زندانیان سرزمین ارواح؛ رمزگشایی اتفاقات پایان فیلم جدید نیکلاس کیج

زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۷ دقیقه
زندانیان سرزمین ارواح

نیکلاس کیج ستاره‌ی فیلم زندانیان سرزمین ارواح است، فیلمی عجیب با پایانی عجیب‌تر‌، عمیق‌‌تر و ریشه‌دار که نیاز به توضیحات بیشتری دارد. فیلم داستان سوررئال یک مرد به نام هیرو است که برای بازگرداندن برنیس (Sofia Boutella) نزد فرماندار (Bill Moseley) استخدام شده است و او را به مکانی خالی از سکنه به نام سرزمین ارواح می‌برد. هیرو وارد سفر خودشناسی می‌شود و صحنه‌های زیادی از فیلم به قوه‌ی ناخودآگاه او می‌پردازد. با زخم‌های فراوان بدن، ذهن و روح او رشد می‌کند که منجر به خودشناسی او در پایان فیلم می‌شود.

زندانیان سرزمین ارواح که توسط سیون سونو فیلم‌ساز مشهور سینمای تجربی کارگردانی شده است مخلوطی ناهنجار از افکار جدید و قدیم است که بر زندگی انسان چمبره زده است. فیلم چند ژانر وسترن، نئونوآر و اکشن را با هم ترکیب و تجربه‌ای منحصربه‌فرد ارائه می‌دهد که با وجود گمراه‌کنندگی خاص خود هم‌زمان متقاعدکننده نیز است، مواردی چون سامورایی‌ها در کنار گاوچران‌ها، زنانی با لباس سنتی گیشا که تلفن‌همراه دارند چندان عادی نیست. در فیلم اشاره شده که وقایع در آینده‌ای نزدیک اتفاق می‌افتد ولی اکثر صحنه‌های فیلم در گذشته است.

در پایان زندانیان سرزمین ارواح، نیکلاس کیج به همراه سوفیا بوتلا به شهر سامورایی‌ها بازمی‌گردند تا با فرماندار مقابله کرده و شهر زیر سلطه‌ی او را آزاد کنند. در زمانی که برنیس با کشتن پدربزرگ ناتنی‌اش خود و باقی سامورایی‌های شهر را از شر او راحت می‌کند، قهرمان فیلم با وجود خستگی بسیار موفق می‌شود یاسوجیرو (Tak Sakaguchi) محافظ اصلی فرماندار را شکست دهد. فیلم با انتقام مردم شریف و شکست مفسدین به پایان می‌رسد و به نوعی تغییر زمان را تداعی می‌کند.

در پایان زندانیان سرزمین ارواح چه اتفاقی می‌افتد

در زمانی که هیرو تلاش می‌کند از سرزمین ارواح خارج شود اتوبوسی عجیب از جهش یافتگان که لباس‌ کهنه‌ی زندان برتن دارند جلوی او را می‌گیرند و این برخوردها باعث می‌شود بمب داخل لباس او منفجر شود، دستش به شدت مجروح شده و بیهوش شود. او در عالم رویا متوجه می‌شود بین این جهش‌یافتگان و سرزمین ارواح ارتباطی وجود دارد، آن‌ها زندانیانی هستند که که با محل دپوی زباله‌های هسته‌ای برخورد داشته‌اند و این موضوع باعث ایجاد تغییرات مخرب بزرگی شده است. برج ساعت و ویرانه‌ها آثار باقی مانده‌ی از نیروگاه هسته‌ای متلاشی‌شده و مردم آن‌جا نیز ارواح هستند. هیرو دوباره برای خروج تلاش می‌کند و باز هم جهش‌یافته‌ها با او روبه‌رو می‌شوند، اما متوجه می‌شود سردسته‌ی آن‌ها دوست قدیمی‌اش سایکو است که ذات وحشی فرماندار را  رو کرده و از هیرو می‌خواهد همه را از دست او آزاد کند.

قهرمان فیلم و برنیس در انتهای فیلم به شهر سامورایی‌ها وارد شده و با فرماندار و ساکنین وحشی شهر که به این مرد فاسد اجازه‌ی استفاده از قدرت داده‌اند درگیر می‌شود.  همزمان که هیرو محافظان مسلح را از بین می‌برد برنیس خواهر ناتنی خود سوزی را آزاد می‌کند. او به فرماندار که با فرار همراهانش بسیار ضعیف شده شده است شلیک کرده سپس قفل لباس هیرو را باز می‌کند. یک مخبر که شاهد مرگ فرماندار است به سرزمین ارواح بازمی‌گردد و مردم را مطلع می‌کند، آن‌ها با خبر آزادی از جور زمانه از خوشحالی فریاد می‌کشند. در این حین برج ساعت فرو می‌ریزد و تصویر سیاه می‌شود. درنمای بعدی تصویری از هیرو، برنیس و سوزی در شهر سامورایی‌ها و در حالی که صدای خروسی در پس زمینه شنیده می‌شود به نمایش در می‌آید که نوید آغاز روزی جدید در زندگی آن‌ها را می‌دهد.

چرا هیرو مجبور به آزاد کردن سرزمین ارواح است

زندانیان سرزمین ارواح

زندانیان سرزمین ارواح فیلمی مستقل از سینمای ژاپن است و نمادهای بسیاری از آن در لایه‌های فیلم به چشم می‌خورد. سرزمین ارواح ویرانه‌ای رادیواکتیو از یک حادثه‌ی وحشتناک و خانه‌ی ارواح سرگردان کسانی است که جان خود را در جریان جهش‌های ژنتیکی آن انفجار هسته‌ای از دست داده‌اند. علاوه‌بر دنیای ارواح این سرزمین برزخی است که این ارواح در آن به دام افتاده‌اند، و این برعهده‌ی هیرو است که آزادشان کند. ظواهر فیلم این‌طور نشان می‌دهد که شخصیت سایکو نقشی کلیدی در انفجار داشته و اگر هیرو به او خیانت نمی‌کرد او نیز در اتوبوس حضور نداشت. از آن‌جا که هیرو ناخواسته باعث ایجاد ناهنجاری ژنتیکی شده، منطقی است که وی سرزمین را نجات دهد. نکته مهم‌تر این که هیرو با قربانیان عمل خود رو‌به‌رو شده و این فرصتی کوچک برای جبران است.
او به سایکو می‌گوید که فکرمیکرده این ارواح از او متنفرند اما در طول ماجرای آزادی برنیس متوجه می‌شود که آن‌ها به کمک او نیاز دارند زیرا خودش نیز جزئی از افراد رادیواکتیو شده است. سلطنت شیطانی فرماندار این ارواح را در زمان همان وقایع گرفتار کرده است، این موضوع در فیلم با اشاره‌ی دست این ارواح به برج ساعت نشان داده شده است. با انجام ماموریت زمان دوباره به جلو حرکت کرده و روح آن‌ها آزاد می‌شود.

مردم سرزمین از مقابله با فرماندار عاجزند، پس به قهرمانی برای این کار نیازمندند. از هیرو در اوایل فیلم به عنوان ناجی یاد می‌شود، او کنترل خودرو را از دست می‌دهد و بیهوش وارد سرزمین ارواح می‌شود. مردم با دیدن خون غلیظ که نشانه‌‌ی زنده بودن است خوشحال می‌شوند. همان طور که توسط شخصی با لباس سفید و بال‌های فرشته مانند اشاره می‌شود سرزمین ارواح مکانی برای زندگی مردگان است. از آن‌جا که هیرو و برنیس به خاطر شدت درد (روحی برنیس و جسمی هیرو) تقریبا نیمه مرده‌اند، می‌توانند وارد این محوطه شوند اما تا قبل فائق آمدن بر گذشته‌ی دردناک خود نمی‌توانند از آن خارج شوند و اشاره به تعالی روحی آن‌ها دارد.

پسرک لباس قرمز

هیرو و برنیس هر دو به علت آن حادثه از ادامه‌ی جریان زندگی ساقط شده‌اند که به وسیله‌ی پسرکی با لباس قرمز به آن اشاره شده است. زمانی که هیرو به همراه سایکو از بانک سرقت می‌کنند. درجایی که دوست او تهدید به قتل کودک می‌کند هیرو با وی درگیر می‌شود. در این درگیری خونین مردم بسیاری از جمله پسرک و مادر برنیس کشته شدند. هیرو با علم به تیراندازی پلیس‌ها به سوی مادر برنیس می‌دود و باعث گلوله خوردن او می‌شود، خیانت هیرو به دوستش زنجیره‌ای از اتفاقات را رقم می‌زند. برنیس به نحوی دخترخوانده‌ی فرماندار شده، هیرو در شهر سامورایی‌ها زندانی می‌شود و سایکو در اتوبوس زندانیانی قرار می‌گیرد که باعث جهش شده بودند.

پسرک لباس قرمز در طول لحظات حساس فیلم ظاهر شده به هیرو نگاه می‌کند و سپس فرار می‌کند. هیرو به سایکو گفته بود ارواحی که به آن‌ها صدمه رسانده بود کمک حال وی بوده‌اند و این موضوع احتمالا شامل روح پسربچه نیز می‌شود. کودک ذات خوب هیرو را تداعی می‌کند و به نوعی دلیل اصلی او برای انتقام گرفتن است. همچنین نمادی از درگیری هیرو با گذشته‌ی خود و تلاش برای خلاصی از آن است که به فرار پسربچه بسیار شبیه است.

چرا هیرو یاسوجیرو را کشت

زندانیان سرزمین ارواح

یاسوجیرو (Tak Sakaguchi) سامورایی کم‌حرف و محافظ فرماندار فیلم است. او شرف خود را قربانی خدمت به او کرده است تا جایی که رئیس وی علی‌رغم قولش از آزاد کردن خواهر یاسوجیرو که یکی دیگر از دخترخوانده‌هایش است سرباز می‌زند. او انتقام کوچکی با پشت کردن به رئیس خود می‌گیرد اما هنوز هم به خاطر عمله‌ی دست شیطان شدن گناه‌کار شناخته می‌شود‌. او وقتی با هیرو روبه‌رو می‌شود حسی مشترک بین این دو جنگاور برانگیخته می‌شود و حتی در نمایی هر دو اسلحه‌ی خود را غلاف می‌کنند. اما حال که فرماندار از بین رفته است محافظان وی نیز باید شکست داده شوند. یاسوجیرو متوجه این موضوع شده و حمله می‌کند اما هیرو او را شکست می‌دهد و به سزای اعمال خود می‌رسد.

معنای واقعی پایان فیلم چیست؟

بستر اصلی فیلم زندانیان سرزمین ارواح مشخصا زمان، رها کردن گذشته  و حرکت به جلو است. با اینکه فیلم در زمان گذشته‌ی خود گیر کرده است اما صحنه‌های سرقت بانک مربوط به زمان حال است. حال و هوای شهر سامورایی‌ها، علایق امروزی فرماندار، گاوچران‌ها و حتی وسایل ویران و خراب سرزمین مردگان بسیار ناهمگون به نظر می‌رسد. پایان فیلم همراه با آزادی ارواح از گذشته‌ی خودشان و تغییر جریان قدرت به نوعی نشان از تغییر زمان است‌. فرماندار نماد حکومتی ظالم و شعار زنده باد مزرعه‌ی حیوانات اشاره‌ای مستقیم به وجود کومونیسم در حکومت وی است (مزرعه‌ی حیوانات اثر جورج اورول). اعلان‌های پروپاگاندا با نوشته‌هایی چون دوباره کشور را سربلند کنید که در سرتاسر شهر سامورایی‌ها دیده می‌شود، اشاره‌ای مختصر به پدیده‌ی ترامپیسم در آمریکا دارد.

فیلم بسیار زیبای سونو زندانیان سرزمین ارواح با احساسی کردن داستان یک شخص و تلاش برای پیدا کردن یا ساختن مجدد گذشته‌ای که از اول وجود نداشته تلنگر خوبی برای این گیر کردن در گذشته‌ها است.  فیلم با اشاره به رها کردن گذشته‌ها و ساختن جامعه در زمان حال و حرکت به سوی آینده به نوعی حامی و التیام دهنده‌ی دردهای افراد است.

منبع: screenrant



برچسب‌ها :
دیدگاه شما

پرسش امنیتی *-- بارگیری کد امنیتی --

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه
دسته‌بندی‌های منتخب برای شما
X