نگاهی به کنسول دستی پلیدیت؛ کنسولی نوآورانه و دوستداشتنی
تقریباً انتظار برای کنسول «پلیدِیت» (Playdate) را فراموش کرده بودیم. این کنسول در ابتدا در سال ۲۰۱۹ توسط «فایرواچ» (Firewatch) و ناشر بازی Untitled Goose Game یعنی «پنیک» (Panic) معرفی شد اما پس از آن چند تأخیر متوالی به سراغش آمد.
ابتدا قرار بود عرضهی این کنسول دستی متفاوت در اوایل سال ۲۰۲۰ انجام شود اما شیوع ویروس کووید -۱۹ همهی برنامهها را عقب انداخت. به همین ترتیب، اولین سری پیشفروشهای این کنسول برای ژوئیه ۲۰۲۱ در نظر گرفته شد و قرار بر این بود که کنسولها در اواخر همان سال عرضه شوند. اولین سری پیشفروشهای این کنسول که شامل ۲۰ هزار نسخه میشد، در کمتر از ۲۰ دقیقه به طور کامل به فروش رفت. با این حال، در اواخر ۲۰۲۱، عرضهی کنسول پلیدیت به دلیل مشکل مهمی در عمر باتری دستگاه تا اوایل ۲۰۲۲ تأخیر خورد و شرکت مجبور شد باتریهای کاملاً جدید را جایگزین باتریهای موجود کند.
در نهایت، چندی پیش بالاخره شرکت تولیدکننده سری اول کنسولهای تولید شده را برای افرادی که پیشخرید کرده بودند، ارسال کرد. افرادی که هماکنون کنسول را پیشخرید کنند، باید برای دریافت آن تا سال ۲۰۲۳ صبر داشته باشند.
پلیدیت یک کنسول دستی و قابلحمل کوچک ۷۶×۷۴ میلیمتری با رنگ زرد متمایز و یک اهرم چرخشی در کنارش است. این کنسول یک صفحهنمایش کوچک سیاهوسفید ۲.۷ اینچی دارد و با مشارکت Teenage Engineering، شرکتی که به دلیل طراحیهای عجیبوغریب و باکیفیت خود شناخته میشود، تولید شده است. این دستگاه با قیمت ۱۷۹ دلار قابلخرید است و دستگاهی که عرضه شده شامل فصل اول بازیهایی است که برای پلیدیت در نظر گرفته شده است.
علیرغم تأخیرهای فراوان، به نظر میرسد که این کنسول توانسته نگرانیها دربارهی این پرسش که آیا این دستگاه میتواند انتظارات را برآورده کند یا خیر، برطرف کرده است و توانسته بازخوردهای بسیار خوبی را دریافت کند. بررسیها از این کنسول تاکنون بسیار مثبت بوده و منتقدان طراحی اورجینال و رویکرد جدید آن را برای ارائه و اجرای بازیها تحسین کردهاند.
کهلیف آدامز (Kahlief Adams) در کانال یوتیوبی Spawn On Me بیان کرد: «این بسیار نادر است که دستگاه جدیدی عرضه شود و شما احساس کنید که بهیکباره ایدههای بسیاری پیرو نحوهی بازی کردن، نحوهی سروکار زدن با ورودیهای مختلف، چگونگی ارائهی فضای متفاوتی به مردم تا بتوانند به نحوهی ساخت بازیها فکر کنند و چیزهای مشابه آن همگی تغییر کند و همچنین در عین حال همهی این کارها را در حالی انجام دهد که سرگرمکننده، جذاب و انقلابی باشد و بتواند افراد بسیاری را مجاب کند تا دربارهی آن حرف بزنند. این یکی از جالبترین تجربههایی است که در بازیهای ویدئویی داشتهام.»
چنین عقیده و احساسی توسط کاترین کاستل (Katharine Castle)، سردبیر سایت Rock Paper Shotgun، در بررسی کنسول پلیدیت هم منعکس شده است. او نوشته: «پلیدیت به طور شگفتآوری یک دستگاه همهفنحریف و متنوع است و من احساس میکنم هرکسی را که عشق عمیق و ذاتی به همه چیزهای مرتبط به بازی دارد، مسحور و مجذوب خود خواهد کرد.»
پلیدیت یک صفحهنمایش سیاهوسفید ۱ بیتی (۱۷۳ پیکسل بهازای هر اینچ) با رزولوشن ۴۰۰ در ۲۴۰، دکمههای جهتهای چهارگانه و دو دکمهی اصلی A و B دارد و به شما اجازه میدهد که از ارتباطات بلوتوثی و وایفای استفاده کنید و همچنین از یک ورودی برای وصل کردن هدفون هم پشتیبانی میکند و البته مهمتر از همه یک اهرم چرخشی هم در کنار آن قرار داده شده است که میتوان آن را چرخاند.
جولیان چوکاتو (Julian Chokkattu) در مطلبی که در سایت Wired نوشته، بیان کرده است: «میتوانید به طرز رضایتبخشی اهرم چرخشی دستگاه را بکشید و بچرخانید. این به شما راه جدید و خلاقانهای برای تعامل با بسیاری از بازیهای (البته نه همه) موجود در دستگاه میدهد. پلیدیت همراه با بوقهای گیمپلی و رنگ زرد چشمگیر بدنه، ویژگی خاصی دارد که آن را منحصربهفرد میکند. او در بررسی خود به این دستگاه امتیاز ۷ از ۱۰ را داد و سرگرمکننده و خلاقانه بودن آن را تحسین کرد اما از وضعیت عرضهی کنسول (که با تأخیر مواجه و کنسولها دیرتر به خریداران رسید) و نبود نور پسزمینه برای آن افسوس خورد.»
او در بررسی این کنسول نوشته است: «شما فقط میتوانید صفحهنمایش این کنسول را با منبع نور نزدیک ببینید که این موضوع استفاده از آن را در تاریکی و قبل از خواب غیرممکن میکند. آپارتمان من خیلی روشن نیست، بنابراین اغلب مجبور میشدم خودم را به طرز ناخوشایندی در مقابل یک لامپ قرار دهم تا ببینم چه کار میکنم. در کنار صفحهنمایش کوچک ممکن است متوجه شوید که پلیدیت را واقعاً نزدیک بهصورت خود نگه داشتهاید.»
اما فراتر از آن، چوکاتو گفت که پلیدیت به طرز وحشتناکی زیبا است و تقریباً مانند آن است که بهجای یک ساعت مچی معمولی، یک ساعت قدیمی بسیار زیبا روی میز او قرار گرفته است. او ادامه میدهد: «یکی از نگرانیهای من کنترل کیفیت است. دستگاه من یک خراش قابلمشاهده در گوشهای از شیشه داخلی دارد. شرکت پنیک پیشنهاد تعویض دستگاه من را داد اما اشارهای نکرد که چه چیزی ممکن است باعث خراش شده باشد. هر زمان که کنسول پلیدیت خود را دریافت کردید، آن را بررسی کنید.»
کاستل در بررسیهای خود اعتراف کرد که بر اساس پیشنمایشهای منتشر شده در سال گذشته، قبل از دریافت دستگاه پلیدیت، کمی نگران کیفیت آن بود: «نگرانیهایی دربارهی کیفیت ساخت پلاستیکی و ارزان آن، راحتی طولانیمدت استفاده از آن و اینکه آیا نور پسزمینه نمایشگر ۱ بیتی آن در شرایط نور کم غیرقابلاستفاده خواهد بود، وجود داشت. من هرگز آن نسخههای پیشنمایش اولیه را ندیدم یا با آنها کار نکردهام اما پس از استفاده از نسخهی نهایی مصرفکنندهی کنسول پلیدیت در چند هفته گذشته، بسیاری از آن ترسهای اولیه برطرف شدند. با این حال، مسلماً نبود هیچ نور پسزمینهای در این روزگار هنوز کمی کهنه و منسوخ به نظر میرسد.»
او در صحبتهای خود ادامه میدهد: «خوشبختانه، صفحهنمایش پلیدیت دارای کنتراست و رنگ مشکی عمیق و دقیقی است که گیمبوی فقط میتوانست دربارهی آن رؤیاپردازی کند و این کار را برای چشمها در استفاده روزمره از دستگاه بسیار آسان میکند. صفحهنمایش همچنین فوقالعاده بازتابنده است، به این معنی که بدون توجه به اینکه در زیر نور آفتاب با آن بازی میکنید یا زیر لحاف خود در کنار چراغ میز کنار تخت، واقعاً نور را جذب میکند. بله، این کنسولی برای بازی در تاریکی شب و بهصورت کلی محیطهایی که منبع نوری در آنها وجود ندارد، مناسب نیست اما اگر بتوانید از این مانع عبور کنید. پلیدیت واقعاً یک دستگاه خیرهکننده است.»
آدامز خاطرنشان کرد که دکمهها احساس ضربهی لمسی خوبی دارند و نگهداشتن دستگاه نیز حس خوبی دارد. با این حال، اگر دستهای بزرگتری دارید، ممکن است نیاز به زمان بیشتری برای عادت کردن به خاطر کوچکی دستگاه داشته باشید. چوکاتو گفت: «ورودیها قابلاعتماد هستند، اما برخی از کنترلها میتوانند ناخوشایند باشند – برای مثال، در یک بازی پازلی به نام Omaze، باید همزمان از دکمههای A و B بههمراه اهرم چرخشی استفاده کنید که این باعث میشود موقعیت دستتان کمی عجیب شود (البته فقط نیاز دارید که به آن عادت کنید).»
«اهرم چرخشی سرگرمکننده است، اگرچه میتواند در موقعیتهایی که نیاز بهدقت دارند، استفاده از آن سخت باشد و تعداد زیادی بازی وجود دارد که باید در آنها در حرکات خود بسیار دقیق باشید. این قضیه بخشی از لذت تسلط بر این کنترل جدید است اما یک منحنی دشواری برای یادگیری استفادهی بهتر از آن وجود دارد.»
کاستل افزود که لبههای سخت کنسول لزوماً برای ساعتها و ساعتها بازی طراحی نشدهاند اما اکثر بازیهای آن نیز با چنین هدفی ساخته نشدهاند و بیان کرد که در بیشتر موارد استفاده از پلیدیت برای نشستهای ۳۰ دقیقهای بسیار راحت بود و او اینگونه همیشه تمایل به بازی کردن با دستگاه را حفظ میکرد.
بازیها برای پلیدیت قرار است در بازههای فصلی منتشر شوند. فصل اول که اکنون در جریان است، شامل ۲۴ بازی است که قرار است طی ۱۲ هفته، هفتهای دو بازی برای این دستگاه عرضه شود. با این حال، منتقدان برای بررسی سریعتر کنسول از یک مزیت ویژه برخوردار بودهاند و هر روز یک بازی جدید را دریافت کردهاند.
آدامز در رابطه با همین موضوع گفت: «وقتی از خواب بیدار میشدم به دستگاهم نگاه میکردم و واقعاً هیجانانگیز بود [زیرا] شما این دستگاه کوچک را در مقابلتان دارید که وقتی دکمه را فشار میدهید، انیمیشن واقعاً زیبایی را نشان میدهد و هر روز یک بازی تازهای را به شما ارائه میکند. این تجربهای متفاوت از آنچه در گذشته با انواع دیگر دستگاهها دیدهایم، ارائه میکند. جایی که باید کارتریج میخریدید یا باید چیزی را دانلود میکردید. وقتی شما وارد این اکوسیستم میشوید، بهنوعی وارد بازاری از بازیهای آن میشوید که میتوانید از آنها لذت ببرید.»
او ادامه داد: «بسیاری از بازیها احساس نوآورانهای در خود دارند، گرچه ممکن است از بعضی جهات یادآور چیزهایی باشند که در گذشته بازی کردهایم اما شیوهای که از اهرم چرخشی آن برای بازیهای مختلف استفاده میکنید، پیچش و بعد جدیدی را در تجربهی بازیها معرفی کرده و این من را هیجانزده میکند که ببینم در آینده چه چیزهایی به پلیدیت خواهند آمد.»
از آنجایی که همگی بازیها انواع تجربههای جدید و شیوههای نوآورانهای را برای بازی کردن ارائه کردهاند، همهی منتقدان از بیتابی خود برای اینکه ببیند در آینده چه چیزهایی به پلیدیت خواهند آمد، پردهبرداری کردند. آدامز گفت که هر یک از بازیها برای شخصی طراحی شده است و افزود: «من فکر میکنم تاکنون زیباترین بخش پلیدیت این است که این احساس وجود دارد که همه توسعهدهندگان واقعاً به این فکر میکردند که چگونه میتوانند از طریق طراحی دستگاه و بازیهای آن کمی شادی و لذت را به خانهی مردم بیاورند.»
کاستل استدلال میکند که حتی اگر صحنهی حضور بازیهای مستقل (ایندی) خلاقانهی در آینده در پلیدیت گستردهتر نشود، همین فصل اول بازیهای آن هم یک دلیل قدرتمند برای پذیرش و تصدیق قیمت دستگاه است. او ۱۴ بازی از ۲۴ بازی فصل اول آثار این دستگاه کوچک قابلحمل را تجربه کرده است.
«در شرایط عادی، این موارد فقط کمتر از دو ماه ارزش کنجکاوهای جذاب و عمیق را دارد اما وقتی دقیقتر نگاه و به آن فکر میکنید، مسلماً نرخ عرضهی بسیار بالاتری نسبت به متوسط عرضهی کنسولهای رایج جدید شما خواهد داشت. فکر نمیکنم در حال حاضر حتی هشت بازی انحصاری پلیاستیشن ۵ برای خرید وجود داشته باشد (منظورم بازیهای انحصاری پلیاستیشن ۵ است، نه بازیهای ارتقاء یافتهی پلیاستیشن ۴). هرچند، شاید این مقایسهی ناعادلانهای باشد. در عوض. شاید بهتر باشد که بهگونهی دیگری به آن نگاه کنیم. میتوانید نسخهی خاص چیزی مشابه گیمپس اما مخصوص بازیهای مستقل (ایندی) را در نظر بگیرید ولی با این تفاوت که شما بازیهایی را که دریافت میکنید، تا همیشه میتوانید در اختیار داشته باشید و همچنین چند وقت یکبار بازیهای خلاقانه و نوآورانهی جدیدی به آن اضافه خواهد شد.»
چوکاتو هم همچنین از تنوع عناوین موجود در فهرست بازیهای فصل اول پلیدیت تمجید کرد: «بازیهایی که من با آنها مواجه شدم، به اندازهی کافی مبتکرانه و سرگرمکننده هستند که آرزو میکنید همه بتوانند یکی از این مربعهای زرد رنگ جیبی (منظور دستگاه پلیدیت است) را در اطراف خود حمل کنند.»
او دربارهی تنوع بازیها گفت: «من یک بازی روگلایک را در نقش یک سامورایی بازی کردم، یک بازی اشاره و کلیک ماجراجویی را تجربه کردم که در آن باید متوجه شوید که آیا بیگانگانی که چندین دهه پیش شما را ربودهاند واقعاً بازگشتهاند یا خیر و حتی موفق به تجربهی بازی معروف Snake – یا بهتر است به نام اصلیاش Snak آن را صدا کنیم چراکه این یک پورت رسمی از بازی معروف و کلاسیک نوکیا نیست – شدم. در زمانی که میتوانید صدها بازی را بهدلخواه دانلود و آنها را روی گوشی هوشمند خود با گرافیکهای سطح بالا بازی کنید، دیدن مهارت و خلاقیتی که توسعهدهندگان بازی میتوانند در سیستمی که فاقد آن تجملات است، به نمایش بگذارند بسیار شیفته کننده است.»
به گفتهی منتقدان، وجود طیف وسیعی از ژانرها به این معنی است که برخی از ژانرها ممکن است بسته به ترجیح شما کمی بیشتر یا کمتر موردتوجه قرار گیرند اما این چیزی از ارزش تجربهی بازیها کم نمیکند، بهخصوص که بازیها در اندازهی کاملاً مناسبی توسعه داده شدهاند. کاستل در بررسی خود بیان کرده: «حتی اگر سرنوشت پلیدیت فقط به یک شگفتی و موفقیت یکباره ختم شود و فراتر از آن نرود، پلیدیت همچنان دستگاهی بسیار کوچک و دوستداشتنی است که ارزش در اختیار داشتن و تجربه کردن را دارد. همهی بازیهای پلیدیت این احساس را دارند که در هیچ جای دیگری نمیتوان آنها را مشاهده کرد.»
چوکاتو دربارهی اکوسیستم گستردهتر پلیدیت و اینکه ارائهی فصلی بازیهای آن در آینده میتواند چگونه باشد، ابهاماتی دارد: «تقریباً مانند این شرایط که همه هر قسمت سریال شوالیهی ماه را همزمان مشاهده میکنند، این احساس وجود دارد که پنیک میخواهد چنین نوع تعامل اجتماعی را که بهصورت سنتی در پخش هر قسمت سریالهای تلویزیونی مشاهده میکنیم، برای بازیهای این دستگاه ایجاد کند. هرچند، مطمئن نیستم که شاهد این اتفاق باشیم یا نه. بسیاری از این بازیها عمقی ندارند که آن نوع هیجان جمعی را تضمین کند اما این راهی برای حفظ تازگی پلیدیت است، حداقل برای این سه ماه اول اینگونه خواهد بود. هیچ صحبتی دربارهی اینکه آیا فصل دوم وجود خواهد داشت یا خیر، بهصورت رسمی گفته نشده، اما یکی از سخنگویان پنیک میگوید که اگر فصلهای بیشتری وجود داشته باشد، آنها احتمالاً مانند فصل اول در قیمت کنسول گنجانده نمیشوند.»
همچنین فضای آزادی برای اکوسیستم پلیدیت وجود دارد که به دو شکل فراهم میشود: برنامه Playdate Mirror و ابزار سازنده بازی آن یعنی Pulp. اولی به بازیکنان اجازه میدهد گیمپلی و دستگاه را به یک مانیتور خارجی متصل کنند، بنابراین میتوان آن را به این شیوه با یک کنترلر سنتی (یا خود پلیدیت) بازی کرد.
کاستل گفت: «بدیهی است که استفاده از کنترلر دیگر در این شیوه لذت چرخش و استفاده از اهرم چرخشی پلیدیت را از بین میبرد. استفاده از آنالوگهای عادی آن دقت استفاده از اهرم چرخشی اصلی پلیدیت را ندارند و در آزمایشی که من از Playdate Mirror برای این بررسی انجام دادم، گزینهای هم وجود ندارد که بتوان قابلیت این اهرم چرخشی را به دکمهای در کیبورد یا حتی موس اختصاص داد. به همین خاطر، ممکن است بعضی بازیها از طریق Playdate Mirror غیر قابل تجربه شوند. هرچند، من باید به این نکته اشاره کنم که ویژگی Mirror در حال حاضر همچنان در دست توسعه است. بنابراین، این نوع عملکرد ممکن است در ادامه اضافه شود. البته، فعلاً در صورت تمایل وقتی دستگاه به کامپیوتر شخصی شما وصل است، میتوانید از خود پلیدیت برای کنترل بازی بهصورت عادی و پیشفرض استفاده کنید.»
ابزار Pulp که در واقع یک ابزار ساخت بازی است، به شما امکان میدهد که با استفاده از زبان برنامهنویسی سبکوزن لوآ (Lua) بازیهایی را طراحی کنید. این سیستم بارگذاری هر بازی را در پلیدیت شما بسیار آسان میکند: «تنها چیزی که نیاز دارد این است که سازندگان Pulp از بازی بهعنوان یک فایل PDX خروجی بگیرند که سپس میتواند فروخته یا با بازیکنان دیگر به اشتراک گذاشته شود. هنگامی که فایل PDX را دریافت کردید، کافی است آن را از طریق گزینه Sideload تنظیمات حساب کاربری خود در وبسایت Playdate آپلود کنید و سپس به بخش Games در منوی تنظیمات پلیدیت خود بروید تا به طور خودکار دانلود آن شروع شود.»
آدامز میگوید این یک ابزار فوقالعاده برای تمامی توسعهدهندگان – تازهکار و حرفهای – است. او اشاره کرد: «میتوانید هر پروژهای را که ممکن است شما یا یکی از دوستانتان در حال ساختن آن هستید، سایدلود کنید و بگویید “من این ایده را برای چیزی دارم که روی آن کار میکردم، نمونه اولیه آن را ساختهام، اجازه دهید فایل بازی را به شما بدهم”، آن را بررسی و بازی کنید و اگر واقعاً خوب است، راههای خوبی را برای توزیع آن پیدا کنید.»
او در انتها بیان میکند: «این واقعاً این ایده را مطرح میکند که چگونه آنها در رابطه با توسعهی بازی به فکر همه بودهاند و به راههایی اندیشیدهاند که شما میتوانید نهتنها بهعنوان یک مصرفکننده بلکه بهعنوان شخصی که میخواهد چیزی را سرهمبندی یا خلق کند، فردی که میخواهد دربارهی توسعهی بازی بیاموزد و فردی که در تلاش است متوجه شد که تا چه اندازه دوست دارد در توسعهی بازی پیش رود، درگیر این دستگاه قابلحمل شوید. واقعاً جالب است که بتوانید همهی آن لایهها را در آن اکوسیستم و کارهایی را که میتوانید با این دستگاه نهتنها در تجربهی بازی بلکه در بخش توسعهی بازی انجام دهید، مشاهده کنید.»
کاستل هم برای خاتمهی بررسی خود از این دستگاه نوشته است: «اگر از هیجان دیدن بازیهای این دستگاه و چیزهایی که قرار است در آینده به آن بیایند، لذت میبرید و میخواهیم با ذهنی باز به سراغ بازیهای آن بروید، پلیدیت کنسولی است که انتخاب آن (با کمی بخشندگی) نیاز به تفکر و درنگ ندارد.»
او ادامه میدهد: «هم سختافزار و هم اکوسیستم اطراف آن استوار است و پشتیبانی بسیار خوبی دارد و اطمینان دارم که پایهها و اساسی برای آن وجود دارد که این امید را میدهد که در آینده از این مربع زرد عجیبوغریب حمایتهای بیشتری را شاهد باشیم. جای تأسف بسیاری خواهد داشت که اگر پلیدیت با شکست مواجه شود اما اگر هم چنین شود، چه آزمایش کوچک دوستداشتنی و دیوانهکنندهای بوده است. مطمئناً هنوز کمی کار برای انجام دادن وجود دارد ولی اگر عاشق بازیهای مستقل و خلاقیتشان هستید، فکر میکنم چیزهای زیادی برای دوستداشتن در پلیدیت پیدا خواهید کرد.»
چوکاتو هم در انتها اضافه کرد: «پلیدیت فقط یک کنسول سرگرمکننده و جذاب است که هزینهی زیادی ندارد. این میتواند یک راه عالی برای گذراندن زمان در رفتوآمدهایتان باشد. اگر خاطرهای دارید از زمانی که در مرکز خرید یا مکان مشابهی مشغول بازی با گیمبوی بودهاید، در حالی که مادرانتان دستتان را میکشیده و شما را همراه خود میبرده، این دستگاه قرار است چیزی مانند آن حس را تداعی کند. البته، تا زمانی که بهاندازهی کافی صبور باشید تا پلیدیت شما عرضه شود و به دستتان برسد.»
منبع: GameIndustry.biz
بخوانید: بهترین کنسولهای دستی تاریخ؛ با ۲۰ کنسول دستی برتر آشنا شوید