۱۰ شخصیت دوستداشتنی انیمیشنهای پیکسار که ماندگار نشدند
پیکسار از زمان اولین فیلمش، «داستان اسباببازی» محصول سال ۱۹۹۵، بیست و شش فیلم دیگر ساخته و جایگاه خود را بهعنوان یکی از برترین استودیوهای تولید انیمیشن تثبیت کرده است. انیمیشنهای پیکسار برای مخاطبان عام تبدیل به کلاسیکهای تاریخی شده است و پر از شخصیتهای دوستداشتنی است که جای خود را در قلب هر تماشاگری باز میکنند.
هر چند تمام انیمیشنهای پیکسار بلافاصله تبدیل به کلاسیک نمیشوند. همچنین تمام شخصیتهایش هم بهعنوان شخصیتهای افسانهای سینما در خاطرات زنده نمیمانند. در واقع، بعضی شخصیتها بهکلی فراموش میشوند. ماندگارنشدن بعضی شخصیتها به معنای کیفیت پایین طراحی آنها یا ضعف صداپیشهشان نیست؛ اما خب، همهی شخصیتها هم که مثل وودی نمیشوند. با ده شخصیت جالب اما فراموششدنی انیمیشنهای پیکسار آشنا شوید.
۱۰. مخاطبان «درون و بیرون» (Inside Out) شخصیت «فراموشکنندگان» را فراموش میکنند
«درون و بیرون» هنگام اکرانش در سال ۲۰۱۵ چنان موفقیتی برای پیکسار بههمراه داشت که اخیراً اعلام شده قرار است دنبالهای برای آن ساخته شود. هر چند، همهچیز در ذهن رایلی عالی و بینقص نبود. دو شخصیت بسیار فراموششدنی به اسم بامسمای «فراموشکنندگان» در ذهن او هستند که بابی مونیهان و پائولا پوندستون صداپیشگی آنها را برعهده داشتند.
آنها مسئول پاکسازی تمام خاطرات نالازم در ذهن رایلی هستند، هر چند احتمال دارد که خودشان هم از ذهن مخاطبان پاک شده باشند. آنها چندان نقش مهمی در داستان ندارند، بنابراین عجیب نیست که «فراموشکنندگان» فراموش شده باشند.
۹. فرگوس انیمیشن «دلیر» (Brave) شخصیت یک فیلم فراموششدنی است
انیمیشنهای پیکسار معمولاً به داشتن دو دوست صمیمی مشهور هستند. وودی و باز در «داستان اسباببازی»، مایک و سالی در «شرکت هیولاها» (Monsters Inc.)، و مارلین و دوری در «در جستوجوی نمو» (Finding Nemo)؛ این فرمول شخصیتهای محبوبی برای مردم میسازد. هر چند یکی از شخصیتهای فرعی در انیمیشن «دلیر» (Brave) به اندازهی شخصیتهای فرعی دیگر خوششانس نبوده، چرا که خود فیلم چندان بهیادماندنی نیست.
فرگوس که صداپیشگی او را بیلی کانلی بر عهده داشت، پادشاه دانبروخ در سرزمینهای کوهستانی اسکاتلند، و مردی خونسرد و پرسروصدا است. او با اینکه شخصیتی دوستداشتنی دارد، اما در این فیلم که پیکسار مدتهاست آن را نادیده گرفته، چندان بهیادماندنی نیست. بهجز مریدا، بیشتر شخصیتهای «دلیر» فراموش شدهاند.
۸. وینستون دیوور در «شگفتانگیزان ۲» (Incredibles 2) کار درست را میکند
«شگفتانگیزان ۲» دنبالهای دربارهی یک خانوادهی ابرقهرمان است، که مخاطبان برای مدتی طولانی منتظر اکرانش بودند. هر چند وقتی مردم دربارهی این فیلم پیکسار فکر میکنند، یک تاجر با صداپیشگی باب ادنکیرک اولین چیزی نیست که به ذهنشان میرسد. وینستون دیوور مردی است که والدین پار را به همراه لوسیوس به خانهاش در یک کمپین دعوت میکند تا توجه عموم را به ابرقهرمانان بازگرداند. وینستون و خواهرش ایولین که در نهایت تبدیل به شخصیت شرور فیلم میشود، با گذر زمان فراموش شدهاند.
پیکسار به خلق شخصیتهای فرعی عالی مشهور است، و ادنکیرک به این نقش زندگی میبخشد. متأسفانه با بازگشت خانوادهی پار و معرفی ابرقهرمانان جدید محض تفریح، دیوور کمی فراموششدنی است.
۷. مردخوار «به پیش» (Onward) به شخصیتهای داستان کمک میکند
بیماری همهگیر کرونا آسیب زیادی به پیکسار وارد کرد، چرا که این استودیو مجبور شد فیلمهای زیادی را بهجای اکران سینمایی، مستقیماً در دیزنی پلاس (Disney+) منتشر کند. اولین فیلمی که از این سرنوشت رنج برد «به پیش» بود، که در ماه مارس سال ۲۰۲۰ پخش شد. داستان فیلم شیرین است، و کوری مردخوار با صداپیشگی اکتاویا اسپنسر، شخصیتی است که به برادران لایتفوت در سفرشان کمک میکند.
این مردخوار مفید، ماجراجو و دراماتیک است و تمام ویژگیهای یک شخصیت کلاسیک پیکسار را دارد. هر چند این شخصیت در فیلمی که بهخاطر شرایط بدش محکوم به شکست بود، نتوانست به اندازهی شخصیتهای دیگر پیکسار محبوبیت کسب کند.
۶. ویزی «داستان اسباببازی ۲» (Toy Story 2) شخصیتی است که لنگهاش پیدا نمیشود
تصورش سخت است که شخصیتی در «داستان اسباببازی» فراموششده محسوب شود، چرا که بهنظر میرسد تمام اسباببازیهای این فیلم، لحظات مجزایی برای خودشان دارند. شخصیتهای «داستان اسباببازی» گاهی در فیلمهای آینده بازمیگردند و به حضور خود، هر چند اندک، ادامه میدهند. ویزی پنگوئن متفاوت است، چون این اسباببازی جیغجیغوی خوانندهی جاز، پس از «داستان اسباببازی ۲» دیگر بازنمیگردد.
ویزی پنگوئن با صداپیشگی جو رنفت، نقش خیلی کمی در یکی از فیلمها دارد. جغجغهاش خراب شده، و اندی او را فراموش کرده است. هر چند وودی هرگز از او ناامید نمیشود، و در انتهای فیلم جغجغهی او درست میشود. او دیگر به داستان بازنمیگردد و مخاطبان هم او را فراموش میکنند، همانطور که اندی فراموشش کرده بود.
۵. مصطفی در «راتاتویی» (Ratatouille) تنها یک شخصیت فرعی است
پیکسار محل افسانههاست، و شاید هیچکس بیشتر از جان راتزنبرگر شایستهی لقب افسانه نباشد. راتزنبرگر تا زمان اکران «روح» (Soul) در ۲۰۲۰ در تمام فیلمهای پیکسار صداپیشگی کرد. کارهای او شامل هم، یتی، Fish School، مک و بسیاری شخصیتهای دیگر میشود. با اینکه بسیاری از این شخصیتها دوستان بهیادماندنی پیکسار هستند، اما نقش او در «راتاتویی» (Ratatouille) چندان بهیادماندنی نیست.
راتزنبرگر در فیلمی دربارهی یک موش آشپز، در نقش مصطفی صحبت میکند؛ گارسونی اعصابخردکن که در رستوران گوستو کار میکند. او بهجز روابطش با آنتون ایگو، نقش مهمی در «راتاتویی» ندارد و به سادگی میتواند فراموش شود.
۴. فین مکمیسیل در انیمیشن «ماشینها ۲» (Cars 2) نمایندهی یک دنبالهی عجیبوغریب است
نمیتوان مایکل کین، صداپیشهی فین مکمیسیل را برای ذات فراموششدنی شخصیت او سرزنش کرد. با اینکه بازی او عالی است، اما «ماشینها ۲» (Cars 2) فیلمی است که پیکسار ترجیح میدهد به کلی از تاریخ پاکش کند. این فیلم شدیداً از قسمت اول فاصله میگیرد، و اهالی رادیاتور اسپرینگز را وارد یک ماجرای جاسوسی بینالمللی میکند.
«ماشینها ۲» پر از تضاد است، و این قضیه به شخصیتهای جدیدی که به مخاطبان معرفی شدهاند، آسیب میزند. از جمله مکمیسیل، یک جاسوس بریتانیایی که قصد دارد مستر را برای مأموریتی استخدام کند. کار چندان خوب از آب درنمیآید، و برای همه بهتر است که نادیدهاش بگیرند.
۳. آتا در «زندگی یک حشره» (A Bug’s Life) یک شخصیت اصلی فراموششده است
جولیا لوئی درایفوس صداپیشهی لورل لایتفوت، مادر نگران ایان و بارلی در «به پیش» است. با این حال او از مدتها قبل عضوی از خانوادهی پیکسار بوده است. او در فیلم «زندگی یک حشره» (A Bug’s Life) دومین فیلم سینمایی پیکسار حضور داشت. گرچه این فیلم یکی از اولین فیلمهای پیکسار است، اما جزو بهترین آثار این استودیو نیست.
لوئی درایفوس این بار صداپیشگی یک شخصیت اصلی دیگر را برعهده دارد؛ آتا، پرنسس کلونی مورچهها. هدف اصلی او در «زندگی یک حشره» این است که برای دریافت جایگاه ملکه در آینده آماده شود. شخصیت او انگیزهی خوبی برای فلیک است، اما با توجه به اینکه فلیک شخصیت اصلی است و زیاد بهیادماندنی نیست، آتا هیچ شانسی ندارد.
۲. آرلو در «دایناسور خوب» (The Good Dinosaur) بخشی از یک آزمایش بد است
بیشتر فیلمهای پیکسار اول به شکل یک آزمایش خلاقانه شروع شده و بلافاصله تبدیل به کلاسیک میشوند. اما «دایناسور خوب» (The Good Dinosaur) مثل آن فیلمها نیست. این فیلم دربارهی دایناسوری به نام آرلو با صداپیشگی ریموند اوچوآ است، که با یک بچهی انسان دوست میشود و به سفری میرود که خانوادهاش را پیدا کند.
بیشتر شخصیتهای اصلی پیکسار به سادگی در ذهن حک میشوند، اما آرلو از حضور در فیلمی رنج میبرد که به عقیدهی بسیاری از افراد، یکی از بدترین فیلمهای پیکسار است. آرلو هیچ چیز خاصی در شخصیتش ندارد، و به سادگی فراموش میشود و تنها بهعنوان بخشی از آزمایش «دایناسور خوب» در ذهن میماند.
۱. جری «داستان اسباببازی ۲» به فیلم کوتاهش مشهور است
پیکسار تنها فیلمهای بلند نمیسازد، و بهخاطر بسیاری از فیلمهای کوتاهش نیز مشهور است. یکی از این فیلمهای کوتاه «بازی جری» (Geri’s Game) است که سال ۱۹۹۷ اکران شد، و داستان آن دربارهی پیرمردی به نام جری است که با خودش شطرنج بازی میکند. این یک فیلم کوتاه کلاسیک است، اما بیشتر مردم فراموش میکنند که جری در یک فیلم بلند نیز حضور داشته است.
در «داستان اسباببازی ۲»، ال مکویگین از جری میخواهد که کمک کند و وودی را قبل از فروش تعمیر کند. جری که صداپیشگی او را جاناتان هریس بر عهده داشت، حضور کوتاهی دارد که در آن بازوی وودی را تعمیر میکند. هر چند بیشتر مخاطبان وقتی اسم جری را میشنوند، به جای اسباببازی به شطرنج فکر میکنند.
منبع: cbr