پدرو آلمودوار و پنه‌لوپه‌ کروز از «مادران موازی» و بازگشت به میهن‌پرستی می‌گویند

زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۷ دقیقه
مصاحبه پنه لوپه کروز و پدرو آلمودوار درباره «مادران موازی»

«اسپانیا با گذشته‌اش رابطه‌ی بدی دارد. مردم اسپانیا دوست ندارند درباره‌ی تاریک‌ترین بخش‌های تاریخشان چیزی بدانند.» این‌ها را پدرو آلمودوار در آخرین حضورش در لس‌آنجلس گفته است. آنچه در ادامه می‌خوانید، شرح گفت‌وگوی لس‌آنجلس تایمز با پدرو آلمودوار، سینماگر اسپانیایی، و پنه‌لوپه کروز، بازیگر اسپانیایی، به بهانه‌ی تازه‌ترین همکاری‌شان «مادران موازی» (Parallel Mothers) است.

آلمودوار، که به خاطر ملودرام‌های پرشور و اغلب اروتیکش در سطح جهان محبوب است، در فیلم‌هایش یکی پس از دیگری قراردادهای سنتی مرسوم جنسیتی و عقیدتی را زیر پا گذاشته است، البته بدون یک بیانیه‌ی سیاسی آشکار، به خصوص نه درباره‌ی دوران دیکتاتوری فرانکو در اسپانیا در سال‌های اول فعالیتش. اما این تصمیم یعنی نپرداختن به آن دوران در آغاز مسیر حرفه‌ای آلمودوار عامدانه بوده است و او در تازه‌ترین فیلمش «مادران موازی» به طور صریح و واضح به هزاران قربانی جنگ داخلی اواخر دهه‌ی ۱۹۳۰ اسپانیا و قدرت گرفتن دیکتاتوری خونخوار تا سال ۱۹۷۵ ادای احترام می‌کند.

پنه‌لوپه‌ کروز برنده‌ی اسکار و منبع الهام دیرینه‌ی آلمودوار در «مادران موازی» نقش جنیس، عکاسی، را بازی می‌کند که با آنا (چهر‌ه‌ی تازه‌ی سینما ملینا اسمیت) موقع زایمان همزمانشان در بیمارستان دوست می‌شود. جنیس از سویی به خاطر درگیری عاطفی شخصی خود در تلاش است گوری دسته‌جمعی را، که نتیجه‌ی وحشتناک همان درگیری مسلح در اسپانیاست، در روستای زادگاهش نبش قبر کند.

آلمودوار به یاد می‌آورد که در دوران دیکتاتوری و تا سالیان سال بعدش، مردم اسپانیا خاطراتشان از آن جنایت‌ها را دفن کرده‌اند، چون می‌ترسند اگر چیزی بگویند جانشان به خطر بیفتد.

او می‌گوید: «پدر من وقتی هجده ساله بودم، به جنگ رفت. او جمهوری‌خواه نبود اما به هر حال او را بردند جنگ. او هرگز در خانه کلامی درباره‌ی جنگ حرف نزد. بیشتر خانواده‌ها ترس بیمارگونه‌ای داشتند که [اگر چیزی بگویند] ممکن است بچه‌ها یا نوه‌هایشان را به خطر بیندازند.»

کروز، که از طریق تماس تصویری در این گفت‌وگو حضور دارد، می‌گوید خانواده‌اش هرگز نفهمیدند دقیقاً چه اتفاقی برای یکی از پدر جدهایش افتاد و حالا مثل بقیه جرئت نمی‌کنند پی‌اش را بگیرند.

او می‌گوید: «رازهای زیادی در رابطه با این موضوع در بسیاری از خانواده‌ها وجود دارد. آدم‌های زیادی هستند که هنوز نمی‌دانند آن موقع چه اتفاقی افتاده. اگر از مادربزرگت درباره‌ی پدربزرگت یا پدر جدی بپرسی و او بگوید که نمی‌داند چه اتفاقی افتاده، دیگر نمی‌توانی اصرار کنی اطلاعات بیشتری به‌ات بدهد، چون این موضوع خیلی حساس و دردناک است.»

سینمای اسپانیا هم به همین منوال، به طور کلی زیاد مایل به پرداختن به آن دوره‌ی تاریک نیست. از میان اندک فیلم‌هایی که به این دوره پرداخته‌اند، آلمودوار دو اثر ویکتور اریسه «روح کندوی عسل» (The Spirit of the Beehive) محصول ۱۹۷۳ و «جنوب» (El Sur) محصول ۱۹۸۳ را از قابل‌توجه‌ترین‌ها تا به امروز می‌داند.

اما حالا که گویا اسپانیا مایل به بحث درباره‌ی حقیقت است، «مادران موازی» وارد این بحث شده است. از زمان اکران فیلم تا به حال، آلمودوار نامه‌های زیادی از اعضای خانواده‌های بازماندگان دریافت کرده است با این پرسش که آیا بعضی مواردی که در فیلم مطرح شده است (مثلاً مردی که با یک چشم شیشه‌ای دفن شده بود) ملهم از لحظات پایانی عزیز آنها بوده است یا نه. و واقعاً هم می‌تواند باشد، چراکه تمام جزئیاتی که در فیلم درباره‌ی مفقودی‌ها وجود دارد، از منابع رسمی می‌آیند.

فیلم مادران موازی

پنه‌لوپه کروز در نقش جنیس و ملینا اسمیت در نقش آنا در نمایی از «مادران موازی».

اوایل سال میلادی گذشته، حزب سوسیالیست اسپانیا طرح «حافظه‌ی دموکراتیک» را معرفی کرد و بالاخره حمایت سازمانی و منابع مالی را برای حفر بقایای اجسادِ هنوز در گورهای بی‌نام و نشان در سرتاسر کشور و همین‌طور یافتن و شناسایی بقایایی که وضعیت نسبتاً خوبی دارند، تخصیص داد.

پیش از این اقدام اساسی، بعضی مردم‌شناسان برای انجام حفاری‌های پراکنده داوطلب می‌شدند، همان کاری که جنیس در «مادران موازی» می‌کند.

آلمودوار می‌گوید: «بحثی علیه این نبش قبرها وجود دارد که می‌گوید این کار زخم‌های کهنه را تازه می‌کند. اما من با خانواده‌های زیادی در این‌ باره حرف زده‌ام و تنها چیزی که آنها می‌خواهند این است که یک جایی باشد که اسم عزیزشان رویش باشد و اینها فقط بروند برایشان گل بگذارند. یک چیز ابتدایی که همه‌ی انسان‌ها حق دارند داشته باشند.»

آلمودوار معتقد است از زمانی که حزب راست افراطی در چند سال اخیر در اسپانیا محبوب‌تر شده است، اینها سعی دارند در این سیر بازنگری، تاریخ اسپانیا را با ارزش‌های اسپانیای فرانکو بازگو کنند.

آلمودوار اولین بار ایده‌ی «مادران موازی» را نزدیک به بیست سال پیش با کروز مطرح کرده بود؛ تا اینکه به قرنطینه‌ی سراسری کووید ۱۹ سال ۲۰۲۰ رسیدیم که در اسپانیا سه ماه طول کشید. در همین دوران بود که او دوباره به فیلمنامه‌ی «مادران موازی» برگشت. در آن دوران پرثمر خلوت‌گزینی، او قصه را کامل کرد و به سرعت فیلمبرداری را شروع کرد. برای اینکه دلیل ماسک نگذاشتن شخصیت‌ها در فیلم منطقی باشد، آلمودوار تصمیم گرفت پایان قصه را سال ۲۰۱۹ در نظر بگیرد.

پدرو آلمودوار و پنه لوپه کروز

«مادران موازی» هشتمین همکاری میان پدرو آلمودوار و پنه‌لوپه‌ کروز که از آنها کروز در هفت فیلم نقش اول را داشت.

«مادران موازی» هفتمین همکاری آلمودوار و کروز (هشتمین اگر نقش فرعی او در کمدی «من خیلی هیجانزده‌ام» (I’m So Excited) را هم حساب کنیم) است که در تمام آنها به جز یکی کروز نقش مادران مشکل‌دار را بازی کرده است.

آلمودوار می‌گوید: «پنه‌لوپه به من ایمان کورکورانه دارد. حتی بیشتر از خود من باورم دارد.» آلمودوار از زمانی که کروز را در اولین فیلمش «خامون خامون» (Jamón Jamón) دید فهمید که او بازیگری غیرمعمولی است و از سوی دیگر، کروز هم بلافاصله بعد از تماشای «منو ببند!» (Tie Me Up, Tie Me Down) آلمودوار در نوجوانی می‌دانست که می‌خواهد وارد هنرهای نمایشی شود. وقتی آلمودوار در «جسم زنده» (Live Flesh) یک نقش به‌یادماندنی هشت‌دقیقه‌ای به او داد، به آرزوی دیرینه‌اش یعنی کار با این فیلمساز رسید.

پیش از «مادران موازی» از آخرین همکاری این دو چند سالی می‌گذشت و کروز وقتی در بحبوحه‌ی وضعیت مبهم پاندمی تماسی از فیلمساز محبوبش دریافت کرد، بسیار خوشحال شد. او در این‌ باره می‌گوید: «خب واقعاً خوشحال شدم وقتی شنیدم که دارد روی این فیلمنامه کار می‌کند و قرار است با هم آن را کار کنیم.»

آلمودوار برای اینکه کروز جنیس را بازی کند از او خواست طولانی‌ترین و دشوارترین جلسات تمرینی‌ای که تا به حال در عمر فیلمسازی‌اش انجام داده است (نزدیک به سه ماه) از سر بگذارد، بیشتر به خاطر کمک به هم‌بازی تازه‌کارش اسمیت.

تعامل میان‌فردی بین جنیسِ کروز و آنای اسمیت شکل تازه‌ای از خانواده‌های باز را نشان می‌دهد که جزء اصلی آثار آلمودوار از «قانون میل» (Law of Desire) تا به حال بوده است. اما جنیس محصول احترامی است که آلمودوار برای زنانی قائل است که در قرن بیست و یکم برای کسب آزادی خود سخت مبارزه کرده‌اند.

آلمودوار درباره‌ی شخصیت جنیس می‌گوید: «این فمینیست‌ترین شخصیتی است که من تا به حال نوشته‌ام، با توجه به اینکه همه‌ی شخصیت‌هایم فمینیست هستند. من به تمام شخصیت‌های زنم استقلال اخلاقی تام دادم.»

کروز در این‌ باره می‌گوید: «او بعضی از شگفت‌انگیزترین شخصیت‌های زن تاریخ سینما را نوشته است و آن پیغامِ احترام و برابری همیشه در فیلم‌هایش هست. من زن‌های دیگری را هم برای پدرو بازی کردم که آنها هم به شیوه‌ی خودشان فمینیست بودند. حتی زن «بازگشت» (Volver) یا خواهر رزا در «همه‌چیز درباره‌ی مادرم» (All About My Mother) شخصیت‌هایی بسیار روشنفکری هستند، شاید به شکل متفاوتی ولی همه‌ی اینها دارند برای یک چیز می‌جنگند.»

آلمودوار معتقد است شخصیت جنیس برای کروز پیچیدگی متفاوتی داشت، چراکه تا به حال احساس عذاب وجدان و شرمی را که از مخفی کردن یک راز به آدم دست می‌دهد، تجربه نکرده بود. کارگردان «مادران موازی» در توضیح شخصیت جنیس می‌گوید: «او همیشه می‌داند چه می‌خواهد بگوید و چه می‌خواهد بکند. همیشه یک تضادی در درونش هست.»

کروز درباره‌ی این شخصیت می‌گوید: «رابطه‌ی من با احساسات خودم خیلی با جنیس فرق دارد، من خیلی راحت‌تر خودم را بروز می‌دهم، راحت‌تر گریه می‌کنم. از این نظر، من به مراتب از او روتر هستم.»

پنه لوپه کروز

پنه‌لوپه کروز برای بازی در «مادران موازی» جایزه‌ی بهترین بازیگر زن ونیز و همین‌طور انجمن منتقدان سینمایی لس‌آنجلس را دریافت کرد.

آلمودوار از صحبت درباره‌ی «مادران موازی» دوباره به زادگاهش برمی‌گردد و از این بابت که محافظه‌کاران اسپانیایی میهن‌پرستی را مال خود کرده‌اند، دقیقاً همان اتفاقی که در امریکا افتاده است، اظهار تأسف می‌کند.

«جناح راست پرچم ما را دزدیده است. الان اگر روی لباس یا کلاه یا ساعت کسی در اسپانیا پرچم ما باشد، همه فکر می‌کنند آن شخص دیدگاه‌های راست‌گرای افراطی دارد. آنها نمادهای ملی ما را دزدیده‌اند و آنها را با ایدئولوژی‌های خودشان برابر کردند.»

اما آلمودوار می‌داند ریشه‌اش نه به سازمان‌های سیاسی، بلکه به کلماتی که به او قدرت حرف زدن دادند، آنها که او را بزرگ کرده‌اند، گره خورده است.

او در این باره می‌گوید: «زبان اسپانیایی زادگاه من است. و زادگاه من تمام آن حیاط‌های لامانچاست پر از زنانی که کار می‌کنند و درباره‌ی هر آنچه در خیابان ما اتفاق می‌افتد حرف می‌زنند. آن خیابان برای من مثل همان جایی است که گابو (گابریل گارسیا مارکز) در «صد سال تنهایی» نوشته است.»

منبع: latimes

 



برچسب‌ها :
دیدگاه شما

پرسش امنیتی *-- بارگیری کد امنیتی --

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه
دسته‌بندی‌های منتخب برای شما
X