تشریح پایانبندی فیلم «طعمه» (Prey) با جزئیات کامل
«طعمه» به عنوان پیشدرآمد ارزشمند «غارتگر»، مضامین اصلی خود را به خوبی در هم گره میزند و در عین حال جایگاه خود را در این فرانچایز تثبیت میکند. «طعمه» چندین مضمون در طول داستان خود دارد که مهمترین آنها این است که مردم بدون توجه به سنتهایی که به آنها دیکته میشود، باید از رسالت خود پیروی کنند. این مضامین حتی با وجود این که طعمه مسیر مستقل خود را دنبال میکند به خوبی با فرانچایز «غارتگر» پیوند دارند.
هشدار: در این متن، داستان فیلم «طعمه» لو میرود
این فیلم با بازی امبر میدتاندر در نقش نارو، داستان شخصیتها را در سال ۱۷۱۹ و در آمریکای شمالی تعریف میکند که احتمالا اولین دوره حضور نژاد غارتگر بر روی زمین است. نارو یک کومانچی است که میخواهد شکارچی قبیله خود باشد اما نقش و وظایف سنتی مانع او میشود. برادر نارو، تابه (داکوتا بیورز) به خواهرش اعتقاد دارد اما در تصمیم او برای تبدیل شدن به یک جنگجو تردید دارد. هنگامی که غارتگر میرسد و شروع به کشتن موجودات زمین از جمله انسانها میکند، نارو تنها کسی است که عزم خود را جزم میکند تا او را نابود کند.
- تشریح پایانبندی فیلم اکشن «آمبولانس» با جزئیات کامل
- تشریح پایانبندی فیلم «جانوران شگفتانگیز ۳»؛ فراهم کردن مقدمات قسمتهای بعدی
- تشریح پایانبندی فیلم «سیرانو»؛ اقتباس جدید جو رایت با حضور بازیگر لرد تیریون
غارتگر آهسته آهسته خود را نمایان میکند و پس از مدتی مشخص میشود که تعادل بین شکارچیان و طعمهها تغییر کرده است. نارو با بازی میدتاندر نشان میدهد باهوشترین جنگجوی ممکن است، زیرا او مانند غارتگران دشمن خود را کاملا بررسی میکند. نارو به یک جنگجوی واقعی برای مردم خود تبدیل میشود و وظیفهای مهم را در مقابل چیزی بسیار ترسناکتر از آنچه که تصور میشود بر عهده میگیرد و فیلم به گونهای به پایان میرسد که جا برای پرداختن ادامه داستان باقی بماند.
چرا برادر نارو خود را قربانی کرد؟
برادر نارو، تابه با غارتگر در اردوگاه فرانسویها میجنگد، این موجود را مجروح و سپس خود را قربانی میکند تا نارو بتواند فرار کند و به او میگوید: «من تا همینجا میتونستم. همین… بیارش خونه.» تابه که قبلا توسط فرانسویها اسیر شده بود و به عنوان طعمه برای غارتگر استفاده میشد، فاش میکند که شیر کوهی را با استفاده از نقشه خواهر خود اسیر کرده و میگوید که نارو بود که آن موجود را ضعیف کرده و اگر خواهرش نبود شاید نمیتوانست شیر کوهی را بکشد. تابه یک شکارچی بزرگ است اما نارو باهوشتر و حیلهگرتر از اوست، و تابه در نهایت وقتی میفهمد که غارتگر قصد دارد او را بکشد، به نارو ایمان میآورد، زیرا میداند تنها اوست که میتواند این موجود را بکشد.
تشریح نقشه نارو برای شکست دادن غارتگر
نارو موقعیت مکانی خود را به خوبی میدانست، زیرا او در اوایل فیلم از یک گودال گلی در نزدیکی اردوگاه فرانسویها فرار کرده بود. او همچنین در همان ابتدا متوجه شد که نقاط لیزری غارتگر روی نقاب او، گلولههایی را شلیک میکند که مستقیما به جایی که لیزرها نشان میدهند میرود. بخش بزرگی از نقشه او منوط به سرقت نقاب غارتگر بود، و او در نظر داشت تا از چندین تله، از جمله از طعمه انسانی (نقشهای مشابه با طرح فرانسویها) برای فریب دادن غارتگر استفاده کند. با این حال، فرانسویها متوجه نبودند که غارتگر طعمه غیرمسلح نمیخواهد، بلکه میخواهد شکار کند، به همین دلیل نارو به طعمه خود یک تفنگ میدهد.
نارو نحوه فکر کردن، حرکت و مبارزات او را مورد بررسی قرار میدهد و در نهایت میفهمد که چگونه از تمام نقاط قوت و ضعف این موجود علیه خودش استفاده کند و نقشهای بر پایه تجربه، خلاقیت و حیلهگری خودش تنظیم میکند. نقشه نارو در پایان فیلم این بود که غارتگر را با پرت کردن حواس او با طعمه دیگری (اسیر فرانسوی) زخمی کند، نقابش را بدزدد، سپس نقاب را به عنوان طعمه در جایی که مجموعهای از تلهها از جمله گودال گلی وجود داشتند بگذارد. او از نقاب برای ضربه زدن به غارتگر و کشتن او با فناوری خودش استفاده کرد. نارو دائما در حال مشاهده، تفکر و برنامهریزی است و نشان میدهد که یک شکارچی واقعی شکار خود را میشناسد.
آخرین جملات نارو به غارتگر
نارو متوجه میشود که غارتگر را به دام انداخته و باید او را بکشد. او جملهای را که برادرش به او آموخته بود، بیان میکند، همان جملهای که تابه قبل از قربانی کردن خود بیان میکند تا نارو بتواند فرار کند. او درست قبل از این که غارتگر خودش را با فناوری خودش بکشد، میگوید: «تا همینجا میتونی. همین…». برادر نارو زمانی که توسط غارتگر شکار و کشته شد، سرنوشت خود را پذیرفت و این همان چیزی بود که او را بر آن داشت تا این عبارت را به خواهرش بگوید تا نارو نیز زمانی که این موجود را به بهترین شکل ممکن شکست داد، تکرار کند.
ارتباط تپانچه نارو با دیگر فیلمهای «غارتگر»
تپانچهای که نارو در انتهای فیلم از آن استفاده میکند و آن را از یکی از فرانسویها گرفته است، نوشتهای با این متن دارد: «رافائل آدولینی ۱۷۱۵». این سلاح همان تپانچه فیلم «غارتگر ۲» است. در آن فیلم، مایک هریگان، کارآگاه لسآنجلسی با بازی دنی گلاور، غارتگری را که در لسآنجلس جولان میداد از پای درمیآورد. گروهی دیگر از غارتگران، از جمله یک شکارچی ارشد جسد غارتگر کشتهشده را با خود میبرند. غارتگر ارشد همان تپانچه را به سمت هریگان پرتاب میکند تا آن را بردارد.
نارو پس از کشتن غارتگر، تپانچه را به بزرگ قبیله خود میدهد اما بدیهی است که تپانچه در مقطعی دوباره به دست غارتگران میرسد، چرا که حدود ۳۰۰ سال بعد توسط غارتگر ارشد به هریگان داده میشود. با این حال، در پایان طعمه، این تپانچه در دستان کومانچیها قرار دارد و معمای انتقال آن مشخص نیست. این سلاح به عنوان یک پیوند عمل میکند و فیلمهای این فرانچایز را به هم ارتباط میدهد.
«طعمه ۲»؟ صحنههای پس از تیتراژ و اشاره به یک دنباله
در پایان فیلم «طعمه» نارو به قبیلهاش میگوید که باید کمپ خود را جابهجا کنند، زیرا خطری در همین نزدیکی وجود دارد و آنها باید به مکانی محافظتشده بروند. در اوایل فیلم به نظر میرسد غارتگری که نارو او را شکست میدهد، از یک سفینه رها شده است که همین موضوع نشان میدهد غارتگران به راحتی میتوانند برگردند.
همچنین انیمیشن پس از تیتراژ فیلم نشان میدهد ناوگانی از سفینههای غارتگران پس از کشته شدن غارتگر برای حمله به قبیله نارو بازمیگردند. البته شاید این غارتگران برای انتقام نمیآیند، بلکه صرفا به دلیل بروز اولین حادثه منجر به مرگ غارتگران به زمین میآیند، چرا که این سیاره را به عنوان یک چالش و شکارگاهی پر از طعمههایی شایسته به نام انسان تلقی میکنند.
تشریح معنای واقعی پایانبندی فیلم «طعمه»
پایان بندی «طعمه» با معنای اصلی عنوان و دوگانگی بین واژههای شکارچی و طعمه بازی میکند. نارو با میل خود به شکار به کلنجار میرود و متوجه میشود که برای رسیدن به این هدف باید هم شکارچی باشد و هم طعمه. غارتگر نیز دقیقا هر دو نقش را بازی میکند. «میخواهی چیزی را شکار کنی که تو را شکار میکند؟» این سوالی است که برادر نارو در اوایل فیلم از او میپرسد و در طول فیلم در ذهن او طنینانداز میشود. نارو این فرصت را پیدا میکند تا یک شیر کوهستانی خطرناک را بکشد و به نظر میرسد که او در آزمون خود مردود میشود اما در ادامه معلوم شد که او حیلهگرتر و باهوشتر از آن چیزی است که در ابتدا تصور میشد.
او درسهای آموختهشده از آن تجربه را به کار میگیرد و وقتی چندین بار از بیگانه غارتگر شکست میخورد، او را مورد بررسی قرار میدهد، نقاط قوت و ضعفش یاد میگیرد و از این موارد برای به دام انداختن و کشتن او استفاده میکند. در پایان «طعمه»، نارو به شکارچی و غارتگر به طعمه تبدیل میشود و ماجراجویی نارو برای تبدیل شدن به یک شکارچی و جنگجو تکمیل میگردد.
منبع: screenrant
سلام داداش فیلمشو هفته پیش دیدم بد نبود قشنگ بود