۳۵ قاب سینمایی بینظیر که مسیر حرفهای کریستوفر نولان را تعریف میکنند
نولان به لطف همکاری با والی فیستر و هویته ون هویتما، یکی از هنرمندان پیشتاز صنعت سینما است. نولان طی دو دههی گذشته تبدیل به یکی از شجاعترین و خلاقترین هنرمندانی شده است که در سطح استودیویی فعالیت میکند. بخشی از این دستاورد ماحصل آن است که این فیلمساز همکاران مناسب خود را، والی فیستر و هویته ون هویتما، دو تصویربردار که تا به امروز پشت دوربین تمام فیلمهای نولان قرار گرفتهاند، پیدا کرده است.
فیستر به لطف فیلمهای نولان چهار مرتبه برای بتمن آغاز میکند (Batman Begins)، شوالیهی تاریکی (The Dark Knight)، پرستیژ (The Prestige) و تلقین (Inception) نامزد اسکار شده است و یک مرتبه برای فیلم تلقین آن را به دست آورده است.
هویتما هم برای دانکرک (Dunkirk) یک مرتبه نامزدی اسکار را به کارنامهی کاری خود افزوده است.
این سه مرد با هم بعضی از خاطرهانگیزترین فیلمهای هالیوود در قرن بیستویکم را رقم زدهاند.
هویته ون هویتما سال گذشته دربارهی جادوی نولان به همکار خود راجر دیکنز گفت: «بسیاری از مردم دربارهی کریس میگویند که او یک دقت مخصوص در قصهگویی دارد، اما یکی از چیزهایی که من در آغاز کار کردن با او یاد گرفتم و یکی از چیزهایی که او را به خاطرش دوست دارم، این است که او بهشدت فیلمسازی غریزی است.
او تمام نیروهایی که به ما داده میشود را درک میکند، مثل آب و هوا. مردم همیشه میگویند که شما در رابطه با آب و هوا خیلی خوش شانس هستید، اما او هرگز خوش شانس نبوده است. او فقط در هر آب و هوایی که به او داده شود، فیلمبرداری میکند.
تعداد کمی از مردم وجود دارند که بتوانند آنقدر شایسته با توجه به شرایطی که برای او به وجود میآید در خلق کردن چیزی انقدر خوب عمل کنند. او به هیچ وجه توسط چیزهایی که به نتیجه نمیرسند یا بهشدت تغییر میکنند تحت تأثیر قرار نمیگیرد یا نمیترسد.
او دربارهی چیزهایی که میخواهد عقاید محکمی دارد و به حدی از آنها مطمئن است که گاهی میتواند تبدیل به مدیری سختگیر شود.
بعد از ساخت انگاشته (Tenet) و آیندهای که حتما پر از بلاکباسترهای بیشتر خواهد بود، مجلهی ایندیوایر نگاهی به کارنامهی حرفهای نولان انداخته است و نماهایی که دیدگاه هنری او را تشریح میکنند، معرفی کرده است.
- ۳۰ کارگردان محبوب که با فیلم دومشان محبوبتر شدند
- ۱۰ فیلم برتر ریدلی اسکات؛ بیگانهها، گلادیاتورها و زنان سرکش
۱. تصادف هواپیما در انگاشته (Tenet)
گاهی اوقات آن چه باعث کمنظیر شدن یک نما میشود، چیزی است که درون آن دیده میشود، نه تلاشی که برای ساخته شدن آن صورت گرفته است. برای مثال صحنهی تصادف هواپیما در فیلم انگاشته.
فیلمنامه شامل سکانس سرقتی بود که درون یک هواپیمای بوئینگ ۷۴۷ در حال برخورد با ساختمان فرودگاه به وقوع میپیوست، پس طبیعتا نولان و تیمش یک بوئینگ ۷۴۷ واقعی را خریداری کردند تا در طی فیلمبرداری آن را منفجر کنند.
ضبط کردن لحظهی انفجار باعث شد که نولان یکی از شگقتانگیزترین نماهای کارنامهی کاری خود تا به امروز را به وجود بیاورد.
نولان دربارهی این سکانس به مجلهی توتال فیلم گفته است: «میخواستم این سکانس را با استفاده از مینیاتورها و قطعات صحنهی مصنوعی و ترکیبی از جلوههای ویژه بسازم، اما وقتی که در ویکتورویل، ایالت کالیفرنیا، به دنبال مکان فیلمبرداری میگشتیم، افراد گروه نمایشگاهی از هواپیماهای قدیمی را پیدا کردند. شروع به بررسی ارقام کردیم. معلوم شد که در واقع خریدن یک هواپیمای واقعی و اجرای واقعی این سکانس در مقابل دوربین از مینیاتورها و مسیر رایانهای بهصرفهتر است.»
۲. راه آهنها در انگاشته
فیلم ۲۰۰ میلیون دلاری نولان برپایهی یک پیچش داستانی که در آن خطوط زمانی رو به جلو و رو به عقب با هم برخورد میکنند، ساخته شده است.
به همین دلیل است که کارگردان و تصویربردار، هویته ون هویتما، با هوش بالای خود مدام در جلوههای دیداری فیلم از تصاویر دارای نیروی بصری ادامهدار استفاده میکنند.
بهترین آنها در اوایل فیلم نمایش داده میشود. یک نمای بسته از جان دیوید واشنگتن بین دو خط راه آهن. قطارها در مسیرهای مخالف در حرکتاند.
این یک پیشنمایش ساده از وقایعی است که در ادامهی فیلم قرار است رخ بدهند.
۳. دنیای معکوس در انگاشته
کریستوفر نولان در سکانسی که در آن جان دیوید واشنگتن برای نخستین بار وارد دنیای معکوس میشود به یک لحظهی نفسگیر نیاز داشت.
او این لحظه را با یک نمای دنبالکننده که در آن نیمرخ تاریک واشنگتن در مقابل رنگهای لرزان دنیای معکوس قرار میگیرند، به ثبت رساند.
اگرچه جلوهای ویژهی معکوس باعث ایجاد یکی از عوامل اصلی جذابیت این نما میشوند، اما در نهایت این تضاد رنگ و دوربین لرزان هویته ون هویتما هستند که هیبت سوررئال به هم ریختهی مخصوص را به این نما میدهند.
۴. انفجار ساختمان در انگاشته
مفهوم معکوسسازی زمان در انگاشته به نولان و تیمش اجازه داد که به تعداد زیادی از جلوههای دیداری خیرهکننده دست پیدا کنند که هیچکدام آنها شگفتانگیزتر از منفجر شدن و دوباره شکل گرفتن یک ساختمان به یک اندازه نبود.
سرپرست جلوههای ویژهی بصری فیلم انگاشته، اندرو جکسون، دربارهی این سکانس در مصاحبهای گفته است: «ما به یک نقشه رسیدیم که شامل ساختن مینیاتورهای بزرگ بود. آنها یک سوم اندازهی واقعی بودند. ما دو ساختمان ساختیم. با مقیاسهای یک سوم اندازهی حقیقی و آنها را منفجر کردیم.
یکی را از بالا منفجر کردیم و دیگری را از پایین. زاویهی دوربین را طوری تنطیم کردیم که بتوانیم آنها را به هم وصل کنیم. یک ترکیب از دو انفجار مینیاتوری جداگانه. این سکانس مثال خوبی از یکپارچگی کامل جلوههای ویژه بصری، جلوههای ویژهی میدانی و تیم هنری است که همه با هم کار میکردند تا به نتیجهی راضی کنندهای برسند. این احتمالا بزرگترین همکاری جلوههای ویژه بصری و میدانی در یک فیلم بوده است.»
۵. پس از اوجگیری در انگاشته
وقتی پای تصاویر در میان باشد، انگاشته یکی از شلوغترین فیلمهای نولان است.
در بیشتر قابها برای تأکید بر لحظههای سفر رو به جلو یا رو به عقب قهرمان، به طور پیوسته جنبش و حرکت وجود دارد.
تعجبی ندارد که صحنهی نهایی گران قیمت با حضور آرون تایلر-جانسون، جان دیوید واشنگتن و رابرت پتینسون به این اندازه تأثیرگذار است. صحنهای که یادآور فیلمسازان محبوب نولان، دیوید لین و سرجیو لئونه است.
صحنهای که به دنبال وسعت و قهوهای بودنش احساس تعلیق و فراجهانی بودن و حتی تا اندازهای آخرالزمانی به مخاطب القا میکند.
در این نقطهی فیلم است که نولان به مخاطب اجازه میدهد دوباره نفس بکشد.
۶. نگاه کردن در تعقیب (Following)
نخستین فیلم سینمایی نولان، تعقیب، در سال ۱۹۹۸ به سینماها آمد و جرمی توبالد بهعنوان نویسندهی جوانی که برای پیدا کردن ایدهی رمان بعدی خود شروع به دنبال کردن غریبهها میکند در آن نقشآفرینی کرد.
تصویربرداری فیلم را خود نولان انجام داد و تمهیدات بصری یافت که بتواند به دام افتادن قهرمان به وسیلهی وسواسهای خودش را نشان دهد.
۷. لئونارد و کاترین در یادگاری (Memento)
فیلم سال ۲۰۰۰ نولان نه تنها او را به دنیا معرفی کرد، بلکه او را با فیلمبردار محبوب خود، والی فیستر، آشنا کرد.
کسی که در دههی بعد سبک بصری نولان را به بهترین شکل اجرا کرد. تفاوت بین تصویرهای رنگی و سیاه-سفید گرفته شده در یادگاری بهخوبی تفاوت خط زمانی داستان را به نمایش میگذارد.
احتمالا برانگیزانندهترین نما، نمای لئونارد است که روی زمین کنار همسر مردهاش، کاترین، افتاده است. آغاز زندگی جدیدش در سمت چپ تصویر و پایان زندگی قبلیاش در سمت راست آن.
۸. آیینهها در یادگاری
نولان و فیستر با استفاده از آیینهها برای قاببندی و بازتاب دادن درونیات لئونارد (با بازی گای پیرس) به همان شیوهای که هیچکاک در مرد عوضی هنری فوندا را نشان میدهد، در بخشهای سیاه و سفید فیلم به شیوهای تقریبا هیچکاکی دست مییابند.
موفقیت فیلم دو هنرمند را با هم به سمت سیستم فیلمسازی استودیویی هالیوود و برادران وارنر کشاند.
۹. کوچه تاریک در بیخوابی (Insomnia)
پیش از این که نولان و فیستر با سهگانهی شوالیهی تاریکی به ترکیب رنگ آبی-خاکستری خود دست یابند، فضای کاری رنگمحور خود را سال ۲۰۰۲ در فیلم بیخوابی با بازی آل پاچینو و رابین ویلیامز به نمایش گذاشته بودند.
در نماهایی مانند این، نولان فضای سرد صحنههای آلاسکامانند خود را از طریق درجهبندی رنگها در سطح بالایی نگه میدارد، در حالی که ایزوله کردن، ترس از فضاهای تنگ و تلگرافهای منقطع سردرگمی پاچینو را برجسته میکنند.
۱۰. بروس وین در بتمن آغاز میکند (Batman Begins)
از بین تمام نماهای نزدیک سهگانهی شوالیهی تاریکی نولان، احتمالا همین نما که در اولین قسمت این سهگانه از بروس وین گرفته شده است، بهترین آنها است.
همهی آن چیزی که نیاز است دربارهی این شخصیت بدانید به بهترین شکل ممکن توسط نورپردازی جیکل و هایدگونهی فیستر بر صورت بروس، مشخص است.
بروس وینی که در مقابل یک آسمان آبی سرد قرار گرفته است.
۱۱. غار خفاشی در بتمن آغاز میکند
یکی از برانگیزانندهترین تصاویر در تمام قسمتهای سهگانهی شوالیهی تاریکی این نما است که در آن بروس وین در مقابل ترس خود از خفاشها ایستادگی میکند.
این یکی از صحنههای ادامه دار است که در آن شخصیت تبدیل به بخشی از ترس خود میشود و حالا آن را رهبری میکند.
نما به اندازهی فیلم اسطورهای و افسانهای است.
۱۲. بتمن در بتمن آغاز میکند
ترجیح نولان برای بدلکاریهای عملی به جای جلوههای ویژه حتی در صحنههای غیراکشن هم نتیجه میدهد.
بهخصوص در نماهای رفت و برگشتی مانند این که در آن فیستر بتمن را در ارتفاع و در تقابل با آسمان شهر گاتهام به تصویر میکشد.
این نمای تأثیرگذار تبدیل به یکی از نقاط قوت سه گانهی شوالیهی تاریکی نولان شد.
۱۳. زمینی پر از لامپ در پرستیژ (The Prestige)
بین فیلمهای بتمن، نولان به سراغ تریلری جادویی رفت. فیلمی که احتمالا دیده نشدهترین عنوان در کارنامهی کاری او است. زیباترین نمای نولان و فیستر زمینی نامعلوم را نشان میدهد که در آن دو شخصیت اصلی با نیمرخهای تیره توسط لامپها احاطه شدهاند. تصویری که هم تهدیدکننده است و هم آرامشبخش.
۱۴. ورود تسلا در پرستیژ
دیوید بویی در نقش تسلا یکی از بهترین ورودها را در یکی از شاتهای محبوب شخص نولان بر پردهی نقرهای میآورد. نمایی که لحظهی خروج شخصیت از طوفان الکتریکی در حال وقوع را برای اثبات قدرت ستاره بودن تسلا و بوئی بهخوبی به نمایش میگذارد. نما به طور تأثیرگذاری خط بین شخصیت و بازیگر را کمرنگ میکند، به گونهای که مخاطب را در تشخیص ابن دو متحیر میگذارد.
۱۵. جادوی سیاه در پرستیز
وقتی صحبت از نماهای پایانی ماندگار در ذهن مخاطب باشد، نولان یک استاد است و یکی از بهترینهای او نماهای پایانی پرستیژ است. در این نما از یک برهمگذاری ساده استفاده میشود تا تصویر کلاههای شعبدهباز کپیشده و زیرزمین سالن تیاتر در حال سوختن در هم آمیخته شوند تصاویری که استعارهای بصری به وسعت تمام فیلم ایجاد میکنند.
۱۶. سرقت در شوالیه تاریکی (The Dark Knight)
بهسختی میتوان یک نمای فیلم را از یک تصویر ثابت برداشت کرد. آن چیزی که نمای ابتدایی شوالیهی تاریکی را ماندگار میکند، دوربین نولان است که بهآرامی به یک سارق بانک که یک ماسک دلقک را در دست خود گرفته است نزدیک میشود. همین کنترل وحشتزای دوربین است که از همان ابتدا تنش را به بالاترین سطح خود میرساند.
۱۷. پیروزی جوکر در شوالیهی تاریکی
جوکر نولان بهیادماندنی است، نه فقط برای بازی برندهی اسکار هیث لجر، بلکه برای شیوهای که نولان در طی فیلم از این ضدقهرمان فیلم میگیرد.
نماهای پایین به بالا و نزدیک به طور مداوم برای افزایش القای احساس حضور جوکر استفاده شده است.
وصل کردن دوربین به یک ماشین پلیس پرسرعت نشان میدهد که شخصیت در راس هرم هرج و مرج قرار دارد و آن را کنترل میکند.
۱۸. عزاداری بتمن در شوالیهی تاریکی
این نما از بتمن که بر فراز ویرانهای ایستاده است و برای مرگ ریچل داوس سوگواری میکند، یکی از معرفترین نماهای سهگانهی شوالیهی تاریکی است.
فیستر برای این فیلم نامزد دریافت اسکار بهترین تصویربرداری شد.
۱۹. بتمن آبی در شوالیهی تاریکی
استفاده از رنگ درجهبندی شده و سایههای نیمرخ در این نما به اندازهای شدید است که به نظر میرسد فیستر، راجر دیکنز درونی خود را آزاد ساخته است.
از بین تمام نماهایی که بتمن را در مقابل آسمان گاتهام قرار میدهد، این نما از فیلم شوالیهی تاریکی، بیشک بهترین آنهاست.
۲۰. بتمن برمیخیزد در شوالیهی تاریکی
یکی دیگر از نماهای فوقالعادهی نولان، باز هم در شوالیهی تاریکی خود را نشان میدهد.
دوربین نولان و فیستر موتورسیکلت بتمن را که با سرعت باورنکردنی در حال خروج از تونلی تاریک و وارد شدن به نور است، دنبال میکند.
نما یکبار دیگر مهارت نولان برای نشان دادن استعارههای بصری و نمایش دنیای درونی شخصیت از طریق حرکات دوربین را نشان میدهد.
۲۱. خیابان دیوارشده در تلقین (Inception)
خط داستانی تلقین نولان را مجبور کرد تا جلوههای ویژه را در سطح جسورانهی جدیدی در آغوش بکشد، اما آنچه باعث شگفتی میشود، به همان اندازه که حاصل جلوههای ویژه است، حاصل شیوهای است که نولان و فیستر از آن چه جلوههای ویژه خوانده میشود فیلمبرداری کردهاند.
خیابانی که دور خودش جمع میشود تا دیوار تشکیل دهد، تأثیرگذار است، اما تصویر و این انتخاب که دوربین با فاصله نگه داشتهشود است که باعث میشود شگفتآور شود.
۲۲. دعوای راهرو در تلقین
نولان و گروهش در واقع راهرویی چرخان ساختند تا بتوانند این نمای شاخص فیلم تلقین را به بهترین شکل ممکن مقابل دوربین بیاورند.
قرار دادن دوربین در مقابل جوزف گوردون لویت ادراک متغیر مغز از حرکت در فضا را به نمایش میگذارد و یکی از تعیین کنندهترین لحظههای کارنامهی نولان را به وجود میآورد.
۲۳. یک شهر رویایی در تلقین
نولان در تلقین، از منظر فیلمنامه، بیش از حد احساسی نمیشود، اما در ارائهی تصاویر نفسگیر موفق عمل میکند.
این نما از دام و مال که در حال ساخت شهری آرمانی هستند همزمان نفسگیر و پیشگو است؛ این نما شخصیتهایی را به تصویر میکشد که در دنیای آرمانی خودشان هم تحلیل میروند.
۲۴. چرخش در تلقین
چرخش نهایی بدنام.
این نما یکی از پربحثترین نماهای نهایی تاریخ سینما است و نمایی است که بیشک تمام کارنامهی کاری نولان را تعریف میکند.
۲۵. تحمل کن در شوالیهی تاریکی برمیخیزد (The Dark Knight Rises)
شوالیهی تاریکی برمیخیزد با یک صحنهی شاهکار آغاز میشود که در آن بین با بازی تام هاردی در حال ربودن یک هواپیما است. صحنه در جایی به اوج خود میرسد که هواپیما در حال سقوط است و بین و دانشمند دزدیده شده از یک طناب آویزان هستند.
نولان صحنه را از بالا ضبط کرد و هنگامی که هواپیما روی زمین سقوط میکند این صحنه تبدیل به یکی از شگفتآورترین لحظههای نولان میشود.
بهخصوص اگر فیلم را از آیمکس هفتاد میلیمتری که نولان هم آن را ترجیح میدهد، ببینید.
۲۶. رقص بروس و سلینا در شوالیهی تاریکی برمیخیزد
یکی از بهترین تصمیمهای نولان در شوالیهی تاریکی برمیخیزد این بود که صحنهی آشنایی بروس وین و سلینا کایل را در حالی که آنها با هم میرقصند، در یک برداشت طولانی چرخشی به دور آنها بر پردهی نقرهای آورد.
یک حرکت دوربین هیپنوتیزمکننده که با رنگ زرد گرم تصاویر فیستر ترکیب شدهاست و باعث به وجود آمدن ارتباطی غیرقابل انکار و غیرطبیعی شده.
۲۷. سیاهچاله در شوالیهی تاریکی برمیخیزد
یکی از استعارههای بصری سهگانهی شوالیهی تاریکی حرکت شخصیتها از تاریکی به سوی روشنایی است که در واقع هدف اصلی وجود سیاهچاله در شوالیهی تاریکی برمیخیزد هم همین است.
طراحی صحنهی سیاهچاله، قسمت سوم سهگانهی شوالیهی تاریکی را تشریح میکند؛ فضای مرموزی که با تضاد تصویری درخشان فیستر بین سیاه و سفید، بیش از پیش معرف شوالیهی تاریکی برمیخیزد است.
۲۸. پیام ویدیویی در میانستارهای (Interstellar)
بهترین تصمیم بهعنوان کارگردان در میانستارهای هیچ ارتباطی با فضا ندارد!
بعد از این که یک مأموریت بهدرستی پیش نمیرود، کوپر و تیمش به سفینه بازمیگردند و درمییابند که بیستوسه سال در زمین گذشته است، در حالی که آنها فقط مدت کوتاهی بر روی کرهای اقیانوسی گذراندهاند.
کوپر مینشیند تا پیامهای ویدیویی را که از سمت فرزندانش دریافت کرده است، ببیند؛ فرزندانی که حالا بزرگ شدهاند.
نولان از شخصیتها تک برداشت فیلمبرداری میکند و بهآرامی دوربین را به کوپر که در حال فروپاشی عصبی است نزدیک میکند.
این نما تا به امروز، احساسیترین نمای کارنامهی کاری نولان است.
۲۹. سیارهی اقیانوسی در میانستارهای
طوری که نولان در میانسنارهای با اندازهها و تناسبها بازی میکند، یکی از بهترین نکات کارگردانی فیلم است.
در بین تمام نماهایی که سفینهی کوچک کوپر را در مقابل سیارهی اقیانوسی عظیمی که در آن فرود آمده است نشان میدهد، این تصویر از سفینهی فضایی که در یک سیارهی اقیانوسی پارک شده است، شاخصترین باقی میماند.
این نما وسعت صحنه را تشدید میکند. صحنهای که در ابتدا با توجه به آب حاضر در آن آشنا است، اما بهتدریج با توجه به این که نما آب را به چیزی بیپایان و پرقدرت تبدیل کرده است، ترسناک میشود.
۳۰. درون کرمچاله در میانستارهای
ساده نگه داشتن همهچیز سرمشق نولان در میانستارهای بود و در این سکانس که در آن سفینهی فضایی وارد یک کرمچاله میشود هم به کمک او آمد.
انتخاب نولان برای ثابت نگه داشتن دوربین در حالی که به پهلوی سفینه چسبیده است، یک تأثیر بصری عمیق بر بینندگان دارد و به نولان اجازه میدهد تا احساسات شحصیتهای خودش را با احساسات مخاطبان همگام کند.
۳۱. درون سیاهچاله در میانستارهای
چه دوستش داشته باشید، چه از آن متنفر باشید، میانستارهای از نولان یکی از تأثیرگذارترین طراحیهای هنری کارگردانی را تحویل سینما میدهد؛ هنگامی که کوپر وارد سیاهچاله میشود و فضا شکننده و تکرارشونده.
نولان دوست دارد که همهچیز را عملی انجام دهد، اما نماهایی مانند این اثبات میکند که او یکی از اساتید کارگردانی جلوههای ویژه هم هست.
۳۲. جنگ هوایی در دانکرک (Dunkirk)
نولان پس از جلوههای ویژهی سنگین استفاده شده در میانستارهای با بازگشت به کارهای عملی در دانکرک خودش را تطهیر کرد.
این به معنای آن است که نه تنها تمام جنگهای هوایی حقیقی بودهاند، بلکه او دوربین خود را به هواپیماها میچسبانده است تا بتواند آنها را در آسمان کارگردانی کند.
این که نولان میتواند چنین نمای هدفمندی از درون آیینه با چنین خلوصی را هنگامی که دوربین او در حال پرواز است، بگیرد، شاهدی است بر توانایی و مهارت او.
۳۳. پل در دانکرک
دلیلی وجود دارد که برادران وارنر نخستین تریلر خود برای دانکرک را با این نما از گروهی از سربازها که سرخود را پوشاندهاند و جایی برای پناه بردن ندارد به پایان رساند.
در رابطه با بصری بودن محض، دانکرک را با هیچ نمایی نمیتوان بهتر از این نما تعریف کرد که هم وسعت محیط را به نمایش میگذارد و هم مخمصهی گیر افتادن در فضای محدود شخصیتها را.
۳۴. ساحل در دانکرک
نولان و فیلمبردارش، هویتما، از شیوهی دیوید لین استفاده کردند و ساحل را به گونهای بیپیایان و خطرناک به تصویر کشیدند، اما همین نامحدود بودن است که انزوای شخصیتها را افزایش میدهد.
هویتما برای دانکرک نامزد دریافت بهترین تصویربرداری از اسکار شده بود.
۳۵. مقاومت در دانکرک
عشق نولان به نماهای پایانی استعارهای، یکبار دیگر در دانکرک هم بهخوبی به او کمک میکند.
نمایی قدرتمند که هواپیمای خلبان فریر را در حال سوختن در آتش نشان میدهد.
فریر در حال به اسارت گرفته شدن توسط سربازهای آلمانی است و پیش از این برای جلوگیری از دزدیده شدن اطلاعات، هواپیمای خود را نابود کرده است.
یک عمل قهرمانانه که نولان و هویتما در یک قاب درخشان و پرافتخار آن را به تصویر کشیدهاند.
منیع: Indiewire
Nolan = Overrated
You = imbecile
هیتر های نولان نمیدونن چه چیزهایی رو از دست دادند
فیلم تلقین، میانستارهای و تنت و
فوقالعاده بودن ????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????