۱۰ فیلم برتر اورسون ولز در مقام کارگردان؛ شگفتیساز هالیوود
جرج اورسن ولز ۶ می ۱۹۱۵ (۱۵ اردیبهشت ۱۲۹۴)، در ویسنکانسین آمریکا، از پدری صنعتکار و مادری هنرمند متولد شد. والدین ولز چندیبعد از هم جدا شدند، مادر ولز وقتی که او ۹ سال داشت فوت کرد و پدرش پس از طی کردن یک دورهی طولانی اعتیاد به الکل، هنگامی که ولز ۱۵ سال داشت، از دنیا رفت. اورسن پس از فوت پدر خود با آنچه به ارث بردهبود به اروپا سفر کرد و وارد بازیگری و دنیای تیاتر شد. طولی نکشید که ولز جوان موردتوجه تهیهکنندگان آمریکایی قرار گرفت.
- ۲۵۰ کارگردان برتر تاریخ سینما
- ۱۰ فیلم برتر تاریخ سینما به انتخاب اورسن ولز؛ از دلیجان تا روشناییهای شهر
ولز نخستین فعالیت جدی خود را در رادیو انجام داد. او توانست یک روز پیش از هالووین ۱۹۳۸ نمایش رادیویی جنگ دنیاها (The War of the Worlds) نوشتهی هربرت جرج ولز را از شبکهی سیبیاس کارگردانی و اجرا کند و بسیاری از مردم آمریکا را به وحشت بیندازد. همین نمایش رادیویی و تاثیر فراوان آن بر مردم، ولز را به شهرت رساند و باعث شد پیشنهادهای فراوانی از سوی شرکتها فیلمسازی هالیوودی که همیشه بهدنبال بهترینها هستند به سوی او سرازیر شود.
ولز که مردی با ذهن مستقل بود، در ابتدا مقابل این پیشنهادها مقاومت کرد، اما جورج شافر مدیر شرکت تولید و پخش فیلم آر. کی. ئو (RKO) به ولز پیشنهادی داد که او نتواند رد کند. پیشنهادی که به عقیدهی بسیاری از هنرمندان، بهترین قراردادی است که طی تاریخ سینما بین یک کمپانی و یک هنرمند بسته شدهاست. پیشنهادی که تمام اختیارات مربوط به فیلم را به کارگردان آن میداد.
ولز پیشنهاد را قبول کرد و همشهری کین (Citizen Kane) را روی پرده برد. با این که اورسن راه صدساله را یک شبه طی نمودهبود، اما هنوز برنامههای بزرگی در سر داشت. پس از همشهری کین، ولز به سراغ ساخت فیلم آمبرسونهای باشکوه (The Magnificent Ambersons) رفت و یکبار دیگر با ساختن فیلمی باشکوه، تصادفی نبودن تولد شاهکاری به نام همشهری کین را به تاریخ اثبات کرد.
از این پس ولز در مسیر فیلمسازی خود همیشه با مشکلات فراوانی از جمله، کمبود بودجه، محدودیتهای تحمیلی استودیوها، درگیری با تهیهکنندگان و … روبهرو بود و نمیتوانست تفکرات خود را بهطورکامل بر پردهی نقرهای بازتاب دهد. بااینحال کارنامهی ولز همچنان سرشار است از شاهکارهای سینماییای که او با زیرکی توانستهاست هنر و خلاقیت خود را بهدور از چشم مدیران مالی در آنها جای دهد.
فیلمهایی همچون محاکمه (The Trial)، اتللو (Othello)، مکبث (Macbeth) و … از او در تاریخ سینما به ثبت رسیدهاند. فیلمبرداری آخرین اثری که ولز مقابل دوربین برد در سال ۱۹۷۰ آغاز شد، اما بهدنبال مشکلات اقتصادی، سیاسی و … ناتمام باقی ماند، تا این که در سال ۲۰۱۸ نتفلیکس (Netflix) پس از چهل سال آن را منتشر کرد. ولز ۱۰ اکتبر ۱۹۸۵، در سن ۷۰ سالگی، چشم از جهان فرو بست.
در ادامه ۱۰ فیلم برتر این کارگردان افسانهای هالیوود را مرور میکنیم:
۱۰. بیگانه (The Stranger)
- محصول: ۱۹۴۶
- بازیگران: اورسن ولز، لرتا یانگ
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۷ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۷۶ از ۱۰۰
چهارسال پس از دومین فیلم کارنامهی خود، آمبرسونهای باشکوه، ولز بهسراغ ژانر نوآر رفت و نخستین فیلم نوآر خود را ساخت. داستان فیلم دربارهی یک محقق جرایم جنگی است که بهدنبال پیدا کردن یک نازی فراری میباشد. بیگانه نخستین فیلم هالیوودی است که تصاویری مستند از هولوکاست را به نمایش درآوردهاست.
فیلمنامهی بیگانه را آنتونی ویلر براساس داستانی از ویکتور تریواس، نویسندهی روسی، نوشتهاست. تریواس برای داستان خود توانست نامزد اسکار بهترین داستان شود. فیلمبردار بیگانه راسل متی بود، موسیقی آن را برانیسلاو کایر ساختهبود و فیلم با بودجهی ۱.۰۳۴ میلیون دلاری، توانستهبود به فروش ۳.۲۲ میلیون دلاری دست پیدا کند.
۹. آقای آرکادین (Mr. Arkadin)
- محصول: ۱۹۵۵
- بازیگران: اورسن ولز، رابرت آردن
- امتیاز راتن تومیتوز: ۷۴ از ۱۰۰
در خلاصهی داستان فیلم آقای آرکادین آمدهاست: «فردی ثروتمند بهنام گرگوری آرکادین ادعا میکند که گذشتهاش را به خاطر نمیآورد و فردی را برای کشف گذشتهی خود بهکار میگیرد، اما هر شاهدی از زندگی گرگوری آرکادین سرانجام به قتل میرسد.» اورسن ولز فیلمنامهی آقای آرکادین را خودش نوشتهاست و این فیلم هفتمین تجربهی کارگردانی او بوده. این فیلم در بریتانیا با نام گزارش محرمانه (Confidential Report) به اکران درآمد.
ولز آقای آرکادین را در اروپا و کشورهای فرانسه، اسپانیا و سوئیس ساخت و در تلاش بود تا بتواند از محدودیتهای تحمیلی هالیوود بگریزد. شینجی آئویاما، کارگردان، فیلمنامهنویس و رماننویس ژاپنی دربارهی این فیلم میگوید: «هیچ فیلم دیگری بهاندازهی آقای آرکادین مخرب نیست. فیلمی که هربار آن را میبینم، احساسات متفاوتی را به من منتقل میکند. دستیافتن به این نوع عدم قطعیت در یک فیلم چیزی است که همیشه به دنبال آن بودهام، اما هرگز موفق به خلق آن نشدم.»
۸. مکبث (Macbeth)
- محصول: ۱۹۴۸
- بازیگران: اورسن ولز، جانت نولان
- امتیاز راتن تومیتوز: ۸۶ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۷۱ از ۱۰۰
ولز در پنجمین تجربهی کارگردانی خود تصمیم گرفت به گذشتهی خود رجوع کند و تجربهی تیاتری خود را وارد کارنامهی سینمایی خود نماید و برای اینکار چه کسی را بهتر از شکسپیر میتوانست انتخاب کند؟ او در اولین قدم به سراغ تراژدی در پنج پرده رفت و یکی از بهترین نمایشنامههای تاریخ سینما، مکبث، را برای بازسازی سینمایی انتخاب نمود و در آن خودش در نقش مکبث مقابل دوربین رفت.
موسیقی این فیلم را ژاک ایبر ساختهاست، تصویربرداری آن را جان ال. راسل انجام داده و فیلمنامهی آن را خود ولز نوشتهاست. ولز در مکبث توجه فراوانی به طراحی صحنه و لباس میکند و همچنان تمرکز خود را بر نماهای باز میگذارد. فیلمبرداری مکبث در صحنهای که از فیلمهای وسترن باقیمانده بود صورت گرفت و ولز بعدها در مصاحبهای با پتر باگدانوویچ اعلام کرد که کمبود بودجهی فیلم باعث ناامیدی او بوده، چرا که اکثر لباسهای عوامل از لباسهای باقیماندهی فیلمهای وسترن ساختهشده بودند.
۷. اتللو (Othello)
- محصول: ۱۹۵۲
- بازیگران: اورسن ولز، دوریس دولینگ
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۳ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۷۷ از ۱۰۰
ولز به انتقال تجربهی تیاتری خود به سینما ادامه داد و سهسال پس از ساخت مکبث، یکبار دیگر به سراغ شکسپر رفت و اینبار داستانی از حسادت و پشیمانی را روایت کرد. در اتللو، ولز شاهکاری از نور و سایه خلق میکند و با نماهای نزدیک خود، جانی تازه به دنیای اقتباسهای سینمایی آثار شکسپیر میبخشد. نقش اتللو را خود ولز ایفا میکند و موفق میشود یکی از بهترین اقتباسهای سینمایی تاریخ سینما از آثار شکسپیر را خلق کند و برندهی نخل طلای جشنوارهی کن فرانسه ۱۹۵۲ شود.
موسیقی فیلم را آنجلو فراچسکو لاوانینو ساختهاست و فیلمبرداری آن را آنکیزه بریتسی انجام دادهاست. ولز که برای عملی کردن خواستههای جاهطلبانهی خود و بهدنبال ناامیدیهایش هنگام ساختن مکبث به اروپا پناه بردهبود این فیلم را در ایتالیا و مراکش فیلمبرداری کرد، اگرچه اروپا هم نتوانست پاسخگوی جاهطلبیهای ولز باشد و دربرابر پیشرو بودن او مقاومت کرد و ولز مدتی بعد دوباره به آمریکا بازگشت.
۶. ناقوسهای نیمهشب (Chimes at Midnight)
- محصول: ۱۹۶۵
- بازیگران: اورسن ولز، ژن مورو
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۶ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۹۴ از ۱۰۰
تجربهگرایی تا آخرین لحظه؛ شاید یکی از اصلیترین تفاوتهای ولز با سایر کارگردانهای بزرگ تاریخ سینما همین باشد. ناقوسهای نیمهشب، یازدهمین فیلم کارنامهی ولز است و او هنگام ساخت آن ۵۰ سال دارد، اما همچنان با تمام توان سعی در انجام ترفندهای جدید دارد و هرگز لحظهای به تکرار کردن خویش فکر نمیکند.
داستان فیلم دربارهی یکی از شخصیتهای همیشگی ویلیام شکسپیر بهنام سر جان فالستاف و رابطهی نزدیک او با شاهزاده هال است که باید بین وفاداری به او و پدرخودش، هنری چهارم انگلستان، یکی را انتخاب کند. همانطور که از داستان فیلم برمیآید ولز قرار است باری دیگر شخصیتی را در تنگنای اخلاقی قرار دهد و شاهکاری بصری بااستفاده از امکانات محیطی خلق کند.
۵. بانویی از شانگهای (The Lady from Shanghai)
- محصول: ۱۹۴۸
- بازیگران: ریتا هیورث، اورسن ولز
- امتیاز راتن تومیتوز: ۸۳ از ۱۰۰
فیلمنامهی این فیلم را خود ولز براساس رمان اگر پیش از برخاستن بمیرم شروود کینگ نوشته، فیلمبرداری آن را چرلز لاوتن انجام داده و تدوین آن برعهدهی وایولا لارنس بودهاست. ولز در پنجمین تجربهی سینمایی خود، همچنان به تجربهگرایی ادامه دادهاست و سعی نموده مسیری را که در همشهری کین پایهریزی کردهاست، ادامه دهد. او همچنان از آیینهها بهره میجوید و سعی بر آن دارد تا شخصیتهای خود را در تنگناهای اجتماعی قرار دهد.
تاریخ اکران فیلم ۲۴ دسامبر ۱۹۴۷ (۲ دی ۱۳۲۶) بودهاست و ولز آن زمان تنها ۳۲ سال داشت و بااینوجود در این فیلم هم مانند بسیاری دیگر از فیلمهای خود بهعنوان کارگردان، بازیگر نقش اصلی، نویسنده و تهیهکننده ایفای نقش میکند. اینکه چگونه مردی در این سنوسال میتوانستهاست این همه کار را با هم انجام دهد و همزمان با استودیوهای هالیوودی هم بجنگد، سوالی است که هنوز پاسخ آن یافت نشدهاست.
۴. محاکمه (The Trial)
- محصول: ۱۹۶۲
- بازیگران: آنتونی پرکینز، ژان مورو
- امتیاز راتن تومیتوز: ۸۳ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۷۵ از ۱۰۰
ولز این بار به سراغ کافکا رفته است و با موفقیت یکی از بهترین اقتباسهای سینمایی را از کارنامهی پیچیده و خاص کافکا انجام داده است. در فیلم محاکمه، مانند کتاب، داستان جوزف ک. روایت میشود که یکروز صبح پس از بیدار شدن، بدون دلیل، به دادگاه فراخوانده میشود. ولز در محاکمه موفق میشود داستان ناتمام کافکا را به بهترین شکل ممکن به تصویر بکشد.
طراحی صحنه، تصویربرداری و تدوین، مانند سایر آثار ولز، از اصلیترین رکنهای فیلم هستند و یکی دیگر از نکات برجستهی فیلم، درخشش آنتونی پرکینز فقید است. مردی که با بندبند وجود خود در نقش جوزف ک. فرورفتهاست و درماندگی و گمگشتگی او در این دنیای مدرن و دیوانسالاری را به بهترین شکل ممکن به مخاطب منتقل میکند. تصویربرداری فیلم برعهدهی ادموند ریچارد بودهاست، موسیقی آن را جین لردات براساس آثار توماسو آلبینونی ساختهاست و فیلمنامهی اقتباسی آن را خود ولز به رشتهی تحریر درآوردهاست.
۳. آمبرسونهای باشکوه (The Magnificent Ambersons)
- محصول: ۱۹۴۲
- بازیگران: جوزف کاتن، دولورس کاستلو
- امتیاز راتن تومیتوز: ۸۹ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۹۳ از ۱۰۰
آمبرسونهای باشکوه را ولز دوسال پس از همشهری کین ساخت و دومین شاهکار سینمایی خود را خلق کرد. ولز در امبرسونهای باشکوه، یکبار دیگر تسلط خارقالعادهی خود بر تکنیک وضوح عمق میدان را به رخ کشید و یکبار دیگر توانست داستانی ساده را به فیلمی جذاب و ماندگار بدل کند. علاوهبر کارگردانی درخشان ولز، فیلمبرداری و طراحی صحنهی آمبرسونهای باشکوه هم از بهترینهای تاریخ سینما هستند.
آمبرسونهای باشکوه توانست نامزد چهار اسکار شود؛ بهترین فیلمبرداری، بهترین طراحی صحنه، بهترین بازیگر نقش مکمل زن و بهترین فیلم. در گیشه اما ولز بازهم نتوانست موفقیت چشمگیری بهدست آورد و آمبرسونهای باشکوه با بودجهی ۱.۱ میلیون دلاری به فروش ۱ میلیون دلاری دست یافت. موسیقی آمبرسونهای باشکوه را برنارد هرمن فقید ساخته است و فیلمبرداری شکوهمند آن را استنلی کورتز برعهده داشته است. تدوین فیلم را هم رابرت وایز، یار همیشگی ولز، انجام داده است.
۲. نشانی از شر (Touch of Evil)
- محصول: ۱۹۵۸
- بازیگران: چارلتون هستون، جنت لی
- امتیاز راتنتومیتوز: ۹۵ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۹۹ از ۱۰۰
ولز در نهمین تجربهی کارگردانی خود به سراغ ژانر نوآر رفت. ولز نشانی از شر را برای کمپانی یونیورسال ساخت و هنگام ساختن آن بهدنبال خلاقیتهای خود با کمپانی دچار مشکل شد. برداشت طولانی ابتدایی فیلم دلیلی بود که کمپانی به جنگ با ولز رفت و تصمیم داشت او را از کارگردانی برکنار کند، اما سالها بعد و امروزه همان برداشت طولانی از اصلیترین دلایلی است که این فیلم ولز به این لیست و سایر لیستهای برترینها راه پیدا میکند.
نشانی از شر داستان یک کارآگاه آمریکایی و یک کارآگاه مکزیکی را روایت میکند که بهدنبال حل یک پرونده هستند و در این مسیر بر سر راه یکدیگر قرار میگیرند. فیلمهای ولز از آن دست فیلمهایی هستند که در قرن بیستویک، پس از گذشت بیش از ۵۰ سال از ساختهشدنشان، همچنان بدیع هستند و میتوانند با موفقیت راه خود را بهسوی لیستهای برترینهای سینمایی باز کنند.
فیلمنامهی نشانی از شر را اورسن ولز براساس رمانی از رابرت الیسون و اچ. بیل میلر نوشته و فیلمبرداری آن را راسل متی برعهده داشتهاست. موسیقی فیلم را هم هنری مانچینی ساخته است. نشانی از شر با بودجهی ۸۲۹ هزار دلاری، توانست در گیشه به فروش ۲.۲ میلیون دلاری دست یابد.
۱. همشهری کین
- محصول: ۱۹۴۱
- بازیگران: اورسن ولز، جوزف کاتن
- امتیاز راتنتومیتوز: ۹۹ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۱۰۰ از ۱۰۰
همشهری کین روایت صعود و سقوط مردی است که تباهی او را رها نمیکند؛ روایتی از عشق، شهوت، تنهایی و قدرت. روایتی که اورسن ولز با بهرهگیری از تکنیک عمق میدان رنوار و وایلر و ترکیب کردن آن با تئوری مونتاژ آیزنشتاین، آن را به بهترین صورت ممکن بازتاب میدهد. ولز از کارگردانهایی است که بر بسیاری از کارگردانهای پس از خود تاثیر مستقیم گذاشتهاست و بسیاری از منتقدان و نظریهپردازان سینمایی، نظریات خود را براساس فیلمهای او ارائه کردهاند.
فرانسیس فورد کوپولا، مارتین اسکورسیزی، برادران کوئن، برایان دیپالما، سرجیو لئون، مایکل مان، ریدلی اسکات و استیون اسپیلبرگ از طرفداران بزرگ ولز و همشهری کین هستند و بارها از ولز بهعنوان یکی از کارگردانهایی که بر آنها تاثیر گذاشتهاست، یاد کردهاند. همشهری کین و سرگیجه (Vertigo) آلفرد هیچکاک، دو فیلمی هستند که در اکثر سایتهای سینمایی معتبر برسر جایگاه بهترین فیلم تاریخ سینما با هم به رقابت میپردازند و مدام صدر لیست را از چنگ دیگری در میآورند.
فیلمنامهی غیراقتباسی فیلم را هرمن جی. منکویچ و اورسن ولز نوشتهاند و برای آن توانستهاند اسکار را بهدستآورند. تصویربرداری درخشان فیلم که بیشک یکی از نقاط قوت آن است را گرگ تولند برعهده داشتهاست و تدوین ماندگار آن برعهدهی رابرت وایز بودهاست. موسیقی خیرهکنندهی فیلم را نیز برنارد هرمن، آهنگساز فیلم راننده تاکسی (Taxi Driver) که آن زمان تنها ۳۰ سال داشته، ساختهاست.
فیلم علاوهبر بردن اسکار بهترین فیلمنامهی غیراقتباسی در ۸ رشتهی دیگر هم نامزد اسکار شد؛ بهترین فیلم، بهترین کارگردان، بهترین بازیگر نقش اصلی مرد، بهترین طراحی صحنه، بهترین فیلمبرداری، بهترین تدوین، بهترین موسیقی متن و بهترین صدابرداری.