتقای اسلحه عالی و دوبلر های حرفه ای به خصوص وسکر این قسمت را عالی کرده است چون همچین رزیدنت اویلی را کم داریم که تکیه اش بیشتر به اکشن است و نه ترس مطلق.