۱۰ فیلم که مجانی شما را به پاریس خواهند برد!
آخر فیلم «کازابلانکا» دیالوگ مشهوری هست که ریک به الزا میگوید: «ما همیشه پاریس رو داریم». سینما خیلی زیاد از لوکیشنهای جذاب پاریس استفاده کرده است. پاریس شهر محبوب استودیوهای هالیوودی برای فیلمبرداری در اروپا و لوکیشن خیلی از فیلمهای بزرگ سینما بوده است. فیلمهایی که با دیدن آنها میتوانیم پرسه زدن در پاریس را تجربه کنیم. این مطلب فهرستی از فیلمهای غیر فرانسوی است که در آنها روح پاریس به نمایش درآمده است.
وقتی به هزاران دلیل از جمله کرونا نمیشود به شهر رویایی جهان سفر کرد، فیلم راهی برای سفر به لوکیشنهای دوردست است. این سفر را میشود با پاریس شروع کرد. پیتر رینر منتقد سینما میگوید: «حتی اگر مثل من به پاریس سفر کرده باشید باز هم چیزهایی را از دید سینمایی در آن کشف میکنید که خودتان موقع حضور به آنها توجه نکرده بودید. عشق سینما و عشق به پاریس برای خیلیها در هم تنیده شده است.»
باید اعتراف کرد که خیلی اوقات فیلمهای متوسط را به خاطر لوکیشنهای مفتونکنندهشان میبینیم. به خصوص این روزها سینما شبیه پاسپورتی برای رفتن به جاهای دور از دسترس عمل میکند.
۱. کازابلانکا (Casablanca)
- کارگردان: مایکل کورتیز
- بازیگران: اینگرید برگمن، همفری بوگارت
- امتیاز متاکریتیک: ۱۰۰ از ۱۰۰
- سال ساخت: ۱۹۴۲
ریک در کازابلانکا یک کافه دارد که الزا به همراه شوهرش ویکتور که از اعضای نهضت مقاومت است به کافهی او میآیند و از او میخواهند کمکشان کند تا فرار کنند. ریک قبلا با الزا در پاریس رابطهی عاشقانهای داشته و قرار بوده با هم از آنجا فرار کنند. ریک نمیدانسته که الزا ازدواج کرده و همهی این سالها از الزا که سر قرار نیامده بود خشم و رنجش زیادی در دل داشت.
الزا برای ریک شرایط را توضیح میدهد و اینکه چطور واقعا عاشق او بوده. این وسط فلاشبکهایی داریم به حضور آنها در پاریس و وقتی از پنجره رژهی سربازان متفقین را میدیدند. از پاریسی که شهر عشاق است و انگار وسط آشوب جنگ، این دو نفر را در خود پناه داده بود. سکانسهای سرخوشانهی پاریس کاملا در تناقض با سکانسهای عبوس بقیهی فیلم هستند. سکانسهایی که از طریق نمایش لحظات دوستداشتنی این دو نفر روح پاریس را در کالبد دو قهرمان فیلم به تصویر میکشد.
۲. یک آمریکایی در پاریس (An American in Paris)
- کارگردان: وینسنت مینهلی
- بازیگران: جن کلی، لزلی کارون
- امتیاز متاکریتیک: ۸۴ از ۱۰۰
- سال ساخت: ۱۹۵۱
یکی از آن آثار فوقالعادهی وینسنت مینهلی که جزء بهترین موزیکالهای تاریخ سینما محسوب میشود. داستان سه دوست هنرمند که برای پیدا کردن کار به پاریس رفتهاند، چون پاریس مهد هنر است.
تمرکز فیلم روی جری مولیگان با بازی جن کلی است. مردی که نقاشی میکند. اول که به پاریس میرود کسی به او توجه نمیکند. تا اینکه میلو رابرتس که زنی ثروتمند و علاقهمند به حمایت از هنرمندان است او را کشف میکند. در حقیقت میلو عاشق جری شده اما جری خودش عاشق دختری به نام لیز است. از آن طرف لیز خودش را مدیون مرد دیگری میداند و حاضر نیست پیشنهاد عشق جری را بپذیرد.
پاریس خوش آب و رنگ شبیه نقاشیهای امپرسیونیستها و موسیقی دلنشین باعث شده شاهد یکی از جذابترین پاریسها در این فیلم مینهلی باشیم. فیلم در زمان خودش هم بسیار تحسین شد و توانست شش جایزهی اسکار از جمله بهترین فیلم و بهترین فیلمنامه را به خانه ببرد.
۳. ژی ژی (Gigi)
- کارگردان: وینسنت مینهلی
- بازیگران: لزلی کارون، موریس شوالیه، لویی ژوردان
- امتیاز متاکریتیک: ۸۲ از ۱۰۰
- سال ساخت: ۱۹۵۸
باز هم فیلم دیگری از مینهلی که به نظر میرسد پاریس لوکیشن محبوبش است. اصولا شهرها برای مینهلی به اندازهی کاراکترهایش فیلمهایش اهمیت دارند و به آنها عشق میورزد. مدعایش فیلم «مرا در سنت لوئیس ملاقات کن» که حتی نام فیلم برگرفته از لوکیشنی است که قصهی فیلم در آن میگذرد. اصلا آن فیلم دربارهی عشق به زادگاه است.
«ژی ژی» اما در نمایش زرقوبرق زندگی سطح بالای پاریسی و خوشگذرانیهایشان سنگ تمام میگذارد. ژی ژی دخترکی است که با مادربزرگش زندگی میکند و قرار است آموزش ببیند تا وارد جامعهی سطح بالا و اشرافیِ آغاز قرن بیستم پاریس شود. او با گاستون که دوست خانوادگیاشان و جوانی خوشگذران و پولدار است رابطهی افلاطونی دارد اما گاستون کمکم متوجه میشود که به ژی ژی دلباخته و دوستش دارد.
مادربزرگ ژی ژی سر راه این وصلت میایستند و اتفاقات بعد به دنبالش میآیند. مثل بقیهی فیلمهای مینهلی این یکی هم موزیکال مرسومی نیست و در آن حتی دیالوگها به آواز گفته میشوند. فیلمی شوخطبعانه و ظریف که تصویری زنده از پاریس قرن بیستم ارائه میدهد.
۴. معما (Charade)
- کارگردان: استنلی دانن
- بازیگران: آدری هبپورن، کری گرانت
- امتیاز متاکریتیک: ۸۳ از ۱۰۰
- سال ساخت: ۱۹۶۳
استنلی دانن برای ساخت موزیکالهایش بهخصوص با جن کلی شهرت داشت اما «معما» از معدود آثار غیرموزیکالش است که بهشدت جلب توجه کرد و در تاریخ سینما ماندگار شد. با موسیقی به یادماندنی هنری منچینی و بازیهای کری گرانت و آدری هبپورن که توام با شوخطبعی و ظرافت بسیار بود.
فیلم داستان زنی به نام رجی است که به سفر رفته بود. او با شوهرش اختلاف داشت و میخواست از او جدا شود اما بعد از بازگشت به پاریس با جنازهی شوهرش روبهرو میشود. سفارت آمریکا در پاریس به صورت مخفیانه با او تماس میگیرد و یک مأمور سازمان سیا به او میگوید که شوهرش جزء گروهی بوده که در زمان جنگ جهانی دوم چند صدهزار دلار دزدیده بودند و بعد سر رفقایش را کلاه گذاشته بود.
طبعا رفقایش بهدنبال آن پولها هستند اما رجی به کمک پیتر که مأمور سفارت است میخواهند پولها را زودتر پیدا کرده و به دولت برگردانند. در پسزمینهی گشتزنیهای رجی و پیتر پاریس با همهی دلرباییاش خودنمایی میکند.
آدری هبپورن در فیلمهای زیادی با پسزمینهی پاریس بازی کرده که یکی از مهمترینهایشان «سابرینا» اثر بیلی وایلدر است.
۵. پیش از غروب (Before Sunset)
- کارگردان: ریچارد لینکلیتر
- بازیگران: ژولی دلپی، ایتان هاوک
- امتیاز متاکریتیک: ۹۰ از ۱۰۰
- سال ساخت: ۲۰۰۴
خیلیها معتقدند که در سهگانهی شاهکار «پیش از …» ریچارد لینکلیتر «پیش از غروب» بهترین قسمت آن است. سهگانهای در باب رابطه و شکلگیری و ادامه و دوام آن است که نظر منتقدان و سینمادوستان را بهشدت به خودش جلب کرد.
ماجرای پیش از غروب از ۹ سال قبلترش آغاز میشود. نه این که فقط ریشهی قصه به ۹ سال پیشتر بازگردد. ماجرا از این قرار است که سال ۱۹۹۵ ریچارد لینکلیتر فیلم دوستداشتنی میسازد به نام پیش از غروب که لوکیشنش شهر وین است. دو تا غریبه یکی فرانسوی و یکی آمریکایی به نام سلین و جسی در قطار با هم آشنا میشوند. جسی از سلین خوشش میآید و به او پیشنهاد میدهد همراهش از قطار پیاده شود و یک روز را با هم در وین بگذرانند. استدلالش این است که اگر پیاده شود چیزی از دست نمیدهد اما اگر این فرصت را از دست بدهد ممکن است سالها بعد وقتی پیر شد به این روز با حسرت نگاه کند.
خلاصه جسی و سلین از قطار پیاده میشوند و تمام طول روز وین را میگردند و حرف میزنند و آخر روز میفهمند که عاشق هم شدهاند. قرار میگذارند چند ماه دیگر همان جا یکدیگر را ملاقات کنند.
حالا ۹ سال گذشته و معلوم میشود که جسی و سلین به موقع سر قرار نرسیدهاند و همهی این سالها از هم بیخبر بودهاند. جسی برای رونمایی کتابش به پاریس آمده و این دو نفر یک روز دیگر را کنار هم این بار در پاریس میگذرانند. روی رود سن قایق سواری میکنند. به کافه میروند. کتابفروشی شکسپیر و شرکا را میبینیم. پاریسی که میگویند شهر عشاق است در این فیلم از نو متولد میشود.
۶. رویابینها (The Dreamers)
- کارگردان: برناردو برتولوچی
- بازیگران: اوا گرین، لویی گارل، مایکل پیت
- امتیاز متاکریتیک: ۶۲ از ۱۰۰
- سال ساخت: ۲۰۱۵
شهر پاریس روح سرکشی دارد و عجیب نیست که برتولوچی برای دو تا از سرکشترین فیلمهایش یعنی «آخرین تانگو در پاریس» و «رویابینها» لوکیشن را پاریس انتخاب کرده است.
رویابینها به یکی از مهمترین وقایعی میپردازد که شهر پاریس به خودش دیده است؛ جنبش ماه می سال ۱۹۶۸، وقتی دانشجوها جلوی دولت شارل دوگل ایستادند و اتفاقی که کل کشور فرانسه را برای مدتها تحتتأثیر خودش قرار دارد.
این دانشجوها از هیپیها تا چپهای کمونیست تأثیر گرفته بودند. دنبال زندگی رها و آزادانه بودند. رویابینها قصهی چند جوان این دوره است. یک دانشجوی آمریکایی که در پاریس درس میخواند و در جریان تظاهرات دانشجویی با یک خواهر و برادر فرانسوی آشنا میشود و میان آنها دوستی صمیمانهای شکل میگیرد.
در پسزمینهی این دوستی که اغلب با آشوب و هنجارشکنی همراه است شاهد تظاهرات دانشجویی هم هستیم. فیلم برتولوچی را البته همه دوست ندارند. گاهی بیش از اندازه تند و تیز میشود و گاهی هم شعاری به نظر میرسد اما یکی از فیلمهایی است که توانسته آن روحیهی هنجارشکن پاریس در ماه می ۶۸ را بهخوبی از طریق رابطهی سه کاراکترش تصویر کند.
۷. راتاتویی (Ratatouille)
- کارگردان: برد بیرد
- صداپیشگان: برد گرت، پاتون اسوالت، پیتر اوتول
- امتیاز متاکریتیک: ۹۶ از ۱۰۰
- سال ساخت: ۲۰۰۷
پاریس را به جز برج ایفل و زیباییهای تاریخ معماری و شهر عشاق به چه چیزی میشناسند؟ به آشپزی فرانسوی و غذا و کارتون «راتاتویی» هم دقیقا در همین باره است.
راتاتویی اصلا اسم یک غذای فرانسوی است که با بادمجان و سبزیجات درست میشود؛ اسمش را روی این انیمیشن گذاشتهاند چون موش سرآشپز ما جوری راتاتویی درست میکند که انگشتانتان را هم میخورید.
داستان از این قرار است که در پاریس موشی داریم که بر خلاف بقیهی موشها که هر غذایی از سطل آشغال را میخورند به بوها و مزهها حساس است و آشپز خوبی هم هست. او راهش را به یکی از مشهورترین رستورانهای شهر باز میکند که صاحبش مرحوم شده و یک آشپز دست و پا چلفتی به نام لینگویینی در آن کار میکند.
رمی موش سرآشپز به لینگویینی میگوید که او را هدایت میکند تا بتواند جلوی آنتون ایگو منتقد سرگیر آشپزی سربلند بیرون بیاید.
در پسزمینهی این انیمیشن دوستداشتنی آشپزی و عشق غذا به سبک فرانسوی و البته نماهایی از شهر مثل برج ایفل را میبینیم.
۸. نیمه شب در پاریس (Midnight in Paris)
- کارگردان: وودی آلن
- بازیگران: اوئن ویلسون، ماریون کوتیار، ریچل مکآدامز
- امتیاز متاکریتیک: ۸۱ از ۱۰۰
- سال ساخت: ۲۰۱۱
آنهایی که کتاب «سیلویا بیچ و نسل سرگشته» یا «جشن بیکران» ارنست همینگوی را خواندهاند میدانند که دههی بیست و سی قرن بیستم پاریس مرکز و قطب فرهنگی جهان بهشمار میرفت. بهترین نویسندگان و نقاشان از جیمز جویس و همینگوی تا دالی و پیکاسو در این سالها در پاریس اقامت داشتند.
فیلم «نیمه شب در پاریس» در حقیقت به این وجه از پاریس میپردازد. ژیل فیلمنامهنویس و نویسنده است و با نامزدش به پاریس آمدهاند تا ماه عسلشان را بگذرانند اما زوج جوان از زمین تا آسمان با هم فرق میکنند و هر کدام از آنها در پاریس دنبال علایق خودش میگردد. کمکم اختلافشان جدی میشود تا اینکه به صورت اتفاقی ژیل هر شب در زمان سفر کرده و به دههی ۲۰ پاریس میرود. آنجا با زنی جوان و جذاب آشنا میشود و با همینگوی و فیتزجرالد نوشیدنی میخورد و حتی به خانهی گرترود استاین میرود.
در نهایت البته معلوم میشود که آدم وقتی تکلیفش با خودش مشخص نباشد مهم نیست در چه دههای زندگی میکند. فیلم به لحاظ تصویر کردن کافهها و بیستروهای پاریسی دلربا و مجذوبکننده است. این فیلمی است که در آن میتوانید از مد پاریس دههی ۲۰ و کافهها و رستورانهای قرن بیست و یکم و قرن بیستم همزمان لذت ببرید.
۹. هوگو (Hugo)
- کارگردان: مارتین اسکورسیزی
- بازیگران: آسا باترفیلد، کلوئه گریس مورتز، کریستوفر لی
- امتیاز متاکریتیک: ۸۳ از ۱۰۰
- سال ساخت: ۲۰۱۱
این فیلم اقتباسی از داستان کودکانهای است که برایان سلزنیک نوشته و اسکورسیزی به عشق سینمایی که در کتاب موج میزند عشق سینمای خودش را هم اضافه کرده و در نهایت فیلمی در ستایش سینما ساخته که در مهد به وجود آمدن سینما یعنی پاریس میگذرد.
جدا از این که برادران لومیر فرانسوی بودند یکی از اولین کارگردانان بزرگ سینمای صامت که شروع به ساخت فیلمهای داستانی با جلوههای ویژه کرد ژرژ ملییس فرانسوی بود. این فیلم در ستایش کارهای ملییس است.
ماجرای پسربچهای به نام هوگو که در برج ساعت ایستگاه راهآهن زندگی میکند و پدرش یک دستگاه مکانیکی برایش گذاشته که هوگو میخواهد از سازوکار آن سر در بیاورد و دستگاه را به کار بیاندازد تا به پدرش نزدیک شود. در این مسیر با پیرمرد ساعتفروشی آشنا میشود که بعدتر معلوم میشود ژرژ ملییس است. در «هوگو» اثری از پاریس آشنای کنونی نمیبینیم اما این فیلمی است که دربارهی بخشی از ستایش سینما در فرانسه ساخته شده است.
۱۰. بینوایان (Les Misérables)
- کارگردان: تام هوپر
- بازیگران: هیو جکمن، آن هاتاوی، راسل کرو، آماندا سیفرید
- امتیاز متاکریتیک: ۶۳ از ۱۰۰
- سال ساخت: ۲۰۱۲
پاریس قرن نوزدهم را از طریق داستان «بینوایان» ویکتور هوگو میشناسیم. پاریسی که در آن اختلاف طبقاتی زیاد منجر به شورش مردم میشود. تام هوپر همان داستان را به شیوهی موزیکال و پرزرقوبرقتر از همیشه جلوی دوربین برده است.
ژان والژان به خاطر دزدی چند قرص نان محکوم به زندان و اعمال شاقه میشود. بعد از آزادی سربازرس ژاور که معتقد است دزدی در خون اوست همه جا دنبالش میرود، اما کشیشی به ژان والژان کمک میکند تا مرد درستکار و ثروتمندی شود. او هویتش را عوض میکند و در شهری بهعنوان شهردار انتخاب میشود.
زنی به نام فانتین قبل از مرگ از ژان والژان میخواهد سراغ دخترش کوزت برود که او را به خانوادهی تناردیه سپرده و از او مراقبت کند. خلاصهاش اینکه کوزت بزرگ میشود و عاشق پسر جوانی میشود که میخواهد در انقلابی دوباره در فرانسه نقش داشته باشد. ژان والژان هم به کمک پسر میرود.
دیدن پاریس پر از جنب و جوش و آشوب قرن نوزدهم در فیلم دیدنی است.
منبع: Rue Rodier
سلام لطفا یه مقاله راجب کمپانی دی سی و ترتیب دیدن فیلم هاش بذارین ممنون از مقاله هاتون
بهترین این لیست نیمه شب در پاریسه .
ممنون بابت مقاله .