برترین نقاشیهای لئوناردو داوینچی؛ از «مونالیزا» تا «شام آخر»
اگر شیفتهی هنر باشید و یا حتی نه، احتمالا بارها نام لئوناردو داوینچی را به عنوان خالق تابلوی «مونالیزا» شنیدهاید. اما شاید، کنجکاویهایی به سراغ شما آمده است که سایر نقاشیهای این هنرمند را بشناسید. نقاشی که قیمت آثارش میلیونها دلار برآورد شده است و سالانه هزاران نفر را برای بازدید به سمت موزهها میکشاند. علیرغم اینها، لئوناردو دست به آفرینش آثار پیشرو و بیتکراری زد که همگی دلالت بر نبوغِ تماموکمال او دارند. این هنرمند با تاکید بر مسئلهی: ایجاد ساختارهای هرمی شکل، شیوههایی نوین در رنگگذاری، ترسیم آناتومی دقیق سوژهها، بیانگری حالات عاطفی، انتقال احساسات موجود در شخصیتها و همچنین نورپردازیهایی خاص توانست که کیفیت و معنای جدیدی در قلمروی هنر بنا کند. این مطلب به ۹ مورد از نقاشیهای داوینچی که مشهور هستند نیز میپردازد.
۹- مونالیزا (Mona Lisa)
یک نقاشی مدرن حیرتانگیز، «مونالیزا» به عنوان یکی از معروفترین آثار هنری در دنیا، هر روزه هزاران بازدیدکننده را به سمت موزه لوور راهی میکند. این اثر سوژه را به شکلی اسرارآمیز همراه با لبخندی مرموز و نگاهی بسیار عجیب در پس رنگهایی تیره و متمرکز نمایش میدهد. شاهکار بدیع داوینچی، بیننده را مجذوب خندهای پرسشبرانگیزی میکند که قطعا مانند آن را در هیچ اثر دیگری ندیدهایم.
همچنین سادگی چهرهی شخصیت، معمولا سوالهای چندگانهای را ایجاد کرده است. ظرافت کار لئوناردو در اجرای تکنیک اسفوماتو یا محوکاری (یک نوع روش در برجستهنمایی که گویا اجسام در میان دود یا مه دیده میشوند) برای خلق سایههایی حسابشده، واقعا در نوع خود شگفتانگیز هستند و بدونشک چنین صبر و حوصلهای در پرداخت رنگها، بسیار قابل تحسین است.
۸- شام آخر (Last Supper)
تابلوی «شام آخر» یکی از نقاشیهای داوینچی به شمار میرود که روایتگر صحنهای پر معنا از انجیل است. اثر لحظههای پایانی زندگی عیسی را به تصویر میکشد که در آن اعلام میکند، یکی از حواریون به او خیانت خواهد کرد. داوینچی این لمحهی معنوی عمیق را در ابعاد بسیار گستردهای نشان میدهد؛ اثری که کامل شدنش، سه سال تمام به طول انجامید. شخصیت عیسی در مرکز کادر، عامدانه به شکلی ترسیم شده است تا بتواند از طریقِ رفتار و حالت ایستادن، ویژگیهای روحانی خود را بیان کند.
درحالی که عیسی کاملا آرام و متین است، اما حواریون غمگین میشوند، فریاد میزنند، صحبت میکنند و گویا حتی در بحثوجدل هستند. درواقع نحوهی قرارگیری سایر شخصیتها، حس حرکت را در بیننده ایجاد میکند و به طور کل، اثر سرشار از حسهای متفاوت انسانیست. «شام آخر» به دلیل تکنیک نقاشی آزمایشی لئوناردو، تقریبا روبه خراب شدن رفته است.
۷- خودنگاره (Self Portrait)
داوینچی در خلق طراحیهای خارقالعادهی خود، بسیار چیرهدست بود. زیرا غالبا از یک تکنیک خاص برای ایجاد خطوط و به دنبال آن، سایهها نیز استفاده میکرد. این نمونه از طراحیهای او، سالهاست که الگوی تمام هنرآموزان در سراسر جهان است. اثر «خودنگاره» یکی از شاخصترین کارهای او به حساب میآید. برخی معتقدند چهرهی کشیده شده، اصلا داوینچی نیست و احتمالا مدل وی بوده است. ویژگیهای چهره این کاراکتر که با چشمهایی فرورفته، ابروهایی عجیب و خطوط حاکی از پیری نیز تعریف میشود، بسیار مسنتر از سنِ هنرمند به نظر میرسد.
۶- باکرهی صخرهها (The Virgin of the Rocks)
برخی از مورخین باور دارند که نقاشی «باکرهی صخرهها» نخستین نقاشی از دو کار مشابهی داوینچیست. در این اثر، ساختار قرارگیری پیکرهها (مریم باکره، مسیح کودک و یک نوزاد و فرشته) از ترکیببندی هرمی شکل نیز پیروی میکند. چنین چیدمانی با ایجاد پیوندی خاص، میان اشکال، چشم بیننده را به چرخش در میآورد.
مریم مقدس در هیئت یک بانوی رازآلود ترسیم شده که در گسترهی یک چشمانداز صخرهای مانند بر زمین نشسته است. طرز نشستن او، کاملا خلافِ نقاشیهای اوایل دورهی رنسانس به نظر میرسد. همچنین مریم باکره، حس حرکت را در بیننده پدید میآورد و گویا میخواهد که نوزاد را به سوی عیسی هدایت کند. شمایل مسیح از پشت دیده میشود و در حالتی اسرارآمیز به خارج از کادر نیز اشاره دارد. علاوه بر این، داوینچی آگاهانه نمادهای مقدس، همچون هالههای مریم و عیسی را حذف کرد تا انسانیتر به نمایش درآیند.
۵- سر یک زن (Head of a Woman)
یکی دیگر از طراحیهای معروف داوینچی، اثری با عنوان «سر یک زن» نام دارد. تضادی که در چهرهی شخصیت و موهایش دیده میشود، همیشه بسیار بحثبرانگیز و جالبتوجه بوده است. چهرهی کاراکتر به واسطهی خطوطی ملایم و سیال و همچنین سایهپردازیهایی لطیف ترسیم شده است که گویا قرابتی با مریم باکره دارد، از اینرو احتمالا میرود که الگو و پیشطرح تعدادی از کارهای لئوناردو بوده است.
۴- بانویی با قاقم (Lady with an Ermine)
به گفتهی تعدادی از مورخین، احتمالا شخصیت زنی که در «بانویی با قاقم» به تصویر در آمده، سسیلیا گالرانی، معشوق لودوفیکو اسفورزا (یک دولتمرد که حامی داوینچی بود) است. در این اثر، مانند دیگر کارهای لئوناردو، شخصیت به سمت بیرون از کادر نگاه میکند و پسزمینه به شکل عجیبی، تیره و تاریک ترسیم شده است. گمان میرود قاقمی که در آغوش دختر است، در حالتی نمادین، مهربانی و عطوفت شخصیت حقیقی او را به تصویر میکشد. بارزترین ویژگی تابلوی «بانویی با قاقم» که ارزش آن را دو چندان میکند، معنابخشی به سرشتِ جوان دختر است؛ آن هم از طریق حالتهایی که در نگاه دقیق، چهرهی معصومانه، سر خمیده و دستان ظریف او دیده میشود.
۳- سالواتور موندی (Salvator Mundi)
هنگامی که در سال ۲۰۱۷، تابلو نقاشی «سالواتور موندی» با قیمتی رکوردشکن، یعنی ۴۵۰.۳ میلیون دلار فروخته شد به خبرسازترین اتفاق هنری دنیا بدل شد؛ اثری که به یکی از پرسشبرانگیزترین نقاشیهای داوینچی شناخته میشود. زیرا علاوه بر اینکه تاریخچهی مشکوکی داشت، بنا بر گفتهی تعدادی محقق و منتقد، انتساب آن هم هنوز مورد بحث بود. درواقع برخی باور دارند که مهارت داوینچی برای خلق چهرهی عیسی، آنقدر ضعیف و غیراستادانه است که نمیتوان آن را یک اثر شاهکار تلقی کرد!
در هر صورت این ادعاها به دلیل مستنداتی، مبنی بر مرمتهایی که تابلو پشتسر گذرانده نیز رد شد. ضمنا اثر به واسطه متریالی کشیده شده است که منحصرا امضای داوینچی را پای اثر خود، پر رنگتر میکند. این هنرمند، نوعی خاص از آبی اولترامارین را در نقاشیهایش به کار میبرد که از کیفیت و قیمت بسیار بالایی برخوردار بود که قطعا چنین رنگی، فقط در اختیار هنرمندان برجسته قرار میگرفت.
۲- جینورا د بنچی (Ginevra de’ Benci)
«جینورا د بنچی» از مهمترین نقاشیهای داوینچی است که اوایل ۲۰ سالگی آن را خلق کرد؛ اثری که سراسر گویایِ روشهای ساختارشکن و نوینیست که بعدها در تمام دروان کاری خود، استفاده کرد. پرتره شخصیت در «جینورا د بنچی»، برخلاف نماهای مرسوم آن دوران به صورت سهرخ ترسیم شده است، از اینرو داوینچی نخستین نقاش ایتالیایی بود که ارزش چنین ترکیببندی خلاقانهای را به دنیای هنر نشان داد.
در فضای پشت شخصیت، شاخههایی از برگ درختان با ظرافتی منحصربهفرد و نگاهی آرمانگرایانه کشیده شدهاند که به طرز چشمگیری بر زیبایی کل نقاشی میافزایند. مسئلهی جالب پیرامون این نقاشی، قسمت پایین کادر است که احتمالا به دلایلی بریده شده باشد.
۱- باکره و کودک به همراه حنای قدیس (The Virgin and Child with Saint Anne)
گفته میشود که احتمالا «باکره و کودک به همراه حنای قدیس»، یکی از آخرین نقاشیهای داوینچی به شمار میرود که در آن سبکهای نقاشی مختلف را تلفیق کرده است. نقاشی تصویری از حنا (مادر مریم)، مریم باکره و مسیح را در یک ترکیببندی هرمی شکل، درحالی نشان میدهد که مریم پر پاهای مادرش نشسته و سعی دارد تا مانع کار عیسی شود. مسیح در این اثر به شکل کودکی بازیگوش و البته بیگناه برهی (قربانی) را به آغوش کشیده و این چیزیست که در نقاشی «باکرهی صخرهها» نمیبینیم.
صمیمت و مهربانی چهرههای مقدس و حرکتهای ملموس سوژهها، باعث شده که اثر حسی از زنده بودن و تعامل را در بیننده ایجاد کند. به طور مشخص، تصاویر نشان دهندهی، علاقهی همیشگی داونیچی به خلق فضاهایی زنده و قابل لمس است و همچنین پیکرههایی که در یک منظره دیده میشوند.
منبع: Britannica