جهانی وسیع و زیبا در آنسوی مرزهای Read Dead Online انتظار شما را میکشد
آیا میدانستید که ممکن است مرزهای بازی Read dead Online را پشت سر گذاشت؟ کار مشکلی است، ولی اگر محل درست را بیابید، و کار درست را انجام دهید، میتوانید از محدودیتی که راکاستار بر شما اعمال کرده است، فراتر روید. و اگر موفق به انجام این مهم شوید، آنچه آن بیرون انتظار شما را میکشد بسیار زیباست.
گروهی از بازیسازان استرالیایی تحت نام «مادربزرگان» (The Grannies) موفق به انجام این کار شدهاند. آنها طی یک آخر هفته و با استفاده از گلیچ (Glitch) یافت شده در نقطهای از بازی دیوار نامرئی بازی را شکستند. البته که عبور از مرزهای بازی به مراتب مشکلتر از صرف عبور از یک نقطه مشخص است.
قبل از هر چیز، برای نفوذ به جهانِ بیرون باید دقیقا به نقطه خاصی از بازی رجوع کنید که در مقابل صخرهای خاص قرار دارد، اسلحه خود را بیرون بکشید و به سوی آن نقطه مشخص حرکت کنید. موتور و فیزیک بازی شما را پس خواهد زد، ولی اگر به قدر کفایت اصرار ورزید موفق به خروج خواهید شد (گرچه برای مدتی حتی با خروج از این نقطه، بازی باز هم شما را به درون خواهد کشید). واقعا کار سختی است، بنابراین وقتی یکی از آنها موفق به انجام این کار شد، سایر اعضای گروه یک ساعتی برای خروج از این حفره تلاش کردند.
وقتی همه موفق به خروج شدند، آنچه یافتند شگفتآور بود. بجای اینکه دنیای بازی در مرزها به سادگی به پایان رسد، جهان تا چشم کار میکرد ادامه داشت.
اما آنچه این تجربه را بینهایت جذاب و شگفتآور میسازد، صرفا این نیست که جهانی عظیم و خالی بیرون از مرزهای بازی وجود دارد؛ این برهوت عظیم تجربه جدیدی است برای پرسهزنی در غرب وحشی. البته که «مادربزرگان» اولین گروهی نیستند که موفق به انجام این کار شدهاند، ولی شیوه نمایش ایشان از این جهان، تجربهای حقا ناب و دوست داشتنی برای ما بیندگان خلق کرده است. یکی از اعضای گروه سفرشان را چنین توصیف کرده است:
«ما فورا خود را در سرزمینی خالی یافتیم آنسوی New Austin با مناظری زیبا و شگفتانگیز.»
«هرچه جلوتر میرفتیم، تکسچرها بیشتر به تکرار میافتادند و گاه با تغییر ناگهانی آنها روبرو میشدیم.»
«حتی جلوتر هم، نشانی از سازههای ساخت محیط بازی نبود، تنها چشمانداز، برهوتی خالی و گسترده بود»
«در بعضی نواحی، هندسه محیطیِ ناتمامِ بازی به شکل اشکالی تند و تیز ظهور میکرد.»
«بلاخره به حاشیه بازی رسیدیم، که رزولوشن بالای مناظر جای خود را به رزولوشن پایین دادند.»
«در حالیکه به لبه جهان نزدیک میشدیم، میتوانستیم جهان زیرین را ببینیم. گاهی آن زیر آب در جریان بود، و گاه یک هیچ بزرگ.»
در نهایت در پایان جهان، پایانی دیگر در انتظار بود. در حالیکه میدانستند سفرشان به انتهای خود نزدیک میشود، «مادربزرگان» شب را کنار هم گذراندند، و پیمان بستند با طلوع خورشید، یکی پس از دیگری، در مغاک فرو شوند.
«در جهان زیرین، همزمان سقوط میکردیم و به بالا رانده میشدیم. پس از مدتی فهمیدیم که میتوانیم بر مسیر سقوط خود تاثیر بگذاریم. پس از ملاقاتی کوتاه به سوی لبه جهان رهسپار شدیم.»
«چرخه روز و شب کماکان قابل مشاهده بود؛ و چه فضای زیبا و غریبی»
«پس از یک ساعت سقوط مداوم، ناگهان خود را در حال شنا یافتیم. میتوانستیم سطح آب را ببینیم (در این زمان حالت اول شخص صفحه سیاه هراسآوری بود با صدای ناخوشایند یک مغروق)»
«سپس به سطح آب رانده شدیم»
«تا جاییکه توان داشتیم شنا کردیم! دیگر نایی برایمان نمانده بود. هیچ نبود جز نالههای پراحساس دوستان مغروق. آرام بخوابی Ion’s Cowboy، ممنون که تا پایان جهان همراهم بودی.»
برای تمام سالها کار سختی که برای ساخت Read Dead Redemption و بخش آنلاین آن انجام شده است، این سفر جسورانه به آنسوی مرزهای جهان (و ادای احترامی تصادفی به سریال «وست ورلد»)، شاید جذابترین چیزی باشد که تاکنون در مورد این بازی دیده شده است.
ممنون خیلی عالی بود