فیلم «سرزمین آوارهها»؛ همکاری مکدورمند با کارگردان مارول
فیلم سینمایی Nomadland (سرزمین آوارهها) اثر کلویی ژائو از مهمترین آثار امسال جشنوارههای بینالمللی، روز گذشته در جشنواره فیلم ونیز ۲۰۲۰ به نمایش درآمد و با تمجید منتقدان مواجه شد.
فیلم Nomadland درباره زنی است که اموالش را در رکود بزرگ اقتصادی از دست داده و پس از آن رهسپار سفری به سوی غرب آمریکا میشود؛ او در یک ماشین ون روزگار میگذراند.
فرانسیس مکدورمند در نقش فرن بازیگر اصلی فیلم سینمایی سرزمین آوارهها است. مکدورمند را بابت حضور در آثاری چون «فارگو» (Fargo) و «سه بیلبورد خارج از ابینگ، میزوری» (Three Billboards Outside Ebbing, Missouri) میشناسیم؛ او بابت هر دوی این نقشها برنده جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول زن شد.
کلویی ژائو کارگردان فیلم سینمایی سرزمین آوارهها یک هنرمند چینی است که با فیلم «سوارکار» (The Rider) تحسین جهانی گرفت و برای مارول فیلم سینمایی «جاودانگان» (The Eternals) را کارگردانی میکند که قرار است سال ۲۰۲۱ اکران شود.
تا لحظه نوشتن این مقاله ۱۴ نقد درباره فیلم Nomadland در وبسایت راتن تومیتوز جمعآوری شده که تمام آنها مثبت است و رضایت ۱۰۰ درصدی منتقدان از این اثر سینمایی را بازتاب میدهد.
در ادامه تعدادی از این نقدها را با هم میخوانیم.
گزیدهی نقدها و بررسیهای فیلم Nomadland
هالیوود ریپورتر / دیوید رونی
کلویی ژائو در دو فیلم اولش «ترانههایی که برادرانم به من آموختند» (Songs My Brothers Taught Me) و سوارکار نوعی رابطه معنوی را با غرب آمریکا ایجاد کرد؛ غرب با آن آسمانهای وسیع و چشماندازهای سراسر باز که همزمان که حس نوعی تنهایی دلگیر را منتقل میکند بیانگر نوعی از آزادی است.
ژائو در فیلم Nomadland برای اولین بار با یک بازیگر بزرگ و نامآشنا همکاری کرده و فرانسیس مکدورمند را برای ایفای نقش زنی با وقار مالیخولیایی هدایت میکند؛ زنی که چنان به دور از آداب مرسوم رفتار میکند که تشخیصش از یک خانهبهدوش واقعی ممکن نیست.
ایندی وایر / اریک کوهن
فیلم سرزمین آوارهها از آن دست آثاری است که میتوانست فیلم بدی از کار دربیاید. با وجود فرانسیس مکدورمند در نقش اصلی و استفاده از خانهبهدوشهای واقعی در اطراف او فیلم میتوانست به ارضای فانتزیهای سطح پایین بپردازد یا اسیر فخرفروشیهایی غیرضروری شود. اما به جای اینها کلویی ژائو با بازیگر اصلی و اطرافیان او یک ترکیب جادویی تولید کرده که قادر است اندیشههایی عمیق را در رابطه با رهاکردن جامعه به حال خود بازتاب دهد.
سرزمین آوارهها لحن پیچیده و دوگانهای دارد؛ فیلم به نوعی چشمانداز وسیع یک آمریکای فراموششده را گرامی میدارد در حالی که حسرتها و پشیمانیهای زیرپوستی مردمی که درون این فضای وسیع پرسه میزنند را هم به رسمیت میشناسد.
گرچه ممکن بود فیلم به دامن مفاهیم مبتذلی چون «زندگی همچون یک سفر نه یک مقصد» بیفتد اما فیلمنامه ظریف ژائو به شیوهای نگاشته شده که در مقابل هر نوع بیان زمخت و تصنعی مقاوم است.
گرچه سرزمین آوارهها ویژگیهای یک فیلم واقعی را حفظ میکند و فورانهای قدرتمند خشم و اندوه را با نشاندادن ناامیدی و دلسردی شخصیت اصلی درون خود نگه داشته اما روح آثار سینماگرانی چون ترنس مالیک در سبک شاعرانه فیلم پیدا است.
در عین حال که میتوان تأثیر رئالیسم خاص فیلمسازانی چون کن لوچ را در پرداخت به مسائل مربوط به طبقات فرودست و وحشت آنها از بیاطمینانی که سرمایهداری به زندگیشان تزریق کرده دید.
فراتر از همه اینها، فیلم نشان میدهد که ژائو در شالودهشکنی برداشتهای عمومی از رویای آمریکایی بسیار موفق است؛ برداشتهایی که بسیاری از شهروندان را نادیده میگیرد و از طریق افشای این نادیده انگاشتن میتوان دست به ساختارشکنی برداشتهای معمول از این رویا زد.
گاردین / پیتر بردشاو
فیلم Nomadland اثر کلودی ژائو یک فیلم بسیار برجسته است که باید آن را یک ترکیب مستند-داستانی نامید؛ ترکیبی همانند فیلم بلند قبلیاش سوارکار.
یک فیلم لطیف، دلسوزانه و همراه با پرسشگری درباره روح آمریکایی. ژائو با هنرمندی و ظرافت بازیگران غیرحرفهای را درون یک داستان تخیلی جا داده که حول محور یک زن میانسال زیرک و شاد با نقشآفرینی فرانسیس مکدورمند قرار میگیرند. بازی آرام و متواضعانه مکدورمند را میتوانیم بهترین اثر کارنامه کاری او در تمام دوران فعالیتش بنامیم.
سرزمین آوارهها به پدیده جدیدی میپردازد؛ نسل شصت تا هفتاد ساله آمریکایی که آینده اقتصادیشان با بحران مالی سال ۲۰۰۸ آسیب دید. این افراد قشر کوشایی از جامعه بودند که به دلیل فقر نه امکان بازنشستگی داشتند و نه با توجه به هزینه مسکن امکان کار کردن داشتند. به این ترتیب آنها به سوی خانهبهدوشی رانده شدند. یک قبیله جدید آمریکایی که با ونهایشان در آمریکا پرسه میزدند؛ همانجا میخوابیدند و در بارها و رستورانها به دنبال شغلهای فصلی میگشتند.
فیلم نشان میدهد که این سبک زندگی علاوه بر سختی و اندوه نوعی آرامش هم دارد؛ حتی نوعی رضایتمندی که با نبود بارهای مسئولیت خانه و اموال ایجاد میشود و از طریق آن میتوانید یک آزادی باشکوه آمریکایی را تجربه کنید.
اما در این وضعیت اگر ماشین ونتان یا بدنتان دچار مشکل شود و علائمی از فروپاشی را نشان دهد چه اتفاقی میافتد؟
ورایتی / پیتر دبروج
ژائو با شیوه غیرقضاوتگرانهاش مخاطبان را دعوت میکند تا برای خودشان تصمیم بگیرند به چه تفسیری از سبک زندگی «فرن» (شخصیت اصلی) برسند؛ سبک زندگی ویژهای که گاهی اوقات میتواند بسیار خطرناک باشد.
فرن ممکن است در ون محل زندگیاش از سرما یخ بزند، غذا و کمکهای اولیه گاهی اوقات به سختی یافت میشوند و البته که برخی رفتارهای او ممکن است نشاندهنده وجود مشکلات روانی باشند.
فیلم Nomadland فرصتی را در اختیار مخاطب قرار میدهد تا در آزادی و در عین حال سرخوردگیهای این سبک زندگی شریک شود.
فیلم حسی شبیه خیرهشدن به یک غروب طولانی و تماشایی دارد. ممکن است اهل چنین تجربهای نباشید اما اگر شما هم از آن دست افرادی باشید که روی طول موج کلودی ژائو قرار دارند باید بدانید که این اثر سینمایی همچون جواهری در زمینه همدلی و تأمل درونی است.
اگر فیلمهای جادهای یک ضعف ذاتی داشته باشند، این ضعف طبیعت اپیزودیک روایتهای آنها است اما فیلم سرزمین آوارهها این مشکل را به زیبایی حل کرده. در واقع مسیری آفریده که بیش از خطی بودن، دایرهای است و در آن شخصیتهای اثرگذار دوباره به روایت برمیگردند تا سفر فرن را به شکل عمیقتری غنی سازند.