آیا اتفاق فیلم «بالا رو نگاه نکن» از نظر علمی ممکن است؟
در فیلم «بالا رو نگاه نکن» (Don’t Look Up) که تمام صحنههایش پر شده از نقدهای گزنده علیه جامعهی امروز و رسانههای سطحی و بلاهتبار آن، دو ستارهشناس به نامهای رندال میندی (لئوناردو دیکاپریو) و کیت دیبیاسکی (جنیفر لارنس) کشف میکنند که دنبالهداری بسیار بزرگ سمت زمین در حرکت است و شش ماه دیگر به سیارهی ما برخورد میکند و فاجعهای جهانی رقم میزند، فاجعهای در سطح انقراض تمام گونههای زندهی روی زمین.
وقت برای اقدامی مؤثر تنگ است و این دانشمندها با اطلاعات دستهاول خودشان سراغ رییس جمهوری نادان و بیخیال و ازخودراضی به نام جنی اورلین (مریل استریپ) و جیسون رییس دفتر خنگ و نفهمش که اتفاقا پسرش هم هست (جونا هیل) میروند، اما هیچکس حرفشان را جدی نمیگیرد. تا اینکه رییس جمهور درگیر یک رسوایی جنسی میشود و از این سیارک استفاده میکند تا توجه مردم را از رسوایی خودش منحرف کند. در نهایت طرح و نقشهای میکشند تا جلوی این سیارک را بگیرند و نگذارند با برخورد به زمین، زندگی تمام انسانها و دیگر موجودات زنده را به پایان برساند.
بالا رو نگاه نکن بازخوردهای متناقضی دریافت کرده، بعضی منتقدها بر این باورند که فیلمی بیش از حد شلوغ و پر سر و صداست، ولی دیگران میگویند که فیلم درست و به اندازهای است و حرفهایش را هم به شکل مؤثری میزند. صرف نظر از نقد و نظر و امتیاز منتقدها، این فیلم دست روی چندین مشکل و معضل مهم گذاشته، از جمله اینکه ما نسبت به پایان و انقراض احتمالی گونهی خودمان چه واکنشی نشان خواهیم داد، و مهمتر اینکه آیا چنین اتفاقی محتمل یا حتی قریبالوقوع است؟
برای رسیدن به پاسخ این پرسش، با دکتر ایمی مینزر مشاور علمی فیلم صحبت کردیم. ایمی مینزر پیش از این از محققین ناسا در کالیفرنیا بوده و حالا در دانشگاه آریزونا سیارهشناسی تدریس میکند، دانشگاهی که تخصصش در مطالعه و پژوهش دربارهی سیارکها و شهابسنگهاست، بهویژه آنهایی که سمت زمین میآیند.
راستش را بخواهید، وقتی طی تماس تصویری با دکتر مینز مصاحبه کردیم، متوجه شدیم که مدتی پیش از این گفتوگو یک سیارک با نام ۴۶۶۰ Nereus که طولی حدود ۳۳۵ متر داشت، با فاصلهی ۲ میلیون و ۴۰۰ هزار مایلی از کنار زمین رد شده.
دکتر مینزر میگوید: «یک جرم نزدیک به زمین است. این شهابسنگها و سیارکها معمولا با فواصل گوناگونی از کنار زمین رد میشوند و اتفاق نادری نیست، برای همین احتمال اینکه یکی از آنها به زمین برخورد کند چندان بعید به نظر نمیرسد. اما در این موضوع بهخصوص که قبل مصاحبه رخ داد، جرم فوق ابعاد بزرگی داشت و حرکتش را تشخیص دادیم و اصلا احتمال نداشت که به زمین برخورد کند که چیز خوبی است.»
البته که چیز خوبی است، اما پرسش اصلی ما این بود که آیا اجرام آسمانی دیگری هم مثل این یکی سمت ما میآیند و اینکه آیا ممکن است یکی از آنها بالاخره به زمین برخورد کند؟ نظیر ماجرایی که در فیلم بالا رو نگاه نکن دیدیم؟
دکتر مینزر میگوید: «چنین برخوردهای خیلی نزدیکی بهندرت رخ میدهند. اما مثلا در بارهی این جرم بهخصوص که حرفش را زدیم بگویم که شهابسنگی بود که دربارهاش اطلاعات داشتیم و برای همین میدانیم کجاست و چه مسیری را طی میکند و جهت گردشش را بررسی میکنیم. ولی اجرام بسیاری در فضا هستند که ما واقعا از محل دقیقشان خبر نداریم. هنوز آنها را کشف نکردهایم. برای همین باید کلی کار کنیم و این اجرام را کشف کنیم و بفهمیم کدامشان ابعاد و اندازهی نگرانکنندهای دارد.»
آدام مککی، کارگردان و نویسندهی فیلم بالا رو نگاه نکن چند سال پیش از ساخت فیلم با دکتر مینزر تماس گرفت. دکتر مینزر میگوید به محض اینکه آدام مککی ایدههایش را برای او توضیح داد، به او گفت که «بهشدت هیجان دارد» تا به مککی کمک کند و هر اطلاعاتی که لازم دارد در اختیارش بگذارد.
دکتر مینزر دربارهی نقش و مسؤولیتهایش در فیلم میگوید: «دربارهی تمام جنبههای این فیلم صحبت کردیم. واقعا خیلی دوست داشتم که در بخشهای گوناگون آن سهیم شوم و نظرم را بگویم. از طراحی صحنه گرفته تا ایدهی اصلی و مرکزی داستان. با هم بحث کردیم تا ببینیم چه جرمی باشد، گفتیم آیا بهتر است سیارک باشد یا یک شهابسنگ یا یک دنبالهدار؟ چطور مضامینی که میخواهیم را در فیلم پررنگ کنیم، چیزهایی مثل اهمیت علم و انکاری که گریبانگیر جوامع میشود و ضربهای که این انکار به فرهنگ علمی دنیا میزند؟ همه چیز ماجرا و ابعاد متفاوت داستان را با هم بررسی کردیم»
تصمیم اینکه چه نوع جرم آسمانی سمت زمین بیاید را بر اساس ایدههای واقعگرایانه گرفتند. با در نظر گرفتن جنبههایی مثل ابعاد، سرعت و سطح انرژی لازم برای اینکه چنین جرمی فاجعهای جهانی رقم بزند و کل سیاره را تهدید کند.
دکتر مینزر میگوید: «عمدا چنین جرمی را انتخاب کردم. یک دنبالهدار با دورهی تناوب طولانی که از بخشهایی فراتر از منظومهی شمسی آمده. چنین اجرامی واقعا سرعت و شتاب بسیار بالایی دارند و عظیم و ترسناک هستند. دنبالهداری را که در فیلم میبینید تا حدودی با الهام از دنبالهدار NEOWISE طراحی کردیم که گروه ما سال پیش آن را کشف کرد.»
مینزر در ادامه میگوید: «گاهی وقتها به فاصلهی کمی بعد از اینکه این اجرام را کشف میکنیم، از نزدیکی خورشید رد میشوند چون سرعت واقعا بالایی دارند و خیلی زود فواصل را طی میکنند… برای مثال همین دنبالهدار NEOWISE را اواخر مارس کشف کردیم و اوایل جولای بود که فهمیدیم از نزدیکیهای خورشید رد شده. برای همین وقتی در فیلم، بعد از کشف دنبالهدار، میگویند شش ماه وقت داریم تا به زمین برخورد کند مدت زمان ملموسی است و نزدیک به واقعیت طراحی شده.»
دکتر مینزر میگویند تصمیم گرفتند در فیلم به جای یک سیارک، یک دنبالهدار را نشان دهند چون «دنبالهدارها واقعا بزرگ و عظیم هستند، بهویژه آنهایی که دورهی تناوب طولانی دارند و با سرعتی باورنکردنی حرکت میکنند. چنین جرمی مناسب داستان فیلم بود و بدون شک از اجرامی است که ما در واقعیت هم به دنبالش هستیم و باید مراقبش باشیم. با اینکه احتمالش خیلی کم است که یکی از آنها به زمین برخورد کند.»
طبق گفتهی دکتر مینزر، بازیگرهای فیلم بالا رو نگاه نکن با علاقه و شور و شوق زیادی سراغ پروژه آمده بودند و دانش و اطلاعات خودشان را هم دربارهی سوژهی داستان اضافه میکردند. همه تلاششان این بود تا داستانی پندآموز (هرچند با زبانی کمدی و هجو) دربارهی معضلی خطرناک روایت کنند.
دکتر مینزر دربارهی ستارهی فیلم لئوناردو دیکاپریو میگوید: «لئو و من احتمالا دهها بار با هم تلفنی صحبت کردیم، تا دربارهی تعدادی از صحنههای سخت به نتیجه برسیم. در جایی از فیلم، شخصیت دیکاپریو بالاخره عقیدهی واقعی خودش را میگوید. خیلی دربارهاش صحبت کردیم و من به او گفتم «در اینجا باید خودت را جای تمام دانشمندها بگذاری چون صدای ما باید شنیده شود و ما حس میکنیم کسی به گفتههای ما توجه نمیکند. پس بهتر است همه چیز را بریزی بیرون و احساساتت را کنترل نکنی.» چند باری شد که به من گفت «هر چیزی تو ذهنت هست بگو» و من هم هر حرفی میخواستم بگویم، میزدم. واقعا تلاشمان را کردیم تا در این صحنهی بهخصوص، تمام احساسات لازم را بگذاریم.»
دکتر مینزر و همکارانش با موقعیتهایی مشابه آنچه در فیلم میبینیم طرف بودهاند. نظیر وقتی که دیکاپریو و جنیفر لارنس خودشان را به آب و آتش میزنند تا به رییس جمهور کمسواد و رییس دفتر ابله او بفهمانند که چه خطر عجیبی در کمین است، یا وقتی در برنامهی تلویزیونی با مجریگری کیت بلانشت و تایلر پری میخواهند اطلاعات مهم خودشان را به اشتراک بگذارند. وقتی فیلم را میبینیم، به نظر کاریکاتوری میآیند، ولی کافی است نگاهی به زندگی دور و برمان بیندازیم تا ببینم این موقعیتها اصلا دور از واقعیت نبوده.
مینزر میگوید: «گاهی وقتها واقعا سخت است که مباحث علمی را برای مردم مطرح کنیم. بخشی از این چالش، مربوط به محدودیتهای زبان است. چون ما از عبارتها و اصطلاحاتی استفاده میکنیم که ممکن است در زندگی روزمره معنای کاملا متفاوتی داشته باشند.»
او در ادامه میگوید: «ما واقعا میخواهیم که مردم به علم و دانش علاقه نشان دهند و مباحث علمی را درک کنند، چون برای زندگی روزمره هم مهم است. حتی اگر به آن فکر نکنیم یا به نظرمان نیاید، علم تقریبا روی تمام جنبههای زندگی همهی ما سلطه دارد. همیشه در حال اثرگذاری است و به ما نشان میدهد که دنیا چگونه کار میکند. قوانین فیزیکی جهان چیزی است که برای تکتک آدمهای روی این زمین موضوعیت دارد. برای همین مهم است که همه بدانیم چیزهای گوناگون این جهان به چه شکلی کار میکنند. چون اگر چنین نباشد، نمیتوانیم تصمیمهای درست و خوبی بگیریم.»
در فیلم بالا رو نگاه نکن، بخشهای زیادی از داستان مربوط به همین انکار و نادیده گرفتن علم است. سیاستمدارها و افراد تأثیرگذار دیگر را میبینیم که تا مدتی طولانی تظاهر میکنند این جرم آسمانی عظیم قرار نیست با زمین برخورد کند. این قضیه در فیلم موقعیتهای بامزهای خلق کرده، اما وقتی به جهان واقعی پیرامون خودمان نگاه میکنیم دردناک و تلخ به نظر میرسد. چنین رویکردهای مشابهی را هنگام همهگیری کرونا شاهد بودیم و هنوز هم هستیم. هنوز هم کسانی پیدا میشوند که فکر میکنند کرونا و واکسنهایش توطئهای بزرگ است و از واکسن زدن خودداری میکنند، یا به شکلی علنی وجود چنین ویروسی را منکر میشوند و حتی حاضر نیستند یک ماسک ساده روی صورتشان بزنند.
دکتر منزیر میگوید: «در طول فعالیت حرفهایم چندین بار با چنین موقعیتهایی مواجه شدم. میدانم که خیلی از همکارهای من هم تجربههای مشابهی داشتهاند. وقتی میبینید دانشمندها را کنار میگذارند، حالا یا به خاطر تئوریهای توطئه یا مقاصد شخصی… این به نفع هیچکس نیست چون فرآیندهای علمی با وجود مشکلاتی که دارند، بهترین گزینهی ما برای برخورد با اتفاقها هستند و بهترین روشها را برای رسیدن به پاسخ پرسشها پیش رویمان میگذارند.»
با اینکه بالا رو نگاه نکن پایان خوشی ندارد و نسل بشر در آن به نابودی کشیده میشود، ولی دکتر مینزر میگوید چیزی که او را بیشتر از هر شهابسنگ و سیارک و دنبالهداری به وحشت میاندازد و شبها بیدار نگهش میدارد، عدم باور به علم و دانش است.
او میگوید: «سقوط شهابسنگ و سیارک مشکلی است که میتوانیم راهی برای حلش پیدا کنیم. اگر به طور پیوسته وضعیت اجرام آسمانی را رصد کنیم و گردش و حرکت و ابعادشان را بدانیم، میتوانیم برای پیشگیری به راهی برسیم. اما به نظرم معضل و مشکل بزرگتر و اساسیتر، چیزی که شبها بیدار نگهم میدارد، این است که جوامع انسانی خیلی وقتها نسبت به علم بیاعتماد میشوند و سراغ باورهای عجیبوغریب میروند. همه باید نسبت به علم و دانش اطلاعات بیشتری داشته باشیم.»
او در نهایت و برای جمعبندی بحث میگوید: «منظورم این نیست که تکتک آدمها حتما باید دانشمند شوند و از همه چیز سر در بیاورند، اصلا منظور حرفهایم این نیست. میخواهم بگویم که ما بهعنوان یک جامعه نیاز داریم تا حدی از علم و دانش چیزها سر در بیاوریم که بتوانیم از ابزار لازم بهره ببریم، بتوانیم درست فکر کنیم و راهحلهای منطقی و کاربردی بیابیم. از این طریق است که میتوانیم به بهترین تصمیم ممکن برسیم و مشکلات بسیاری را حل کنیم. باید جامعهای تربیت شود که از نظر منطقی و علمی درست فکر کند. واقعا به این نیاز داریم.»
منبع: Den of Geek
باطن فیلمو توجه کنید، ممکن بودن این اتفاق یه جنبه از این فیلم، چیزی که در واقع میخواد بهما نشون بده اینکه توی دنیای سرمایه داری رسانه و مدیا در اختیار افراد پولدار و نابخرد قرار داره و اخبار و وقایع روز رو هر طور بخوان نشون میدن!! در جهت پولدار شدن و برده داری بیشتر آدما، بی اهمیت بودن جان میلیارد ها آدم برای کسانی که در راس هرم قرار دارند…
فیلم خوبی بود و واقعا به علم بی توجهی میشه- اما مقایسه با بحث کرونا و واکسن متفاوته- از نظر علمی هم عده ای دنبال دستکاری در طبیعت و آزمایش روی ژنوم انسان هستن – مثل تراریخته ها که اگه با هر دانشمند صادقی صحبت کنید میگه این مسیر اشتباهه – مثلا پروفسور کرمی در این باره صحبت کردن – پروفسور کرمی مثال دیکاپریو در این فیلم شده
طبیعت پر از ایرادات و کاستیهای طراحیه. همین که داری کفش میپوشی، عینک میزنی و دارو مصرف میکنی خودش دستکاری در طبیعت حساب میشه. این نگاه منفی به پیشرفتهای علمی معمولا از سنتگرایی ناشی میشه و معمولا گافهای طراحی طبیعی رو نادیده میگیره. دستکاریهای ژنتیکی در آینده بیماریهایی مثل سرطان رو از بین میبره.