چرا کتابهای فانتزی در زندانهای آمریکا ممنوع شدند؟
در رابطه با ممنوعیت کتاب در زندانهای آمریکا تحقیقاتی صورت گرفته و مشاهدات فردی که در کتابخانهی زندان کار میکرد، اثبات کرده افراد زندانی تمایل رایجی برای مطالعات فانتزی از خودشان نشان دادهاند. زندانیها از خانواده و دوستان خود جدا میشوند و بیشترشان مطمئن نیستند دقیقاً چه زمانی آزاد خواهند شد. طبق قوانین زندانهای آمریکا افراد نباید به یکدیگر دست بزنند، نباید مکالمات خصوصی داشته باشند و نباید وسایل خودشان را باهم به اشتراک بگذارند. شاید به همین دلیل ادبیات فانتزی با چاشنی جادو، ایدههای کیمیاگری و تغییر اجسام و تغییر شکل میان زندانیها محبوب است. اما دلیل ممنوعیت کتابهای فانتزی در زندان چیست؟
از آنجایی که زندانیها از ارتباط انسانی صمیمی و دیگر ابزاری که به زندگیشان معنایی بدهد محروم شدهاند، با فانتزی میتوانند از واقعیت فرار کنند. در ادبیات فانتزی جایی برای واقعگرایی که افراد را به دنیای واقعی برگرداند نیست و این تخیلات ادامهی زندگی را در چهارچوب زندان قابل تحمل میکند. بسیاری از زندانیها، خصوصاً آنانی که به دههها زندان محکوم شدهاند، با ایدههای فانتزی از میان دیوارهای زندان فرار میکنند.
شاید ظالمانه باشد اما به همین بهانه زندانهای ایالات متحدهی آمریکا ادبیات فانتزی با عناصر جادویی را ممنوع کردهاند. برخی کتابها در مدارس و کتابخانههای آمریکا هم ممنوع شدهاند اما طبق گزارش جدید PEN در رابطه با مطالعات زندانیان، ممنوعیت کتابها در زندان بعضی از ایالتها بسیار شدیدتر است و کتابهای بیشتری را در بر میگیرد. ممنوعیتهای برخی از این زندانها تنها مختص به کتاب نیست و فعالیتهای هنری و ورزشهایی مانند یوگا را هم شامل میشود، زیرا این فعالیتها خوشباوری را میان زندانیان افزایش میدهد.
شاید عجیبترین ژانرهایی که در فهرست ممنوعیت کتاب در زندانها قرار گرفته همان ژانر فانتزی و جادویی باشد. اگر به سراغ فهرست کتابهایی بروید که مسئولین زندانها ممنوع کردهاند، چشمتان به «نامرئی بودن: استادی در هنر ناپدید شدن» اثر استیو ریچاردز (Invisibility: Mastering the Art of Vanishing) و «جادو: الفبای پنهان» اثر دیوید کانوی (Magic: An Occult Primer) میخورد که از کتابهای ممنوعه در لوییزیانا محسوب میشوند. «جادوی ذهنی کاربردی» اثر تئودور آنمن در کنتیکت از دسترس زندانیان درآمده؛ کتابی که راجعبه استفاده از قدرت ذهن برای ذهنخوانی، پیشگویی و انتقال افکار است. «کلویس یا کلید دسترسی به جادوی سلیمان» اثر ابنزر سیبلی و فردریک هاکلی (The Clavis or Key to the Magic of Solomon) در زندانهای آریزونا ممنوع شده و علتش هم به دلایل امنیتی و ایمنی بوده؛ این کتاب دستورالعمل واضح و دقیقی برای استفاده از ابزار جادویی برای اهداف کاربردی را در خودش دارد. کتاب «ماسکیم هول بابلی» اثر مایکل فورد (Maskim Hul Babylonian Magick) از زندانهای کالیفرنیا حذف شده؛ کتابی که حاوی اطلاعاتی از جادوهای مرتبط با تیامات، ایزدبانوی بابلی و سومری، و جادوگری در دوران قدیم است. تقریباً تکتک ایالتها فهرستی از کتابهای ممنوعه در زندان دارند که کتابهای مرتبط با جادو هم در آنها دیده میشود.
آیا مسئولانی که چنین تصمیماتی مبنی بر ممنوعیت کتابهای فانتزی گرفتهاند معتقدند که جادو واقعی است؟ دادگاههای آمریکا تأیید کردهاند که تفکر و باور به جادو خطرناک است. برای مثال، یکی از دادگاهها رأی به ممنوعیت بازیهای دیانددی (Dungeons and Dragons) را برای افراد زندانی داده زیرا مقامات زندان معتقد بودند که بازیهای نقشآفرینی (Role Playing) رفتارهای رقابتطلبانه، خشونتآمیز و تمایل به فرار از واقعیت و علاقه به قمار را افزایش میدهد.
با بررسی ممنوعیت کتاب در زندانهای لوییزیانا میتوان ممنوعیت کتابهای فانتزی را در فهرستشان دید.
«مرجع جیبی هنرمندان فانتزی» اثر فنلی کوان (Fantasy Artists Pocket Reference) توضیحاتی دربارهی موجودات غیرانسانی مثل اجنه، پریان و دیگر موجودات فانتزی را در خود دارد. طراحیهایی از این موجودات و راهنمایی در رابطه با نحوهی ترسیم آنها با روشهای سنتی و مدرن آمده. برای توجیه ممنوع شدن این کتاب در لوییزیانا گفتهاند که این ادبیات، که محتوای فرقهای را در خودش دارد، با قتل سروان ناپس (Captain. Knapps) مرتبط بوده. سروان ناپس افسر اصلاحات در زندان آنگولا واقع در لوییزیانا بوده. او در سال ۱۹۹۹ در جریان شورشی در زندان کشته شد. مشخص نیست چرا مسئولین زندان آن شورش را با این کتاب مرتبط میدانند که روایتی فانتزی و تخیلی محسوب میشود. با اینکه برای دیگران چنین ارتباطی میان کتابی فانتزی و شورشی در زندان غیرقابل درک است اما هنوز هم بخش اصلاحات زندان لوییزیانا مرگ سروان ناپس را دلیل ممنوعیت این کتاب اعلام میکند و ممنوعیت کتب فانتزی را عقلانی میداند.
آیا ممنوعیت ادبیات تخیلی در زندانها نوعی پارانویا محسوب میشود یا نشاندهندهی نگرش فرهنگی رایجی است که هم تخیل را تحقیر میکند و هم از آن میترسد؟ زندانهای ایالات متحده هم بخشی از فرهنگ آمریکا هستند، با آنکه صنعت فرهنگی در حوزهی جادو و فانتزی پررونق و در حال رشد است، زندانها تخیل را کم اهمیتتر از واقعگرایی میدانند و از کنارش رد میشوند. حتی امروزه هم ادبیات علمیتخیلی، رئالیسم جادویی و امثال آنها جدی گرفته نمیشوند.
با آنکه جایگاه جادو در دوران مدرن متزلزل شد اما در زمان نویسنده و شاعر معروف، جافری چاسر، جادو رشتهی تحصیلی بوده. چاسر در کتاب کانتربری، راجعبه دکتری که در زمینهی گیاهان دارویی تخصص داشت، به این اشاره کرده که فعالیتهای دکتر مانند جادو بوده. بهنظر میرسید در ذهن چاسر جادو با دانش مرتبط بوده و به جفت این فعالیتها احترام میگذاشته.
با این وجود دیکشنری انگلیسی آکسفورد خاطرنشان کرده که با گسترش عقلانیت و کاوشهای عملی در دنیای غرب، جایگاه جادو تنزل داشته. از قرن هفدهم میلادی جادو را با اعمال شیطانی یکی دانسته و نسبت به آن منفی شدند. در همین دوران در اروپا و میان ساکنان مستعمرات آنها، جادو با فعالیتهای متنوع مخرب یکی شده، حتی شاخههایی از جادو مثل کار با گیاهان دارویی تا آیینهای مرتبط با ارواح طبیعت و طالعبینی و پیشگویی که بهنظر بیضرر میرسند هم خطرناک تلقی شدند. فعالیتهای مختلف، با خرافات و اطلاعات نادرست، همه در زیر شاخهی جادو قرار گرفتند.
نویسندههایی مانند اورسلا کی. لگویین، از بزرگترین نویسندههای علمیتخیلی تاریخ، تلاش خودشان را کردند تا شکاف محکم میان جادو و واقعیت را به چالش بکشند. او معتقد بود تخیل بسیار کاربردی و حتی ضروری است:
دوران سختی در راه است، زمانی که نیازمند صدای نویسندههایی خواهیم بود تا بتوانند جایگزینی برای زندگیهای کنونی ما تصور کنند؛ بتوانند از ورای جامعهی وحشتزدهی ما و فناوریهایی که زندگیهایمان را اشغال کرده، راههای دیگری برای وجود داشتن را ببینند؛ حتی بتوانند زمینهای برای امید را در اختیارمان بگذارند. نیازمند صدای نویسندههایی میشویم که قادر باشند آزادی را بهخاطر بیاورند، شاعران و رویاپردازانی که بتوانند واقعیتی مهمتر را نشانمان دهند.
در نظر لگویین دور انداختن تخیل فروپاشی نهایی جامعهی انسانی را رقم خواهد زد.
جون دیدیون، نویسنده و روزنامهنگار آمریکایی، عقیدهی مشابهی با لگویین داشت. او معتقد بود تخیلی که امکان رهایی از آسیبهای روانی را بدهد، زمینهای برای تصور دنیایی بهتر از دنیای کنونی و موقعیتی بهتر از شرایط فعلی را به ما خواهد داد. مشکلاتی هستند که لازمهی حل کردن آنها رویاپردازی آزادانه و بدون محدودیت است.
انکار رویاها و به زنجیر کشیدن تخیل و غیرواقعی دانستن آنها به مراتب راحتتر است. تخیل پتانسیل ایجاد اختلال در سیستمهایی را دارد که بر زندگی تکتکمان سایه انداخته. کسانی که قوای تخیل را محدود میکنند هم ممکن است ضعف سیستمهای کنونی را بپذیرند. اما با همین فرمان ممنوعیت روی برخی از کتابهای ادبیات جادویی را اعمال میکنند زیرا باور دارند این ایدهها و داستانها تهدیدی برای امنیت همگان است.
با کتابهای موردعلاقهی بهترین نویسندگان جهان آشنا شوید
زندانیهایی که کتاب دست گرفتهاند میگویند محدودیتی که تجربه کردند، افکار و آزادیهای ذهنی آنها را سرکوب میکند. لئو کاردز، روزنامهنگار مسئول پروژههای مرتبط با زندانها مینویسد: «کتابها راه فرار ما هستند، با آنها زندگی میکنیم، از آنها یاد میگیریم و رشد میکنیم… برای بسیاری از افراد کتابها تنها همراه و دوستشان است.» جیسون سنترون، زندانی ایالت اورگان، با خشم از کسانی یاد میکند که تفکر جادویی را تهدیدآمیز تلقی میکنند: «این محتوا مملو از مهارتهای بقا، آموزههای هنرهای رزمی، گرهزدنها و نکاتی در رابطه با ناپدید شدن است.»
ممنوعیت ژانر فانتزی بسیار خطرناک است. صرف نظر از اینکه چه دیدگاهی نسبت به زندانیها دارید، باید همه موافق باشیم که زندانی اجازه دارد تصوراتش از دیوارهایی که در آن محبوس شده فراتر برود و حتی شاید نسخهی بهتری از خودش را تصور کند. خلاقیت فکری ابزاری برای ساختن زندگی بهتر است و باید در دسترس همگان قرار بگیرد.
ممنوعیت کتاب در زندان و به طور کلی سلب تخیل جلوی بهبود فردی و اجتماعی را خواهد گرفت. آدمها به جادو بیشتر نیاز دارند، نه کمتر.
منبع: Literary Hub