رزیدنت اویل ۴ نقطهی عطف این مجموعهی بازیهای ترسناک است
شاید باورش برای افرادی که با سری رزیدنت اویل بزرگ نشدهاند سخت باشد، اما این مجموعه همیشه اینگونه نبوده است. در دههی ۹۰ میلادی، زمانی که ژانر ترس و بقا هنوز در ابتدای راه خود بود، چیزی به نام دوربین روی شانه یا هوش مصنوعی تطبیقپذیر وجود نداشت. شکل و شمایل رزیدنت اویل در گذشته در مقایسه با آنچه که از زمان انتشار نسخهی چهارم در سال ۲۰۰۵ به آن عادت کردهایم، تا حدی عجیب به نظر میرسد و شاید از خود بپرسیم که چگونه در آن زمان با زاویههای دوربین این بازیها کنار میآمدیم.
سیستم کنترل شخصیتها در آن زمان، مانور دادن با آنها را در شرایط سختی که بازیها ایجاد میکردند، تقریبا غیرممکن میکرد. از سیستم کنترل بازیها که بگذریم، شش نسخهی ابتدایی سری رزیدنت اویل با احتساب نسخههای فرعی نظیر کد ورونیکا، زیرو و…، تنها از سیستم ذخیرهسازی دستی بهرهمند بودند که البته این سیستم نیز دست شما را چندان باز نمیگذاشت. در واقع تنها زمانی میتوانستند پیشرفتهای خود را ذخیره کنید که یک ماشین تحریر را مشاهده کرده و جوهر به همراه داشتید. همچنین بازی شما را بر اساس تعداد سیوهایی که انجام دادهاید، رتبهبندی میکرد و این شما را به نوعی مجاب میکرد که تا حد ممکن کمتر بازی را ذخیره کنید.
افرادی که با این بازیها آشنا نبودهاند، احتمالا میگویند که بازیکن در همان ساعات اولیهی بازی با وجود کنترل سخت و چالشهای مختلف بازی، آن را کنار خواهد گذاشت. البته این بدان معنا نیست که نسخههای قدیمی رزیدنت اویل از کیفیت خوبی برخوردار نبودهاند. تقریبا میتوان گفت که تمامی بازیهایی که قبل از رزیدنت اویل ۴ از این سری عرضه شدند، همگی از بهترین بازیهای سبک ترس و بقا در تاریخ هستند. با این حال با پیشرفت تکنولوژی و صد البته جلوگیری از افتادن به دام تکرار، نیاز به تغییر بیشتر از هر زمان دیگری احساس میشود.
میتوان گفت که از نسخهی دوم مجموعهی رزیدنت اویل، این سری تغییر زیادی پیدا نکرد. در چهار اثری که پس از این بازی منتشر شدند، گرافیک و جلوههای صوتی بهبود یافت، تنوع دشمنان بیشتر شد و مکانیکهایی نظیر جاخالی (نسخهی سوم) معرفی شدند، اما روند سری سری همان همیشگی بود. با این حال رزیدنت اویل ۴ این سری را به طرز چشمگیری تغییر داد. این بازی دارای کمپینی بود که تا ۲۰ ساعت طول میکشید. این در حالی است که یک بازی رزیدنت اویل معمولا ۶ تا ۱۰ ساعت طول میکشید و حتی امروزه نیز بیشتر از این مقدار نمیشود. از طرفی بازیکنان این بار با دشمنانی روبرو میشدند که نردبانها را به سمت پنجرهها بالا میبردند، ارههای برقی خود را روی درها میکشیدند و سعی میکردند که با برافروختن آتش، آنها را بسوزانند. این در مقایسه با محدودیتهای دشوار و نبردهای درون راهروهای رزیدنت اویل زیرو که در سال ۲۰۰۲ منتشر شده بود، یک دنیای کاملا جدید بود.
اگرچه طرفداران به دنبالههایی که پس از این بازی معرفی شده بود خوشبین بودند، اما کپکام نتوانست راه رزیدنت اویل ۴ را به خوبی ادامه دهد. نسخهی پنجم به شدت بر روی حالت چند نفره تمرکز داشت و داستانی نه چندان باکیفیت را روایت میکرد. رزیدنت اویل ۶ نیز دیگر یک بازی نبود، بلکه چهار بازی مختلف با اتسمفر، سناریو و حتی ژانرهای متفاوت محسوب میشد. در واقع رزیدنت اویل ۴ توانست به خوبی المانهای اکشن را در ژانر ترسناک ترکیب کند، اما دو نسخهی بعد بی گدار به آب زده و اصل خود را به عنوان یک اثر ترسناک فراموش کردند.
از طرفی اسپینآفها نیز خوش ندرخشیدند. Operation: Racoon City به عنوان یک بازی تیراندازی تاکتیکی نتوانست موفق شود. در همین حال، نسخهی Revelations سعی کرد که سبک جدیدی از گیمپلی را معرفی کند اما تنها روی کنسول قابل حمل نینتندو ۳DS منتشر شد و اگرچه موفقیت شگفتانگیز آن بعدا منجر به پورت کنسولی آن شد، اما دیالوگهای آن همچنان ما را یاد دیالوگهای مضحکی که در نسخههای ابتدایی رزیدنت اویل میشنیدیم، میانداخت. این بازی در سال ۲۰۱۲ منتشر شد و طبیعتا در تمامی جنبهها انتظار بیشتری از آن میرفت.
این همان شرایط عجیبی است که امروزه سری در آن قرار گرفته است و گرفتار انتظاراتی که در ژانویهی ۲۰۰۵ یعنی زمانی که رزیدنت اویل ۴ ذهن همه را به خود مشغول کرده بود، شده است. شرایطی که کمتر شرکتی برای مجموعههای بزرگ خود میخواهد. کپکام در کنار ریبوت مجدد سری و تغییر روند آن که به بازیهای موفقی نظیر رزیدنت اویل ۷ منجر شد، تصمیم گرفته است تا یک بازی کلاسیک دیگر از این سری را بازسازی کند. با این حال شرایط رزیدنت اویل ۴ مانند نسخهی دوم یا سوم نیست. هرچند تصمیم کپکام از نظر تجاری بسیار منطقی است اما این بازی مشهورترین و محبوبترین نسخه از سری رزیدنت اویل است و هر اشتباهی که از سازندگان سر بزند، ممکن است بار دیگر سری را از چشم طرفداران بیندازد.
منبع: Goomba Stomp
من به شخصه در این مجموعه، ابتدا رزیدنت اویل پنج و بعد ریمیک دو را خیلی دوست دارم، نمی دونم چرا همه از نسخه پنج بد می گویند، من از کریس و جیل در این مجموعه خیلی خوشم میاد، ضمن اینکه بعد از اویل دو ریمیک، پرفروش ترین نسخه، شماره پنج است، در شماره پنج خوبی های نسخه چهار ارتقا پیدا کرد و اکشن با سلاح های متنوع و قابل ارتقا باعث شد که من چندین بار شماره پنج را تکرار کنم.
ریمیک دیگه چیه. یعنی چی