رزیدنت اویل ۱ آغازگر دوران طلایی ژانر ترس و بقا است؛ طلوع مردگان
رزیدنت اویل (معروف به Biohazard در ژاپن) از زمان انتشار نسخهی اول خود در سال ۱۹۹۶، یکی از محبوبترین و تاثیرگذارترین سریها در ژانر «ترس و بقا» (Survival Horror) است. در واقع کمپانی کپکام برای اولین بار در هنگام بازاریابی و تبلیغات رزیدنت اویل ۱، اصطلاح ترس و بقا را ابداع کرد. این بازی به قدری از نظر تجاری موفقیتآمیز بود که دورانی طلایی را برای بازیهای این سبک آغاز کرد و به محبوبیت پلیاستیشن ۱ کمک زیادی کرد.
از آن زمان ۲۶ سال میگذرد و رزیدنت اویل به یک نام آشنا در صنعت بازیهای ویدیویی تبدیل شده است. این آیپی علاوهبر دنبالهها و اسپینآفهای مختلف، چندین فیلم لایو اکشن و سریال، چندین انیمیشن، کمیک، رمان و غیره را دریافت کرده است. همچنین در بیستمین سالگردش، رزیدنت اویل به بزرگترین مجموعهی کپکام از نظر فروش تبدیل شد.
بازگشت به دههی ۹۰ میلادی
بیایید به بیست و پنج سال قبل برگردیم. زمانی که ژانر وحشت با ریبوتهای مختلف، روحهای ترسناک، هیولاهای تخیلی و جامپ اسکرهای نه چندان جذاب پر شده بود. زمانی که در آن فیلمهای ترسناک B مملو از نقشآفرینیهای کلیشهای، هیولاهای خلاقانه که با جلوههای ویژه به صورت فیزیکی ساخته شده و روشهای سرگرمکنندهای برای کشتن نوجوانان بودند. زمانی که جلوههای سهبعدی کم کم راه خود را به فیلمها و بازیها باز کرده بودند.
در دههی ۹۰ میلادی، توسعهدهندگان برای دور زدن محدودیتهای آن زمان به پسزمینههای سهبعدی از پیش رندر شده اعتماد کردند. بازیهایی مانند بلید رانر، فاینال فانتزی ۷، Grim Fandango، لجند آو دراگون و نسخههای ابتدایی رزیدنت اویل روی پلیاستیشن همگی از پسزمینههای از پیش رندر شده برای ایجاد اتمسفرهای بسیار خاطرهانگیز و خوش ساختی استفاده کردند که این بازیها را جاودانه کرده است. بسیاری از گیمرها هنوز هم امروزه این بازیها را چه از طریق پلتفرمهای اصلی و یا با ریمسترها و پورتهای مختلف تجربه میکنند.
یکی دیگر از پدیدههای دههی ۹۰، استفاده از بازیگران واقعی در مقابل پسزمینههای از پیش رندر شده بود. استفاده از این ویژگی در کنار جلوههای ویژهی ارزان و نقشآفرینیهای نه چندان باکیفیت، بازیها را به طرز خندهداری افتضاح کرده بود. برخلاف بازیهایی با پس زمینههای از پیش رندر شده که قبلا ذکر شد، بازیهایی مانند Night Trap و The Harvester استانداردهای امروزی را ندارند و تنها به عنوان محصولات زمان خود قابل بررسی هستند. با این حال به اندازهی کافی جالب هستند که تماشای گیمپلی آنها ارزش وقت شما را داشته باشد.
پدیدهای به نام رزیدنت اویل
اگر نمایش کاملی از این دوران وجود داشته باشد، قطعا رزیدنت اویل ۱ است که در سال ۱۹۹۶ روی پلیاستیشن ۱ عرضه شد. این بازی شامل دیالوگهای قابل پیشبینی، بازیگران واقعی، پسزمینه های از پیش رندر شده، جامپ اسکرها، کلیشههای ژانر ترس و حتی یک عمارت بزرگ میشود اما همچنان یکی از بهترین بازیهای تمام دوران و پیشگام سبک ترس و بقا محسوب میشود.
رزیدنت اویل در آغاز دوران پلیاستیشن ۱ عرضه شد؛ زمانی که بازیهای سهبعدی نسبتا جدید بودند. شینجی میکامی (Shinji Mikami) به عنوان خالق آن در ابتدا توسط مرشد خود، توکورو فوجیوارا (Tokuro Fujiwara)، برای ایجاد یک بازسازی سهبعدی از بازی ترسناک قبلی فوجیوارا، یعنی Sweet Home منصوب شد. این بازی بر اساس فیلمی با همین نام توسعه و در سال ۱۹۸۹ عرضه شده بود.
الهام از بازیهای مختلف
Sweet Home
با توجه به اینکه فوجیوارا به عنوان تهیهکننده روی رزیدنت اویل فعالیت داشت، این بازی به میزان زیادی از Sweet Home الهام گرفته است. در واقع محیط عمارتوار، اینونتوری محدود، پازلهای متنوع، انیمیشنهای مختلف دربها و مرگ شخصیتها، یادداشتهای پراکنده در اطراف عمارت، آیتمهای مربوط به سلامتی و غیره همگی از Sweet Home آمده بودند. المانهایی که در حال حاضر به ویژگیهای بارز و اساسی مجموعهی رزیدنت اویل تبدیل شدهاند.
Alone in the Dark
رزیدنت اویل ۱ در ابتدا قرار بود یک بازی ترسناک فراطبیعی و روانشناختی باشد؛ در واقع بسیار شبیه به فیلم Sweet Home و اثری که بر اساس آن ساخته شده بود. با این حال میکامی در نهایت بازی را بر اساس فیلمهای کلاسیک زامبی محور جورج رومرو ساخت. بازی همچنین قرار بود یک اثر ترسناک اول شخص باشد تا اینکه میکامی نظرش به بازی ترسناک و کلاسیک Alone in the Dark (1992) جلب شد. این بازی الهام بخش او برای استفاده از سیستم دوربین ثابت و کنترلهای خاص بازی شد. به گفتهی شینجی میکامی، زاویهی دید اول شخص به خوبی با مشخصات پلیاستیشن ۱ مطابقت نداشته است و برای همین از آن استفاده نکرده است.
صداگذاری و استفاده از بازیگران واقعی
مجموعهی رزیدنت اویل هرگز به خاطر دیالوگها و صداپیشگی عالیاش شناخته نشده است. در واقع، گاهی اوقات اوضاع در این بخشها کاملا وحشتناک بوده است. با این حال رزیدنت اویل ۱ دیالوگهای به یاد ماندنی را به طرفداران یاد داده است که تا به امروز تکرار میشوند. دیالوگهایی مانند «استاد باز کردن قفل» که بری خطاب به جیل بیان کرد و «ساندویچ جیل» که بعد از اینکه او را از یک تله نجات داد گفت، همچنان شناخته شده هستند. از طرفی وقتی وسکر سر جیل فریاد میزند که «نه، آن در را باز نکن!»، احتمالا طرفداران سری را یاد خاطراتشان با بازی در گذشته خواهد انداخت. همچنین چه کسی میتواند سکانس آغازین بازی با بازیگران واقعی را فراموش کند؟ کپکام در آن زمان بازیگران آمریکایی را در ژاپن استخدام کرد تا در سکانسهای آغازین و پایانی بازی نقشآفرینی کنند.
استفاده از بازیگران واقعی به نوعی جذاب و حال و هوای فیلمهای ترسناک B را به بازی اضافه میکند و آن را تبدیل به اثری میکند که کاملا با دورهی زمانی خود مطابقت دارد. از طرفی صداگذاری نه چندان باکیفیت نیز قابل درک است زیرا صداپیشگی در آن زمان در بازیهای ویدیویی موردی نسبتا جدید بود. همانطور که احتمالا میدانید، بیشتر بازیها در آن زمان تنها از متن برای دیالوگ استفاده میکردند. در واقع یک توسعهدهندهی ژاپنی در آن زمان چندان نمیدانست که دیالوگهای طبیعی به زبان انگلیسی در بازیها چگونه به نظر میرسند. خوشبختانه با گذشت زمان این صداگذاری در نسخههای مختلف بهتر شده است.
پیشرو مانند رزیدنت اویل
فارغ از همهی موارد گفته شده، رزیدنت اویل ۱ همچنان یک بازی عالی در سبک ترس و بقا است. ایدهی کاوش در یک عمارت سهبعدی، جستجوی آیتم، حل پازل و مبارزه با دشمنان فراطبیعی در آن زمان بیسابقه بود. بازیکنان همچنین باید در مورد نحوهی مدیریت موقعیت تصمیم میگرفتند زیرا یک حرکت اشتباه میتوانست منجر به مرگ فوری آنها شده یا شرایط را برای آنها به شدت سخت کند. گاهی اوقات بازیکنان حتی نمیتوانستند با هر دشمنی که با آن روبرو میشوند، مبارزه کنند و فرار راه حل بهتری بود.
از طرفی بازی دارای طیف گستردهای از دشمنان مختلف بود که در زمان خود موردی کم نظیر محسوب میشد. علاوه بر زامبیهای معمولی، بازیکنان با سگهای زامبی، کلاغهای زامبی، یک مار غولپیکر، کوسههای زامبی، یک هیولای گیاهی غولپیکر، شکارچیان و یک تایرانت بزرگ طبق معمول مواجه میشدند. بنابراین مدیریت منابع نظیر تعداد گلوله و آیتمهای مختلف بسیار حیاتی و بخش اصلی گیمپلی بازی بود. در واقع به بازیکنان فقط مقدار محدودی فضا داده میشود، بنابراین آنها باید تصمیم بگیرند که چه وسایلی را حمل کنند و چگونه از آنها استفاده کنند. البته آیتمها را میتوان در صندوقهای مختلف در اتاقهای ذخیره قرار داد.
همانطور که میدانید هر نسخه از رزیدنت اویل دارای یک اتاق امن با موسیقی آرامشبخش است که با بقیهی فضای شوم بازی در تضاد است. این به بازیکنان قبل از بازگشت به وحشت محیط، احساس آرامش میدهد. رزیدنت اویل ۱ علاوهبر این، یک سیستم ذخیره با استفاده از یک ماشین تحریر و جوهر معرفی کرد. جالب است بدانید که در آن زمان هیچ گونه چکپوینت یا قابلیت ذخیرهی خودکاری وجود نداشت و اگر بازیکنان در یک قسمت از بازی میمردند، به آخرین باری که که آن را به صورت دستی ذخیره کرده بودند، باز میگشتند. این مکانیکها باعث شده بود تا بازی از چالش زیادی برخوردار باشد.
یکی دیگر از المانهای ترسناک بازی عدم اطلاع از اتفاقات آینده است. به عنوان مثال نمیتوان حدس زد که پشت درهای بازی چه چیزی در انتظار شما است. در واقع به همین دلیل است که انیمیشن درهای سری رزیدنت اویل ماندگار شدهاند زیرا تنش و تعلیق زیادی را به اضافه میکنند، به خصوص اگر مهمات و سلامت بازیکنان کم شده باشد. از طرفی حتی زمانی که بازیکنان فکر میکنند در امان هستند، هیولاها میتوانند به صورت ناگهانی از پشت پنجرهها رد شوند و آنها را بترسانند. بعید است کسی رزیدنت اویل ۱ را بازی کرده باشد و از حرکت ناگهانی و مشهور سگهای زامبی گونه که از پنجره به راهرو میپرند، نترسیده باشد.
با این حال شاید بتوان گفت که جذابترین بخش بازی، رمز و راز پشت عمارت بود. با ورود بازیکنان به عمارت و خواندن یادداشتهای مختلف، شروع به جمعآوری اطلاعات در مورد جریاناتی میکنند که برای بقیه افتاده است. در نهایت، بازیکنان متوجه میشوند که واقعا چه کسی پشت تمام هیولاها، در یکی از ظریفترین و در عین حال شگفتانگیزترین افشاگریها در تاریخ بازیهای ویدیویی، بوده است. این مورد احتمالا امروز یک راز نیست زیرا آنتاگونیست بازی اول برای سالها در نسخههای مختلف نقش یک شخصیت شرور را بر عهده داشته است. به علاوه امروزه با وجود فیلمها و شبکههای مجازی، حتی افرادی که هرگز نسخهای از رزیدنت اویل را بازی نکردهاند، تقریبا همه چیز را در مورد شرکت آمبرلا میدانند، اما در آن زمان، در نوع خود جالب بود.
جمعبندی
بدون شک رزیدنت اویل ۱ با المانهای منحصربهفرد خود در دههی ۹۰ میلادی باعث شد تا ژانر ترس و بقا در میان دیگر سبکها جایگاهی برای خود پیدا کند. با این حال تمام این عناصر پس از چندین دنباله و اسپینآف کمرنگ شدند. در واقع کپکام تصمیم گرفت با تمرکز بیشتر روی اکشن تا عناصر ترس، تغییری اساسی در این مجموعه ایجاد کند. تغییری که در ابتدا بسیار عالی واقع شد و اثری با نام رزیدنت اویل ۴ ساخته شد که با نوآوریهای خود نظیر سیستم دوربین روی شانه مورد تحسین منتقدان قرار گرفت و با فروش فوقالعادهی خود، امروزه به طور گسترده به عنوان یکی از بهترین و تاثیرگذارترین بازیهای تمام دوران شناخته میشود. با این حال دنبالههای آن یعنی رزیدنت اویل ۵ و ۶ چندان مورد توجه نیستند و راه خود را گم کردند. در این میان نسخهی ششم به حدی با واکنش منفی طرفداران روبرو شد که کپکام را مجبور به تغییر روند این سری کرد.
سرانجام این کمپانی با رزیدنت اویل ۷ و بازگرداندن این مجموعه به ریشههای ترسناک خود، به حرف طرفداران گوش داد. استودیوی سازنده در این بازی، بازیکنان را به محیطی کوچکتر یعنی عمارت مرموز خانوادهی آدمخوار بیکر بازگرداند و توانست بار دیگر عنصر ترس و بقا را به این مجموعهی محبوب بازگرداند. در نهایت امیدواریم که کپکام همان ترسی را که بازیکنان سالها پیش یعنی زمانی که برای اولین بار وارد عمارت اسپنسر شدند تجربه کردند، همچنان در نسخههای جدید به تصویر بکشد.
منبع: Goomba Stomp