۹ مشکل مشترک فیلمهای مارول و DC
جای تعجب نیست که دنیای سینمایی مارول و دنیای توسعهیافته DC بهعنوان دو غول محتواهای کمیکبوکی به طور معمول با هم مقایسه میشوند و به نظر میرسد که مارول نسبت به رقیب خود برتری دارد.
مرد آهنی یا به معنای دیگر، راهاندازی دنیای سینمایی مارول، اغلب بهعنوان سکوی پرتاب ژانر ابرقهرمانی به سطح امروزی شناخته میشود (اگرچه سری فیلمهای اصلی مردان ایکس هم شایستهی یادآوری و احترام هستند). فیلمهای مارول به طور مداوم ستایش میشوند و جهان آنها اغلب منسجمتر و با دقت برنامهریزی شده است.
- فیلم جاودانگان چه تأثیراتی بر خط داستانی مارول میگذارد؟
- آیا اگر جاودانگان در جنگ ابدیت حضور داشتند تانوس شکست میخورد؟
- جاودانگان؛ ۸ نکته دربارهی فیلم ابرقهرمانی کلوئی ژائو برای مارول
با این حال، دنیای سینمایی مارول و دنیای توسعهیافتهی DC کامل و بینقص نیستند و وقتی صحبت از مسائل بزرگتر در این فرنچایزها میشود، متوجه میشویم که هر دو غول صنعت کمیک، مشکلات بزرگ یکسانی دارند. به نظر میرسد چندین چالش وجود دارد که هیچکدام از این استودیوها به درستی نمیدانند چگونه باید از عهده آنها برآیند و همچنین برخی از این مسائل فراتر از دنیای فیلمهای کمیکبوکی هستند.
۹. تعادل دسترسی و جهانی گسترده
یکی از بزرگترین مشکلاتی که با گذشت زمان بیشتر میشود، توانایی جذاب نگه داشتن فیلمهای اختصاصی و در دسترس نگه داشتن آنها برای طرفداران جدیدی است که همه فیلمهای قبلی را ندیدهاند و ممکن است نخواهند ساعتها زمان صرف تماشای فیلمهای گذشته کنند. هر یک از فیلمهای موجود در این جهانها با بقیه آثار ارتباط دارند و هر کدام (بهخصوص در دنیای سینمایی مارول) تیمها و نبردهایی بزرگ با افراد بد دارند. با این حال، طرفداران جدید، تاریخ را آزاردهنده میدانند و نمیخواهند برای درک و لذت بردن از یک فیلم، مجبور به انجام چیزی مانند تکالیف مدرسه باشند. ساختن این فیلمها به صورت مستقل و در عین حال مرتبط با یک جهان بزرگتر، کار کوچکی نیست.
در حال حاضر، به نظر میرسد که مارول عملیات معقولی برای ایجاد دسترسی و در عین حال، حفظ ارتباط با باقی فیلمها را آغاز کرده است اما دنیای توسعهیافته DC در این زمینه کمی بهتر عمل میکند که احتمالا به دلیل جهان کوچکتر آنها است. با این حال، ایجاد چندجهانی DC در این امر مؤثر است و با توجه به این که سریال لوکی اکنون در حال معرفی چندجهانی دنیای سینمایی مارول است، احتمالا این مسئله برای مارول هم آسانتر حل شود.
۸. خسته شدن از ابرقهرمانان
شکی نیست که فیلمهای ابرقهرمانی همچنان به طرزی باورنکردنی محبوب هستند و آمار فروش گیشه نشان میدهد که محبوبیت آنها کاهش چندانی ندارد (با در نظر گرفتن تأثیر همهگیری) اما همچنان باید گفت که با رشد ژانر ابرقهرمانی، مخاطبان چیزی بیشتر از یک داستان ساده ابرقهرمانی میخواهند.
داستانهای سرراست منتهی به دعواهای بزرگ نسبت به فیلمهایی با زاویه دید منحصربهفرد، محبوبیت کمتری دارند و اکنون که اکثر شخصیتهای شاخص کمیک حداقل یک فیلم اختصاصی داشتهاند، هم مارول و هم DC مجبورند در خزانههایشان عمیقتر کاوش کنند و از شخصیتهای کمتر شناختهشده برای ادامه و گسترش جهان خود استفاده نمایند.
۷. مشکل شروران
هر دو استودیوی مارول و DC مشکلاتی با شروران خود دارند. این افراد بد به اندازه قهرمانان، جذاب، خوش فکر و پیچیده نیستند. مارول به خاطر شرورهای دوبعدی خود که بهراحتی کشته میشوند بهشدت انتقاد میشود و DC هم مشکل مشابهی با افراد بد سطحی و ضعیف خود دارد. برای مثال، دومزدی با استقبال طرفداران و منتقدان مواجه نشد و فیلمهای دیگری مانند آکوامن و جوخه انتحار هم بهندرت دارای شخصیتهای شروری هستند که تماشاگران به آنها اهمیت دهند.
مارول و DC شرورانی یکبار مصرف دارند که در اولین ماجراجویی کشته میشوند و فقط انگار چند خط داستانی بیشتر برای قهرمانان و تبهکاران دیگر میآفرینند. البته کمیکها این کار را بهخوبی انجام میدهند و شخصیتهای شرور تاریخی و داستانهایی دارند که به همان اندازه قهرمانان، جالب هستند و این همان چیزی است که باید بهخوبی به فیلمهای سینمایی منتقل شود.
۶. نبود تنوع در نقشهای اصلی
تقریبا یک دهه طول کشید تا در نهایت، مارول پس از اکران آثار قبلی خود، یک فیلم ابرقهرمانی با حضور یک چهره زن (کاپیتان مارول) در نقش اصلی تولید کند، در حالی که DC با اکران زن شگفتانگیز، در این زمینه بسیار سریعتر عمل کرده بود. هر دو جهان عمدتا توسط شخصیتهای مرد سفید پوست هدایت میشوند. البته بخشی از این موضوع را میتوان مشکلی مرتبط با منبع اصلی در نظر گرفت، زیرا بسیاری از بزرگترین نامهای کمیکها، قهرمانان مرد سفیدپوست هستند اما به هر حال، این حوزه هنوز باید در هر دو جهان بررسی شود.
خوشبختانه همه چیز برای هر دو استودیو، در حال تغییر است. مارول پس از کاپیتان مارول، فیلم بیوهی سیاه و همچنین شانگچی و افسانه ده حلقه را منتشر کرد. در دنیای DC، هارلی کویین و زن شگفتانگیز دو ستون اصلی این فرنچایز هستند، اگرچه طرفداران دوست دارند ابرقهرمانان رنگینپوست بیشتری در نقشهای اصلی فیلمهای اختصاصی حضور داشته باشند (به غیر از آکوامن با بازی جیسون موموآ که از بومیان هاوایی است).
۵. مشکلات تداوم
مسألهای که تقریبا همیشه همراه فرنچایزهایی به این بزرگی بوده، تداوم است، بهخصوص به این خاطر که تبهکاران و بحرانهای بزرگتری در هر مرحله، زمین را تهدید میکنند. دقیق نگه داشتن جزئیات و جدول زمانی و توضیح این که چرا ابرقهرمانان به مبارزات بزرگ فیلمهای قبلی نپیوستند، به طور قابل توجهی دشوار است. علاوه بر این، مسائل مربوط به خروج بازیگران (مانند کنار گذاشتن بن افلک بهعنوان بتمن یا خروج هالک اصلی، ادوارد نورتون از فرانچایز) میتواند باعث ایجاد مشکلاتی در تداوم و ثبات مجموعه شود.
مارول و DC زمینه چندجهانی را فراهم کردهاند که کمک زیادی به این امر میکند، زیرا داستانهای جدید میتوانند در زمینی متفاوت اتفاق بیافتند. همچنین DC نسبت به مارول، به طور قابل توجهی، کمتر نگران مسأله تداوم است و طرفداران هم از چنین موضوعی خوشحال هستند. هنوز چندین شکاف در دنیای سینمایی مارول نمایان هستند. برای مثال، در فیلم آینده جاودانگان، باید دلایلی مطرح شوند که توضیح دهند چرا این شخصیتهای قدرتمند در طول نبرد با تانوس حاضر نبودند که احتمالا این دلایل کمی ضعیف به نظر برسند.
۴. کشمکش بین کارگردانان و مدیران اجرایی در زمینه تولید
با وجود چنین فرنچایزهای عظیمی و کارگردانان و بازیگران زیادی که برای یک جهان واحد کار میکنند، جای تعجب نیست که مشکلاتی در ارتباط و همکاری با یکدیگر پیش آید. همیشه در پشت صحنه این دنیاهای جذاب، درگیریهای مختلفی مانند دعوای حقوقی بین اسکارلت جوهانسون و دیزنی بر سر انتشار آنلاین بیوهی سیاه، مسائل پیرامون نسخه لیگ عدالت زک اسنایدر و اخراج و استخدام مجدد جیمز گان برای فیلم نگهبانان کهکشان در میان بوده است.
البته این مشکلات همیشه برای مخاطبان دردسرساز نیستند. مثلا در جریان گان، این کشمکش منجر به خلق پروژه جوخه انتحار شد که میتوان آن را اثری خوب در نظر گرفت اما حقیقتا در بسیاری از اوقات، این مسائل، مشکلآفرین هستند. این گونه مشکلات که عمدتا مربوط به روند ساخت و تولید هستند، میتوانند منجر به ساخت فیلمهایی گیجکننده، نقاط داستانی ضعیف و اقتباسهای ناامیدکننده شوند. البته این مسائل فقط به فیلمهای ابرقهرمانی محدود نمیشوند اما حجم عظیم این پروژهها اغلب تأثیر این چالشها را دوچندان میکند.
۳. دیدگاه منسجم
به نظر میرسد DC و مارول رویکردهای بسیار متفاوتی را در رابطه با حفظ یک دیدگاه ثابت در سراسر یک جهان عظیم و پیوسته اتخاذ کردهاند. مارول چشمانداز خلاقانه خاص خود را دارد و فیلمها و سریالهای تلویزیونی را تولید میکند که همه اهمیت یکسانی دارند و DC هم ترجیح میدهد مجموعهای از فیلمها را بسازد که حس بسیار متفاوتی دارند. فیلمهای لیگ عدالت اسنایدر بسیار غمانگیزتر، تاریکتر و تلختر از آثار جسورانه شزم و جوخه انتحار هستند.
با این حال، هر دو رویکرد با مشکلات خاص خود همراه هستند. مارول با حفظ چنین سبک روشن و ثابتی که از فیلمی به فیلم دیگر منتقل میشود، مخاطبان خود را محدود به کسانی میکند که از حال و هوای رنگارنگ فیلمهای اکشن لذت میبرند (که البته نتیجه آن را در فروش گیشه خود دیدهاند). در طرف دیگر، DC جهانی ایجاد کرده است که در هسته خود، متصل است اما در ظاهر، از هم گسسته به نظر میرسد.
۲. جمعآوری و ترکیب داراییهای موجود
مارول مطمئنا بیش از DC با این مشکل دست و پنجه نرم میکند و بهتازگی توانسته است حقوق مردان ایکس، مرد عنکبوتی و چهار شگفت انگیز را به طرق مختلف، باز پس بگیرد. با این حال، DC هم باید تصمیم بگیرد که آیا شخصیتهای محبوب دنیای کمانداران یا دیگر فیلمهای DC را با هم ترکیب کند یا خیر. در هر دو نمونه، باز هم عنصر چندجهانی به کمک میآید و این فرنچایزها میتوانند مسائل مختلف خود را با راه اندازی مجدد جهانهای مختلف و موارد دیگر حل کنند. البته مارول هنوز به طور رسمی جهشیافتهها را وارد داستان اصلی خود نکرده است اما احتمالا ورود لوکی به چندجهانی دیوانگی، به همین دلیل صورت میگیرد.
۱. تأخیرات مرتبط با کرونا
قطعا همهگیری کرونا به فیلمهای ابرقهرمانی محدود نمیشود و در اکران همه فیلمها و در نتیجه ارقام گیشه همه آثار، ویرانی به بار آورده است. جوخهی انتحار، با وجود اینکه پرمخاطبترین فیلم DC در شبکه HBO بود، در گیشه شکست خورد و حتی نتوانست بودجه تولید خود را جبران کند. بیوهی سیاه با وحود اینکه فیلمی بود که طرفداران سالها درخواست آن را داشتند، با نقض قرارداد در دیزنی پلاس منتشر شد که منجر به شکایت نفرات مربوطه و ارقام فروش ناامیدکننده در گیشه شد.
در حالی که شانگچی نشان میدهد که شرایط بهآرامی در حال بازگشت به روال سابق است، واضح است که تأخیرات و اختلالات در فیلمبرداری و اکرانها، تأثیر قابل توجهی بر هر دو جهان گذاشته است و تأثیر ماندگار واقعی آن ممکن است تا سالها به طور کامل دیده نشود.
منبع: Screenrant
دقیقااااا👍👍👍👍👍👍
اصلا مقایسه کردن این دوتا باهم درست نیست مارول سالها وقت صرف کرد واسه هر کدوم از قهرمانهاش چندتا فیلم ساخت تا اخر شدن اونجرز ولی dc چی یدفعه خیلی کشکی چندتا قهرمان جمع کرد شد لیگ عدالت انصافا مارول کجا دی سی کجا
دقیقا..👍👍
درسته مارول و دی سی رقیب هم هستن ولی اصلا نمیشه دی سی رو با مارول مقایسه کرد..مارول برای هر کدوم از شخصیت هاش زندگی ساخته..ولی شخصیت های دی سی همشون بدون ریشه و مسخرن توری که ده دقیقه درباره ی زندگیه هر کدومشون صحبت کردن و تمام.. شخصیت های مارول هرکدومشون قدرت های خاص خودشون رو دارن ولی دیسی یه جوری به سوپر من قدرت داده که هیچ کدوم از شخصیت های دیگش حریفش نمیشن..یک توری که اصلا انگار از فیلم های ابرقهرمانی یه چیزی اونور تره….
بولوف پشت بولوف
حرفتو قبول دارم ولی دیسی توی کامیک و انمیشن ها خیلی بهتر عمل کرده
سلام ببخشید سریال های دی سی را اگه بخوایم بادنیای مارول مقایسه کنیم برتری خیلی بیشتری
داره اما خط زمانیش حتی دنیاهای چندگانش با دنیای سینماییش متفاوتن لطفا اگه میشه یه مطلب برای مقایسه سریال های دی سی با دنیای مارول گذاشته شود البته دی سی سریال شخصیت هایی را ساخته که فقط کمیک خوان های اونارا میشناختن و شکست هم نخورده البته تا الان و پروژه های بسیار انبوهی را منتشر کرده. با تشکر
بعض نهی هاش خوب بودن اما اینکه اکثر شخصیتای اصلی مرد سفید پوستند اصلا مشکل نیست اونا باید به کمیک حداقل انقدر رو وفا دار باشن وگرنه به شما که باشه برای اینکه خوب بنظر برسین همه شخصیتارو زن سیاه پوست می کردین