۱۰ انیمه محبوب که بدترین پایان را دارند
طی چند دههی گذشته، انیمههای زیادی منتشر شدهاند، خصوصا درست در زمانی که بسیاری از مانگاها به زبان انگلیسی مجوز گرفتند. در میان همهی انیمهها، برخی از آنها یک شروع عالی و پایان حسابشدهای دارند، اما تعدادی دیگر با وجود شروع خوب به طرز وحشتناکی اختتامیهی خود را رقم زدند. چنین امری میتواند، حس بدی را در ما ایجاد کند و حتی ممکن است فکر کنیم که وقت خود را تلف کردهایم یا شاید به خودمان بگوییم که این انیمه، میتوانست به یک اثر شگفتانگیز و بزرگ تبدیل شود، پس چه حیف که این اتفاق نیفتاد!
دلایل بیشماری وجود دارند تا یک انیمه عالی، پایانبندی بدی را تجربه کند. گاهی شاید لازم بود که یک یا چند صحنه زودتر تمام میشد و برخی مواقع، احتمالا آنقدر معماهای بیجواب در ذهنممان باقی گذاشته است که درنهایت گیج و سردرگم شدهایم و به گمانی دیگر، نوشتن یک خط داستانی شلخته و پرداختنشده، شرایط را در اختتامیه خراب کرده است. در این مطلب چند نمونه از انیمههایی با پایانبندی بد را برسی کردهایم؛ انیمههایی با پتانسیلهایی زیاد اما قربانی یک پایانبندی بد.
هشدار: خطر لو رفتن داستان این انیمهها وجود دارد
۱۰- جونی تایسن: جنگ زودیاک (Jūni Taisen: Zodiac War)
- سال پخش: ۲۰۱۷
- کارگردان: ناوتو هوسودا
- تعداد قسمتها: ۱۲
- امتیاز کاربران IMDb به انیمه: ۶.۵ از ۱۰
هر دوازده سال یکبار در شهری چندین میلیون نفری، تعدادی مبارز برای پیروزی در مسابقات زودیاک با یکدیگر رقابت میکنند. حال در دوازدهمین سالِ سر رسید این مسابقه، مبارزاتی نفسگیر میان دوازده نفر از قویترین -و مرگبارترین- جنگجویان این شهر برگزار میشود که هرکدام، نمایندهی زودیاک چینی خود هستند.
هر جنگجو طی این رقابت، وظیفه دارد تا یکی از دوازده جواهر سمی درخشانِ معروف را ببلعد که البته پس از گذشت دوازده ساعت به طرز عجیبی، باعث مرگ او میشود. بنابراین مبارزان برای تحقق خواستههایشان، باید تمام کریستالهای یازده شرکتکننده دیگر را قبل از پایان زمان مشخص شده، جمعآوری کنند. نبرد مهلکی که میان آنها شکلمیگیرد به قدری ترسناک و جالب است که موقعیتی عجیب و پیچیده، جهت حفظ بقا در کل اثر شکل میدهد.
شاید چنین بازخوردی شایسته سریال «جونی تایسن: جنگ زودیاک» باشد: خوشلحن اما با یک پایانبندی فاجعه و دور از انتظار. زیرا هیچ چیز بدتر از این نیست که سازندگان یک اثر به واسطه یک اختتامیهی کاملا اشتباه، کل کار خود را زیر سوال ببرند، آن هم زمانی که توانستهاند، چنین فضایی ژرف و اتمسفر نفسگیری را برای پیشبردِ مفهوم جذابی چون حفظ بقا ایجاد کنند.
انیمه با توجه به روایت پرچالش خود، در ازای اینکه کمی دراماتیکتر پایان یابد در جهان سرخوشانه و غافلگیرکنندهای، قهرمان داستان را به تجلی آرزوی خود میرساند؛ آرزویی که احتمالا با شخصیت دیگری معنا پیدا میکرد. درواقع ابتدا و انتهای قصه، تا حدی بیربط از یکدیگر دیده میشوند و شاید آن حس کافی را به مخاطب انتقال نمیدهد. بدین ترتیب پایان روایت، گویا در جهان دیگری سیر میکند.
۹- امنژیا (Amnesia)
- سال پخش: ۲۰۱۳
- کارگردان: هارومه کوساکا، یوشیمیتسو اوهاشی
- تعداد قسمتها: ۱۲
- امتیاز کاربران IMDb به انیمه: ۵.۷ از ۱۰
برای چند لحظه به این موضوع فکر کنید که یک روز در موقعیتی خاص، چشمهایتان را باز میکنید و دیگر هیچ چیز را به یاد نمیآورید و همان لحظه روحی سرگردان به شما میگویید: علت فراموشیهایت من هستم، اما میخواهم با تو همراه شوم! این دقیقا بخشی از داستان جذاب و متفاوت انیمهی «امنژیا» است که قصهی خود را پیرامونِ یک روح شناور و دختری دانشجو پیش میبرد. روح به دختر کمک میکند تا زندگیاش را دوباره بهدست آورد و از طرفی هم او باید تمام مدت، فراموشی خود را پنهان کند. بنابراین در نقش جدید خود با حقیقتهای عمیقتری نیز رویارو میشود.
انیمه «امنژیا» کیفیت روایی خوب و حسابشدهای دارد و هر صحنه موقعیتهایی به تصویر میکشد که ناخواسته بیننده را جذب شخصیتها میکند. ما در این انیمهی سریالی، جادویِ قلمرویِ داستانی خواهیم شد که نه برایمان آشناست و نه قابل تصور، اما مثل همیشه یک پایان نادرست، دژ مستحکم آن را فرو میریزد، بنابراین «امنژیا» به عنوان یکی از انیمههایی با پایانبندی بد شناخته میشود. این اثر برمبنای یک بازی « otome» (یک بازی مبتنی بر برنامه است که تجربه شبیهسازی دوستیابی را در قالب یک رمان تصویری ارائه می دهد) به همین نام ساخته شده است که بدونشک قرار دادن این دست از بازیها در قالب انیمه، کار بسیار دشواریست. شخصیت اصلی پس از طی کردن اتفاقهایی، در سکانس آخر موقعیتی را تجربه میکند که بسیار گیجکننده است، بنابراین برای مخاطب چندان رضایتبخش نیست.
۸- قلبهای پاندورا (Pandora Hearts)
- سال پخش: ۲۰۰۹
- کارگردان: تاکائو کاتو
- تعداد قسمتها: ۲۵
- امتیاز کاربرا IMDb به انیمه: ۱. ۷ از ۱۰
«قلبهای پاندورا» از آن دست انیمههاست که روایت پر ماجرا و هیجانانگیزش، بیننده را تا آخرین لحظه ترغیب به دیدن میکند، اما چه حیف که در فهرست انیمههایی با پایانبندی بد قرار میگیرد. حادثهای که در زندگی شخصیت قهرمان داستان رقم میخورد، او را به درون موقعیتهایی میکشاند که هر لحظه باعث تجربهی اندوه، اشک و ترسهای عمیقی در ما میشود. درواقع قهرمان داستان با وجود سختیهایی عجیب، دنیایی را زیست میکند که مجبور به یافتن پاسخی برای حقایقیست که ابدا آسان نیستند. تابآوری، جستجو، جسارت و همچنین مبارزی جذاب از مولفههایست که در شخصیتپردازی اوز وسالیوس بسیار خودنمایی میکنند و اینها بیشتر از هر چیزی، او را به موتور محرک داستان تبدیل کردهاند.
اوز وسالیوس به عنوان وارث دارایی وسالیوس، غرق در زندگی عالی خود است. اما حین برگزاری آئین مراسم بلوغ خود، توسط گروهی از مردان معروف به باسکرویلها به جایی ابدی با نام «پرتگاه» (Abyss) کشیده میشود. باسکرویلها ادعا میکنند که وجود اوز کاملا گناه است. پس از این واقع، همه چیز برای او به طرز عجیبی تغییر میکند. با وجود اینکه انیمه بسیار حسابشده و سرگرم کننده است، ولی در آخر برخی از موضوعات، همچنان یک معما باقی میمانند، در نتیجه گویا بین زمین و آسمان رها شدهاند!
۷- یکشنبه بدون خدا (Sunday Without God)
- سال پخش: ۲۰۱۳
- کارگردان: یوجی کومازاوا
- تعداد قسمتها: ۱۲
- امتیاز کاربران IMDb به انیمه: ۱. ۷ از ۱۰
در یک دنیای خیالی که انسانها پس از رهایی توسط مخلوق خود، دیگر توانایی تولد و مرگ را ندارند، افرادی به عنوان مراقبان مقبره از سوی خدا مامور شدهاند تا انسانها را آرام کنند. «یکشنبه بدون خدا» داستان دختر جوانی به نام آی را روایت میکند که یکی از نگهبانان مقبره است. آی با تلاش برای کشف حقیتِ علت سقوط جهان و همچنین بررسی فلسفه زندگی، مرگ و معنای واقعی زنده بودن، سفری ماجراجویانه را آغاز میکند که سراسر شگفتی و هیجان است.
جلوههای بصری این انیمه در نوع خود بینظیر هستند. تصویرسازیهایی با رنگهای زنده و پر جنبوجوش که حالتی سیال و آزاد به تصاویر میبخشند. از طرفی در طراحی شخصیتها به جزئیات قابللمسی پرداخته شده است که مخاطب میتواند به راحتی، درگیر زندگی و اتفاقات پیرامونشان شود. با این حال «یکشنبه بدون خدا» با خط روایی پیچیده خود، پایان گیجکننده و پرسشبرانگیزی را به نمایش میگذارد. بدین ترتیب برای درک بهتر جهان مبهم آن، شاید بارها به دیدن نیاز دارد و شوربختانه از آن به عنوان یکی از انیمههایی با پایانبندی بد یاد میشود.
۶- دارلینگ در فرنکس (Darling in the Franxx)
- سال پخش: ۲۰۱۳
- کارگردان: ناوتو هوسودا
- تعداد قسمتها: ۲۴
- امتیاز کاربران IMDb به انیمه: ۷.۳ از ۱۰
اتفاقات «دارلینگ در فرنکس» در آیندهای دیستوپیایی رقم میخورد؛ جایی از تاریخ جهان هستی که کودکانی مصنوعی با هدف حفظ بقایای تمدن خلق میشوند. اثر به طور مشخص بر گروهی متشکل از چند خلبان تمرکز دارد که دو نفر از آنها به عنوان شخصیتهای اصلی نقشآفرینی میکنند. هیرو که یک نابغه است با خلبانی باهوش شریک میشوند تا تیمی ویژه برای خلبانی فرانکس را ایجاد کنند.
این اثر یکی از منحصربهفردترین انیمههای مکا (انیمه یا مانگایی که دارای ویژگیهایی از قبیل نبرد رباتهای غولپیکر ]مکا[ است) نیز به شمار میرود. اما اختتامیهی ناامیدکننده و عجولانهاش این را نشان میدهد که گویا سازندگان با چسبیدن به زیربناهایی ساده و گذرا، فقط قصد پیشبردن داستان خود را داشتهاند، نه چیزی بیشتر، بنابراین داستان این انیمه به یک اثر توصیفی مهیج بدل میشود.
۵- آکامه گا کیل (Akame ga Kill)
- سال پخش: ۲۰۱۴
- کارگردان: توموکی کوبایاشی
- تعداد قسمتها: ۲۴
- امتیاز کاربران IMDb به انیمه: ۷.۸ از ۱۰
تاتسومی برای کسب درآمد، همراه با دو دوست دوران کودکی خود، سفری را به پایتخت آغاز میکند. طی این سفر، تاتسومی از دوستانش جدا میشود و سپس درکنار یک خانواده به ظاهر نجیب باقی میماند. زمانی که گروهی بدنام، سری حملاتی را در پیش میگیرند، تاتسومی میفهمد که دوستانش از سوی همین خانواده شکنجه و کشته شدهاند و قطعا خود او هم، چنین سرنوشتی در انتظارش است. سپس تاتسومی به همین گروه بدنام می پیوندد تا اتفاقات پرماجرایی را پشت سر بگذارند.
«آکامه گا کیل» انیمهای پر از غافلگیریهایی بهجا با همراهی شخصیتهای لطیف و دوستداشتتنی است که در دل داستانی تیرهوتار (اما گیرا)، پایان نامناسب خود را به بدترین شکل رقم میزند. اثر در انتها یک قصهپردازی ناقص و نادرستی دارد که با برانگیختن احساسات مخاطب- آن هم با مرگ قهرمانشان- تاثیر کلی فیلم را به یکباره دَرهم میشکند و خاطرهی غمانگیز و تلخی در ذهنها بر جای میگذارد، بدین ترتیب آن را در گروه انیمههایی با پایانبندی بد قرار میدهیم.
۴- دفترچه مرگ (death note)
سال پخش: ۲۰۰۶
کارگردان: تتسورو اراکی
تعداد قسمتها: ۳۷
امتیاز کاربران IMDb به انیمه: ۸.۹ از ۱۰
زمانی که یک دانشآموز دبیرستانی باهوش به نام لایت دفتری با عنوان دفترچه مرگ را کاملا تصادفی پیدا میکند به شخصیتی متفاوت و جدید تبدیل میشود. او از طریق دفترچه میتواند که تمام جنایتکارن را به قتل برساند. در طول داستان، لایت با کارگاهی به نام اِل آشنا میشود و این دو در چالشهایی عجیب درمقابل یکدیگر قرار میگیرند.
انیمه سریالی «دفترچه مرگ» همیشه درگیر ضدونقیضهایی بوده است؛ برخی آن را بهترین میدانند و تعدادی دیگر آن را با تمام توان کوبیدهاند. در هر صورت ما اینجا، بیشتر بر این تمرکز داریم که این انیمه به دلیل ایدهی خاص و برخوردهای منحصربهفردش با مفاهیمی چون عدالت و همچنین زاویهی دید تازهاش در باب طراحی شخصیت ضدقهرمان در انیمه، توانسته تا حد زیادی موفق عمل کند، اما همچنان در فهرست انیمههایی با پایانبندی بد قرار میگیرد، آن هم به این دلیل که برای طرفداران اختتامیهی چندان رضایتبخشی نداشته است.
به طور مشخص، مخاطبان با پایان «دفترچه مرگ» مشکل دارند و این یعنی اینکه احتمالا داستان، پس از مرگ شخصیت اِل نتوانسته به درستی ادامه پیدا کند که همین موضوع، روند داستان را دچار مشکل کرده است و درنهایت اثر هیچجوره، پایان خوشی را تجربه نکرد. علیرغم این موارد، جایگزین شدن یک شخصیت دیگر به جای اِل، شرایط بسیار خوبی برای سقوط داستان را نیز فراهم کرد!
۳- خادم سیاه (Black Butler)
- سال پخش: ۲۰۰۸
- کارگردان: توشیا شینوهارا، هیروفومی اوگورا
- تعداد قسمتها: ۴۶
- امتیاز کاربران IMDb به انیمه: ۷.۶ از ۱۰
شیل فانتومیو، پدر و مادر خود را در یک حادثه دردناک از دست میدهد و سپس ربوده و شکنجه میشود. او پس از گذران اتفاقاتی با خدمتکار شیطانیاش یعنی سباستین، یک قرارداد میبنند. سابستین تمام خواستههای سیل را برآورده میکند و درنهایت زمانی که تصمیم به انتقام از قاتلین خانوادهاش را بگیرد، روح او متعلق به سباستین خواهد بود.
«خادم سیاه» یک انیمه جذاب و درگیرکنندهست که بیشک لحظات هیجانانگیز و کمدی آن، حسابی شما را سرگرم خواهد کرد. شخصیتهای دوستداشتنی شیل و سباستین که در تمام فصلها آنها را میبینیم، همیشه داستان را به سوی موقعیتهای حیرتانگیز و غیرمنتظره میکشانند و در بطن هر ماجرا، لحظاتی رقم میخورد که مخاطب برای دیدن باقی سریال انگیزه پیدا خواهد کرد.
اما سریال در انتهای فصل اول به یکباره در سراشیبی عجیبی فرو میرود و انگار فیتیلهی هر لحظه بهتر شدن خود را پایین میکشد. در هر صورت سازندگان تلاش کردند تا سریال به روزهای اول خود بازگردد که در این امر گاهی موفق میشدند و برخی مواقع هم با تکرار مکررات آن را به ورطهی یک آشفتگی وحشتناک نزدیک میکردند.
۲- اولویت تخممرغ شگفتانگیز (Wonder Egg Priority)
- سال پخش: ۲۰۲۱
- کارگردان: شین واکابایشی
- تعداد قسمتها: ۱۲
- امتیاز کاربران IMDb به انیمه: ۷.۳ از ۱۰
انیمه «اولویت تخممرغ شگفتانگیز» به دور مفهوم پدیده خواب میچرخد، اما درکنار چنین مسئلهای، عناصر دیگری در آن خودنمایی میکنند که همگی با ساختارِ مناسب و چیدمان شدهای برای پیشبرد مضمون اصلی قصه، مدام نیز در تلاش هستند. این سریال به ما نشان میدهد که با اثری هوشمندانه و حساب شده درگیر هستیم؛ از ایدههای موجود در متن و زیر متن که به پتانسیلی مهم بدل شدهاند تا تکتک جزئیات و شفافیتی که در تصویرسازی و فصاسازیها میبینیم. درونمایه اثر حولمحور موضوعاتی چون آزار و خودکشی پیش میرود و ما را به طرز شگفتانگیز و ظریفی با غم و اندوه نهفته در شخصیتها (که ناشی از هرچیزست)، مواجهه میکند.
این اثر از یک داستانسرایی پیچیدهای تبعیت میکند و به واسطه محتواهایی نمادین، فلسفی، روانشناختی و حتی دینی؛ مولفهایی چون تضاد، نیروی خیر و شر، عدم اعتمادبهنفس، دوستی و غیره را در جهانبینی کلی خود به رخ میکشد. بدون شک «اولویت تخممرغ شگفتانگیز» یکی از بهترین انیمههای دهه اخیر به شمار میرود، ولی شوربختانه در پایان ضربهی مهلکی به بیننده میزند. زیرا با وجود این همه رنگولعاب، ابدا انتظار نداشتیم که برای تمام شدن، بیش از حد عجله داشته باشد، آن هم وقتی که پاسخ به برخی مسائل و موضوعات بیجواب باقی مانده است. درواقع اثر درنهایت حس یک اثر ناتمام و رها شده را انتقال میدهد و گویا خود سازندگان هم در پاسخ به برخی معماها جوابی پیدا نکردهاند، بنابراین ما هم مجبور هستیم تا آن را در فهرست انیمههایی با پایانبندی بد جای دهیم.
اوتوآی، دختربچهای ۱۲ ساله، بعد از خودکشی بهترین و تنها دوستش با واقعیتهای جدید روبهرو میشود. او که اکنون یک تخممرغ خاص و شگفت انگیز در دستان خود دارد برای نجات مردم سختی کشیده با وظایف جدیدی درگیر خواهد شد، از اینرو نبردی میان او و شیاطین شکل میگیرد.
۱- ناکجاآباد موعود (The Promised Neverland)
- سال پخش: ۲۰۱۹
- کارگردان: مامورو کانبه
- تعداد قسمتها: ۲۳
- امتیاز کاربران IMDb به انیمه: ۸.۲ از ۱۰
داستان انیمه سریالی «ناکجاآباد موعود» پیرامون اتفاقات یک یتیمخانه عجیب و دور افتاده پیش میرود. زمانی که سه کودک باهوش، هدف شیطانی و مخفوف این یتیمخانه را میفهمند، سریعا وارد عمل میشوند تا از دست نگهبان شیطانی و بدجنس آنجا بگریزند. آنها بچههای دیگر را در نقشهی فرار خطرناک خود نیز همراه میکنند.
با نگاه کردن به ویژگیهای درخشان و قابلبحث «ناکجاآباد موعود»، احتمالا از اینکه ارزشهای داستانی خود را فدای یک اختتامیهی غلط کرد، حسرت خواهیم خورد؛ اثری که درنهایت با حضور درکنار انیمههایی با پایانبندی بد، نتوانست که مخاطبان را چندان راضی کند. این انیمه هیجان و جذابیت فصل یک را در فصل دوم خاموش کرد و برخی از موضوعات را باز نگهداشت که همین موضوع، مخاطب را کاملا گیج و سردرگم میکند.
منبع: Collider