۱۰ نقشی که ری لیوتا را در تاریخ سینما ماندگار کرد
ری لیوتا متخصص بازی در نقش آدمهای سرسخت بود؛ از پلیس و کلاهبردار تا قاتل و جانی و مردانی که به محض دیدنشان احساس میکردید قرار است حال همه را بگیرند. او نمونه بازیگری بود که با تمام وجودش به ایفای نقش میپرداخت، حتی در نقش مردان دلشکستهای که محبوبشان را از دست دادهاند.
حقیقتا تواناییهای این ستاره ابدی هالیوود، فرای ایفای نفش بزهکاران و مردان مجنون بود. کدام بازیگر دیگر را میتوانید به خاطر آورید که بتواند به خوبی از پس ایفای نقش روح جو جکسونِ بیکفش بر بیاید، در ورژن گنگستریای از رمان «کاندید» بدرخشد، در «رت پک» در قامت فرانک سیناترا ظاهر شود و در نهایت در فیلمی از ماپتها هنرنمایی کند؟
در این مقاله ۱۰ نقش برتر ری لیوتای فقید را یادآوری میکنیم؛ از اسطوره بیسبال و سرسختترین وکیل طلاق تا بزهکار و قدیس و در نهایت یک رفیق خوب.
۱) چیزی وحشی (Something Wild)
- کارگردان: جاناتان دمی
- امتیاز متاکریتیک: ۷۳ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۹ از ۱۰
- محصول: ۱۹۸۶
در کمدی رمانتیک جادهای جاناتان دمی همه چیز در اوج سرگرمکنندگی است، به همانگونه که ملانی گریفیث در نقش دختری یاغی به جف دنیلز مقرراتی و اتوکشیده آسان گرفتن و لذت بردن از زندگی را میآموزد. همه چیز خوب و خوش پیش میرود تا وقتی که ری لیوتا در مراسم تجدید دیدار دبیرستان به عنوان دوستپسر سابق گریفیث به آنها ملحق میشود. از اینجاست که همه چیز به سرعت رو به تباهی میرود. کاراکتر لیوتا که اتفاقا نامش ری است، به جیمز دینی میماند که در قالب یک شخصیت روانی تجسم شده است؛ با تمام آن کاریزمای آدم بده بودن. همچنین برای اولین بار تماشاگران با خنده خاص لیوتا آشنا شدند؛ خنده بریده بریدهای که آنقدر جذابیت داشت تا هر بینندهای را از خود بیخود کند. لیوتا ماهرانه از نقشی که در نهایت ممکن بود بدل به یک ویلن کلیشهای شود، یکی افسانهایترین آغازها را بیرون میکشد؛ به طوری که تماشاگر در حین تماشای او هر لحظه با خود بگوید «عجب، این بازیگر کیه؟». از همان بازیها که در همان ابتدای کار برای بازیگرش نامزدی گلدن گلوب به همراه دارد و نام او را برای همیشه در نقشه هالیوود حک میکند.
۲) دومینیک و یوجین (Dominick and Eugene)
- کارگردان: رابرت ام یانگ
- امتیاز متاکریتیک: –
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷ از ۱۰
- محصول: ۱۹۸۸
لیوتا همیشه از بازی در این فیلم کوچک پس از شگفتزده کردن مخاطبان در «چیزی وحشی» هواداری میکرد؛ این نقش اولین نشانه بود مبنی بر اینکه او چیزی بیشتر از یک مرد با چهره یخی است. لیوتا در این فیلم نقش یوجین لوسیانو را ایفا میکند که اصالتا اهل پیتزبورگ است و دانشجوی پزشکی. برادرش، دومینیک (تام هولس)، رفتگری با ناتوانی ذهنی است که یوجین از او مراقبت میکند. در این میان فرصت رابطه با جیمی لی کرتیس و تحصیل در دانشگاه استنفورد برای یوجین فراهم است، اما پیگیری این فرصتها به معنی ترک برادر دلبندش خواهد بود. این فیلم نقیض دوستداشتنیای برای نقشهای سرسختتر و دزد و پلیسیوار آتی لیوتا به حساب میآمد و ثابت کرد که او به همان اندازه که میتواند زننده ظاهر شود، از پس شخصیتی خوشآیند هم برمیآید.
۳) سرزمین رویاها (Field of Dreams)
- کارگردان: فیل آلدن رابینسون
- امتیاز متاکریتیک: ۵۷ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۵ از ۱۰
- محصول: ۱۹۸۹
«اگه بسازیش، اون میاد.» از همان لحظه که لیوتا در نقش جو جکسون بیکفش وارد مزرعه ذرت کوین کاستنر میشود، نیازی به شنیدن هیچ حرفی ندارد. این بازیکن وایت ساکس نگاهی به پروژکتورها میاندازد، به چمن خیره میشود و در نهایت چشمانش شگفتی بیسبال را ثبت میکنند. در این لحظه که دهانش را باز میکند، این مونولوگش درباره عشقش به بیسبال «بیرون افتادن از بیسبال مثل این بود که قلبمو از جا در آوردن» لحن و مود فیلم را تا انتها میسازد. برخلاف علاقه وافر و احساسی که نویسنده–کارگردان فیلم، فیل آلدن رابینسون، به این نسل از مردان ورزشی داشت، خود لیوتا تایید کرد که هیچگاه فیلم را تماشا نکرده است. او تعریف کرده است که در زمان اکران فیلم مادرش مریض شده بود و توانایی این را نداشت تا برای تماشای کامل فیلم بنشیند. «ما نشستیم تا فیلم را ببینیم ولی او در آن موقعیت آزار میدید و برای همین آنجا را ترک کرد. پس من هم به مانند او همین کار را کردم.»
۴) رفقای خوب (Goodfellas)
- کارگردان: مارتین اسکورسیزی
- امتیاز متاکریتیک: ۹۰ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۸.۷ از ۱۰
- محصول: ۱۹۹۰
«از موقعی که یادم میاد، همیشه دوست داشتم گنکستر بشم.» لیوتا تبحرش در سرسخت بودن را با فیلم مارتین اسکورسیزی رسمیت بخشید. داستان واقعی زندگی گنگستری به نام هنری هیل که از سردسته خلافکاران به یک احمق تمامعیار تبدیل میشود. غیرممکن است اگر تصور کنیم که بازیگر دیگری میتوانست اینچنین به خوبی شرارت و شایستگی، کنایه و جدیت را با هم ترکیب کند که در نهایت از سفر او در جهان تبهکاران یک فیلم گنگستری کامل میسازد. برای فهم کار ویژه لیوتا تنها کافی است به حالات چهره او در این دو لحظه خوب دقت کنید؛ هنگامی که جو پشی او را به علت بامزگی سرزنش میکند و همچنین لحظهای که در صحنه غذاخوری متوجه میشود که رابرت دنیرو قرار است او را به مجازات اعمالش برساند. «رفقای خوب» از لیوتا یک ستاره به تمام معنا ساخت. نقشی که او تا انتهای عمرش با آن به یاد آورده شد. همانطور که در مصاحبهای در ۲۰۱۰ گفت «هیچ روزی نیست که بگذره و کسی از «رفقای خوب» به من نگه، مگر اینکه کل روز رو تو خونه بمونم.»
۵) ورود غیرقانونی (Unlawful Entry)
- کارگردان: جاناتان کاپلان
- امتیاز متاکریتیک: ۶۱ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۳ از ۱۰
- محصول: ۱۹۹۲
وقتی که برای اولین بار لیوتا در نقش پیت دیویس، افسر پلیس لس آنجلس، در تریلر کابوسوار جاناتان کاپلان ظاهر میشود ما از دیدنش خوشحال میشویم. در این فیلم یک زوج جوان، مایکل و کارن کار (کرت راسل و مادلین استو)، متحمل یک هجوم خشونتبار به خانهشان میشوند. دیویس پلیسی است که برای بازدید صحنه به خانه آنها وارد میشود. در این میان او شیفته کارن میشود و شروع به کشیدن نقشه برای از میان برداشتن مایکل میکند. لیوتا به شکل درخشانی و به آرامی پرده از جنون دیویس که ناشی از انزوای عمیق او است برمیدارد. اگر در «رفقای خوب» تماشاگران با او به عنوان یک قاتل خشن همدلی میکردند، در اینجا تمام مدت به او نفرت میورزند. لیوتا در نقش پیت دیویس از معدود پلیسهای تاریخ سینما است که در عین آرامش، بسیار ترسناک جلوه میکند.
۶) کورینا، کورینا (Corrina, Corrina)
- کارگردان: جسی نلسون
- امتیاز متاکریتیک: –
- امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۶ از ۱۰
- محصول: ۱۹۹۴
این فیلم خانوادگی اشکآور به ترسیم رابطه یک پرستار سیاهپوست (هوپی گلدبرگ) و مرد بیوه جذابی (ری لیوتا) میپردازد. گلدبرگ که توسط لیوتا برای پرستاری از دخترش (تینا ماجورینو) استخدام شده است، کمکم با لیوتا وارد رابطه عاطفی میشود. بله، این فیلم واقعیتهای یک رابطه بین نژادی در لسآنجلس ۱۹۵۰ را کمی تحریف میکند؛ اما اگر هنگام تماشای اولین بوسه میان لیوتا و گلدبرگ احساساتی نشوید، احتمالا قلبتان از سنگ است. این نقش بسیار با انتظارات تماشاگران از انرژی افسارگسیخته مختص به لیوتا فاصله داشت و جلوه تازهای از این مرد جذاب چشمآبی به نسلهای گوناگون عرضه کرد.
۷) سرزمین پلیس (Cop Land)
- کارگردان: جیمز منگولد
- امتیاز متاکریتیک: ۶۴ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷ از ۱۰
- محصول: ۱۹۹۷
نئو–نوآر جیمز منگولد درباره کلانتر شهرکی در نیوجرسی (سیلوستر استالونه) است. در میان دیگر بازیگران، نامهای بزرگی چون رابرت دنیرو، هاروی کیتل، فرانک وینسنت، آنابلا شورا، جنین گرافولو و دبورا هری حضور دارد؛ اما این ری لیوتا است که بیش از همه از این فیلم در خاطرتان میماند. در نقش فیگیس، افسر فاسد پلیس نیویورک که که عقاید سرخوشانهاش درباره زندگی به شکل ویژهای فلسفه دیوانهواری از ذن را نمایندگی میکند. اما سپس که او را در حال چاقو زدن به رابرت پاتریک و آویزان کردن دارت روی دماغش میبینید، به طور کامل متوجه میشوید که نمیتوان با این مرد مقابله کرد. در نهایت مهم نبود لیوتا مقابل چه کسی بازی کند، او به هر حال از ایفای نقشش سربلند بیرون میآمد.
۸) نارک (Narc)
- کارگردان: جو کارناهان
- امتیاز متاکریتیک: ۷۰ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۱ از ۱۰
- محصول: ۲۰۰۲
لیوتا همیشه در نقش کاراکترهای زودجوش خوب ظاهر میشد، و در این میان هیچ نقشی به اندازه کارآگاه هنری اوک عصبی نبود. در تریلر جنایی جو کارنهان، لیوتا که افسر پلیس دیترویت بود با همکارش در بخش مواد مخدر، جیسون پاتریک، همراه میشود تا پرده از راز قتل یک پلیس مخفی بردارند. اما پس از مدتی همکارش به این نتیجه میرسد که اطلاعات کافی را از افسر کهنهکار دریافت نمیکند. این نقشی بود که امکان جوش و خروشهای خشن را برای لیوتا فراهم میکرد که او با همان شوق معمول خودش آنها را به نمایش گذاشت. اما آن لحظههای آرامتر بودند که تماشاگر را در مواجهه با لیوتای زخمی که با حقیقت تلخ روبرو شده از پا میانداختند.
۹) داستان ازدواج (Marriage Story)
- کارگردان: نوآ بامبک
- امتیاز متاکریتیک: ۹۴ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۹ از ۱۰
- محصول: ۲۰۱۹
نقش لیوتا در درام طلاق نوآ بامبک کوتاه است؛ اما وکیلی که او به نمایش گذاشت این مسأله را ثابت کرد که تلقی عمومی از اینکه «نقشهای کوچک مختص بازیگران کوچک است» چقدر میتواند اشتباه باشد. او که توسط آدام درایور بخاطر سرسختیاش استخدام شده بود، همچون کوسه قاتل در دادگاه عمل میکند. حتی با اینکه او پیش از آن به درایور هشدار میدهد که قرار است اوضاع در دادگاه کمی بهم بریزد، باز از نحوه حمله کلامی او به لورا درن شوکه میشوید. در عین حال کمی به تحسین او هم میپردازید؛ این مرد یک حرفهای است و اگر در سمت شما باشد ارزش تمام پولی که دریافت میکند را دارد. بعدها لیوتا درباره این نقش گفت که حین پروسه از یک وکیل مشورت گرفته بود و رمز طلایی برای ایفای آن این بود: «فقط بردنه که مهمه، به هر قیمتی.»
۱۰) قدیسان بیشمار نیوآرک (The Many Saints of Newark)
- کارگردان: آلن تیلور
- امتیاز متاکریتیک: ۶۰ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۳ از ۱۰
- محصول: ۲۰۲۱
دیوید چیس، خالق سریال سوپرانوز، پیش از این یکبار تلاش کرده بود تا لیوتا را برای نقش پلیس اجتماعگریز، رالف سیفارتو، استخدام کند اما این اتفاق آن موقع رخ نداد. با این وجود لیوتا همیشه دوست داشت تا در فرصتی با چیس همکاری کند و وقتی پیشنهاد بازی در فیلم پیشدرآمد سریال به او شد، به سرعت آن را پذیرفت. او نقش هالیوود دیک مولتیسانتی را، پدر کاراکتر اصلی فیلم دیکی و پدربزرگ کاراکتر کریستوفر در سریال، بازی میکند. هالیوود دیک از جهاتی بسیار شبیه به خود لیوتا است؛ مردی پرسروصدا به معنای واقعی کلمه. از طرفی چون تیم تولید فیلم نتوانست بازیگر دیگری برای نقش برادر دیک یعنی سالواتوره پیدا کند، لیوتا نقش او را هم بر عهده گرفت. و این تبدیل به بهترین بازی فیلم و یکی از بهترینهای کارنامه لیوتا شد. سال با برادرش تفاوت بسیاری دارد؛ بودائیست است و طرفدار موسیقی جاز که گویی از تمام دروغهایی که برادرزادهاش دیکی به او میگوید باخبر است. لیوتا میان ایفای دو نقش هم کمی وزن کم کرد و هم موهایش را کوتاه، ولی تفاوت بین دو نقش عمیقتر از ظواهر فیزیکی بود که او به خوبی از پس آنها نیز برآمد. مکالمه پایانی سال و دیکی که در آن سال به جان کولترین اشاره میکند تا به دیکی بفهماند که بسیاری از کارهایش موردپسند خدا نیست، کاملا میخکوبکننده است.
منبع: rollingstone
Good fellas واقعا بی نظیر بود. سه گانه ری و رابرت و جو واقعا هر کسی رو جذب خودش میکنه. کارگردانی هم که دیگه نیاز به تعریف نداره. روحش شاد. مرسی از مطلبت