۳ روش ساده برای مقابله با کمالگرایی و مشکلات آن
همهی افراد در ابتدای سال اهدافی را برای سال پیش روی خود تنظیم میکنند که اغلب به بخش کمی از آنها دست پیدا میکنند. اگر شما هم در دست یافتن به همهی اهداف خود با چالش مواجه هستید آیا تاکنون به این موضوع فکر کردهاید که دلیل این موضوع و عقب افتادن کارهایتان کمالگرایی است؟
آیا کمالگرایی و به تعویق انداختن کارها مانع از دستیابی به اهدافتان میشوند؟
نرخ شکست و نرسیدن به اهدافی که در ابتدای سال تنظیم میشوند ۹۱ درصد است. دلیلی که اغلب مطالعات برای این مسئله تشخیص میدهند تعیین اهداف غیر واقع بینانه است. اما به نظر میرسد مشکل در این موضوع است که ارتباط درستی با اهدافمان برقرار نمیکنیم یا به درستی با آنها همسو نمیشویم. این دقیقا همان جایی است که کمالگرایی و عقب انداختن کارها مطرح میشوند.
کمالگرایی ترسی است که خود را به صورت یک بلوک ذهنی نشان میدهد. ترس از شکست و ترس از طرد شدن اجتماعی به اندازهی ترس از تغییر نیست. ضمیر ناخودآگاه به گونهای است که وضعیت موجود را حفظ کند و تنها چیزی که میداند این است که انتخابهایی که تا به حال داشتید منجر به زنده ماندنتان شدهاند. تغییر تنها منجر به بروز نتیجهی ناشناخته میشود.
این موضوع دلیل ریشهای کمالگرایی و به عقب انداختن کارها است. ممکن است مدعی باشید که کمالگرا هستید اما این موضوع واقعا به چه معنا است؟ آیا این بدان معنا است که کار کردن روی یک موضوع را تا زمانی که به نظرتان آن کار عالی و کامل باشد متوقف نمیکنید؟ یا آیا بدان معنا است که تا زمانی که مطمئن نشوید خروجی عالی و بی نقص است شروع به تلاش کردن نمیکنید؟ در صورتی که در تلهی دوم گرفتار شوید احتمال دارد که این حلقهی کمالگرایی و به عقب انداختن کارها تنها یک بهانه باشد که ضمیر ناخودآگاهتان از تغییر میترسد.
به نظر میرسد در تعریفی که بیان شد باید کلمهی غیرواقعی را با کلمهی مبهم جایگزین کرده و ارزیابی دقیقتری از مشکل داشته باشیم. افراد اغلب بر این عقیده هستند که دوست دارند درآمد بیشتری داشته باشند، وزن بیشتری کم کنند و غذای سالم بیشتری بخورند. اما آنها به صورت دقیق هدف خود را تعیین نمیکنند. همگام شدن با اهدافی که به صورت تقریبی تعیین شدهاند به این معنا است که نمیتوان مسیر دقیقی به سمت آنها تعیین کرد و بدون تعیین مسیر رسیدن به اهداف ممکن نخواهد بود.
به زمانی فکر کنید که کاری را آنقدر پیش پا افتاده و ساده انجام دادید که در ذهنتان ثبت شده است. این کار میتواند هر چیزی مانند خرید کردن یا شستن لباسها باشد. کاری که نه هر روز اما به صورت منظم و با هدف انجام میدهید. اگر به مغازه نروید چیزی برای خوردن نخواهید داشت، اگر غذا نخورید زنده نخواهید ماند و هدف مغازه رفتن کاملا واضح و مشخص است.
زمانی که برای خرید کردن از منزل خارج میشوید افکار فاجعهآمیز به سراغتان نمیآیند. فقط یکی از این افکار شامل اطمینان از اینکه همه چیز را در لیست خرید خود نوشتهاید است. شکی در این زمینه وجود ندارد که هنگام بازگشت همهی اقلام مورد نیاز را تهیه کردهاید. در این صورت از نظر ذهنی به هدف خود رسیدهاید اما اکنون زمان آن رسیده است که از نظر جسمی هم اقداماتی در این زمینه انجام دهید و زمان زیادی را صرف گشت و گذار در فروشگاه نکنید.
چگونه چرخهی عقب افتادن کارها بر اثر کمالگرایی را بشکنیم؟
۱. چرخه را بشناسید
نخستین کار لازم برای شکستن این چرخه شناخت آن است. چیزی که در واقعیت در حال رخ دادن است را بشناسید و دروغهایی که پشت ادعاهای کمالگرایانهتان وجود دارد را در نظر بگیرید. با خودتان روراست، اما مهربان باشید. در صورت امکان سعی کنید قضاوت را وارد معامله نکنید.
قضاوت کردن و انتقاد شدید از خود میتواند منجر به ترس ضمیر ناخودآگاه از تغییر شود. بنابراین در وهلهی اول از معرفی آن اجتناب کنید. تا حد امکان خود را یک ناظر بیطرف بدانید. در این مرحله حضور شما تنها برای بررسی و نظارت است.
۲. اهداف خود را به صورت مناسبی تنظیم و تعیین کنید
با علم به این موضوع متوجه خواهید شد که رویکرد شما به سمت اهدافتان به صورت طبیعی شروع به تغییر خواهد کرد. اما همچنان نیاز به آگاهی بیشتر دربارهی این موضوع دارید که چگونه اهدافتان را به صورت مناسب تعیین کنید. در صورتی که شما هم جزو افرادی هستید که به دلیل کمالگرایی انجام کارهای خود را به تعویق میاندازید و هیچ کاری انجام نمیدهید بهتر است از خودتان بپرسید:
«اگر من فردی کمالگرا هستم چرا چنین اهداف مبهمی برای خود تعیین کردهام؟». آیا یک فرد کمالگرا تصمیم میگیرد در سال جدید فقط درآمد بیشتری داشته باشد و درآمد خود را بدون برنامه رها کند؟ آیا کسی که در همهی زمینهها کمالگرا بوده و به دنبال رسیدن به وزن و اندام ایدئال است به سادگی فقط هدف کاهش وزن بیشتر را تعیین میکند؟
در ابتدای کار ممکن است فکر کنید که احتمال نرسیدن به هدف یکی از دلایلی است که مانع از آغاز کار میشود. اما در ابتدا باید هدف خود را مشخص کنید. در ادامه بیایید به تعریف به تعویق انداختن کارها از دید محققان نگاهی بیندازیم:
محققان بر این باورند که به تعویق انداختن کارها یک نوع شکست خود تنظیمی است که با تاخیر غیرمنطقی در انجام کارها بدون در نظر گرفتن نتایج بالقوهی منفی آنها مشخص میشود.
تاکنون گفتیم که به تعویق انداختن کارها به سادگی به معنای انجام ندادن کارها به مرور زمان است. اما در واقع، به معنای عقب انداختن کارها بدون هیچ دلیلی است. هنگامی که صحبت از دستیابی به اهداف میشود عقب انداختن کارها چیزی نیست که به خودی خود فرد را از رسیدن به اهداف باز دارد بلکه عقب انداختن کارها در طول زمان منجر به این مساله میشود.
اگر کار امروز را فقط به این دلیل که امروز نمیخواهید آن را انجام دهید به فردا موکول کنید این رفتار همچنان به تعویق انداختن کار به شمار میرود. اما در صورتی که واقعا آن را فردا انجام دهید چه مشکلی پیش میآید؟ به تعویق انداختن مداوم کارها چیزی است که ریشه در باورهای غیرمنطقی و ناخودآگاه دارد و به مرور زمان منجر میشود که هیچگاه به هدف خود نرسید.
حال که مفهوم را شفافسازی کردیم این مسئله میتواند تفکر شما را دربارهی اینکه چه مقدار اهمال کاری کافی است و اینکه آیا اهمال کاری مانع از پیشرفت شما میشود را تغییر میدهد. علاوه بر این امکان را فراهم میکند که اهمال کاری خود را قضاوت نکنید.
۳. سعی کنید به دنبال مربی و کمک گرفتن باشید
امکان رشد کردن در فضای خلا وجود ندارد. برای پشتیبانی و حمایت در این مسیر به کمک دیگران نیاز دارید که به شما بازخوردهای هدفمند دهند. در غیر اینصورت چگونه میتوانید متوجه شوید که به صورت واقعبینانه خروجی کارتان عالی است یا نه؟ به این منظور، افرادی را پیدا کنید که این مسیر را قبل از شما طی کردهاند. سعی کنید تا حد امکان به این افراد دسترسی پیدا کرده و با آنها در ارتباط باشید.
بخشی از مشکلی که در این قسمت وجود دارد این است که تنها نتیجهی عالیای که از فیلتر شما رد میشود را میتوانید ببینید. با درک جامعهی بزرگتر و در نظر گرفتن اینکه آنها چه چیزی را عالی میدانند ایدههای شفافتر و واقعیتری دربارهی اهداف خود پیدا خواهید کرد. از این نقطه به بعد میتواند کمبودها را تشخیص داده و فاصلههای موجود را پر کنید. سعی کنید به تعیین بهتر عبارتها عادت کنید. به زبانی که برای مکالمه با دیگران یا مکالمهی درونی استفاده میکنید فکر کنید. به خودتان چه چیزی میگویید؟
در پایان
کمالگرایی چیزی است که باعث میشود هر چیزی کمتر از عالی را غیرقابل قبول بدانیم. اما کمالگرایی چه ارتباطی با اهمال کاری، به تعویق انداختن غیرمنطقی کارها و پیامدهای منفی آن دارد؟ از یک سو کمالگرایی باید تمایل به ادامهی انجام کار تا زمان رسیدن به نتیجهی قابل قبول را برانگیزد نه اینکه به صورت غیرمنطقی فرد را از انجام کار بازدارد.
بنابراین دفعهی بعد که با خودتان گفتید «من یک فرد کمالگرا هستم» و این مسئله را دلیل انجام ندادن کارها قرار دادید، بیندیشید و موضوع را بررسی کنید. در این مواقع اغلب کمالگرایی مانع رسیدن به اهداف نیست بلکه ترس از تغییر است که مشکل ایجاد میکند. به جای سرزنش کردن خود به تغییر روند کارهایی که در حال انجام آنها هستید بپردازید.
منبع: Lifehack
چگونه کمال گرا باشیم : هه اینارو فوت آبم