نقدها و نمرات فیلم «پریسیلا»؛ کاخ آرزوهایی که فرو ریخت (جشنواره ونیز ۲۰۲۳)
فیلم سینمایی «پریسیلا» (Priscilla) به کارگردانی سوفیا کاپولا ۴ سپتامبر ۲۰۲۳ در هشتادمین جشنواره ونیز اکران شد و هفت دقیقه مورد تشویق حضار قرار گرفت. این درام زندگینامهای که واکنش مثبت منتقدان را در پی داشت بر اساس رمان «الویس و من» (Elvis and Me) نوشته پریسیلا پریسلی همسر سابق الویس پریسلی خواننده مشهور ساخته شده است که خود او هم در این مراسم حضور داشت. نقد فیلم پریسیلا را در این مطلب بخوانید.
پریسیلا آن واگنر بولیو که در سال ۱۹۴۵ به دنیا آمد، تنها چهارده سال داشت که توجه الویس پریسلی را که در آن زمان بیستوچهار سال داشت و مشهور بود، در طول خدمت سربازیاش در آلمان به خود جلب کرد. این دو در ۱ مه ۱۹۶۷ ازدواج کردند و قبل از جدایی در سال ۱۹۷۳ صاحب یک دختر به نام لیزا ماری شدند. الویس چهار سال بعد از دنیا رفت. سوفیا کاپولا بر اساس خاطرات مفصل پریسیلا در سال ۱۹۸۵ داستان عشق آتشین و پرحاشیه سلطان پاپ و این زن جوان را روایت میکند که خود را در گریسلند و در دنیایی یافت که همه چیز فراتر از تصورش بود. از نگاه قهرمان داستان، این فیلم جنبه کمتر شناختهشده یکی از بزرگترین مشاهیر پاپ تمام دوران را نشان میدهد.
سوفیا کاپولا، یکی از نوآورترین و تاثیرگذارترین کارگردانهای سینمای بینالمللی، روح هالیوود جدید ۱۹۷۰ را زنده نگه داشت و در عین حال سبک بسیار بدیع، شخصی و عمیقا زنانه خود را توسعه داد. اولین فیلم او «خودکشی باکرهها» (The Virgin Suicides) در سال ۱۹۹۹ اکران شد، فیلمی که هم تماشاگران و هم منتقدان را به وجد آورد. با فیلم «گمشده در ترجمه» (Lost in Translation) که در جشنواره فیلم ونیز سال ۲۰۰۳ اکران شد، کاپولا اولین اسکار و گلدن گلوب بهترین فیلمنامه را دریافت کرد.
سوفیا کاپولا در ساخت فیلمهایی که روابط بینفردی و تفاوتهای عاطفی قهرمانهایشان را بررسی میکنند تبحر دارد؛ «ماری آنتوانت» (Marie Antoinette) محصول سال ۲۰۱۶، «یک جایی» (Somewhere) که در سال ۲۰۱۰ برنده شیر طلایی ونیز شد، «حلقه بیلنگ» (The Bling Ring) محصول ۲۰۱۳، «فریب خورده» (The Beguiled) که در جشنواره کن ۲۰۱۷ جایزه بهترین کارگردانی را برد از نمونه آثار موفق این کارگردان به شمار میروند. از نکات جالب فیلم سینمایی «پریسیلا» این است که کارگردان آن که هرگز علاقه زیادی به شبکههای اجتماعی نداشت، در طول فیلمبرداری آن یک حساب کاربری در اینستاگرام راهاندازی کرد تا پنجرهای را به روند خلاقیت خود باز کند.
فیلم سینمایی «پریسیلا» در متاکریتیک از بین ۲۱ رای (۱۹ رای مثبت و ۲ رای میانه) امتیاز ۸۴ از ۱۰۰ را دریافت کرد. در راتن تومیتوز از مجموع ۳۱ نقد امتیاز ۹۴ از ۱۰۰ را به خود اختصاص داد و از ۱۱۰ مخاطب امتیاز ۶.۸ از ۱۰ را در IMDb به دست آورد. نظر منتقدان بینالمللی هم به فیلم تا حد زیادی مثبت بود و ۳.۴ از ۵ ستاره به آن تقدیم کردند. در ادامه نقطه نظرات چندین منتقد در نقد فیلم پریسیلا بیشتر بررسی شده است.
نقد فیلم پریسیلا
ورایتی- اوون گلیبرمن
امتیاز: ۹۰ از ۱۰۰
فیلم جدید کاپولا رابطه بین پریسیلا و الویس پریسلی را به شکل دراماتیک روایت میکند، و اگر فیلمهای قبلی این کارگردان را دیده باشید، متوجه شباهتهای آنها با فیلم سینمایی «پریسیلا» خواهید شد. با این حال، این بار کاپولا در جهت مخالف حرکت میکند و با یک اصالت مستنددرام بسیار دقیق فیلمش را میسازد. ۱۷ سال پس از فیلم «ماری آنتوانت»، او به عنوان یک فیلمساز رشد کرده است، روایت او حالا جزئیات ارگانیک و دقت احساسی دارد که شما را به سرعت جذب میکند. کتابی که فیلم جدید کاپولا بر اساس آن ساخته شده «الویس و من» است. اما فیلم کاپولا به سادگی «پریسیلا» نامیده میشود و این ما را به سمت یک نکته اساسی سوق میدهد؛ این که فیلم، در حالی که میتوان آن را به عنوان یک داستان عاشقانه توصیف کرد، قرار نیست از منظری دوگانه روایت شود.
کاپولا، نویسنده و کارگردان «پریسیلا»، این داستان را با چشمانی باز روایت میکند، تا جایی که برای مدتی درگیر این ماجرای ماورایی میشویم که وقتی بزرگترین ستاره روی کرهی زمین شما را به عنوان ملکهی زندگیاش انتخاب کند چه معنایی دارد. این فیلم ما را مستقیما وارد گریسلند میکند (شما واقعا احساس میکنید آنجا هستید)، درست همانطور که همه چیز اتفاق افتاد و بدون شاخ و برگ اضافی زندگی این دو را نشان میدهد.
با توجه به اینکه ما عادت کردهایم در فیلمهای پیچیده بیوگرافیک، زندگیهایی را که به ما نشان میدهند در قالب روند تغییر شخصیتهای دراماتیک درهم آمیخته شوند، کاپولا کار جسورانهای انجام میدهد و ظهور و سقوط رابطه پریسیلا و الویس را به شکل یک دفترچه خاطرات ارائه میکند که به سادگی رو به جلو جریان دارد. در لحظاتی ممکن است تعجب کنید پس روند تغییر شخصیتها چه شد؟ اما این روند کل فیلم است، داستان این که چگونه اسطوره راک اند رول با صدایی نرم که پریسیلا فکر میکرد عاشقش میشود به شخصیتی بیمارگونه تبدیل میشود، هرچند شاید همیشه اینطور بوده. سوال دراماتیکی که «پریسیلا» را پیش میبرد این است: آیا ما شاهد یک رابطه عمیقا ناقص و در نهایت آسیبزا هستیم؟ یا آیا میبینیم که یک زن جوان بیگناه پر جنبوجوش خود را به سمت یک سراب سوق میدهد؟
هنگامی که مخاطب همراه با پریسیلا، اولین نگاه از نزدیک به الویس را تجربه میکند، میبینیم که جیکوب الوردی، بازیگر ۲۶ ساله استرالیایی مثل همیشه به نظر نمیرسد. خیلی شبیه اوست با این حال، زبان بدن آرام او عالی است، و کاری که با صدای الویس انجام میدهد، او را بیشتر از (به نظر من) آستین باتلر به این شخصیت نزدیک میکند. صدای صحبت کردن الویس یک پارادوکس واقعی بود. او یک راک اند رولر بود که آتشین میخواند، اما وقتی صحبت میکرد با لحنی مخملی، فوقالعاده آرام و مودبانه بود؛ صدای یک مرد قابل اعتماد با حس غم درونی. او از این خصیصه استفاده کرد تا دنیا را به سمت خود بکشاند و الوردی این را به خیرهکنندهترین شکل ممکن به تصویر میکشد. الویس با بازی او با پریسیلا با ملایمت کامل رفتار میکند و ما از اولین گفتگوی آنها متوجه میشویم که این غم و اندوه از کجا نشات میگیرد. مادر الویس، یک سال قبل از دنیا رفت و همانطور که او برای پریسیلا توضیح میدهد، مادرش برای او همه چیز بود.
جذابیت فیلم «پریسیلا» و انسانیت عجیب غوطهور در آن، در این است که کاپولا هیچ یک از اینها را اغراق نمیکند. او به ما نشان میدهد که پریسیلا و الویس چگونه با همدیگر احساس آرامش میکنند، اما سپس میبینیم که الویس چگونه حتی لباس پوشیدن پریسیلا را کنترل میکند و به او اجازه نمیدهد لباسهای طرحدار بپوشد. ما متوجه میشویم که الویس مرد کنترلگری است. الوردی و اسپانی دارای اختلاف قد بسیار چشمگیرتر از الویس و پریسیلای واقعی هستند، اما این اختلاف به عنوان بیانی از رابطه این زوج عمل میکند. اساسا او هیچ شباهتی به پریسیلا واقعی ندارد. الویس او را «کوچولوی من» صدا میکند، و منظورش این است: تو یک بچه و اسباببازی دوستداشتنی من هستی.
الویس یک نابغه خلاق، مردی خونگرم با کاریزمای منحصربهفرد، و مسلما یکی از آسیبدیدهترین سلبریتیهای قرن بیستم بود. به همین خاطر است که او خود را با اعتیادهای مداومش نابود کرد. چیزی که فیلم به شما نشان میدهد این است که رابطه او با پریسیلا اعتیاد دیگری بود، اعتیادی که آرامشی را که او آرزوی آن را داشت فراهم میکرد، اما به همین خاطر بود که نمیتوانست او را به عنوان یک فرد کامل ببیند. همانطور که «پریسیلا» ادامه مییابد، و پریسیلا و الویس ازدواج میکنند و دختری به نام لیزا ماری به دنیا میآورند، سردی دراماتیک، فیلم را دربرمیگیرد. کیلی اسپانی از پریسیلا شخصیتی قدرتمند میسازد، اما قدرت اجرای او در به تصویر کشیدن غم پریسیلا است و برای مخاطب دقیقا این موضوع را روشن میکند که عاشق کسی شده که به نظر میرسد یک دمدمی مزاج مزاحم است. وقتی بالاخره خودش را آزاد میکند، مثل این است که از رویا بیدار میشود. «پریسیلا» یک درام کاملا صادقانه درباره این است که زندگی این زن چطور به اینجا ختم شد.
گاردین- پیتر بردشاو
امتیاز: ۸۰ از ۱۰۰
فیلم سینمایی «پریسیلا» بر اساس رمان «الویس و من»، خاطرات ازدواج پریسیلا در سال ۱۹۸۵ ساخته شده است و صمیمیت خواهرانه و بدون قضاوت کاپولا را با قهرمانش نشان میدهد. جزئیات، فضای زندگی زناشویی عجیب پریسیلا، کسالت و سکوت آن؛ همه بسیار واقعی به نظر میرسند. این فیلم پاسخ درستی به فیلم «الویس» فانتزی به کارگردانی باز لورمن است و آنچه را که من به عنوان شهرت کاپولا در قالب بتی در سینمای قرن بیستویکم میدانم دو چندان میکند و برداشت متمایز او از عرفان زنانه را به ما نشان میدهد.
طنز تلخی در زندگی فوقالعادهای که پریسیلا سپری میکند وجود دارد. او میخواهد عصر با الویس بیرون برود و صبح روز بعد سر کلاس کتابهای مدرسهاش را مرور کند. در حالی که تمام همکلاسیهایش در رویای بوسیدن الویس هستند، او در این رویا زندگی میکند. اما پس از آن حقیقت وحشتناک آشکار میشود. الویس از رابطه با پریسیلا خودداری میکند (در حالی که به وضوح در جاهای دیگر این طور نیست)، معصومیت کودکانه دستنخورده او برایش جذاب است، در حالی که او را در معرض زنستیزی، زورگویی و کنترل قرار میدهد.
پرتره کاپولا، به ویژه در مرحله کودکی پریسیلا جذاب است، البته در قسمت پایانی هم همینطور است، چون پریسیلا به شدت سرخوردهتر و واقعبینتر از چیزی میشود که باید انتظار داشت. بندگی، معصومیت و زودباوری او در انتهای فیلم دراماتیکتر و تکاندهندهتر است. این فیلم چیزهای زیادی درباره الویس و تجارت ناکارآمدی که در آن بود و صداقت و شجاعت فروتنانه پریسیلا میگوید.
هالیوود ریپورتر- دیوید رونی
امتیاز: ۹۰ از ۱۰۰
زیبایی فیلم سینمایی «پریسیلا» درباره دنیای خصوصی یک زوج مشهور از دید عموم این است که در حالی که در ظاهر به نظر میرسد دوران نوجوانی قهرمان داستانِ بدون اختیار و بازیچهشده را نشان میدهد، پریسیلا پریسلی در اینجا با شفافیت احساسی تکاندهندهای به تصویر کشیده شده است. تعداد کمی از فیلمسازان در توجه صمیمانه خود به زندگی درونی و هویتهای پیچیده زنان جوان به اندازه کاپولا از نظر موضوعی انسجام یا ادراک دارند، بنابراین فکر کردن به کارگردانی بهتر برای به تصویر کشیدن این داستان کار سختی است.
کاپولا محترمانه و با ظرافت به موضوع بالقوه حساس اختلاف سنی این زوج پرداخته اما به نظر میرسد کارگردان آزاد بوده است که همه چیز را مطابق با علایق و سبک شخصی خود بسازد. به نظر میرسد نزدیکترین عنوان در فیلمشناسی کاپولا به پریسیلا، فیلم قبلی او درام زندگینامهای، «ماری آنتوانت» باشد. اما با وجود چند عنصر کوچک مشترک، «پریسیلا» به اولین فیلم بلند کارگردان در سال ۱۹۹۹، یعنی «خودکشی باکرهها» نزدیکتر است.
بافت فیلم، هم از نظر بصری و هم از نظر احساسی مجلل است. تصویربرداری روشن در عین حال مهآلود لو سور، رنگهای پاستلی ملایم و طراحی پرجزئیات تامارا دوورل و لباسهای شیک استیسی باتت حس و حال اواخر دهه ۵۰ تا اوایل دهه ۷۰ را پوشش میدهد. حتی برخی از لباسهای نمادینتر الویس، مثل کت و شلوار چرمی مشکی یا کت و شلوار سفیدش به نظر میرسد که بازتفسیر شدهاند.
موسیقی تکنو پاپ گروه فرانسوی فونیکس با حس و حال منسجم فیلم کاپولا مطابقت دارد، به گونهای که قطعهی «خودکشی باکرهها» از گروه ایر را به یاد میآورد، که با انتخاب آهنگهای تند و تیز بسیاری بهبود یافته است. استفاده از ترانه «من همیشه دوستت خواهم داشت» دالی پارتن در حالی که پریسیلا برای همیشه الویس را ترک میکند بسیار زیبا است.
ایندیوایر- دیوید ارلیچ
امتیاز: ۷۵ از ۱۰۰
شاید «پریسیلا» یکی از بهترین فیلمهای کارنامه کاپولا نباشد اما بهعنوان پرتره منحصربهفرد احساسی و صادقانه دختری که میفهمد از بزرگترین فانتزیهایش فرسنگها فاصله دارد، از بقیه آثار او جداست.
کاپولا از نشان دادن سالهای اولیه پس از تندباد عاشقانه الویس و پریسیلا لذت میبرد؛ پس از اینکه الویس به سمت انبوه دختران طرفدار خود در ایالات متحده بازگشت و پریسیلا وظیفه غیرممکن بازگشت به زندگی خود را به عنوان یک دختر دبیرستان معمولی بر عهده گرفت. مثل این است که سیندرلا بعد از شب جادوییاش در رقص مجبور میشود دوباره اتاق زیر شیروانی را جارو کند و هر بار که رادیو را روشن میکند همه چیز را در مورد روابط عاشقانه شاهزادهاش میشنود. اما شاهزادهی سیندرلا در این فیلم سلطان پاپ است، و با وجود فرصتهای فراوان برای بهرهبرداری از رعایای وفادار خود، هرگز دختری را که در آلمان ملاقات کرده بود فراموش نمیکند.
در حالی که ماهیت چند تکه فیلم کاپولا ترسیم چگونگی شروع تغییر الویس و پریسیلا را به طرز ناامیدکنندهای دشوار میکند، این ناامیدی با این حس که هیچ یک از آنها واقعا تغییر چندانی نمیکنند جبران میشود. چشمانداز محصور کاپولا از گریسلند، که در دوربین بسیار کوچکتر از واقعیت به نظر میرسد، این حسِ ثباتِ فراگیر را دوچندان میکند.
فیلم غنیترین تفاوتهای ظریف خود را برای پلانهای پایانیاش ذخیره میکند، که با موسیقیای هماهنگ شدهاند که به طرز شگفتانگیزی علاقه پایدار الویس و پریسیلا به یکدیگر را نشان میدهد. پریسیلا ممکن است فانتزی نوجوانانهاش را رها کند، اما این بدان معنا نیست که او از مردی که تمام رویاهایش را محقق کرده متنفر است. فانتزیها واقعی نیستند، اما بهتر است اجازه دهیم مرحله به مرحله از بین بروند تا اینکه در وهله اول خود را از داشتن آنها محروم کنیم.