۵۳ قصهی بلند شهرزاد برای هزار و یک شب ما
کتاب هزار و یک شب که نام قدیمی و ایرانی آن هزار افسان بوده است، مجموعهای از داستانهای عربی «الف لیله و لیله» از خاورمیانه و هند است که تاریخ تألیف آنها مشخص نیست. اصل هزار و یک شب به زبان فارسی پهلوی بوده است که بعد از ترجمهی آن به عربی، نسخهی اصلی از بین میرود.
داستانهای علاالدین، علی بابا و سندباد تقریبا بخشی از فرهنگ عامهی غرب شدهاند، اگرچه اینها تنها در قرن هجدهم در اقتباس اروپایی به این مجموعه اضافه شدند. مانند بسیاری از ادبیات قرونوسطای اروپا، داستانها، قصههای پریان، افسانهها، تمثیلها، حکایات و ماجراهای عجیب و غریب یا واقع گرایانه در یک داستان چارچوب بندی شدهاند.
مکان وقوع ماجراهای هزار و یک شب، آسیای مرکزی یا جزایر و شبهجزیره هند و چین است؛ زمانی که شاه شهریار متوجه شد در طول غیبتهای خود، همسرش به طور منظم خیانت کرده است.
شاه همسرش و کسانی که با آنها مرتکب خیانت شده است را میکشد. سپس با نفرت از تمام زنان، برای انتقام هر شب با یک زن ازدواج میکند و روز بعد همسر جدید را میکشد تا زمانی که دیگر هیچ دختری در شهر نمیماند.
وزیر او دو دختر به نامهای شهرازاد (شهرزاد) و دانازاد دارد و به خاطر این قضیه خیلی احساس نگرانی میکند. شهرزاد که دختر بزرگ وزیر است برای نجات خود و دیگران نقشهای میچیند و اصرار دارد که پدرش او را به عقد شاه دربیاورد.
شهرزاد هر شب داستانی را برای شاه تعریف میکند و قصه را ناقص میگذارد و قول میدهد که شب بعد آن را به پایان برساند. داستانها آنقدر سرگرمکنندهاند و پادشاه چنان مشتاق شنیدن پایان آنها است که روز به روز کشتن او را به تعویق میاندازد و سرانجام نقشهی ظالمانه خود را کنار میگذارد.
تنوع داستانها و گسترهی جغرافیایی خاستگاه آنها هند، ایران، عراق، مصر، ترکیه و احتمالا یونان است.
اولین مرجع شناختهشدهی هزار و یک شب بخشی از قرن نهم است. این کتاب در سال ۹۴۷ توسط المسدی در بحث دربارهی داستانهای افسانهای ایران، هند و یونان نوشته شد. در ۹۸۷ ابن ندیم اضافه میکند که ابوعبدالله بن عبدالجشیاری مجموعهای از ۱۰۰۰ داستان مشهور عربی، ایرانی، یونانی و دیگر داستانها را آغاز کرد (۹۴۲ داستان).
در قرن بیستم، دانشمندان غربی بر این باور بودند که هزار و یک شب یک اثر ترکیبی متشکل از داستانهای محبوب است که در اصل در طول چند قرن ایجاد شدهاند و به صورت شفاهی منتقل شده و در دورهها و مکانهای مختلف مطالبی به طرز ناخواستهای به آنها اضافه شده است.
چندین لایه در این اثر، از جمله یکی از آنها در بغداد و دیگری بعدها در مصر نوشته شد که در ۱۸۸۷ توسط مولر شناخته شد. تا اواسط قرن بیستم، به شش نسخه که دو ترجمه عربی قرن هشتم از هزار افسانه فارسی، به نامهای الف لیله و لیله شناسایی شد. نسخه قرن نهم براساس کتاب الف لیله اما شامل داستانهای دیگری نیز که در آن زمان وجود داشت، است. اثر قرن دهم توسط الجعفری بود. مجموعهای متعلق به قرن دوازدهم، شامل داستانهای مصری؛ و نسخه نهایی که تا قرن شانزدهم ادامه یافت و شامل مطالب اولیه با اضافه کردن داستانهای جنگهای صلیبی اسلامی و داستانهایی است که مغولها به خاورمیانه آوردهاند.
اولین ترجمه اروپایی «هزار و یک شب» که اولین نسخه منتشر شدهی آن هم بود، توسط آنتوان گالان به نام «Les Mille et Une Nuits»، با ترجمه از متن عربی در فرانسه نوشته شد. متن اصلی گالند یک نسخهی خطی چهار جلدی در سوریه بود، اما جلدهای بعدی حاوی داستان های بسیاری از منابع شفاهی و منابع دیگر است. از جمله معروفترین ترجمههای قرن نوزدهم به زبان انگلیسی، ترجمه سر ریچارد برتون است که از ترجمهی معتبر «جان پین» استفاده کرده است.
در ایران هم در سال ۱۲۵۹ شاهزاده بهمن میرزا دستور میدهد که کتاب هزار و یک شب از عربی به فارسی ترجمه شود. در این راه محمدعلیخان اصفهانی که متخلص به سروش است، در تبدیل اشعار عربی به فارسی، محمد علی خان او را همراهی کرد. در نهایت در سال ۱۲۶۱ برای اولین بار کتاب هزار و یک شب در چاپخانه سنگی تبریز چاپ میشود. کتاب هزار و یک شب ۵۳ حکایت دارد.
بیوگرافی کوتاه عبداللطیف طسوجی
عبداللطیف طسوجی اهل طسوج و ساکن تبریز بود که در خانواده روحانی به دنیا آمد و فارسی، عربی و علوم دینی را آموخت. عبداللطیف طسوجی که مترجم پرآوازه و چیرهدست هزار و یک شب است و کتاب لغت برهان قاطع را در زمان سلطنت محمد شاه اصلاح کرده است.
اعتمادالسطنه در کتاب المآثر و و الآثار دربارهی عبداللطیف طسوجی چنین نوشتهای دارد: «میرزا عبداللطیف طسوجی ادیبی اریب بود و به حکـم بنـدگان اعلیحضـرت شـهریاری دام سلطانه کتاب هالف لیله و لیله را از عربی به فارسی نقل نمود و اثری لایق گذاشت. جنـاب میـرزا محمد محسنخان مظفرالملک خلف الصدق آن عالم فاضل دام اقباله هم بر سیره پدر اسـت و در ادبیات و انواع صناعات استادی نامور.»
قسمتهایی از کتاب هزار و یک شب را انتخاب کردیم برای مطالعه شما و داستان های دیگر را گذاشتیم که خودتان کتاب «هزار و یک شب» را بخوانید و از آن لذت ببرید.
گفت ای ملک جوان بخت جوان جادو گشته با ملک گفت مرا گمان این بود که غلامک کشته شد. پس من از خانه بیرون آمده بقصر شتافتم و در خوابگاه خویش بخشبیدم. چون بامداد شد دختر عم خود را دیدم که گیسوان بریده و جامهی ماتم پوشیده پیش من آمد گفت درش شنیدم که یک برادرم را مار گزیده و برادر دیگرم از فراز بام بزیر افتاده و پدرم بجنگ دشمنان رفته هر سه مردهاند. اکنون سزاست که من بعزا بنشینم و گریان و ملول باشم. من گفتم هرآنچه خواهی بکن. سالی بماتم داری و اندوه بنشست. پس از سالی گفت باید بقصر اندر خانه بتا کنم و صورت قبری در آنجا بسازم و آنجا را بیتالحزان نامیده بماتم داری بنشیم. گفتم هر آنچه خواهی بکن. پس خانه و صندوقی بساخت و غلامک را بدانجا بیاورد که او نمرده بود ولی از آن زخم برنجوری همی زیست و سخن گفتن نمیتوانست.