سریال «جک ریچر»؛ اقتباسی هیجانانگیز از کتابهای لی چایلد
سریال «ریچر» (Reacher) پس از پخش فصل اول در شبکه آمازون پرایم به یکی از بهترین سریالهای اکشن و جنایی چند سال اخیر تبدیل شد و توجه طرفداران این ژانر را جلب کرد. این سریال در حالی محبوب شد که نسخه سینمایی آن با بازی تام کروز انتقادهای زیادی دریافت کرد و درنهایت به یک فرنچایز شکستخورده تبدیل شد. این سریال پس از گذشت چند سال از اقتباس سینمایی اثر، به احیای نام جک ریچر، قهرمان داستان پرداخت و با وفاداری به منبع اقتباس تأیید طرفداران قدیمی این مجموعه را به دست آورد.
مجموعه کتابهای «جک ریچر» نوشته لی چایلد درباره یک افسر سابق ارتش ایالات متحده آمریکاست که با بیش از یک دهه خدمت، تصمیم به خروج از ارتش و آغاز یک زندگی تازه میگیرد. جک ریچر مرد تنهای جاده است، از ایالتهای مختلف عبور میکند و در شهرهای نامآشنا یا گمنام آمریکا درگیر قتل، آدمربایی، اخاذی و انواع و اقسام جرم و جنایت میشود. دردسرهای جک ریچر معمولاً شامل تعدادی جنازه، ردی از خون و تیراندازیهای گاه و بیگاه میشود. البته که هر کدام از این ماجراهای جنایی به نوعی جک ریچر را به چالش میکشند، اما این ارتشی سابق با تکیه بر مهارتها و تجربههای خود در دوران خدمت هر چالش و مانعی را پشت سر میگذارد.
لی چایلد از سال ۱۹۹۷ تاکنون به نوشتن مجموعه «جک ریچر» مشغول بوده و ۲۶ عنوان را به رشته تحریر درآورده. طبق گفته سازندگان سریال، هر فصل از سریال «ریچر» یکی از کتابهای لی چایلد را اقتباس میکند، اما لزوماً این کار را با ترتیب مشخصی انجام نخواهد داد. از آنجایی که داستان هر جلد از کتابهای مجموعه مستقل محسوب میشود، رعایت نکردن ترتیب آنها مشکلی در داستان به وجود نمیآورد و حتی کاری هوشمندانه تلقی خواهد شد که رضایت طرفداران قدیمی جک ریچر را جلب میکند؛ درعوض چند سال انتظار کشیدن برای اقتباس تلویزیونی عنوانهای جدید مجموعه، میتوانند در آینده نزدیک به تماشای اقتباس داستانهای محبوبشان از مجموعه «جک ریچر» بنشینند.
انتخاب بازیگر مناسب سریال «ریچر» را برخلاف اقتباس پیشین به موفقیت رساند
فصل اول سریال «ریچر» از نخستین عنوان مجموعه کتابهای «جک ریچر» به نام «قتلگاه» اقتباس شده و در ۸ قسمت وفادارانه داستان این کتاب را در بستر تلویزیون بازگویی میکند. یکی از مواردی که طرفداران این شخصیت را امیدوار کرد، انتخاب بازیگر مناسب بود. جک ریچر یک آمریکایی بلوند و چشمآبی است که تنها با هیکل تنومندش به جان دشمنان ترس میاندازد.
در اقتباس سینمایی این اثر تام کروز نقش جک ریچر را بازی میکرد که با توجه به قد و وزن این بازیگر، انتخاب خوبی برای ایفای نقش این شخصیت نبود و حتی به درستی حس و حال ریچر را به مخاطب انتقال نمیداد. در رمانها جک ریچر با عبارتهایی مانند «فوقالعاده بلند» و «بسیار تنومند» توصیف شده، ویژگیهایی که تام کروز از آنها برخوردار نیست. از طرفی آلن ریچسون بهترین انتخاب ممکن برای نقش جک ریچر به نظر میرسد. ریچر در کتابها تقریباً ۲ متر قد دارد، در حالی که ریچسون حدوداً ۱۸۲ سانتیمتر است.
با این حال قد ریچسون فاصله زیادی با جک ریچر کتابها ندارد و مهمتر از آن، وقتی صحبت از عضله و تنومندی میشود، ریچسونی که نقش ابرقهرمانها را بازی کرده، خیلی چیزها برای ارائه دارد. حتی اگر تطابق ویژگیهای ظاهری این بازیگر با ریچر را نادیده بگیریم، ریچسون موفق شده شخصیت کاریزماتیک رمانهای لی چایلد را در سریال «ریچر» زنده کند و به آن جان ببخشد.
خالق این شخصیت، لی چایلد، یک بار در گفتوگویی اظهار کرده است: «بنا بر تجربه شخصی من با آدمهایی که در جامعه دیدهام، کسانی که احتمال تنها و سرگردان شدن آنها بالاست، نظامیهای سابق هستند. از آنجایی که من یک مرد تنها میخواستم که با جهان پیرامون خود بیگانه باشد، بهترین گزینه برای پیشینه جک ریچر، این بود که یک نظامی سابق باشد.» شخصیتهای تنها و یکهتازی که تنها به مهارتهای خودشان اعتماد دارند امروزه در فیلمها و سریالهای اکشن زیاد دیده میشوند، اما جک ریچر برداشت تازهای از این نوع قهرمانهای اکشن ارائه میدهد.
ریچر مرگبار است، او میتواند با دست خالی مرتکب کارهایی شود که اکثر آدمها با اسلحه هم توان انجام آنها را ندارند. ریچسون موفق شده خطرناکی و وحشیگری نهفته درون شخصیت ریچر را پنهان کند. بازی ریچسون از جک ریچر مردی قدرتمند ساخته که از اندازه و قدرت خود آگاه است اما آن را تا حد امکان به رخ نمیکشد، یک مرد سختی کشیده، زخمی و مهلک که روحیه عدالتجو و شخصیت مهربانی دارد.
به علت شباهت ظاهری زیادی که ریچسون با ریچر دارد، بازی کردن نقش او آسان به نظر میرسد، اما نباید هنر آلن ریچسون را دست کم گرفت. عملکرد او در مقام بازیگر به عمق شخصیت ریچر افزوده و او را به چیزی فراتر از یک نظامی ساکت و جدی تبدیل کرده. ریچر تا سر حد مرگ جدی رفتار میکند، با وجود اینکه به ندرت حرف میزند، با دیالوگهای تکخطی خود دانش و تجربه انبوه خود را نشان میدهد و به واسطه جزئیات و ظرافاتی که ریچسون در ایفای نقش او لحاظ میکند، به یک شخصیت چندوجهی، پیشبینیناپذیر و مملو از کاریزما تبدیل شده است.
وفاداری به منبع اقتباس
فصل اول سریال مانند خاستگاه جک ریچر عمل کرده و با شناساندن این شخصیت به مخاطب، زمینه را برای ماجراجوییهای بیشتر در فصول بعدی آماده میکند. سریال «ریچر» با ورود قهرمان غولپیکر داستان به شهر خیالی مارگریو واقع در ایالت جورجیا شروع میشود. ریچر به مارگریو رفته چرا که از برادرش جو شنیده یکی از موسیقیدانهای مشهور سبک بلوز با آن منطقه پیوند خاصی داشته. نشستن ریچر در یک ناهارخوری محلی برای امتحان پای معروفشان همانا و هجوم نیروهای پلیس مارگریو برای دستگیر کردن ریچر همان. با وجود اینکه ریچر جرمی مرتکب نشده و تازه به شهر آمده، نه تعجب میکند نه در دفاع از خود حرف میزند، بلکه آرامش خود را حفظ میکند و میگذارد افسران پلیس او را دستگیر کنند.
ریچر بلافاصله متوجه میشود رازهایی در شهر مارگریو نهفته است که او ناخواسته با ورود نابهنگام خود به شهر با آنها درگیر شده. وقایع سریال به نحوی جلو میروند که ریچر برای پرده برداشتن از قتل مرموزی که رخ داده، با کارآگاه فینلی (با بازی مالکوم گودوین) و افسر روسکو (ویلا فیتزجرالد) همکاری میکند. او تنها با لباسهایی که به تن داشت به مارگریو آمد، اما با اتفاقاتی که در ادامه حاصل شد، تصمیم گرفت تا زمان افشا شدن رازهای شهر و دستگیری قاتل، مارگریو را ترک نکند.
سریال تا حد امکان به داستان لی چایلد وفادار مانده. در طول چند دهه نویسندگی لی چایلد در ژانر تریلر و جنایی، او به خاطر لحن تجاری کتابهایش انتقادات قابل توجهی دریافت کرده، اما واقعیت این است که رمانهای لی چایلد به طور مرتب در فهرست پرفروشها قرار میگیرند. هیچ کتابی بیدلیل پرفروش نمیشود، آن هم در بازار آمریکا که با وجود جنایینویسان ماهر و چیرهدست رقابت همیشه تنگاتنگ و دشوار است. رمانهای «جک ریچر» طرح داستانی دقیقی دارند، با ریتم و تمپوی مناسبی پیش میروند و با چرخشها و پیچشهای داستانی مخاطب را غافلگیر میکنند. مهمتر از همه پایانهای رضایتبخش و لحن منسجمی دارند که باعث میشود مخاطب خواهان جلد بعدی باشد. به همین دلیل هم هست که مجموعه کتابهای جک ریچر تا به امروز بیش از ۴۰ میلیون نسخه در سراسر دنیا فروخته است.
بنابراین سازندگان سریال هیچ دلیل معقولی برای ایجاد تغییرات اساسی در داستان ندارند و اگر همانطور که فصل اول سریال به جلد اول کتابها وفادار بود فصلهای بعدی را بسازند، موفقیت «ریچر» در تلویزیون تا حدودی تضمین شده است. حتی اگر لی چایلد کتاب جدیدی ننویسد، باز هم شبکه آمازون پرایم میتواند سریال «ریچر» را تا ۲۶ فصل ادامه بدهد.
هیجان و خلاقیت، برگ برنده سریال «ریچر»
برای سریال «ریچر» هیجان نسبت به هر چیز دیگری اولویت دارد. در حالی که ریچر و همکاران پلیسش معمای قتلهای مرموز شهر مارگریو را دنبال میکنند، سریال به طور مداوم قهرمان داستان را با انواع و اقسام قلدرها و خلافکاران روبهرو میکند تا صحنههای زد و خورد بیشتری به مخاطب نشان بدهد. جک ریچر یا در زندان با گماشتههای قلچماقی که برای ساکت کردن او پول گرفتهاند رودررو میشود، یا در سطح شهر بچهپولدار لوسی را که به پشتوانه ثروت پدرش هر کاری دلش میخواهد انجام میدهد، ادب میکند.
ریچر به اندازه کافی با فنون مبارزه تن به تن آشنایی دارد، اما با این وجود یک انسان عادی است که در مواجهه با تعداد زیاد مهاجمان آسیب دیده و زخمی میشود. هرچند تسلیم شدن در دایره لغات ریچر جایی ندارد. کافیست به او زمان بدهید تا تیشرت خود را عوض و زخمهایش را پانسمان کند، پس از آن ریچر آماده است باز هم مشت بزند، تیراندازی کند و به تعقیب و گریز بپردازد.
با جلو رفتن سریال خطرهای بیشتری جان جک ریچر را تهدید میکند. همین امر باعث میشود به تدریج شاهد مهارتهای قهرمان داستان باشیم و کارهای این شخصیت برای مخاطب تازگی داشته باشد. «ریچر» یک سریال اکشن است که روی به هیجان آوردن بیننده تکیه کرده، اما برخلاف تعداد زیادی از سریالهای اکشن، با تکرار بیرویه صحنههای تیراندازی و درگیری، تنش را از این صحنهها نمیگیرد. سریال درست سر بزنگاه آسیبپذیری جک ریچر را به مخاطب یادآوری میکند و با به کار گرفتن فلشبکهایی به دوران کودکی ریچر و صحنههای احساسی یا بامزه، تعادل را برقرار میکند. ناگفته نماند که سازندگان سریال در صحنههای اکشن خلاقیت و تنوعی به خرج دادهاند که باعث برجسته شدن سریال میان انبوهی از سریالهای اکشن شده.
سریال «ریچر» تکلیف خودش را مشخص کرده و ترجیح داده روایت سرراست و سادهای داشته باشد و کمتر به عمق مسائل اخلاقی بپردازد. به عبارت دیگر سریال از ماهیت خود آگاه است و از مسیر خود منحرف نمیشود. همین امر باعث شده از همتایان دیگر خود در تلویزیون پیشی بگیرد. بینندگان میدانند در سریال «ریچر» قهرمان داستان کسانی را که از قدرت خود سوءاستفاده میکنند پایین میکشد، همین و بس. هیچ مسأله پیچیده اخلاقیای وجود ندارد که ذهن مخاطب را درگیر کند و در این مورد سریال درست مانند منبع اقتباسش عمل کرده.
رضایت منتقدها از سریال
امپایر- ایمون وارمن
امتیاز ۳ از ۵
وارمن به این موضوع اشاره داشته که سریال «ریچر» بینقص نیست، اما اقتباس تلویزیونی برخلاف اقتباس سینمایی اثر موفق شده شخصیت جک ریچر را رشد بدهد:
«سریال بدون عیب و ایراد نیست، اما همچنان ارزش یک بار تماشا را دارد. با وجود ۲۶ کتاب (که البته تعداد بیشتری در راه است) جک ریچر تاریخچه طولانی و محبوبی پیدا کرده، تاریخچهای که فیلمهای سینمایی تام کروز بخش بسیار اندکی از آن (به اندازه ۲ فیلم) را به نمایش گذاشت. سریال «ریچر» با در اختیار داشتن زمان بیشتر، از طریق روابطی که ریچر در مارگریو شکل میدهد و البته فلشبکهای متعدد به دوران کودکیاش، هوشمندانه وجوه مختلف قهرمان سریال را به مخاطب نشان میدهد. «ریچر» ثابت میکند بهترین و سازگارترین راه برای اقتباس آثار لی چایلد سریالهای طولانیمدت تلویزیونی است»
NPR- جان پاورز
پاورز از ایفای نقش آلن ریچسون در هیبت یک قانونشکن خشن لذت برده. طبق گفته او همه طرفدارانی که از فیلمهای تام کروز خوششان نیامده، عاشق سریال ریچسون خواهند شد:
«درباره ریچسون باید بگویم که دیالوگخوانیهای جدی و سردش گاهی مرا یاد اوایل حرفه کلینت ایستوود میاندازد. آن ابهتی که ریچسون به ریچر قویهیکل داده دقیقاً چیزی است که در فیلمهای تام کروز غیبتش احساس میشد. نسخه ریچسون جک ریچر میتواند با تام کروز مثل عروسک بازی کند.»
AV CLUB- اسکات وان داویاک
وان داویاک نمره ب را به سریال جدید شبکه آمازون داد و گفت سریال «ریچر» درست مانند کتابهایش است، قرار نیست مخاطب خود را به چالش بکشد، اما بینندگان درنهایت از سریال لذت خواهند برد:
«سریال «ریچر» یک اقتباس آبرومند است که برای تماشای یکجا و پیاپی در یک روز برفی یا یک شب طوفانی در زمستان میتواند بهترین انتخاب شما باشد. انگار سریال طوری طراحی شده تا جایگزین سریال «بوش» (Bosch) در شبکه آمازون پرایم شود؛ «ریچر» به همان اندازه لذتبخش است، براساس یک مجموعه کتاب طولانی ساخته شده، با صحنههای اکشن مختلف پر شده و قرار نیست هوش مخاطب را به چالش بکشد.
THR- دنیل فینبرگ
فینبرگ خود را یکی از عشاق مجموعه کتابهای «جک ریچر» معرفی کرد و گفت از سریال بیشتر از فیلمهای سینمایی لذت برده، چرا که سریال اهمیت بیشتری به منبع اقتباس نشان داده. او به این موضوع اشاره کرد که کتابهای لی چایلد نوشته شدهاند تا هیجانانگیز باشند و سریع خوانده شوند، و همین امر باعث شده اقتباس تلویزیونی آنها نقصهایشان را بیشتر به چشم بیاورند:
«سریال ۸ قسمتی «ریچر» به کارگردانی نیک سانتورا ثابت میکند او تمام چیزهایی که جک ریچر را به عنوان یک شخصیت داستانی متمایز و سرگرمکننده میکند، درک کرده. رویکرد سانتورا در اقتباس تغییر قالب (از کتاب به سریال تلویزیونی) بوده که به طرز پیشبینیپذیری باعث شده نقصهای رمانهایی که با وجود کاستیها دوستشان دارم، در سریال به جای رفع و رجوع برجسته شوند.»
درمجموع اغلب منتقدها سر این موضوع توافق دارند که انتخاب آلن ریچسون برای بازی در نقش جک ریچر تعداد زیادی از نقصهای سریال را به حاشیه برده. ضمن اینکه «ریچر» ویژگیهای مثبت منبع اقتباس خود را حفظ کرده و موفق شده حین جلب رضایت طرفداران قدیمی این اثر، مخاطبان جدیدی جذب کند.
منبع: MOVIEWEB
بنظرم سریال خوبیه. با همون قسمت اولش جذب و درگیر داستانش شدم. سریال هایی که مثل این سریال باشن سریال های punisher و night agent هستن بنظر من که ارزش دیدن دارن.