«پرچم ما یعنی مرگ» در برابر «بادبان‌های سیاه»؛ کدام سریال درباره‌ی دزدان دریایی از نظر تاریخی دقیق‌تر است؟

زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۸ دقیقه

بیایید به این موضوع فکر کنیم که دو سریال ساخته شده در رابطه با دزدان دریایی تحت عنوان «پرچم ما یعنی مرگ» و «بادبان‌های سیاه» از نظر تاریخی تا چه حد دقیق هستند؟

در حالی که هر دوی این سریال‌ها، در به تصویر کشیدن واقعیت تا حد زیادی آزادانه عمل نموده‌اند، باز هم می‌توان دریافت که بسیاری از داستان‌های موجود در آن‌ها از جبر و استعمار آن دوره گرفته تا شورش و بلوا ریشه در واقعیت دارند. اگرچه «پرچم ما یعنی مرگ» و «بادبان‌های سیاه» از بسیاری جهات با هم متفاوت هستند، مبارزه برای رهایی از دست یک نظام‌ سیاسی-اجتماعی سرکوبگر، قلب تپنده هر دو داستان را تشکیل می‌دهد.

مدت‌هاست که دزدان دریایی به نمادی برای مبارزه با وضعیت موجود و تلاش برای آزادی شناخته شده‌اند و همین امر را می‌توان به وضوح در سریال‌هایی مانند «پرچم ما یعنی مرگ» و «بادبان‌های سیاه» مشاهده نمود. البته جای بحثی وجود ندارد که این سریال‌ها اندکی با سبک مدرن انطباق یافته‌اند.

با حضور تایکا وایتیتی، کارگردان «ثور: رگنارک» در نقش دزد دریایی‌ای به نام ریش سیاه و حضور ریس داربی در نقش استید بونت افسانه‌ای، فیلم «پرچم ما یعنی مرگ» با لحن طنزآمیز بی‌نظیر خود، عصر طلایی دزدان دریایی کارائیب را به تصویر می‌کشد. در حالی که این سریال از به تصویر کشیدن جنبه‌های وحشتناک‌تر زندگی در یک کشتی اواسط قرن هجدهم هیچ ابایی ندارد، اما می‌توان دریافت که «پرچم ما یعنی مرگ» از منظری احساسی به زندگی دزدان دریایی می‌نگرد و ایده آل گرایی، کنجکاوی و اشتیاق کاراکتر اصلی یعنی، استید بونت را به تصویر می‌کشد.. با این حال، حتی در رابطه با صحت تاریخی همین موضوع نیز شک و شبهات زیادی وجود دارد.

«بادبان‌های سیاه» رویکردی جدی‌تر را در رابطه با نشان دادن زندگی در دریاهای آزاد در پیش گرفته که از برخی جهات دقیق‌تر به نظر می‌رسد اما از جهات دیگر چندان سندیتی ندارد. این سریال که به عنوان پیش درآمدی بر رمان کلاسیک جزیره گنج اثر رابرت لوئیس استیونسون ساخته شده، واقعیت و داستان را به نحوی در هم آمیخته تا مخاطب پسندتر به نظر آید. «بادبان‌های سیاه» با به کارگیری شخصیت‌های مشهور داستانی مانند کاپیتان فلینت و لانگ جان سیلور و جان بخشیدن به آن‌ها در کنار شخصیت‌های واقعی آن زمان مانند جک راکهام و چارلز وین، هم به تاریخ دزدان دریایی احترام گذاشته و هم قهرمانان بیشتری را برای داستان‌های خود محیا نموده است. بنابراین ما در این مقاله می‌خواهیم به مقایسه «پرچم ما یعنی مرگ» و «بادبان‌های سیاه» بپردازیم تا ببینیم کدام‌یک از آن‌ها از نظر تاریخی دقیق‌تر هستند.

کاراکترهای «پرچم ما یعنی مرگ» و «بادبان‌های سیاه»

بادبان‌های سیاه

«پرچم ما یعنی مرگ» از دزدان دریایی واقعی در روایت خود استفاده می‌کند، از جمله استید بونت، ادوارد تچ (با نام مستعار ریش سیاه)، اسرائیل هندز و کالیکو جک راکهام. به علاوه بونت و تچ در واقعیت برای مدتی با هم هم‌سفر بودند. با این حال، تچ پس از به دست گرفتن کنترل کشتی بونت، او را رها کرد و کشتی او را غارت نمود. او بسیاری از خدمه بونت را دزدید و یا آن‌ها را به هلاکت رساند. در حالی که استید و ریش سیاه در سریال، رابطه‌ای احساسی دارند، بی‌شک این نوع رابطه به خاطر داستان سریال در بین آن‌ها شکل گرفته، زیرا روایت‌های واقعی نشان می‌دهند که تچ، بونت را فردی بی‌کفایت می‌دانست.

اسرائیل هندز معروف به ایزی در واقعیت نیز دومین فرمانده تچ بود و در فرهنگ عامه به عنوان یکی از کاراکترهای جزیره گنج در این منطقه زندگی می‌کرد. البته تصویری که در سریال از رابطه برادرانه بین ریش سیاه و کالیکو جک نشان داده شده کاملا تخیلی است. بعید است که تچ ​​و راکهام حتی در زندگی واقعی همدیگر را ملاقات کرده باشند، زیرا راکهام دزدی دریایی را درست در حول و حوش زمان مرگ تچ آغاز کرد.

جک راکهام نقش بسیار بزرگ‌تری را در میان بازیگران «بادبان‌های سیاه» بازی می‌کند، چرا که او در این سریال با نسخه‌ای از کاراکتر ریش سیاه در ارتباط است. با این حال، جک در «بادبان‌های سیاه» بسیار دوست‌داشتنی‌تر از نسخه واقعی خود یا کاراکتر او در «پرچم ما یعنی مرگ» است. مشارکت او با آن بانی که یکی از شناخته شده‌ترین دزدان دریایی زن تاریخ به حساب می‌آید، سنگ بنای این سریال را تشکیل داد و به شکل‌گیری کاراکتر هر دوی آن‌ها کمک نمود.

دزد دریایی واقعی، کاپیتان چارلز وین نیز نقش مهمی را در «بادبان‌های سیاه» ایفا می‌نمود چراکه او یکی از هم‌پیمان‌های قسم خورده جک و آن و رقیب شخصیت‌های خیالی‌ای همانند کاپیتان فلینت و النور گاتری محسوب می‌شد. علاوه‌براین، ما در سریال «بادبان‌های سیاه» شاهد حضور سایر شخصیت‌های تاریخی و ساکنان برجسته ناسائو در دوران طلایی دزدان دریایی بودیم، از جمله فرماندار وودز راجرز که وظیفه داشت کاری کند تا دزدان دریایی خودشان را تسلیم نمایند و کاپیتان هورنیگلد، یکی از دزدان دریایی سابق که سمتی سلطنتی را بر عهده گرفته و شامل عفو دولت شده و به برادران سابق خود پشت کرده بود. هورنیگولد در «پرچم ما یعنی مرگ» حضور ندارد، اما گهگاه به نام او اشاره می‌شود.

خط زمانی «پرچم ما یعنی مرگ» در مقابل «بادبان‌های سیاه»

بادبان‌های سیاه

داستان‌های «پرچم ما یعنی مرگ» و «بادبان‌های سیاه» تقریبا در یک بازه زمانی اتفاق می‌افتند، یعنی اتفاقات سریال اول در سال ۱۷۱۷ و سریال دوم در سال ۱۷۱۵ روی می‌دهند. در حالی که عصر طلایی دزدان دریایی به دوره تقریبا گسترده‌ای در بین سال‌های ۱۶۸۰ تا ۱۷۳۰ اطلاق می‌گردد. اما برخی از کاراکترهای معروف دزد دریایی، تنها در دهه‌های ۱۷۱۰ و ۱۷۲۰ پدیدار شدند. بنابراین هر دو سریال «پرچم ما یعنی مرگ» و «بادبان‌های سیاه» در این بازه زمانی جای می‌گیرند، هر چند که به رویدادهایی مختصرتری از این دو دهه پرداخته‌اند و بازه‌های زمانی بسیار کوتاه‌تر و مملو از اکشنی را که متناسب با قالب اپیزودیک تلویزیون باشد آماده نموده‌اند.

همان‌طور که در «پرچم ما یعنی مرگ» مشاهده نمودیم، ادوارد تچ و استید بونت واقعا در سال ۱۷۱۷ با یکدیگر رو به رو شدند، اگرچه در اواخر همان سال راه خود را از هم جدا کردند. در سال ۱۷۱۸، تچ و بونت به فاصله یک ماه از هم کشته شدند. در حقیقت تچ، بونت را در طی همین سال‌ها تشویق کرد که برای عفو درخواست بدهد و قبل از اینکه به او خیانت کند از او به عنوان عروسک خیمه شب بازی خود استفاده نمود. اما هیچ‌کدام از آن‌ها در نهایت نتوانستند این کار را کنار بگذارند و پیش از مرگ دوباره به کشتی بازگشته بودند.

سریال «بادبان‌های سیاه» در طول چهار فصل، رویکردی تا حدی مبهم و نه چندان دقیق را برای تشریح نحوه عملکرد شخصیت‌هایش در یک جدول زمانی تاریخی اتخاذ نموده است. برای مثال، در سریال «بادبان‌های سیاه» ریش سیاه و جک راکهام به دنبال انتقام مرگ چارلز وین هستند. با این حال، تچ در سال ۱۷۱۸ درگذشت در حالی که وین تا سال ۱۷۲۱ زنده بود و کالیکو جک راکهام فقط از سال ۱۷۱۸ تا ۱۷۲۰ به عنوان دزد دریایی فعالیت داشت و پس از آن به قتل رسید.

دزدان دریایی «پرچم ما یعنی مرگ» در مقابل «بادبان‌های سیاه»

بادبان‌های سیاه

«پرچم ما یعنی مرگ» چندین سکانس به یاد ماندنی را به مخاطب نشان می‌دهد که در آن‌ها خطرات و مشکلات زندگی یک دزد دریایی به تصویر کشیده شده است. در یکی از این سکانس‌ها، یکی از خدمه کم کم دندان‌های خود را به دلیل ابتلا به اسکوربوت از دست می‌دهد درح حالی که دیگری دچار عفونت انگشت شده به طوری که باید زائده را از انگشتش جدا کند. اگرچه در هر دوی این سکانس‌ها شامل نکات طنزآمیزی نیز هستند. در عین حال کشتی استید که انتقام نام داشت، بسیار زیباتر و جدیدتر از کشتی‌های دزدان دریایی واقعی است، بنابراین محیط زندگی در این کشتی نمی‌تواند نشان دهنده سبک زندگی یک دزد دریایی واقعی باشد.

علاوه‌ براین، دزدان دریایی معمولا از بازرگانان و دریانوردان نیروی دریایی تشکیل شده بودند که در حقشان اجحاف شده بود و همین امر باعث شده بود که تمایل داشته باشند در کشتی خود دموکراسی را برقرار نمایند. خدمه در مورد هر تصمیمی رای می‌دادند و کاپیتان فقط در صورت وقوع نبرد، فرماندهی کامل کشتی را بر عهده داشت. این جنبه از سبک زندگی دزدان دریایی به هیچ وجه در «پرچم ما یعنی مرگ» نشان داده نمی‌شود، زیرا در این سریال استید بونت و ریش سیاه تصمیم گیرندگان اصلی کشتی‌های خود بودند و شک و تردیدهای خدمه، نه از طریق رای دادن بلکه از طریق وادار نمودن آن‌ها برای انجام کارهای محوله حل می‌شد.

در مقابل، در «بادبان‌های سیاه» مشاهده نمودیم که به قوانینی که می‌توانند سبب محبوبیت یک کاپیتان شوند یا او را از بین ببرند اهمیت زیادی داده می‌شود، درست مانند زمانی که کاپیتان فلینت مشهور تلاش می‌کند ماهیتی دموکراتیک به کشتی مملو از دزد دریایی خود ببخشد. به علاوه «بادبان‌های سیاه» شرایطی بسیار واقعی‌تر را برای دزدان دریایی متصور شده و به طرز ماهرانه‌ای زندگی بغرنج خدمه و خشونت بی‌رحمانه‌ای را که در این نوع کشتی‌ها رایج بود به تصویر می‌کشد. به عنوان مثال، جان سیلور پس از اینکه پایش در سانحه‌ای آسیب دید، آن را قطع کرد و معمولا در طول سریال شاهد این امر هستیم که از حملات وحشیانه برای سرکوب کردن دشمنان استفاده می‌شود.

رویدادهای تاریخی «پرچم ما یعنی مرگ» در مقابل رویدادهای تاریخی «بادبان‌های سیاه»

بادبان‌های سیاه

تا کنون تنها یک فصل از سریال «پرچم ما یعنی مرگ» پخش شده و داستان کوتاه آن تا به الان از نظر وقایع تاریخی کاملا دقیق بوده است. از جمله موارد حقیقی که به آن‌ها اشاره شده می‌توان به مشارکت تچ و بونت اشاره نمود. اگر «پرچم ما یعنی مرگ» فصل دومی داشته باشد، قطعا ما به دنبال پاسخ این سوال خواهیم بود که فصل دوم این کمدی رمانتیک تا چه حد به حقیقت نزدیک خواهد بود. البته با فرض اینکه استید و ریش سیاه دوباره همدیگر را ملاقات کنند، فصل‌های بعدی شروع چندان خوبی نخواهند داشت، زیرا بونت واقعی پس از خیانت تچ، مدت طولانی‌ای به دنبال انتقام از او بود اما هرگز نتوانست او را پیدا کند.

«بادبان‌های سیاه» دارای شخصیت‌ها و رویدادهای تاریخی بسیار بیشتری نسبت به «پرچم ما یعنی مرگ» است و بنابراین قسمت‌های زیادی از این سریال با واقعیت مطابقت ندارند. یکی از به یاد ماندنی‌ترین بخش‌های این سریال که سندیت تاریخی ندارد مرگ ریش سیاه است. در حالی که ادوارد تچ واقعی (با نام مستعار ریش سیاه) در یک نبرد طولانی توسط ستوان رابرت مینارد کشته شد، در سریال «بادبان‌های سیاه» مشاهده نمودید که ریش سیاه اسیر شده است. هر دو سریال «پرچم ما یعنی مرگ» و «بادبان‌های سیاه» تا حد زیادی بر روی حقایق تاریخی پای نهاده‌اند، اما بسیاری از قسمت‌های آن‌ها نیز با وقایع تاریخی مطابقت دارند. به طور کلی، پرچم ما یعنی مرگ» تا کنون وقایع تاریخی را به صورت دقیق‌تری به تصویر کشیده، در حالی که «بادبان‌های سیاه» زندگی در کارائیب قرن هجدهم را به شیوهای داستانی بازسازی نموده است.

منبع: screenrant

راهنمای تماشای سریال


برچسب‌ها :
دیدگاه شما

پرسش امنیتی *-- بارگیری کد امنیتی --

یک دیدگاه
  1. معین

    سه گانه دزدان دریایی کارائیب از هر دو این ها بهتر است.

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه
دسته‌بندی‌های منتخب برای شما