علی نصیریان؛ کهنهکار حرفهای (پرتره یک بازیگر)
قریب به هفتاد سال فعالیت مستمر هنری، مجال آن را نمیدهد که در یک مقاله کوتاه، پرترهای جامع از یک بازیگر حرفهای ارائه داد. علی نصیریان بازیگری است از نسل اولین گروههای تئاتری حرفهای و علمی که در ایران تشکیل شد. همچنین او جزو اولین دسته بازیگرانی بود که پس از تاسیس تلویزیون ملی ایران، وارد قاب تصویر شد. اگرچه ورودش به سینما به اواخر دهه چهل باز میگردد، اما مسیری که همیشه در اوج طی کرده، پرداختن به این بخش کارنامهی حرفهای او را هم مشکل میکند.
میخواهیم درباره کسی حرف بزنیم که در سالهایی که تئاتر دیدن و بازیگری یادگرفتن تنها مربوط به قشر خاصی از جامعه بود، از سن ۱۶ سالگی و در اواسط دهه ۲۰ شمسی، از دل یک خانواده متوسط از پایینترین پلههای هنرستان هنرپیشگی آغاز کرد و به مرحلهای از هنر بازیگری و نویسندگی رسید که نشان درجه یک هنری دریافت کرد و به یکی از برجستهترین چهرههای هنری در صدسال گذشته تبدیل شد. کارنامه کاری نصیریان هم مانند هر هنرمند دیگری، پر از فراز و نشیب است که گاهی دستخوش تغییرات سیاسی کشور بوده و گاهی شرایط برخی پروژهها او را به سمت و سوهای مختلف برده. اما موضوعی که در تمام این سالها در روند حرفهای کار علی نصیریان دیده میشود، تلاش همیشگیاش برای ارائه یک بازی خوب است؛ حتی در پروژههایی که چندان هم موفق نبوده.
او به تازگی دو تجربه متفاوت در عرصه آثار نمایشی داشته، حضور در یکی از اپیزودهای برنامه «مهمونی» و قرارگرفتن در گروه بازیگران یکی از تئاترهای موزیکال پر سر و صدای این روزها یعنی «سیصد». به همین بهانه با بررسی نقاط عطف کارنامه کاری او، نگاهی اجمالی به مسیر حرفهای این بازیگر پیشکسوت داشتهایم.
تا پیش از ورود به سینما
علی نصیریان سال ۴۸ و با فیلم «گاو» ساخته داریوش مهرجویی وارد سینما شد. سینما آن روزها بسیار محبوب بود و یکی از تفریحات اصلی همه اقشار جامعه محسوب میشد. بنابراین ورود به سینما هر بازیگری را به اوج شهرت خود میرساند. اما نصیریان نزدیک به دو دهه پیش از آن و با ورود به جامعه باربد و تئاتر سعدی، راه بازیگری حرفهای را شروع کرده بود. او از دهه سی به بعد با گروهی به نام «گروه هنر ملی» همکاری میکرد و از همان دوران هم بازیگری و نویسندگی را به صورت موازی پیش میبرد. اما هنر بازیگری نصیریان تا زمان افتتاح تلویزیون ملی ایران، فقط به واسطه پیسهایی که در تئاترهای لالهزاری آن دوران اجرا میشد، آنهم توسط قشر مرفه جامعه دیده میشد.
از سال ۱۳۳۷ به بعد که تلویزیون ملی ایران به صورت رسمی شروع به کار کرد، علی نصیریان به همراه عدهی زیادی از هنرمندان تئاتر به استخدام تلویزیون در آمدند. این گروههای تئاتری، نمایشنامههای مشهور ادبیات جهان را به صورت زنده و پس از مدتی ضبط شده، جلوی دوربین اجرا میکردند و این روند تلهتئاترهای تلویزیون ایران را متولد کرد. تلهتئاترها در اواخر دهه ۳۰ تا ابتدای دهه ۵۰، محبوبترین برنامههای ساخته شده تلویزیونی بودند. حضور مستمر علی نصیریان و همراهانش در تلویزیون به شکلی بود که مثلا تنها در عرض یک سال یعنی ۱۳۳۹، نزدیک به ۱۶ تلهتئاتر برای تلویزیون ساختند. در این آثار نصیریان معمولا نویسنده، بازیگر یا کارگردان بود. علی نصیریان تا سال ۱۳۵۰، از پرکارترین کارمندان تلویزیون بود و این مسیر باعث شد از تئاتر صحنهای فاصله بگیرد و در طی ۱۵ سال، در کمتر از ۱۰ تئاتر به صحنه رفت. اما یکی از مهمترین اتفاقات این دوره برای نصیریان، پیشرفت او در نویسندگی بود، تا جایی که تبدیل به یکی از نمایشنامهنویسهای برتر دهه چهل و پنجاه شد و حتی او را همطراز با استادان برجسته نمایشنامهنویسی مثل اکبر رادی و عباس جوانمرد قرار میدهند.
آشنایی با داریوش مهرجویی
در اواسط دهه چهل، یک کارگردان جوان به نام داریوش مهرجویی که تازه در رشته فلسفه فارغالتحصیل شده و به ایران بازگشته بود، به دنبال فیلمسازی حرفهای بود. او فیلمی به اسم «الماس ۳۳» را ساخت که در بازار رقابتی فیلمفارسیها، چندان به چشم نیامد. اما مهرجویی قصد داشت دنبال شکل جدیدی از سینما در ایران برود. بنابراین سراغ غلامحسین ساعدی، یکی از نمایشنامه نویسان مشهور و متفاوت جامعه هنری آن روزها رفت و تصمیم گرفتند که داستان فیلم «گاو» را براساس یکی از قصههای کوتاه ساعدی، تبدیل به فیلمنامه کنند. او به دنبال بازیگر میگشت که متوجه شد سال ۱۳۴۴، گروهی در تلویزیون این قصه را تبدیل به تله تئاتر کردهاند. مهرجویی سال ۴۸ همان گروه را برای بازی در فیلمش دعوت کرد. این اتفاق پای بازیگرانی مثل علی نصیریان، عزتالله انتظامی، جعفر والی، خسرو شجاعزاده و… را به سینما باز کرد و تبدیل به نقطه عطفی در کارنامه بازیگری بسیاری از آنها شد.
«گاو» در واقع فیلم عزتالله انتظامی بود که در نقش اصلی آن بازی میکرد، اما باعث آشنایی نصیریان و مهرجویی شد. اتفاقی که یک سال بعد، مهرجویی را ترغیب کرد فیلم «آقای هالو» را براساس نمایشنامهای اثر نصیریان بسازد. شاید جالب باشد که بازیگری بیش از ۷۰ سال تجربه کار هنری دارد، اما یکی از اولین نقشهای سینماییاش تا مدتها تبدیل به نامی برای شناسایی او شود. نصیریان، در فیلم «آقای هالو» به شکل بسیار متفاوتی هنر بازیگری خود را به تمامی اهالی سینما ثابت کرد. مردی سادهلوح که از روستا به شهر میآید، میتواند موقعیتهای بسیار زیادی برای ایجاد کمدی و درام داشته باشد و نصیریان و مهرجویی به خوبی توانستند جلوی دوربین این موقعیتها را خلق کنند. نوع دیالوگگویی، میمیک صورت و نحوه راه رفتن شخصیت هالو، یکی از دیدنیترین بازیهای این بازیگر را در همان ابتدای راه حضورش در سینما از او به جا گذاشت. همچنین نصیریان اولین جایزه مسیر حرفهای خود را برای نویسندگی «آقای هالو» از جشنواره سپاس در سال ۵۰ دریافت کرد.
دهه پنجاه، همراه با موج سینمای ایران
پس از دو فیلم «گاو» و «آقای هالو» و ورود به دهه پنجاه، علی نصیریان، تقریبا تئاتر و تلویزیون را رها کرد و در تعداد کمی از آثار این دو مدیا حضور پیدا کرد. او حالا به یکی از بازیگران محبوب داریوش مهرجویی تبدیل شده بود و از سوی دیگر تلاش میکرد، در آثار متفاوت سینمای ایران که مشهور به موج نو بود حضور داشته باشد. تا پیش از پیروزی انقلاب، نصیریان پیشنهاد بازی در ۵ فیلم را پذیرفت. که در میان آنها دو فیلم «ستارخان» ساخته علی حاتمی و «دایره مینا» به کارگردانی داریوش مهرجویی، برجستهترین آثار این دوره بازیگری او هستند. «ستارخان» جزو اولین فیلمهای تاریخی سینمای ایران بود که پس از سالها گیر افتادن در قالب فیلمفارسی، نوید توجه سینماگران به تاریخ را میداد. این فیلم از لحاظ ساختاری در کارنامه حاتمی و نصیریان اثر با کیفیت و قابل توجهی نیست، اما مسیر متفاوتی که نصیریان در سینما پیش گرفته بود را بیش از هرچیز نشان میداد و از طرفی باعث آشنایی علی حاتمی و این بازیگر شد که در سالهای بعد اتفاق مهمی را در کارنامه هردوی آنها رقم زد.
«دایره مینا» فیلمی اجتماعی بود با یک نقد تند و تیز نسبت به مسله فروختن و انتقال خون در نظام بهداشتی ایران در اواسط دهه پنجاه. این فیلم از آثار توقیفی زمان پهلوی است که پس از چهار سال به نمایش عمومی درآمد. نصیریان در «دایره مینا» نقش فرعی دارد و چندان مجالی برای نقشآفرینی نداشت، اما حضور در یک اثر پرحاشیه که در گیشه هم مورد استقبال قرارگرفت از اتفاقات مهم کارنامه او است. پس از این فیلم در «سرایدار» خسور هریتاش و «مهرگیاه» فریدون گله هم بازی کرد. فیلمهایی که داستانهای متفاوت از اکثر آثار سینمایی داشتند و بیشتر در ژانر اجتماعی ساخته شده بودند. این فیلمها نتنها آثار قابل توجهی در کارنامه نصیریان محسوب نمیشوند که در اکران هم موفق نبودند. اما به هرحال او سعی کرده بود کیفیت بازی خود را در آنها حفظ کند.
دهه شصت و هفتاد، بازگشت در اوج
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، تا اوایل دهه شصت، چندان اوضاع سینما، تلویزیون و تئاتر برای بازگشت بازیگران مناسب نبود. اما آرام آرام از سال ۶۰ به بعد، آثاری ساخته میشد و از بازیگران قدیمی دعوت میشد تا در آنها حضور پیدا کنند. علی نصیریان تا سال ۶۲، در ۳ فیلم سینمایی حضور پیدا کرد که بیشتر آثاری برخاسته از حس انقلابی و توجه به روستاییان و مسایل آنها بود. پیش از سال ۶۲ و تصویب قانون حجاب در مجلس شورای اسلامی و دیگر قوانین مربوط به ساخت آثار سینمایی، آخرین فیلم علی نصیریان به سبک و سیاق فیلمهای کمدی خانوادگی پیش از انقلاب به روی پرده رفت. این فیلم «جایزه» نام داشت و توسط علیرضا داودنژاد ساخته شده بود. «جایزه» به فروش خوبی رسید و بازی علی نصیریان با الگوبرداری از آقای هالو، بار دیگر بازیگری او را در مرکز توجه قرار داد.
نصیریان از سال ۶۲ تا اواسط دهه هفتاد، یکی از بازیگران محبوب کارگردانها برای ژانرهای مختلف از کمدی گرفته تا درام و اجتماعی بود. در این سالها او در سه اثر مهم و تاریخی در تلویزیون هم حضور پیدا کرد که شروعی برای همکاری با تلویزیون جمهوری اسلامی محسوب میشد. این یک دهه، از درخشانترین سالهای فعالیت هنری این بازیگر است. شروع این دوره با اثر ماندگار علی حاتمی یعنی فیلم سینمایی «کمالالملک» برای علی نصیریان رقم خورد. او در این فیلم نقش مظفرالدینشاه، ولیعهد پیر و مریض دربار ناصری را برعهده داشت. نصیریان معمولا در آثاری که بازی میکرد خود صداپیشگی نقشهایش را انجام میداد، اما در «کمالالملک» منوچهر اسماعیلی به جای او حرف میزد. اما بازی نصیریان در نقش مظفرالدین میرزا، یکی از بازیهای ماندگار او است.
پس از این فیلم، نصیریان پس از نزدیک به ۱۰ سال، با سریال «سربداران» به تلویزیون بازگشت. سریالی تاریخی به کارگردانی محمدعلی نجفی که درباره قیام مردم علیه حکومت مغولها در ایران بود. نقش علی نصیریان در این سریال آنقدر به یادماندنی است که هنوز هم بسیاری بازی او و لحن ویژهای که برای این کاراکتر در نظر گرفته بود را به خوبی به یاد دارند. نصیریان در این سریال نقش قاضی شارع را برعهده داشت، نقش مرد سیاس و ریاکاری که احتیاج به ریزهکاریهای خاصی در اجرا داشت و نصیریان آن را به یکی از نقاط اوج کارنامه خود تبدیل کرد. نکته قابل توجه در کارنامه علی نصیریان این است که از سکون در یک نقش و تیپ به شدت دوری میکرده و همیشه بلافاصله پس از یک نقش درام سراغ یک ملودرام میرفته. همین موضوع باعث شد که دقیقا پس از قاضی شارع و مظفرالدین شاه، پیشنهاد نقش میرزا نوروز را بپذیرد.
«کفشهای میرزا نوروز» اگرچه از نظر تکنیکی، ساختار و فیلمنامه، چندان اثر قابل توجهی در کارنامه علی نصیریان نیست، اما از نقشهای مشهور به حساب میآید. در سالهای جنگ و بحرانهایی که برای کشور وجود داشت، داستان طنز و فانتزی مانند «کفشهای میرزا نوروز» بسایر مورد استقبال مخاطب عام قرارگرفت. این فیلم پس از دو دهه نشان داد هنوز نصیریان در وجودش یک آقای هالو دارد که میتواند مخاطب را به شدت بخنداند. یک سال پس از این فیلم او در «شیر سنگی» مسعود جعفری جوزانی بازی کرد. فیلمی تاریخی که به اقتضای آن سالها مانند بسیاری از آثار دیگر درباره ظلم ستیزی بود. این فیلم اولین نامزدی جشنواره فیلم فجر با برای نصیریان به همراه داشت.
سال ۶۵ برای علی نصیریان همراه با یک اثر ماندگار در سینما بود. اولین و تنها همکاری این بازیگر با ناصر تقوایی در فیلم «ناخدا خورشید» اتفاق افتاد. نقشی منفی که تا آن زمان شبیهاش در کارنامه علی نصیریان وجود نداشت و او وجه جدیدی از بازیگری خود را با این نقش نشان داد. مستر فرهان مردی است مزدور که برای راضی کردن ناخدا خورشید هر چربزبانی لازم باشد انجام میدهد. کاندید نشدن علی نصیریان برای این نقش در جشنواره فجر یکی از سوالات بزرگی است که هنوز هم پس از سالها بیجواب مانده. البته خود نصیریان بعدا از این همکاری چندان خوشنود نبود و دیگر هم با ناصر تقوایی همکاری نکرد. در این سال یک سریال تاریخی دیگر هم به نصیریان پیشنهاد شد به نام «گرگها». نقش او در این مجموعه چندان پیچ و خم خاصی نداشت و یک نقش کاملا مثبت بود. یک حکیم عادل که قرار است مردم را برای یک قیام آماده کند. از آن شخصیتهای ظلمستیزی که نمونهاش را بارها دیدهایم.
از سال ۶۵ تا سال ۷۴، علی نصیریان در ۷ فیلم سینمایی حضور پیدا کرد. فیلمهایی که روند حرفهای کارنامه هنری این بازیگر در سینما را روی یک خط ثابت نگهداشته بود. آثاری متوسط مانند «سالهای خاکستر» مهدی صباغزاده، «پول خارجی» رخشان بنیاعتماد و «روز باشکوه» کیانوش عیاری. آثاری که نصیریان در همه آنها نقشهای مکمل یا متوسطی را بازی میکرد که در کارنامهاش نمیتوان به آنها توجه زیادی نشان داد. اما به هرحال هیچگاه کیفیت کلی اثر بر شیوه بازیگری او اثر نمیگذاشت.
شاید مهمترین اتفاق دهه شصت برای علی نصیریان، بازی در اثری بود که ساخت آن نزدیک به یک دهه طول کشید؛ «هزاردستان» اثر بیتکرار علی حاتمی. ساخت این سریال از سال ۵۸ آغاز شد و به دلایل مختلف، از مسایل مالی گرفته تا ممیزیهای اعمال شده، تا سال ۶۶ کارهای تولید آن طول کشید. اما با شروع پخش «هزاردستان» در تلویزیون از سال ۶۷، این مجموعه آنقدر مورد توجه قرارگرفت که استاندارهای تلویزیون هم تا حد زیادی تغییر پیدا کرد. علی نصیریان عهده دار شخصیت ابوالفتح صحاف بود که با سری تراشیده ظاهرا در گوشه ای از بازار مشغول کار صحافی بود، اما در واقعیت نمادی از مشروطه خواهان وطن پرست است. کاراکتری برگرفته از خیال نویسنده که آن را براساس شخصیتهای واقعی اسداللهخان ابوالفتحزاده، میرزا ابراهیم خان منشیزاده و محمد نظرخان مشکات الممالک، خلق کرده بود. این سه نفر در واقع از اعضای اولیه کمیته مجازات به شمار می رفتند. بیان و صدای نصیریان کم و کاستی برای نقش ابولفتح نداشت، اما حاتمی تصمیم گرفت در دوبله، صدای ناصر طهماسب بر روی این شخصیت باشد و با لهجه ترکی سخن بگوید. علی نصیریان باید نقش را با طمانینه و بسیار آرام بازی می کرد، اما در عین حال وجه مبارزه طلبی و وطن پرستی یک مشروطه خواه واقعی هم در بازی او دیده می شد. نتیجه کار بازیگر و دوبلور در کنار هم بسیار درست بود و ابوالفتح صحاف به عنوان نقشی فراموش نشدنی در کارنامه علی نصیریان ثبت شد.
پایان بخش این دوران اوج و بیتکرار علی نصیریان، بازی در فیلم کارگردان جوان و مستعد آن روزها یعنی ابراهیم حاتمیکیا بود. شخصیت دایی غفور فیلم «بوی پیراهن یوسف»، از آن کاراکترهای فراموش نشدنی کارنامه علی نصیریان است که پیش از دوران کمکاریش در اواسط دهه هفتاد، یکبار دیگر ثابت کرد این بازیگر در ابتدای شصتسالگی هنوز به اندازه دهه سی و چهل زندگیش پرانرژی و خلاق است. سکانس درد و دل کردن دایی غفور با خدا در بهشت زهرا و حرف زدن او با قبر پسرش، از متاثرکنندهترین سکانسهای فیلمهایی است که درباره خانوادههای رزمندگان و شهدا ساخته شده.
سالهای کمکاری و سکون
علی نصیریان از اواسط دهه هفتاد به آمریکا رفت و مدتی در این کشور مشغول اجرای چند نمایشنامه بود. به همین دلیل تا اوایل دهه هشتاد در ایران در هیچ اثری حضور نداشت. تا اینکه پس از چند سال با سریال «همسایهها» ساخته محمدحسین لطیفی به تلویزیون بازگشت. «همسایهها» در ادامه ساخت ملودرامهای خانوادگی و آپارتمانی، تولید شده بود که آن سالها بسیار مورد اقبال تلویزیون و مخاطب عام قرارداشت. علی نصیریان دیگر از نیمه شصتسالگی عبور کرده بود و این سریال و نقش پیرمرد دانا و سرد و گرم چشیدهای که در آن برعهده داشت، انگار علاوه بر بازگشت او به کار، روند جدیدی در مسیر حرفهای بازی او به وجود آورد که تا سالها همین شکل از نقشها را بازی میکرد.
تا اواسط دهه ۹۰ ، با وجود کارهای متعددی که در سینما و تلویزیون با حضور علی نصیریان تولید و پخش شد، اما تنها یک اثر بود که از تمام توانایی بازیگری او استفاده کرد و بار دیگر پس از سالها توجهها را به جزییات روش بازی نصیریان جلب کرد. این مجموعه تلویزیونی، سریال مناسبتی «میوه ممنوعه» ساخته حسن فتحی در سال ۸۶ بود. اثری که داستان شیخ صنعان را به شکل امروزی به نمایش میگذاشت. نصیریان در این سریال نقش اصلی و شخصیتی به نام حاج یونس فتوحی را برعهده داشت. پیرمرد نیکوکار و معتمدی که گرفتاریاش در یک عشق پیرانهسری، او را دچار استحاله شخصیتی میکند و همه چیز او را از جایگاه اجتماعیاش گرفته تا اموالش را پای این عشق کور از دست میدهد. نصیریان نقش حاج یونس را تبدیل به یکی از ماندگارترین کاراکترهای دو دهه اخیر در تلویزیون کرد تا جایی که تا مدتها مردم او را به این نام خطاب قرار میدادند.
در سینما هم با وجود بازی در نقشهای متفاوت مانند خاخام یهود در «شکارچی شنبه» یا خان متعصب لر در کمدی «ایران برگر»، اما اتفاق ویژهای برای این بازیگر نمیافتاد. او تبدیل به یک بازیگر سالخورده شده بود که معمولا در حاشیه فیلمها و سریالها حضور داشت و چندان در مرکز توجه قرار نمیگرفت.
این را هم باید اضافه کرد که «میوه ممنوعه» انگار پایانی بود بر روزهای اوج این بازیگر در تلویزیون. با وجود اینکه در سال ۹۷ در سریال «برادرجان» ساخته محمدرضا آهنج، حضور متفاوتی داشت، اما چون تلویزیون از دهه ۹۰ به بعد، مقبولیت خود را در میان مخاطب عام از دست داد، این نقش نصیریان چندان دیده نشد و شاید بهتر است اینطور بگوییم که پرونده بازیگری علی نصیریان تا این لحظه در پایان دهه ۸۰ در تلویزیون بسته شد.
بزرگآقا بودن
از نیمه دهه ۹۰ و در روزهایی که علی نصیریان از مرز ۸۰ سالگی عبور کرده بود، ورق برگشت. نصیریان به واسطه همکاریهای موفق گذشتهای که با حسن فتحی داشت، بار دیگر به این کارگردان اعتماد کرد و برای اولین بار پا به شبکه نمایش خانگی گذاشت. سریال «شهرزاد» که هنوز هم پس از تولیدات زیاد در این رسانه خصوصی، پرمخاطبترین مجموعه تولید شده در این مدیا محسوب میشود، یک نقطه اوج دیگر در کارنامه این بازیگر بود.
نقش بزرگآقا دیوان سالار در سریال «شهرزاد» که در واقع با نگاهی به شخصیت دون کورلئونه فیلم «پدرخوانده» ساخته شده بود، فضا و شرایطی محیا کرد تا دوباره قدرت بازیگری علی نصیریان به همه ثابت شود. او در مقابل خود جمعی از بازیگران جوان و پرانرژی مانند ترانه علیدوستی، مصطفی زمانی، پریناز ایزدیار، شهاب حسینی و… را داشت که باید ریتم بازیاش را با نقشهای آنها هماهنگ میکرد. از طرفی شخصیت بزرگآقا بازی پیچیدهای را که ترکیبی از اقتدار، مهربانی و حتی کرنش در برابر تنها فرزندش بود، میطلبید. فصل اول سریال «شهرزاد» بسیار موفق بود و تبدیل به یک اتفاق منحصر به فرد در عرصه سریالسازی خارج از تلویزیون شد. اما بدون تردید یکی از اصلیترین عوامل موفقیت این مجموعه در فصل اول، حضور موثر و بینقص علی نصیریان در آن بود. نکته جالب این است که از فصل دوم که این مجموعه درگیر حواشی مالی شد و قصه به طرز محسوسی افت شدیدی داشت، علی نصیریان از ادامه بازی در آن انصراف داد و به همین دلیل شخصیت بزرگآقا در پایان فصل اول به قتل رسید.
پس از «شهرزاد» انگار جان تازهای در علی نصیریان دمیده شد. او در این چند سال اخیر دو نقش آفرینی دیدنی در سینما و یک تئاتر قابل توجه بر صحنه داشت. «مسخره باز» فیلم متفاوت و نوآر ساخته همایون غنیزاده در سال ۹۷ که با گریم و بازی اغراق شده علی نصیریان، نشان داد او هنوز هم برای نقشهایی که فراتر از ساختارهای همیشگی سینما هستند، گزینه مناسبی است. این نقش برای نصیریان با اتفاق مهمی هم همراه بود. بلاخره پس از سالها سیمرغ بلورین جشنواره فیلم فجر را نصیب او کرد. جایزهای که بسیار دیر بود، اما او با فروتنی از گرفتن آن ابراز خوشحالی کرد. پس از این اثر، علی نصیریان به دعوت شهاب حسینی پس از سالها به صحنه تئاتر بازگشت و در نمایش «اعتراف» یکی از کاراکترهای اصلی را برعهده داشت. این نمایش به لحاظ ساختاری کیفیت مطلوب مورد انتظار را نداشت، اما نصیریان یکی از برگهای برنده آن محسوب میشد.
دومین اثر متفاوت نصیریان در سینما هم به بازی او در فیلم «خورشید» مجید مجیدی در سال ۹۸ باز میگردد. نقش یک خلافکار قدیمی که در یک متروکه کفترخانه دارد و میخواهد یک گنج قدیمی را پیدا کند. نصیریان در فیلم «خورشید» از قالب اتوکشیده و کت شلواری که سالها در آن بود خارج شده و تمام فیلم را با یک زیرپوش مندرس و پیژامهای چرک بازی میکند. طراحی لباسی که از آن کمک گرفته و شخصیتی را ارائه میدهد که کمتر در کارنامه او دیدهایم. همچنین او در این سال پس از مدتها دوباره با داریوش مهرجویی هم در فیلم «لامینور» همکاری کرد. اما فیلم جز یک دورهمی یاران قدیمی مهرجویی با یک قصه ضعیف چیز دیگری نداشت.
علی نصیریان در چند سال اخیر فاصله میان کارهایی که انجام میدهد به دلیل کهولت سن و پس از آن شیوع کرونا بسیار زیاد شده، اما هنوز هم حضورش هرچند کوتاه میتواند یک اثر را دیدنیتر کند. مانند تجربه میهمان شدنش در مجموعه «مهمونی» ایرج طهماسب و قرارگیریاش در مقابل شخصیت بچه که چند دقیقه خاطرهانگیز را به وجود آورد.