چرا نباید سریال «مردم معمولی» را ببینیم؟

زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۴ دقیقه
سریال مردم معمولی

با گسترش تولیدات شبکه‌ی نمایش خانگی و رشد بی‌رویه‌ی سریال‌های مختلف که فارغ از سطح کیفی و ارزش هنری مانند قارچ رشد کرده و یکی پس از دیگری ساخته می‌شوند، دو غول مشهور تلویزیون هم بی‌کار ننشسته‌اند. مهران مدیری و رامبد جوان کمتر از یک دهه ا‌ست که با تولید «دورهمی» و «خندوانه» رسانه را در اختیار گرفته‌اند و با تاک‌شوها و برنامه‌های سرگرم‌کننده‌اشان، حالا بیشتر از گذشته به‌چشم می‌آیند. در این مطلب قصدمان پرداختن به سیت‌کام جدید رامبد جوان یعنی «مردم معمولی» است.

بردیا برازنده (رامبد جوان) صاحب کلینیکی به‌نام «مرکز تناسب طلایی» است. بردیا در این کلینیک به جراحی پلاستیک و عمل‌های زیبایی می‌پردازد و با خواهرش باربارا (شبنم مقدمی) و دخترخاله‌هایش که در آژانس هواپیمایی این مرکز فعالیت دارند، کار می‌کند. پسرخاله‌اش هم در بخش دیگری از این مرکز مشغول است و به‌عنوان مربی بدن‌سازی یک تیم فوتبال به‌ بیننده معرفی می‌شود.

خلاصه‌ی داستان مردم معمولی قاعدتا باید مخاطب را به ‌یاد سیت‌کام‌های موفق خارجی بیندازد زیرا با تعدد شخصیت مواجهیم و با توجه به لوکیشن ثابت و تمرکز روی دیالوگ‌نویسی، باید انتظار اثر جذاب و خنده‌داری را داشته باشیم. آیا ساخته‌ی جدید رامبد جوان در مقام تهیه‌کننده و کارگردان چنین انتظاری را برآورده می‌کند یا خیر؟ در ادامه به این موضوع خواهیم پرداخت.

دلایلی برای ندیدن سریال مردم معمولی

سریال مردم معمولی

دخترخاله‌ها از فرط کلیشه‌ای بودن غیرقابل تحمل هستند.

اگر در ابتدا بخواهیم جدی‌ترین ضعف سریال یعنی نبود یک فیلم‌نامه‌ی حساب‌شده و اصولی را بررسی کنیم باید به یک نکته‌ی مهم اشاره‌ای مختصر داشته باشیم. در زمانه‌ای که برادران قاسم‌خانی افت کرده‌اند و دیگر از متن‌های سرحال و نیش‌دار امیرمهدی ژوله و خشایار الوند فقید هم خبری نیست، باید به جوان‌ترها و قلم‌زنان امروزی میدان داد.

متأسفانه اغلب به‌جای اینکه چیدمانی قابل تحسین از شوخی‌های جان‌دار و اثرگذار در این اثر صورت گیرد، ملغمه‌ای شلوغ و همه‌رنگ مانند میدان تره‌باری آشفته به‌وقوع می‌پیوندد. رامبد جوان اصولا از اعتماد به نسل جوان خوشش می‌آید و نگارش مردم معمولی را هم به دو تن از نویسندگان کمتر شناخته‌شده سپرده است. اتفاقی که به پاشنه آشیل اصلی سریال تبدیل شده زیرا فیلم‌نامه از اساس نابود است و به‌حدی فقر ایده و کمبود سوژه در متن وجود دارد که رامبد جوان تمام آن لوس‌بازی‌های خندوانه را با کمی تغییر و دوز بالاتری از لودگی وارد مجموعه‌اش کرده است.

شاید اگر کمی کاریکاتورهای تیپیکال سریال به شخصیت نزدیک می‌شدند و شوخی‌ها مقداری جان‌دار بودند، تحمل این مجموعه ساده‌تر می‌شد اما در طول این سه قسمت که هر کدام کمتر از چهل دقیقه زمان می‌برد، لبخند زدن هم کار دشواری ا‌ست چه برسد به خندیدن. دیالوگ‌ها قصد دارند طنزی کلامی را خلق کنند که با دارا بودن رگه‌های سیاسی‌-اجتماعی توان خنداندن و در عین حال نیش‌دار بودن را توأمان داشته باشد. از آن‌طرف کارگردان با استفاده از کلیشه‌های ژانری، وابستگی به کمدی موقعیت و تکرار ناشیانه‌ی برخی مولفه‌های کمدی‌های بزن-بکوب، تلاش می‌کند جذاب به‌نظر برسد اما درصدی در این امر موفق نیست.

شخصیت‌ها در یک کلام فاجعه‌اند و روابطشان با یک‌دیگر مانند بعضی از آیتم‌های مجموعه‌ی «خنده‌بازار» است و چه بسا چند پله هم عقب‌تر باشد.

بردیا یک جراح پلاستیک میان‌سال و ثروتمند است که با برون‌گرایی‌های بی‌دلیل و اگزجره‌اش به‌نوعی نمادی از آدم‌های خودشیفته و پرمدعاست که حس می‌کنند خیلی بامزه و مهم هستند.

از آن ‌طرف زوج باربارا و ایرج (آتیلا پسیانی) هم از شدت کلیشه بودن غیرقابل تحمل‌اند. طبق معمول با زنی مواجهیم که با صدای بلند حرف می‌زند و به‌واسطه‌ی وضع مالی خوب و چرب‌زبانی‌اش، از نفوذ بالایی میان اطرافیان برخوردار است. در نقطه‌ی مقابل مردی توسری‌خور و مظلوم قرار دارد که مدام حرف‌های همسرش را تأیید می‌کند و در اوج انفعال به‌سر می‌برد.

اوج کلیشه بودن متعلق به دخترخاله‌های بردیاست. یکی‌ به‌طرز افراطی‌ آویزان است و تمام آمال و تفکراتش در مغازله با مردان و عشوه‌های بی‌دلیل خلاصه می‌شود. دیگری کمی عاقله‌مندتر به‌نظر می‌رسد اما چیز قابل ارائه‌ای ندارد و فقط برای دیگران فال می‌گیرد. کم‌سن‌ترینشان از آن دخترهای گیج و منگ است که منتظر جملات عاشقانه‌اند تا قند در دلشان آب شود و اوج شاهکار شخصیت‌پردازی مربوط به ستاره (خاطره اسدی) است که با ژست مردستیزانه و فمینیستی‌اش حال مخاطب را بد می‌کند.

نیازی به صحبت درباره‌ی نفرات دیگر نیست و اگر یک قسمت از سریال را دیده باشید قطعا می‌دانید با چه چیزی طرف هستید. تمام این توضیحات و شرح حال‌ها به‌دلیل واکاوی فیلم‌نامه صورت گرفت تا این موضوع روشن شود که تیم نویسندگان هیچ چیزی به اسم شخصیت خلق نکرده‌ و تنها به ساخت تیپ‌های گوناگون آن هم به بدترین شکل ممکن اکتفا کرده‌اند. شاید خیلی‌ها تیتراژ سریال را خلاقانه بدانند، از تم نوآرگونه‌اش لذت ببرند و حس کنند با اثری پارودیک مواجه‌اند اما این تیتراژ به‌صورت مجزا چیز خاصی ندارد و جلوه‌فروشانه به‌نظر می‌رسد.

مردم معمولی هیچ نکته‌ی مثبتی ندارد و شاید بتوان موسیقی بامداد افشار را بهترین بخش آن دانست. قطعاتی که به‌واسطه‌ی کاربلدی آهنگ‌ساز خوب از آب درآمده‌اند و با فضای شلخته و باسمه‌ای سریال تناسب دارند.

دلایلی برای دیدن سریال مردم معمولی

بعد از همه‌ی دلایلی که گفتیم هنوز دلتان می‌خواهد این سریال را ببینید؟ احتمالا بعد از یک قسمت پشیمان خواهید شد.

جمع‌بندی

مردم معمولی سریال به‌شدت ضعیف و حفره‌داری‌ است. در زمینه‌ی فیلم‌نامه با فاجعه‌ای تاریخی مواجه‌ایم که از فرط ناشی‌گری و بی‌مزگی مخاطب را پس می‌زند. شخصیت‌پردازی و فضاسازی برای این سریال یک شوخی بزرگ است و حتی لحظه‌ای هم نمی‌توان به حرکات و رفتار آدم‌های مشغول در مرکز تناسب طلایی خندید.

سیت‌کام رامبد جوان نه کمدی موقعیت است و نه کمدی سیاه آغشته به طنز کلامی. نه حرف مهم و جدی می‌زند و نه می‌تواند خنده‌دار باشد. این سریال در لوپی بزرگ گیر افتاده و تنها خودش را دست می‌اندازد و هربار بیشتر از قبل بازیچه‌ی این روند می‌شود. پیشنهاد می‌کنم اگر دلتان برای رامبد جوان تنگ شد و تمایل داشتید به تماشای اثری از این کارگردان بنشینید، همان سریال قدیمی «مسافران» را ببینید و وقت ارزشمندتان را پای چنین افتضاحی هدر ندهید.

راهنمای تماشای سریال


برچسب‌ها :
دیدگاه شما

پرسش امنیتی *-- بارگیری کد امنیتی --

۲۳ دیدگاه
  1. ASGHAR

    سیتکام؟ ، اگزجره‌اش…… لوپی بزرگ!!!!!!!!!! شاید فقط نتوان برای «پارودی» یک واژه دقیق فارسی گفت که درست بکار برده نشده…..

  2. حسبن امیدبخش

    با سلام سریال مردم معمولی نه تناه باز خورد بد بین مردم معملولی داشت بازخورد بد حتا مردم غیر معملولی هم که برای انها سریال فوق سطحی افسانه جومنک جداب بود این سریال رو رد کردن یک سوال جکونه ممکن هست کارکردان فیلم نکار که نکار جوهریان همسر رامبد بازی کرد و یک فیلم بسیار خوش ساخت بود و بک داستان متافوت از سینما ایران بود جظور میشه انقدر تنزل شما نکاه کنید شوخی های فیلم قاون مورفی هم خیلی بد بود ولی این سریال فوق افتضاع یادتان هست سریال های که مهران مدبری برای صدا سیما میساخت وقتی مردم عادی بازخورد بد نشان میدان اعتراف میکرد یا روند داستان رو عوض میکرد و اسرر عجیب فیلمو سرمایه کدار سریال شک ندارم یک شکست بود وقتی رقیب او نماوا بهترین سریال تاریخ رو هومن سیدی میسازه قورباقه بعد این اثر مقایسه کنید بعد فرق بین دو رقیب رو متوجه مبشید فیلمو مثال فوتبالی مثل تیم یبروزی هست که همه سیک هودار لمبن داره و نماوا مثل استقلال ایران با هودران خاص همیشه فرق هست بین کفیت کمیت خاص باشیم

  3. حسبن امیدبخش

    سلام با احترام سریال مردم معمولی نه تناه مناسب مردم معملوی عادی نیست بازخورد ان برای مردم غیر معملوی که حتا به سریال فوق افتضاع اقسانه جونک میکفتند سریال خوب حتا از نظر انها هم این کار فوق ضعیف هست توهین اشکار به شعور حتا مردم غیر معملوی وای به حال کسانی که کمی سینما ظنز رو شتاخت دارند ولی یک سوال دهن من رو درکیر کرده فیلم نکار ساخت رامبد جوان بود که همسرش بازیکر اصلی بود که یک فیلمنامه متافوت داشت بازی های درخشان هم فرم عالی داشت هم محتوا فیلم نکار جکونه ممکن هست کارکردان بین دو اثر انقدر متافوت بشه تنزل کنه حتا سریال ضعیف مسافران که ۱۰ سال بیش بخش شد به مراتب خیلی خیلی بهتر از این سریال بود من فکر میکنم فیلم نکار کاکردان او رامبد نبوده برای جدب تماشاکر اسم رامبد روی فیلم بوده غیر ممکن هست کارکردان بین دو اتر محتوای رمین تا اسمان فرق کرده

  4. ایرانی نگران فرهنگ

    دریغ از این همه بی فرهنگی.چه کسی به شمایی که نمی تونی چند تا واژه ی بیگانه رو به فارسی برگردونی، گفته بیای بنویسی؟هنر اینه که کسی به درستی واژگان برابر رو در زبان دیگه ای پیدا و جایگزین کنه؛نه چون شما که همون واژه ها رو میاری در پایان هم چهار تا است و بود و شد می ذاری و می گی من نویسنده ام.خوبه که نمی خواستی با این اندازه از دانش و توانایی زبانی،کتاب و چهار تا چیز ارزشمند رو به فارسی برگردونی و گرنه خواننده بیچاره می شد تا بتونه
    به چم یا به گفته ی تازیان معنی یه خط دست پیدا کنه.شما که یه زبون رو هم درست بلد نیستی، نیازی نیست،بنویسی و به گمان نادرست خودت مردم رو با جهان دانش و آگاهی آشنا کنی.کسی که می خواد پر بار بنویسه باید دست کم با همه ی بخش های یک زبان (واژگان ، دستور و…) آشنایی داشته باشه و اگر بخواد از یک زبون به زبون دیگه ای برگردونه باید کمینه با دو زبان به خوبی آشنا باشه نه اینکه دست و پا شکسته چیزایی بدونه.یک نوشته بر پایه ی زبان استواره پس نمی شه چند و چون به کارگیری زبان رو نادیده گرفت و با واژگان دست و پا شکسته، پیامی رو رسوند و تنها خود پیام رو ارجمند دونست و ابزار رسوندنش رو که همون زبانه کوچک انگاشت چرا که تا ابزار پیام رسانی خوب نباشه خود پیام هم به درستی و خوبی و اون جوری که نویسنده و فرستنده می خواد به دست خواننده نمی رسه. باز هم می پرسم چرا شما که از پس به کارگیری درست یه زبون (فارسی )بر نمیای می خوای به زور بگی من زبونای دیگه هم بلدم؟بزرگوار هیچ کس همه چیز رو نمی دونه ولی با این اندازه دانش زبانی و شناخت کم واژگان برابر، که نشانه ی کم کاری و سرسری گرفتنه خیلی رو داری و گستاخی که در اینجور جایی می نویسی و خودت رو نویسنده می دونی.این اندازه دانش زبانی و این همه پافشاری برای نوشتن دوباره ،باهم سازگار نیست.مردم گیر چها تا است و بود و شد نوشته ی شما نیستند
    شما باید برای واژگان سنگین هم به درستی برابر یابی کنید چون کسی که واژگان سنگین شما رو درنیافت از دریافت واژگان ساده هم به دیدگاه نویسنده نمی رسه و کسی هم که با واژگان سنگین و ناشناخته ی شما آشناست به دنبال اون واژگان ساده رو هم در می یابد.پس در این میان کار شما در جایگاه نویسنده چیه؟تنها خامه فرسایی؟خودت داوری کن و ببین چی درسته و چی کار باید بکنی؟ اگر دل نوشته بود کسی به شما کاری نداشت ولی اکنون که داری در چارچوبی بزرگتر و برای گروهی از مردم می نویسی باید خودت رو هم بزرگتر و تواناییت رو بیشتر کنی تا دیگه با سرزنش دیگران رو به رو نشی و پیشرفت کنی ؛اگر هم می خوای با همین فرمون بری جلو، دست از این کار بردار و نویسندگان رو بدنام و زبان رو بیش از این بازیچه ی دست خودت نکن،چرا که حافظ می فرماید: ای مگس حضرت سیمرغ نه جولانگه توست/عرض خود می بری و زحمت ما می داری.پیروز و پاینده باشید.بدرود

  5. س

    ببخشید ولی اگه تو دوست نداری نبین
    اصلا کی هستی بخوای انتقاد کنی؟
    من و خونوادم داریم میبینیم و لذت میبریم
    ناراحتی نبین خب مگه مجبوری????

  6. Sara

    به نظر من با تنفر زیادی که شما نسبت به آقای جوان دارید اگه با گفتن این کلمات و تخریب فاجعه وار این سریال که هنوز ۵ قسمت آن پخش نشده تخلیه روحی و روانی نمیشید من به شخصه آقای جوان رو پیدا کنم تحویل شما بدم تا یک تنه ایشون رو ببلعید .
    ( شاید بعضی ها تو این شرایط بد با این سریال ها شاد باشن)
    واقعا باعث تاسف که بخاطر راه دادن به جوان های تازه کار یه شخصیت بره زیر سئوال.

  7. کهنه سرباز

    یکی نیست به این مرد ناگرام جناب #رامبدجوان بگه آخه تورو چه به مردم معمولی..!؟ شما با رانت عموجان سردار که از ما بهترون هستید بفرمایید کانادا زایمان و پاسپورت…

  8. امیرحسین

    کاملا با تک تک کلماتتون موافقم . پیروز باشید

  • 1
  • 2
loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه
دسته‌بندی‌های منتخب برای شما