۱۰ سکانس سریال آفیس که مایکل اسکات در آنها بالغترین شخصیت بود
مایکل اسکات عموما بهعنوان شخصیتی نابالغ شناخته میشود، اما گاهی او با رفتار بالغانهی خود، بینندگان را شگفتزده میکند. اگر از مخاطبان این سریال بودهاید، حتما با شخصیت مایکل اسکات خاطرات بسیاری دارید و تیکه کلامهای او را بهخوبی میدانید.
نسخهی آمریکایی سریال آفیس، تبدیل به یکی از محبوبترین سیتکامهای (کمدی موقعیت) دورهی خود شده است و این موفقیت تا حد زیادی به اجرای بینظیر استیو کرل در نقش مدیر منطقهای شعبه اسکرانتون شرکت داندر میفلین، مایکل اسکات، مربوط میشود. او که پتانسیل تصمیمگیریهای نامناسب و زدن حرفهای توهینآمیزی را دارد، شرمآورترین، کمدیترین و عجیبترین لحظات این سریال را خلق کرده است.
- تریلر جدید قسمت ویژهی فرندز گردهمایی دوستان پس از ۱۷ سال را نشان میدهد
- تریلر قسمت ویژهی فرندز تاریخ انتشار آن را مشخص میکند
- ۱۰ اپیزود غمانگیز سریال فرندز که شما را احساساتی میکنند
با وجود اینکه مایکل اسکات بهعنوان شخصیتی خام و کودکانه توصیف شده است، در شرایطی با نمایش بلوغ رفتاری تماشاچیان را غافلگیر کرده و خود را فراتر از شوخیها و تکرویهای بیمزه ثابت کرده است. در ادامه به برخی از این موقعیتها اشاره میکنیم.
۱۰. بخشش جیم توسط مایکل
در قسمت ۱۱ فصل ۴ هنگامی که مایکل به گشتوگذار کارمندان در طبیعت دعوت نمیشود احساس ناراحتی میکند و از این رو خودش پا به طبیعت میگذارد تا بتواند ثابت کند که بدون کمک بقیه هم میتواند زنده بماند و مدیریت شرکت را در غیاب خود، به جیم میسپارد. جیم به اشتباه تصمیم میگیرد که جشنهای تولد چند نفر از کارکنان شرکت را با هم ادغام کند و در نهایت از این ایده منصرف میشود.
پس از بازگشت مایکل و به عهده گرفتن نقش رهبری توسط او، خیال جیم راحت میشود. جیم، اشتباهات خودش را به مایکل اعتراف میکند و مایکل به جای توهین و تحقیر او، جیم را تسکین داده و به او میگوید این اشتباهات از هر رهبر تازه کاری انتظار میرفت.
۹. جایگاه پدری او برای ارین
در قسمت هشتم فصل هفت سریال آفیس، هنگامی که همه به خانه گیب میروند تا قسمتی از سریال گلی را ببینند، نابالغی مایکل بیش از هر زمان دیگری به چشم میخورد. مایکل از گیب خوشش نمیآید و تمام تلاش خود را برای به هم زدن مهمانی او میکند. اما پس از مهمانی ارین او را بازخواست میکند و در این صحنه مایکل متوجه میشود او در ذهن ارین جایگاه پدری دارد.
مایکل با سبک کردن جو و دادن فرمانهای پدرانه به صورت شوخی به او، به این موضوع واکنش نشان میدهد. در این لحظهی سریال، رابطه آنها به طور کل عوض شده و باعث میشود تا مایکل و ارین رابطه عمیقتری پیدا کنند.
۸. خداحافظی مخفیانهی او
در بیشتر قسمتهای سریال، مایکل سعی میکند تا همهی توجهها را به سوی خود جلب کند. این چیزی است که باعث میشود خداحافظی مایکل در قسمت «خداحافظ مایکل» در فصل هفتم سریال، غافلگیر کننده به نظر برسد. مایکل دربارهی آخرین روز حضور خود در شرکت دیگران را فریب میدهد و یک روز زودتر از چیزی که بقیه فکر میکنند، آنجا را ترک میکنند. با این کار مایکل توانست بدون جلب توجه با همه خداحافظی کند.
او در این قسمت یا آخرین مکالمه خود را با همه داشت، یا به آنها هدیهای داد و با این کار بلوغ زیادی از خود نشان داد. مایکل نیازی به یک مهمانی یا یک جشن بزرگ ندارد. او فقط میخواهد با تکتک همکاران خود، حتی توبی، که از او بیشتر از همه متنفر است، لحظهای احساسی داشته باشد.
۷. او در مقابل جن میایستد
در قسمت ۱۲ فصل ۴، هنگامی که جن به دلیل اخراج ناعادلانه از شرکت داندر میفلین شکایت میکند، مایکل در موضع بدی قرار میگیرد. در حالی که او میخواهد به نفع جن شهادت بدهد، جن بدون اجازه مایکل دفترچه خاطرات او را بهعنوان عدله در دادگاه ارائه میکند. این باعث میشد تا مایکل به طرف دیگر بپیوندد و در این پرونده از داندر میفلین حمایت کند.
مایکل و جن عموما روابط ناسالمی دارند و مایکل در این زمینه صحبتی نمیکند؛ ولی مایکل به جن اجازه نداد تا از او یا دیگران سوء استفاده کند.
۶. پیکنیک کمپانی
پس از اینکه مایکل شروع به دیدن هالی میکند، هالی به شعبه ناشوا منتقل میشود تا از رابطهی عاشقانه در محیط کار جلوگیری شود و در نتیجه، رابطهی این دو که علاقهای به ارتباط از راه دور نداشتند، به هم میخورد. در قسمت پیکنیک کمپانی در فصل ۵، این دو دوباره با هم ملاقات میکنند. مایکل به همراه هالی نمایشی اجرا میکند و با وجود اینکه چیزهایی که نباید افشا میشد گفته شد، این دو از زمانی که با یک دیگر گذراندند لذت بردند.
با اینکه نزدیک بود مایکل این لحظه را با تلاش برای برگشتن به رابطه با هالی خراب کند، اما در نهایت با باور به اینکه بالاخره به هم میرسند، جلوی این تصمیم را گرفت. چنین صبوری نادری از سوی مایکل، در نهایت تبدیل به یکی از مناسبترین تصمیمهای او شد.
۵. استعفای مایکل
در قسمت «رییس جدید» فصل ۵، مایکل از ابتدا با نایب رییس جدید داندر میفلین، چارلز ماینر مشکل پیدا میکند. چارلز ماینر از تلاش مایکل برای برقراری تماس مستقیم با دیوید والیس جلوگیری کرده و شروع به اجرای برخی از مسؤولیتهای مایکل میکند که در نهایت این موضوع موجب میشود تا مایکل به تصمیم جایگزینی خود، شک کند. هنگامی که ماینر جشن پانزدهمین سال حضور مایکل در شرکت را لغو میکند، مایکل صبر خود را از دست میدهد.
مایکل در نهایت با دیوید والیس رو در رو حرف میزند و والیس از او عذرخواهی میکند، اما هنگامی که متوجه میشود قرار نیست ماینر جایگزین شود، استعفا میدهد. با وجود اینکه شرکت نیاز به صرفهجویی پیدا کرده و برگزاری آن جشن خیلی هم ضروری نبود، اما مایکل به دلیل تعهدی که در قبال داندر میفلین داشت و ایستادگی که از خود نشان داد، لایق احترام بود.
۴. مایکل از پم و رایان محافظت میکند
مایکل پس از استعفا و تأسیس شرکت خود، رایان و پم را استخدام میکند. پس از تلاشهای اولیه برای پا گرفتن تجارت، این شرکت قادر میشود تا مشتریهای داندر میفلین را از چنگش در آورده و در نهایت داندر مفلین را مجبور به خریدن کمپانی کند. در حالی که شرکت رو به ورشکستگی است.
در یک حرکت هوشمندانه، مایکل در مذاکره با والیس از گزینهی عدم امنیت شغلی استفاده کرده و او را مجبور به پرداخت شصت هزار دلار بابت شرکت و بازگرداندن او به موقعیت قبلی خود در داندر میفیلین میکند. مایکل همچنین والیس را مجبور میکند تا رایان را دوباره استخدام کرده و به پم در بخش فروش شغلی بدهد.
۳. نمایشگاه هنری پم
در قسمت «مدرسه کسب و کار» فصل ۳، از مایکل اسکات دعوت میشود تا در مدرسه کسب و کار رایان صحبت کند. این سخنرانی خوب پیش نمیرود و همه، از جمله رایان به این باور میرسند که مدل بیزینسی او به شکست منتهی میشود. در همین حال، پم از همکاران خود دعوت میکند تا به ملاقات خودش در یک نمایشگاه هنری بیایند. فقط اسکار آنجا حاضر میشود و پم به صورت مخفیانه انتقادات شدید او از کارهایش را میشنود.
در حالی که پم در حال زیر سؤال بردن تواناییهای هنری خود است، مایکل از راه میرسد و از نقاشی او از دفتر داندر میفلین، شگفتزده میشود. در حالی که تجربه منفی در مدرسه کسب و کار میتوانست موجب بدبینی او شود، اما مایکل این بلوغ احساسی را داشت تا کارهای پم را تحسین کند و اعتماد به نفسی را که به آن نیاز داشت، به او بدهد.
۲. حواس پرتی
در قسمت «قتل» فصل ۶، همه نگران مشکلات مالی شرکت داندر میفلین هستند که این موجب میشود تا آینده شرکت نامعلوم بماند. هنگامی که مایکل بازی راز جنایی قتل را ترتیب میدهد، جیم با او بر سر نحوه برخوردها در بازی بحث میکند.
در حالی که این کار تصمیمی نابالغانه از سوی مایکل به نظر میرسد، اما او به جیم توضیح میدهد از آن جایی که اخبار خارج از کنترل کارمندان است، بهترین کار پرت کردن حواس آنها خواهد بود. در نهایت جیم هم به همین نتیجه میرسد و قابلیتهای مدیریتی مایکل را تحسین میکند.
۱. او هالی را به کار خود ترجیح میدهد
پس از گذشتهای عاشقانه، پیچیده و طولانی، مایکل و هالی در نهایت در قسمت «فروش گاراژی» نامزد میکنند. برخلاف ایدههای افراطی مایکل برای درخواست ازدواج، او در نهایت به طریق دوست داشتنی و عاشقانهای از هالی خواستگاری میکند.
البته، مایکل اسکات میداند که ازدواج با هالی به معنی انتقال به کلرادو است، زیرا هالی باید بتواند از پدر و مادر سال خورده خود مراقبت کند. بسیاری از اوقات، مایکل با همکاران خود مانند خانواده برخورد میکرد، زیرا او روابط معنیدار زیادی خارج از محیط کار، نداشت. اما در لحظات پایانی حضورش در سریال، با رها کردن کاری که به آن عشق میورزد، برای پیگیری مهمترین رابطهی زندگی خود، بلوغ زیادی را در رفتارش نشان داد.
منبع: Screenrant
من تازه تمومش کردم،دچار افسردگی شدم یجورایی….حس میکنم انگار تک تک شخصیت های این سریال دوستام بودن و حالا همه رفتن😅نمیتونم سریال جدیدی شروع کنم تا یه مدت،با رفتن مایکل و عاشقانه های جیم و پم غرق اشک شدم از شدت لطافت،خودمم باورم نمیشد این اشکها و لبخندها،خلاصه عاشق آفیسم❤️
یکی از بهترین سریال های تاریخ با بازی استیو کارل که داستان خوب و طنزی رو داره و جزو معدود ترین کار های طنز هست که با بهترین کارگردانی و بازیگری و همچنین نویسندگی هست
پیشنهاد میشود حتما حتما ببینید