معرفی ۱۰ نامزد بهترین فیلم اسکار ۲۰۲۵؛ از «آنورا» تا «بروتالیست»

با مشخص شدن نامزدهای جایزه اسکار 2025 گمانهزنی برای انتخاب بهترین و در نهایت برنده هر شاخه هم آغاز شد. این روزها هم که همه جا انجمنها و مراسمهای مختلف در حال جایزه دادن به بهترینها از ظن خود هستند و طبیعتا همین موضوع باعث میشود که بازار حواشی بیشتر شود. در فهرست فیلمهای نامزد اسکار 2025 همه نوع فیلمی وجود دارد؛ از اثری فانتزی گرفته تا فیلمی علمی- تخیلی، از فیلمی تاریخی تا اثری انتقادی با موضوعات روز. اما شاید موضوعی از هم اکنون جلب توجه کند؛ آن هم تغییر جهت ناگهانی عوامل آکادمی در سال 2024 بود که بسیاری را غافلگیر کرد.
سال 2023 اغلب برندگان شاخههای مختلف اسکار به فیلم یا فیلمهایی تعلق داشتند که به نوعی با جنبشهای مد روز سازگار بودند. همین هم باعث شد که ناگهان چرخشی به سمت آن نوع از فیلمسازی شکل بگیرد و فیلمهای بیشتری با محوریت این جنبشها ساخته شوند. اما در سال 2024 ناگهان این موضوع تغییر کرد و اسکار بهترین فیلم به اثری چون «اوپنهانیمر» کریستوفر نولان رسید که چه خوب و چه بد، به جنسی از سینما شباهت داشت که میشناسیم. همین موضوع ما را در حدس زدن انتخابها و برندهها به شک میاندازد؛ چرا که همانطور که گفته شد همه نوع فیلمی در فهرست نامزدهای اسکار 2025 وجود دارد؛ هم اثری چون «امیلیا پرز» حاضر است که تنها دلیل حضورش در این فهرست همین موج سواری و پیروی از این جنبشها میتواند باشد و هم فیلمهایی چون «آنورا» یا «تلماسه: بخش دوم» که بیشتر به جنس سینمای اصیل نزدیک هستند.
فیلمهای نامزد اسکار 2025 کدامند؟
در چنین قابی است که نمیتوان از الان روی فیلم برنده شرطبندی کرد. آکادمی علوم و هنرهای سینمایی هم همیشه نشان داده که لزوما به بهترینها جایزه نمیدهد. حال که این قصه شورتر هم شده، این احتمال وجود دارد که انتخابهای امسال مجددا دوستداران جدی سینما را مایوس کنند. بالاخره تاریخ خود آکادمی این را نشان میدهد و اگر نگاهی به فهرست بهترین فیلمهای تاریخ سینما بیندازد و آن را با لیست برندگان اسکار بهترین فیلم مطابقت دهید، متوجه خواهید شد که خیلی از آثار برتر تاریخ موفق به کسب آن مجسمهی طلایی نشدهاند. حال باید دید تاریخ دربارهی فیلمهای نامزد اسکار 2025 چه قضاوتی خواهد کرد؟
1. آنورا (Anora)
- کارگردان: شان بیکر
- بازیگران: مایکی مدیسون، یوری بوریسف، مارک ادلستین و لیندسی نورمینگتون
- محصول: آمریکا، روسیه و ارمنستان
- امتیاز سایت IMDb به فیلم: 7.9 از 10
- امتیاز فیلم در سایت راتن تومیتوز: 95٪
«آنورا» را میتوان بهترین فیلم این فهرست دانست. اثر شان بیکر از همان زمان اعلام حضورش در جشنوارههای مختلف سینمایی حسابی درخشید و چشمان بسیاری را به سمت خود چرخاند. گرچه رفته رفته کسانی این جا و آن جا به او و اثرش تاختند و از برخی نکات فیلم ایراد گرفتند، اما اگر با حال و هوای دو جوان واداده همراه شدید و توانستید دیوانهبازیهای عدهای انسان مثلا عاقل و سن و سال دار وسط خیابانهای شهر را دنبال کنید، حتما از تماشای «آنورا» لذت خواهید برد و آن را بهترین اثر فهرست فیلمهای نامزد اسکار 2025 خواهید دانست.
«آنورا» یک کمدی سیاه است. داستانی تلخ دارد. شخصیتهایش آدمهایی معمولی نیستند (چه خوب که نیستند). فیلمساز هم اصلا دنبال این موضوع نیست که چیزی را معمولی برگزار کند. او فقط دوست دارد داستان تعریف کند و این کار را هم خوب انجام میدهد. فیلم که آغاز میشود، ممکن است کسی تصور کند با یک فیلم شعاری در مذمت ثروت طرف هستیم یا فیلمساز دوست دارد بیانیهای علیه رویای آمریکایی صادر کند و آن را به کابوس تعبیر کند. اما ابدا این گونه نیست و فیلم راه خودش را میرود. شان بیکر آن قدر درگیر شخصیتها به ویژه شخصیت اصلی خود با بازی مایکی کدیسون میشود که دیگر همه چیزهای حاشیهای اهمیت خود را از دست میدهند. در نهایت هم همه چیز دست به دست هم میدهند تا یکی از بهترین پایانبندیهای چند سال گذشته سینما بر پرده نقش ببندد.
علاوه بر این موارد فیلم «آنورا» از دو بازی معرکه سود میبرد. اول بازی درجه یک مایکی مدیسون است که کاری میکند مخاطب از پرده چشم برندارد و دوم هم بازی یوری بوریسف در نقش یک آدمکش دلرحم که برای بیچارگیهای دخترکی که در چنگال خودش اسیر است، دل میسوزاند.
در آخر باید به این نکته اشاره کرد که «آنورا» در بسیاری از فهرستهای مجلات نخبهگرای سینمایی جز 10 فیلم برتر سال 2024 بود. این درست که فهرست فیلمهای نامزد اسکار 2025 شامل هر فیلمی برای هر دیدگاهی میشود اما تاریخ به ما ثابت کرده که در بسیاری موارد آکادمی حق را به حقدار نمیدهد.
«نیویورک. آنورا دختری است که از طریق رقصیدن در باشگاههای شبانه روزگار میگذراند و در خانهی خواهرش زندگی میکند. او کمی به زبان روسی مسلط است. به همین دلیل هم از سوی رییسش سر میز یک جوان ثروتمند روس فراخوانده میشود. این جوان که وانیا نام دارد فرزند یکی از مقامات بلندپایه و بسیار ثروتمند در کشور روسیه است و حال به نیویورک آمده تا کمی تفریح کند. وانیا از آنورا می خواهد که در ازای دریافت یک مبلغ قابل توجه، یک هفتهای سر کار نرود و فقط با او وقت بگذارند. آنورا میپذیرد اما پس از مدتی وانیا دلباختهی آنورا میشود و به وی پیشنهاد ازدواج میدهد. این دو به لاس وگاس میروند و ازدواج میکنند اما ناگهان مادر وانیا چند گردن کلفت را برای ترساندن آنورا و گرفتن مجوز طلاق از او، سراغشان میفرستد اما …»
2. ماده (The Substance)
- کارگردان: کورالی فارژا
- بازیگران: دمی مور، مارگارت کوالی و دنیس کوئید
- محصول: فرانسه، انگلستان و آمریکا
- امتیاز سایت IMDb به فیلم: 7.7 از 10
- امتیاز سایت راتن تومیتوز به فیلم: 90٪
کمتر پیش میآید که یک فیلم ترسناک، آن هم اثری که بسیار به فرمولهای ژانر وابسته است، نامزد دریافت جایزهی اسکار بهترین فیلم شود. اما خانم کورالی فارژا توانسته با استادی فیلمی بسازد که اعضای آکادمی علوم و هنرهای سینمایی را وادارد که نام اثرش را در بین آثار برگزیده قرار دهند. «ماده» یک فیلم ترسناک وابسته به زیرژانر هراس جسمانی است که گام به گام از الگوهای روایی و بصری ژانر پیروی میکند. نکته این که ژانر هراس جسمانی به تغییر شکل اغراق شدهی جسم آدمی وابسته است و این موضوع فرصتی در اختیار فیلم سازان مختلف قرار میدهد تا از این تغییر شکل به تفسیرهای مختلف از زندگی انسانی به ویژه در دوران مدرن دست بزنند.
داستان فیلم «ماده» پیرامون زندگی ستارهای است که خود را در آستانهی کهنسالی میبیند. او میبیند که روز به روز توجه دیگران کمتر میشود و مردم اقبال چندانی به وی ندارند. فیلم ساز این موضوع را ناشی از بالا رفتن سن زن اعلام میکند و از همین جا دست به تنبیه جامعهای میزند که چنین سطحی به دنیا نگاه میکند. (بماند که میشد خود زن را هم زیر تازیانهی انتقاد گرفت که گویی جز زیباییاش هیچ میراثی از خود به جا نگذاشته و هیچ دستاورد مهمی نداشته است). حال پای تشکیلاتی به فیلم باز میشود که میتواند روند پیر شدن زن را وارونه کند؛ البته با ساختن بدن دیگری که از بطن خود زن متولد میشود.
رفت و آمد فیلم ساز بین این دو بدن با دو گروه سنی مختلف و نمایش شیوهی برخورد مردم با دختر جوان درست همان چیزی است که فیلمساز در نیمهی اول فلیمش دوست دارد نشان دهد. اما خانم کورالی فارژا بلندپروازتر از این است. پس در نیمهی دوم این دو نسخه از یک تن واحد را به جان هم میاندازد. در چنین قابی است که یکی از بهترین آثار فهرست فیلمهای نامزد اسکار 2025 ساخته میشود.
یکی از نکاتی که قبل از تماشای فیلم «ماده» باید به آن توجه کرد، میزان خشونت آن است. «ماده» چندان به درد مخاطب دل نازک نمیخورد. پر از سکانسهای بیرون ریختن دل و روده است و خون از هر نمای آن چکه میکند. پس اگر اهل تماشای فیلمهای ترسناک نیستید، به تماشایش ننشینید که فیلمساز هیچ باجی به مخاطب نمیدهد. فارغ از این موضوع فیلم خانم فارژا دو بازی معرکه دارد. مارگارت کوالی بازیگر خوبی است. توانسته از پس نقش نسخهی جوان زن برآید. حریص بودن وی را به خوبی از کار درآورده و به محض حاضر شدن بر پرده مخاطب با پوست و گوشت و خونش این طمع را احساس میکند.
اما فیلم «ماده» به جز کارگردانش، متعلق به دمی مور بازیگر اصلی آن است. دمی مور معرکه ظاهر شده. حضورش تمام پرده را تسخیر میکند و اجازه نمیدهد که مخاطب به جای دیگری نگاه کند. تلواسههای ستارهای در آستانهی پیری که دوست ندارد از نظرها پنهان شود در تک تک لحظات حضورش قابل مشاهده است. همین طور ترسهای این شخصیت که ما را وا میدارد به او حق دهیم و تصمیماتش را درک کنیم. پس میتوان او را بهترین بازیگر زن در فهرست فیلمهای نامزد اسکار 2025 دانست.
«ستارهی زنی که روزگاری تمام افتخارات را کسب کرده و همواره در مرکز توجه بوده، حال در آستانهی پیری است و از تمام کارهای گذشتهی خود فقط اجرای یک برنامهی ورزشی صبحگاهی برایش مانده است. اما روزی از سوی گردانندگان شبکه به او خبر میرسد که رتبهی برنامه پایین آمده و مخاطب تمایل دارد که یک مجری جوان برنامه را اداره کند. زن که عصبانی است در راه تصادف میکند اما چندان صدمه نمیبیند. در بیمارستان پسر جوانی نزد او میآید و مشخصات یک تشکیلات مخفی را به او میدهد. این تشکیلات میتواند نسخهای جوانتر از زن بسازد اما این کار طبعاتی دارد و …»
3. پسران نیکل (Nickel Boys)
- کارگردان: رامل راس
- بازیگران: ایتان هریس، برندون ویلسون و همیش لینکلیتر
- محصول: آمریکا
- امتیاز سایت IMDb به فیلم: 7.1 از 10
- امتیاز فیلم در سایت راتن تومیتوز: 90٪
فیلم «پسران نیکل» از کتابی به همین نام نوشته کلسن وایتهد اقتباس شده است. داستان کتاب، قصهی پسر سیاه پوست نوجوانی در دههی 1960 میلادی است که به همراه مادربزرگ خود به ایالت فلوریدا رفته اما ناگهان به شکلی ناعادلانه به جرم سرقت اتوموبیل راهی کانون اصلاح و تربیت میشود. حال نویسنده از این فرصت استفاده میکند و هم شخصیتی خلق میکند که آهسته آهسته پی به قدرتها و محدودیت وجودی خودش میبرد و هم جامعهای را به نقد میکشد که صرف رنگ پوست کسی است کافی که او را محکوم کند.
طبیعتا در این زمانه که داستان بسیاری از فیلمهای مطرح آمریکایی پیرامون موضوعاتی نظیر نژادپرستی است، هالیوودیها فرصت ساختن فیلم از کتابی چنین را از دست نمیدهند. داستان همان داستان کتاب است و البته تفاوتی دارد که آن هم پر رنگتر کردن حضور یک فرد دیگر در قاب فیلمساز است؛ کسی که به اندازهی شخصیت اصلی در پیشبرد داستان دست دارد. در چنین قابی فیلمساز به مسائل مختلفی میپردازد؛ هم روی تبعیض نژادی دست میگذارد و آن را به باد انتقاد میگیرد، هم از یک سیستم ظالم میگوید که حتی پس از جنایت علیه یک سیاه پوست، باز هم دست از سر او برنمیدارد، هم پای مسائل جنسی را پیش میکشد و در قالب تعرض به جنایتهای روا شده علیه عدهای نوجوان معصوم جنبهای نمادین میدهد اما در نهایت به این میرسد که میتوان این وضع را عوض کرد. پس پای اثری با محوریت مبارزهی سیاه پوستان به فهرست فیلمهای نامزد اسکار 2025 باز میشود.
یکی از نکات قابل توجه فیلم «پسران نیکل» تقسیم شدن آن به دو بخش است. بخشی از فیلم از زاویهی دید یکی از شخصیتها روایت میشود و بخش دیگر از زاویهی شخصیت دیگری. این روایت داستان از نقطه نظر یک شخصیت هم فقط منحصر به همراهی دوربین با او نمیشود. فیلمساز واقعا نمای نقطه نظر هر یک را برای روایت داستان انتخاب کرده که پروسهی ساخته شدن فیلم را به پروسهای سخت و پیچیده تبدل کرده است. در واقع ما در طول یک ساعت اول مدام از زاویهی دید یکی از پسران به اطراف نگاه میکنیم و در یک ساعت دوم از زاویهی دیگری. به همین دلیل هم در تمام مدت بازیگران به سمت دوربین نگاه میکنند و دیالوگ میگویند؛ چرا که در حال گفتگو با یکی از این پسران هستند. در چنین قابی یکی از بهترین آثار فهرست فیلمهای نامزد اسکار 2025 ساخته میشود.
اگر بتوان ایرادی به فیلم وارد دانست، پیروی فیلمساز از مدهای روزانه است. نژادپرستی موضوعی است که همواره باید زیر ذرهبین قرار بگیرد و از آن صحبت شود. هر فیلمسازی چنین کند، هم حق دارد و هم کاملا شایستهی تحسین است اما نباید اجازه داد که مدیوم سینما به محلی برای صدور شعار تبدیل شود. متاسفانه فیلم گاهی لحن شعاری پیدا میکند و این موضوع کمک چندانی به آن نمیکند.
«سال 1962. پسر نوجوان سیاه پوستی به همراه مادربزرگ پیرش در شهر تالاهاسی فلوریدا زندگی میکند. او در مدرسه بسیار مورد توجه معلمش است؛ چرا که هم نمرات خوبی میگیرد و هم بسیار با استعداد است. در همان روزگار جنبشهای مدنی سیاه پوستان در اوج خود است و این پسر هم بدش نمیآید که در آنها مشارکت کند. روزی به طور اتفاقی در راه بازگشت به خانه سوار اتوموبیلی میشود که دزدی است. پسرک نمیداند کسی که او را سوار کرده سارق است اما در راه دستگیر شده و به جرم مشارکت در سرقت راهی مرکز اصلاح و تربیت نوجوانان میشود. او میبیند که حتی در این مرکز هم بین سیاه پوستها و سفید پوستها تفاوت وجود دارد و …»
4. تلماسه: بخش دوم (Dune: Part Two)
- کارگردان: دنی ویلنوو
- بازیگران: تیموتی شالامه، زندیا، ربهکا فرگوسن، جاش برولین، فلورنس پیو و خاویر باردم
- محصول: آمریکا
- امتیاز سایت IMDb به فیلم: 8.5 از 10
- امتیاز فیلم در سایت راتن تومیتوز: 92٪
بگذارید همین اول کار از مشکل اصلی فیلم «تلماسه: بخش دوم» بگویم؛ مشکلی که تنها شامل حال این فیلم نیست و بسیاری از آثار دنبالهدار از آن رنج میبرند. مشکلی که فیلم اول هم با آن دست در گریبان بود و فیلم بعدی هم با آن روبه رو خواهد شد. این مشکل وابسته بودن این فیلمها به آثار دیگری است. به این شکل که بدون دیدن فیلم اول نمیتوان از قصهی این فیلم سر درآورد و اگر عمرمان اجازه داد باید فیلم بعدی را هم ببینیم تا قصه جایی برای ما تمام شود. این موضوع باعث میشود که فیلم «تلماسه: بخش دوم» با تمام نقاط قوتش به اثری خودبسنده تبدیل نشود که میتوان به تنهایی از تماشایش لذت برد. این لذت به تماشای فیلم دیگری هم بستگی دارد. پس با اثری در فهرست فیلمهای نامزد اسکار 2025 طرف هستیم که نمیتوان آن را یک فیلم کامل دانست.
از سوی دیگر «تلماسه: بخش دوم» یک نقطه قوت معرکه دارد و آن هم کارگردانی دنی ویلنوو است. این که چگونه ژاک اودیار با اثری در بهترین حالت متوسط چون «امیلیا پرز» نامزد اسکار بهترین کارگردانی در سال 2025 شده اما دنی ویلنوو با این کار معرکهی خود در این سیاهه حضور ندارد، برای کسی مشخص نیست. این از کجسلیقگیهای گردانندگان آکادمی است که نمیتوان هیچ گاه راه حلی برایش پیدا کرد. اما در هر صورت کار معرکهی دنی ویلنوو مخاطب فیلم «تلماسه: بخش دوم» را جذب خواهد کرد.
بخشی از دستاورد سازندگان ساختن یک جهان ویژه است که قوانین خودش را دارد. البته ساخته شدن این جهان و موفقیت در قابل باور شدنش، بسیار به کتاب منبع اقتباس هم ارتباط دارد. فرانک هربرت، نویسنده آن مجموعه کتابهای درجه یک جهانی ویژه ساخته که البته به راحتی به اقتباس راه نمیدهد. به همین دلیل هم دنی ویلنوو از تهیه کنندگان خواسته بود که به وی اجازه دهند این کتابها را در چند فیلم بازسازی کند.
داستان «تلماسه: بخش دوم» دقیقا از همان جایی آغاز میشود که فیلم قبلی تمام شده بود. حال مردمان ساکن آن سیارهی سوخته در جستجوی راهی هستند که محل زندگی خود را از ارتش امپراطور پس بگیرند. رهبر آنها هم از راه میرسد و مبارزه آغاز میگردد. فیلم اول مجموعه بیش از هر چیزی در حال زمینهچینی بود و چندان به نمایش سکانسهای نبرد کاری نداشت. البته نبرد مفصلی در نیمههای آن از راه میرسید اما در فیلم دوم از نیمه به بعد همه چیز در اکشن و تعقیب و گریز خلاصه میشود. انصافا که کیفیت این سکانسها هم معرکه است. از سوی دیگر بازیها هم بد نیست. چنین فیلمهایی فرصت چندانی برای درخشش بازیگران باقی نمیگذارند و بازی فرع بر سر و شکل داستان و قصهگویی است. اما تیم بازیگری پر و پیمان فیلم بد ظاهر نشدهاند. در چنین قابی میشد توقع داشت که «تلماسه: بخش دوم» در فهرست فیلمهای نامزد اسکار 2025 قرار بگیرد.
«پس از ماجرهای فیلم اول دختر امپراطور گزارش میدهد که تمام خاندان اتریدیز نمردهاند و احتمالا پل به همراه مادرش زنده است. در این میان پل و مادرش نزد قبیلهای از فرمنها میروند و آن جا ماندگار میشوند. یکی از رهبران فرمنها باور دارد که پل همان موعودی است که وعده داده شده از راه خواهد رسید. حال پل باید خودش را به این مردمان ثابت کند. از سوی دیگر او به یکی از دختران قبیله دل میبازد و این دو عاشق هم میشوند. هر چه پل بیشتر به بومیان نزدیک میشود و راهش را به سمت رهبری آنها هموار میکند، سربازان ارتش امپراطوری هم بیشتر برای نابودی بومیان آماده میشوند و …»
5. مجمع کاردینالها (Conclave)
- کارگردان: ادوارد برگر
- بازیگران: رالف فاینز، استنلی توچی و ایزابلا روسلینی
- محصول: بریتانیا و آمریکا
- امتیاز سایت IMDb به فیلم: 7.5 از 10
- امتیاز فیلم در سایت راتن تومیتوز: 93٪
«مجمع کاردینالها» دست من و شما را میگیرد و به راهروهای تنگ تصمیمگیری در واتیکان میبرد. کاردینالها دور هم جمع شدهاند تا رهبر بعدی کاتولیکهای جهان را انتخاب کنند. این داستان تبدیل میشود به قصهای برای گفتن از درگیریهای سیاسی و مشکلاتی که انتخاب کنندگان در زمانهی تازه با آن روبه رو هستند. بالاخره دنیا تغییر کرده و حال نهادی چون واتیکان با این دنیا و مختصاتش دست در گریبان است. پس این درگیریها راه به توطئههایی میدهند که هر یک برای رسیدن به کرسی جناب پاپ برپا میکنند.
بازی بازیگران یکی از نقاط قوت اصلی فیلم است. رالف فاینز در نقش اصلی درجه یک است. او باید هم همچون کارآگاهی سر از کار همگان درآورد و هم مراقب باشد که همه چیز طبق قواعد سخت و دست و پاگیر کلیسا پیش رود. در چنین قابی بازی فاینز چشمها را به سویش بازمیگرداند تا من و شما با یک بازی معرکه در فهرست فیلمهای نامزد اسکار 2025 روبه رو شویم که خوشبختانه نامزد اسکار بهترین بازیگری مرد هم شده است. بازی دیگران هم قابل توجه است. استنلی توچی و ایزابلا روسلینی با وجود آن که چندان در فیلم حضور ندارند، اما قانع کننده هستند و به اندازه. روسلینی هم خوشبختانه نامزد کسب جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل زن شده است.
نقطه مثبت دیگر فیلم کارگردانی و فیلمبرداری آن است. این که باز هم چگونه ادوارد برگر مانند دنی ویلنوو سازنده «تلماسه: بخش دوم» نامزد اسکار بهترین کارگردانی سال 2025 نشده اما ژاک اودیار با «امیلیا پرز» نامزد است، حرص مخاطب جدی سینما را در میآورد. کارگردانی و نورپردازی اثر به گونهای است که مخاطب احساس میکند در دل راهروهایی تنگ و تو در تو گرفتار شده که پشت هر پیچ آن خطری در کمین است و هر چند نفری که دور هم جمع شدهاند، توطئهای در سر دارند. همین انتخاب معرکه و شیوهی درست فیلمبرداری کمک میکند که فرم و محتوا در راستای هم قرار بگیرند. البته ایراداتی هم وجود دارد که میتوان پس از تماشای آن به خوبی فهمش کرد. این چنین فیلم دیگری از فهرست فیلمهای نامزد اسکار 2025 منتظر اعلام نتایج باقی میماند.
«پس از مرگ پاپ بر اثر حمله قلبی، مجمع کاردینالها برای انتخاب پاپ بعدی تشکیل میشود. مسئولیت و گرداننده کل مراسم کاردینال توماس لارنس است. کل برنامه با ورود غیرمنتظرهی آرچبیشاپ وینست بنیتز از کابل به هم میریزد. چرا که او ادعا میکند پاپ سابق به دلیل شرایط افغانستان مخفیانه به او ارتقا مقام داده و کاردینالش کرده است. چهار کاردینال نامزد اصلی برای جانشینی پاپ هستند. یکی آمریکایی است و تفکری به روز دارد و دوست دارد تغییراتی در ساختار واتیکان به وجود آورد. یکی نیجریهای است و به محافظهکاری شهره است و دیگری کانادایی است و در ظاهر میانهرو است اما اهل زد و بند و دوز کلک است و در نهایت یک ایتالیایی که معتقد است واتیکان باید به سنتهای گذشته رجوع کند و کاری به دنیای امروز نداشته باشد. حال کاردینال توماس لارنس شروع میکند به سرک کشیدن در زندگی این افراد اما چه بیشتر می گردد، بیشتر به باطن شرور همکارانش پی میبرد …»
6. یک ناشناخته کامل (A Complete Unknown)
- کارگردان: جیمز منگولد
- بازیگران: تیموتی شالامی، الی فاینینگ، مونیکا باربارو و ادوارد نورتون
- محصول: آمریکا
- امتیاز سایت IMDb به فیلم: 7.8 از 10
- امتیاز فیلم در سایت راتن تومیتوز: 79٪
باب دیلن خواننده و هنرمند مهمی در تاریخ است. فارغ از آن که تنها خوانندهای است که به خاطر ترانههایش نوبل ادبیات برده، نمادی از یک دوران سپری شده است. دورانی که دنیا در حال تغییر بود و جهانی داشت زیر و زبر میشد. در آن دوران ناگهان سر و کلهی خوانندههای مختلف که تمایلی به پیروی از اصول گذشته نداشتند، پیدا شد. دههی 1960 بود و موسیقی هم مانند سینما در حال تغییر بود. خوانندههای دنیای موسیقی بیش از هر دوران دیگری به صداهای معترض تبدیل شدند. در آن دوران سر و کلهی باب دیلن پیدا شد و به نماد آن دوران تبدیل گشت. موضوع هم فقط به اشعار معترضش منحصر نمیشد؛ او دنیای موسیقی را هم زیر و رو کرد و طرحی نو در همه چیز آن درانداخت.
حال داستان روزهای ابتدایی کار باب دیلن در دستان جیمز منگولد تبدیل به فیلمی شده که با تمام آثار این فهرست یک تفاوت اساسی دارد؛ جیمز منگولد اصلا دنبال صدور بیانه و انتقال مفهوم خاصی نیست؛ او فقط قصه تعریف میکند و این کار را هم به خوبی انجام میدهد. موسیقی هم در فیلم تاثیر بسیار دارد و از همنشینی تصاویر درجه یک منگولد از نیویورک باران خوردهی آن زمان و موسیقی دلنشین کانتری و راک اند رول، سینمای درجه یکی خلق شده که در این روزها کمتر وجود دارد.
تیموتی شالامه هم بالاخره در یک فیلم بازی خوبی ارائه داده. حضور در قالب آدم شوریدهای چون باب دیلن کار بسیار سختی است. اما تیموتی شالامه به خوبی در قالب وی ظاهر شده است. اما در بین بازیگران ادوارد نورتون از همه چشمگیرتر ظاهر شده است. حضور او کوتاه است اما همان چند دقیقه هم درجه یک است و هوش ربا. حقیقتا میشد فیلم «یک ناشناخته کامل» را در جایی بالاتر هم از فهرست فیلمهای نامزد اسکار 2025 قرار داد.
«سال 1961. باب دیلن 19 ساله به نیویورک میرود تا رویای خود را که شهرت در عالم موسیقی است، دنبال کند. او دلباختهی وودی گارتی خوانندهی مطرحی است که اکنون بیمار شده. خیلی زود دوستان گاتری که تعدادی از خوانندهی مطرح آن زمان هستند، متوجه استعداد باب جوان میشوند و او را به جمع خود راه میدهند. حال باب دیلن میتواند در باشگاههای معروف شهر برای خود اجرا کند و نامی به هم بزند و …»
7. بروتالیست (The Brutalist)
- کارگردان: بریدی کوربت
- بازیگران: آدرین برودی، فلیسیتی جونز، گای پیرس و جو آلوین
- محصول: 2024، آمریکا
- امتیاز سایت IMDb به فیلم: 7.8 از 10
- امتیاز فیلم در سایت راتن تومیتوز: 94٪
«بروتالیست» قرار بود بهترین فیلم سال لقب بگیرد؛ از آن فیلمها که خیلی راحت تمام معادلات را به نفع خود تمام میکنند و اجازه نمیدهند که اثر دیگری عرض اندام کندو تا مدتها سر زبانها هستند. متاسفانه چنین نشد و با وجود نقاط بسیار مثبتی که در آن وجود دارد، اثری که وعده داده میشد هم نیست. پس با فیلمی طرف هستیم که میتواند در فهرست فیلمهای نامزد اسکار 2025 حرفهای بسیاری برای گفتن داشته باشد و جوایزی هم به خانه ببرد اما باز هم نمیتوان چشم بر نقاط ضعفش بست.
بزرگترین مشکل فیلم تلاش بیش از حد سازندگان برای رسیدن به کمال مطلق است. آنها تلاش دارند که از همه چیز سخن بگویند و همه را راضی کنند. از آن جایی که چنین چیزی هیچگاه محقق نخواهد شد، پس خود فیلم ضربه میبیند. کارگردانی فیلم گاهی خودنمایانه به نظر میرسد. توجه بیش از حد به شیوهی فیلمبرداری کاری کرده که کار عوامل فنی مکانیکی به نظر برسد. در چند سکانس توجه فیلمساز به ساختن قابهای زیبا یا ادای دین فیلمهای معروف تاریخ سینما به اثر ضربه زده است.
اما این به آن معنا نیست که با فیلم هدر رفتهای طرف هستیم. «بروتالیست» نقاط مثبتی دارد. مانند بازی خوب بازیگرانش که در صدر آنها فلیسیتی جونز قرار میگیرد. او معرکه ظاهر شده و به دیگران اجازه عرض اندام نمیدهد. بازی آدرین برودی هم با وجود آن که شخصیتش از جایی به بعد دیگر چندان پرداخته نمیشود، قابل قبول است. گای پیرس هم که نامزد اسکار شده ما را قانع میکند؛ گرچه او هم در حال اجرای یک تیپ تکراری و کلیشهای است که راه به تبدیل شدن به شخصیت نمیدهد. در نهایت این که قرار گرفتن نام فیلم «بروتالیست» در فهرست فیلمهای نامزد اسکار 2025 کسی را ناراحت نمیکند.
«لازلو یک یهودی اهل مجارستان است که پس از نجات یافتن از اردوگاههای کار اجباری در دوران جنگ دوم جهانی به آمریکا سفر میکند تا زندگی تازهای شروع کند. او که پس آغاز جنگ از همسر و خانوادهاش به اجبار جدا شده. بلافاصله پس از رسیدن به آمریکا متوجه میشود که همسر و خواهرزادهاش هم مانند خودش نجات پیدا کردهاند اما نمیتوانند به آمریکا مهاجرت کنند. لازلو در فیلادلفیا نزد یکی از اعضای خانوادهاش که مدتها است به آمریکا سفر کرده، کاری پیدا میکند. او معمار سرشناسی تا پیش از جنگ در اروپا بوده اما اکنون باید به طراحی میز و صندلی مشغول شود. در این میان با مردی ثروتمند آشنا میشود که موفق شده در دوران جنگ پول خوبی به دست آورد. این مرد پس از اطلاع از تواناییهای لازلو، از او میخواهد که به مناسبت یادبود مادرش بنایی عظیم در نزدیکی خانهاش ساخته شود؛ بنایی که ساختش بسیار جاهطلبانه است و طراحیاش کار هر کسی نیست اما این تازه آغاز درگیریهای لازلو در آمریکا است …»
8. شرور (Wicked)
- کارگردان: جان. ام. چو
- بازیگران: آریانا گرانده، سینتیا اریوو، جاناتان بیلی و جف گلدبلوم
- محصول: آمریکا
- امتیاز سایت IMDb به فیلم: 7.6 از 10
- امتیاز فیلم در سایت راتن تومیتوز: 88٪
قصهی کتابهای «جادوگر شهر از» قصههای دراز دامنی است. میتوان تا مدتها دربارهاش حرف زد و ایدههای تازه ارائه داد و از این گفت که مثلا میتوان قصهای جداگانه از فلان شخصیت تعریف کرد و او را در مرکز توجه قرار داد. یکی از این شخصیتها که در داستان اصلی شخصیت منفی است، شخصیت جادوگر خبیث غرب است. او در داستان اول توسط دوروتی، قهرمان قصه کشته میشود. گرچه سر و کلهاش در داستانهای بعدی این مجموعه کتابها هم پیدا میشود.
داستان فیلم «شرور» به قبل از ماجراهای «جادوگر شهر از» میپردازد. به زمانی که جادوگر خبیث غرب یا همان الفابا هنوز یک زن سبزپوست در ظاهر خوش قلب است و توسط جادوگر از به آن هیولای ادامهی ماجرا تبدیل نشده است. او دوستی دارد که همان گلیندا است. قصهی دوستی این دو و رابطهی پر فراز و فرودشان در یک قالب فانتزی موزیکال به روایتی نمادین تبدیل میشود که هم از دوستی و رفاقت میگوید و هم از شرارت و بدجنسی.
خوشبختانه فیلمساز چندان اثرش را جدی نمیگیرد و بیشتر به دنبال آن است که با استفاده از تکنولوژیهای امروزی تصویرهای فانتزی دلنشینتری خلق کند. در این کار هم موفق است. نکته این که «شرور» هم مانند «تلماسه: بخش دوم» دیگر اثر از فهرست فیلمهای نامزد اسکار2025، یک اثر دنبالهدار است و داستانش با این فیلم تمام نمیشود.
«در سرزمین اُز گلیندای خوب به جشنی وارد میشود که در آن شرکتکنندگان درگذشت جادوگر خبیث غرب و کشته شدنش توسط یک نوجوان را جشن میگیرند. مردم از گلیندا میپرسند: چه شد که این جادوگر چنین خبیث شد و گلیندا شروع میکند به تعریف کردن داستان زندگی وی و قصهی رابطهی خودش با او را تعریف میکند و …»
9. هنوز اینجا هستم (I’m Still Here)
- کارگردان: والتر سالس
- بازیگران: فرناندا تورس، سلتون ملو و فرناندا مونتهنگرو
- محصول: برزیل و فرانسه
- امتیاز سایت IMDb به فیلم: 8.7 از 10
- امتیاز فیلم در سایت راتن تومیتوز: 97٪
والتر سالس فیلمساز بزرگی است. او مدتها است که در چهارگوشهی عالم تحسین میشود اما هنوز موفق نشده در اسکار بدرخشد. او سالها پیش (1999) به خاطر فیلم «ایستگاه مرکزی» (Central Station) نامزد دریافت جایزهی اسکار بهترین فیلم خارجی زبان شد اما دستش کوتاه ماند. حال اما فیلمش علاوه بر نامزدی در شاخه اسکار بهترین فیلم بینالمللی یکی از فیلمهای نامزد اسکار 2025 هم هست. طبیعی است که این یک اثر برزیلی است. داستانش هم در دوران حکومت نظامی برزیل میگذرد و زبان پرتغالی دارد.
والتر سالس تبحر بسیاری در ساختن شخصیتهای همدلیبرانگیز و سپس طراحی درست رابطهی بین آنها دارد. حال هم سراغ قصهای رفته که نمونههای بسیاری در آمریکای لاتین دارد و داستانی مهیج را انتخاب کرده که یک سرش خانوادهای هستند که به دنبال مرد زندگی خود میگردند. در این میان البته تفاوتهایی هم با آثار مشابه وجود دارد؛ والتر سالس پرداخت درست شخصیتهایش را قربانی پرداختن به جنبههای عدالت خواهانهی آن نمیکند. او میداند که برای قابل باور شدن هر قصهای اول باید شخصیتهای ملموس در اختیار داشت.
در چنین قابی است که حال فرصت در اختیار بازیگران خوب فیلم قرار میگیرد تا عرض اندام کنند. فیلم «هنوز اینجا هستم» اثر گرم و درجه یک است و گرچه قصهای تلخ دارد اما گرمای انسانی آن مخاطب را تا پایان رها نمیکند تا هم یکی از بهترین فیلمهای سال 2024 ساخته شود و هم با اثری روبه رو باشیم که شایستهی قرار گرفتن در فهرست فیلمهای نامزد اسکار 2025 میلادی است.
«سال 1970. نماینده پارلمان سابق برزیل روبنس پایوا در مکانی نزدیک به دریا همراه خواندهاش زندگی می کند. او پس از کودتای نظامیها در سال 1964 زندگی گوشهگیرانهای دارد و از سیاست دل کنده و تمام توجهش معطوف به خانواده است. وی ناگهان پس از شش سال انزوا در سال 1970 دوباره شروع به فعالیت میکند. پس از ربوده شدن سفیر سوییس توسط گروههای چپ افراطی، بحران تازهای در کشور آغاز میشود. در نتیجهی این بحران روبنس پایوا در سال 1971 توسط یک گروه از نظامیان دستگیر میشود. خانوادهی پایوا برای آزادی او تلاش میکنند و به دنبالش میگردند. تصور آنها در ابتدا این است که میتوانند او را خیلی زود پیدا کنند اما …»
10. امیلیا پرز (Emilia Perez)
- کارگردان: ژاک اودیار
- بازیگران: زوئی سالاندا، کارلا سوفیا گاسکون و سلنا گومز
- محصول: فرانسه
- امتیاز سایت IMDb به فیلم: 5.5 از 10
- امتیاز فیلم در سایت راتن تومیتوز: 72٪
واقعا نمیتوان درک کرد که چرا باید اثری در این حد و اندازه به فهرست فیلمهای نامزد اسکار 2025 راه یابد؟ فیلمی که هیچ نقطهی مثبتی ندارد و صرفا به دلیل موجسواری درجه یکش از جنبشهای مد روز این جا است. پرداختن به این موجها هیچ ایرادی ندارد. اما اول باید به سینما توجه داشت و فیلم خوبی ساخت. وگرنه اثر به مجموعهای از شعارهای بی سر و ته تبدیل میشود. توجه کنید که منظور نگارنده در این خطوط صرفا سینمایی است و کاری به محتوای فیلم ندارد. هر فیلمی مختار است که دربارهی هر چیزی باشد، اما دست کم باید قواعد ابتدایی سینما را رعایت کند.
این در حالی است که کارگردان فیلم یعنی ژاک اودیار زمانی فیلم ساز درجه یکی بود. در این جا هم هنوز آن نشانههای توانایی وجود دارند. اما در هر صورت او هم فهمیده که فرمول برندهی این روزها ربطی به سینما ندارد. گرچه قبلا با «دیپان» (Dheepan) نخل طلای کن را برده که همان هم تا حدودی به دلیل همراهی با همان جنبشهای زمانه بود، اما امروز ظاهرا به دنبال اسکار است و دوست دارد مجسمهی طلایی را در دستان خود ببیند. خیز بلند او که چنین نشان میدهد.
همهی اینها در حالی است که با یک اثر جنایی هم طرف هستیم؛ البته نه یک جنایی معمولی، یک جنایی موزیکال! یعنی خلافکاران ناگهان زیر آواز میزنند. البته توجه کنید که «امیلیا پرز» فقط نامزد دریافت مجسمهی طلایی در یکی دو رشته نیست. 13 نامزدی اسکار را به دست آورده و در بفتا و گلدن گلوب هم حسابی درخشیده است؛ اما آن عدد 13 عددی است که بزرگترین شاهکارهای تاریخ هم در دست یافتن به آن ناموفق بودهاند. البته که حواشی هم کم نداشته. خیلیها به این انتخابها اعتراض کردهاند و «امیلیا پرز» را لایق قرار گرفتن در سیاههی فیلمهای نامزد اسکار 2025 ندانستند.
«یک سرکردهی کارتل مواد مخدر مکزیکی از وکیلی تقاضا میکند که راهی برای عمل تغییر جنسیت او پیدا کند و …»
منبع: دیجیکالا مگ