جهان مشترک فیلمهای تارانتینو؛ از پالپ فیکشن تا روزی روزگاری در هالیوود
مدتها پیش از آن که خبری از جهان سینمایی پرزرقوبرق مارول باشد، جهان فیلمهای کوئنتین تارانتینو خیلی بیسروصدا خلق شد. دیگر بر کسی پوشیده نیست که در هرکدام از فیلمهای این کارگردان شیفتهی سینما، نشانههایی مشترک از فیلمهای پیشیناش هست.
طرفداران تارانتینو چندین سال است که فیلمهایش را بررسی میکنند و نکات ریز و درشت زیادی در آنها مییابند. برخی از این نکات واضح و مبرهناند، بعضیهایشان نامحسوس و ظریف. ولی هرکس با دقت به تمام فیلمهای او نگاه کند، نشانههای مشترکی را میبیند که خبر از جهانی متصل به هم میدهد.
تا قبل از سال ۲۰۱۷ و مهر تأییدی که خود تارانتینو بر جهان سینماییاش زد، همهی اینها در حد تئوری بود. ولی گویا جریان گستردهتر و پیچیدهتر از این حرفها بود. تارانتینو به خلق تنها یک جهان سینمایی راضی نبوده: «یک جهان دارم که اسمش واقعیتر از واقعی است، خب؟ و تمام کاراکترهای فیلمهایم درونش هستند. بعد یک دنیای دیگر هست به اسم دنیای فیلمها. از گرگومیش تا سحر، بیل را بکش و اینها در دنیای فیلمها میگذرد، یعنی در دنیای کاراکترهایم، این فیلمها اکران میشوند. مثلا وقتی کاراکترهای سگهای انباری یا پالپ فیکشن بخواهند بروند سینما، فیلمهایی مثل بیل را بکش را میبینند».
۹ امین و تازهترین فیلم تارانتینو روزی روزگاری در هالیوود بود و قطعهی دیگری به دنیای در هم تنیدهاش اضافه کرد. این یکی از لحاظ جهانهای داستانی از بقیه شلوغتر و پیچیدهتر هم بوده، یک فیلم در فیلم در فیلم است؛ دربارهی پایان عصر طلایی هالیوود و خانوادهی منسون و ظهور سریالها.
حالا که به دهمین و آخرین فیلم تارانتینو نزدیک شدهایم، فرصت خوبی است که با هم به بررسی دقیقتر لایههای مختلف جهان سینمایی او بپردازیم.
جهان اصلی کوئنتین تارانتینو (واقعیتر از واقعی)
اکثر فیلمهای تارانتینو در همین جهان سینمایی اصلیاش میگذرد. همان جهانی که خودش اسمش را «واقعیتر از واقعی» گذاشته. حالا میدانیم که تمام فیلمهای تارانتینو در یک دنیای مشترک میگذرد و در آنها شاهد نسخهی متفاوتی از وقایع تاریخی هستیم. مثل مرگ آدولف هیتلر در حرامزادههای بیشرف و یا زنده ماند شارون تیت در روزی روزگاری در هالیوود.
جهان اصلی تارانتینو بزرگترین جهان اوست و اغلب فیلمهایش را میتوانید اینجا پیدا کنید؛ سگهای انباری (۱۹۹۲)، پالپ فیکشن (۱۹۹۴)، حرامزادههای بیشرف (۲۰۰۹)، جنگوی رها از بند (۲۰۱۲)، و هشت نفرتانگیز (۲۰۱۵). ظاهرا روزی روزگاری در هالیوود هم در همین دنیا میگذرد.
فیلمهایی هم که تارانتینو فیلمنامهشان را نوشته ولی خودش کارگردانی نکرده در همین دنیاست. نظیر True Romance (1993) /داستان عاشقانی واقعی تونی اسکات.
جهان این فیلمها خیلی شبیه دنیای خودمان است و کاراکترهای خیالی میتوانند با شخصیتهای تاریخی واقعی تعامل داشته باشند (حضور شخصیتهایی مثل شارون تیت، چارلز منسون و بروس لی در روزی روزگاری در هالیوود). از لحاظ دورهی زمانی، قدیمیترینشان جنگوی رها از بند است.
جهان فیلمها
جهان فیلمهایی است که در دنیای اصلی تارانتینو ساخته میشود. طرفداران تارانتینو از همان زمانی که بیل را بکش آمد و متوجه شباهتهای داستان فیلم با سریالی که میا والاس در پالپ فیکشن تعریف میکرد شدند، گمانهزنیهایشان را در این مورد آغاز کردند.
به نظر میرسد در دنیای تارانتینو، سریالی که میا والاس بازی میکرده بعد از ساخت یک قسمت کنسل شده و بعدها فیلمی از آن ساخته شده. در صحنهای که جان تراولتا و اوما تورمن برای شام به رستورانی رفتهاند، میا والاس دربارهی سریالی میگوید که بازی کرده و فقط قسمت اولش ساخته شده. توصیفی که میا از یک تیم آدمکش متشکل از زنهای خطرناک و مرگبار میکند، شباهت زیادی به ماجرای تیم آدمکشهای بیل در بیل را بکش دارد. میا میگوید نقش کاراکتری را بازی کرده با نام ریون مککوی، که اگر چاقو و شمشیری دستش بدهید مرگبارترین زن در جهان خواهد شد؛ این زن به کاراکتر اوما تورمن در بیل را بکش خیلی شبیه است. (فکر کنید مثلا یک نفر در دنیای فیلمها این یک قسمت را دیده، ازش الهام گرفته و میا والاس را برده و بیل را بکش ساخته).
در جهان فیلمهای تارانتینو آثاری چون بیل را بکش و ضد مرگ و تعدادی از فیلمهایی که نویسنده/تهیهکنندهشان بوده مثل سیاره وحشت (Planet Terror) حضور دارند. شخصیتهای این دنیا در فیلمهای مختلف ظاهر میشوند. مثلا یکی از شخصیتهایی که در بیل را بکش میبینیم در ضدمرگ هم حضور دارد. ولی این شخصیتها نمیتوانند در دنیای اصلی حضور پیدا کنند.
شخصیتهای مرتبط
وقتی با چنین دنیاهای در هم گرهخوردهای طرفیم، تعجبی ندارد اگر بفهمیم تعداد زیادی از شخصیتها با هم مرتبط هستند. این مسأله اولین بار در داستان عاشقانهی واقعی خودش را نشان داد، یعنی فیلمی که آلاباما ویتمن را به ما معرفی کرد. در سگهای انباری آقای وایت دربارهی دختری به اسم آلاباما میگوید که با او کار میکرده. این گونه اولین پل بین فیلمهای تارانتینو شکل گرفت.
آلاباما برای لی داناویتز که تهیه کنندهی سینماست، مواد جور میکند. داناویتز پسر گروهبان دانی داناویتز ملقب به خرس یهودی است. همان کسی که با چوب بیسبال به جان نازیهای فیلم حرامزادههای بیشرف میافتاد.
مثال دیگر، وینسنت وگا در پالپ فیکشن است که برادر آقای بلوند (مایکل مدسن) در سگهای انباری است. آنطور که میبینیم حتی هردو سبک رقصیدنشان شبیه هم است، با این که هردویشان کشته شدهاند. تارانتینو در مقطعی قصد داشته فیلمی با نام «برادران وگا» بسازد که اگر عملی میشد پیش در آمدی بود بر پالپ فیکشن.
ارتباط سگهای انباری و پالپ فیکشن به همین جا ختم نمیشود. اسم واقعی آقای وایت، لری دیمیک است و بعدها در پالپ فیکشن جیمی دیمیک را میبینیم که خود تارانتینو نقشش را بازی کرده. خیلیها بر این باورند که این دو باهم برادرند. علاوه بر این، هاروی کیتل که در سگهای انباری نقش آقای وایت را داشت، در پالپ فیکشن هم به عنوان آشنای جیمی دیمیک ظاهر میشد.
در جنگوی از بند رسته، کاراکتر کریستوف والتز نقش دکتر کنیگ شولز را بازی میکند که همسری به اسم پائولا داشته. در بیل را بکش ۲ ، کاراکتر عروس را زیر قبری دفن میکنند که رویش نام پائولا شولز حک شده که تولد و فوت او ۱۸۲۳ و ۱۸۵۳ است. البته این نکته که بیل را بکش در دنیای فیلمها میگذرد، قدری مسأله را پیچیده میکند. ولی خب تارانتینو معمولا مرز بین این دو دنیایش را خیلی جدی نمیگیرد و برخی شخصیتها ممکن است جابهجا شوند.
در هشت نفرتانگیز، ما با شخصیتی به نام ازوالد موبری آشنا میشویم که جلاد است و بعضیها او را با نام پیت هیکاکس میشناسند. این اسم برای طرفداران تارانتینو آشنا بود، چرا که در حرامزادههای بیشرف مایکل فسبندر نقش ستوان آرچی هیکاکس را ایفا میکرد که از نوادگان پیت بود.
این ارتباط بین فیلمهای تارانتینو در شخصیتهایش خلاصه نمیشود. برخی برندها و نامهای تجاری هم در دنیای تارانتینو وجود دارند که در فیلمهای مختلفش میبینیم. همبرگری بیگ کاهونا، که مثلا یک همبرگری با تم هاوایی است در از گرگ و میش تا سحر، سگهای انباری، پالپ فیکشن وجود دارد. همچنین در ضدمرگ هم به آن اشارههایی میشود، که یعنی در هر دو دنیای تارانتینو وجود دارد. سیگار رد اپل هم در از گرگ و میش تا سحر، پالپ فیکشن، بیل را بکش ۱، سیاره وحشت، حرامزادههای بیشرف، هشت نفرتانگیز و روزی روزگاری در هالیوود دیده میشود.
تنها استثنا در جهان سینمایی تارانتینو، جکی براون است که در هیچکدام از دنیاهای او نمیگنجد. این فیلم در دنیای داستانی المور لئونارد میگذرد که فیلم خارج از دید (Out Of Sight) هم بخشی از آن است.
منبع: screenrant