فیلم حرکت ناگهانی ممنوع؛ سفر نوستالژیک جنایی به دهه ۱۹۵۰
فیلم سینمایی «حرکت ناگهانی ممنوع» یک درام جنایی به کارگردانی استیون سودربرگ است. فیلم بازیگران شناختهشدهای همچون دان چیدل، بنیسیو دل تورو، ایمی سایمتز و مت دیمون را به خدمت گرفته و یک داستان جنایی پرپیچوخم را روایت میکند.
حرکت ناگهانی ممنوع اولینبار اواخر خردادماه در جشنواره فیلم ترایبکا به نمایش درآمد و با توجه به اینکه محصول استودیوی برادران وارنر است، ۱۰ تیرماه از طریق شبکه HBO مکس پخش شد.
داستان فیلم که توسط اد سولومون (نویسندهی مردان سیاهپوش) به رشتهی تحریر درآمده، داستان دو خلافکار را روایت میکند که با پیشنهادی وسوسهبرانگیز برای یک عملیات سرقت نسبتا ساده اجیر میشوند. هنگامی که عملیات طبق انتظار پیش نمیرود، این دو خود دست به کار میشوند تا دریابند چه کسانی به چه هدفی پشت استخدام آنها و اجرای این سرقت بودهاند.
استیون سودربرگ کارگردان فیلم خود ویرایش و فیلمبرداری اثر را هم برعهده داشته. سودربرگ از چهرههای شاخص سینمای آمریکا است که جوایز معتبر متعددی از جمله نخل طلای جشنواره فیلم کن (برای فیلم سکس، دروغ و نوار ویدیویی) و جایزه اسکار بهترین کارگردانی (برای فیلم قاچاق) را در کارنامه دارد. او در عین حال با ساختن سهگانه اوشن (یازده یار اوشن، دوازده یار اوشن، سیزده یار اوشن) به شهرت بیشتر رسید و نشان داد به کمدیهای جنایی هم علاقهمند است.
نگاه منتقدان به فیلم سینمایی حرکت ناگهانی ممنوع مثبت بوده و قالب نقدها رضایت آنها را از فیلم بازتاب دادهاند. از مجموع ۳۷ نقدی که در وبسایت راتن تومیتوز درباره فیلم جمعآوری شده ۸۶ درصد نقدها مثبت بودهاند و از ۲۱ نقد گردآوریشده در وبسایت متاکریتیک ۱۶ نقد مثبت و ۵ نقد میانه بودهاند؛ مجموع امتیازات این ۲۱ نقد نمره متای ۷۵ از ۱۰۰ را برای فیلم به ثبت رسانده است.
بیشتر نقدها تأکید کردهاند که فیلم به آثار جنایی دهه ۱۹۵۰ شباهت دارد و به نوعی قصد زنده کردن فضای آن نوع فیلمها را دارد. در عین حال بازگشت سودربرگ به سینمای جنایی هم نوعی بازگشت به بعضی از آثار قدیمیتر خود این فیلمساز به ویژه در دهه ۱۹۹۰ ارزیابی شده است. تقریبا عموما منتقدان حتی آن دسته که فیلم را نپسندیدهاند تماشای آن را سرگرمکننده دانستهاند اما تفاوت اینجاست که هواداران فیلم علاوه بر سرگرمکنندگی و لذت تماشای اولیه فیلم آن را تأثیرگذار و خلاقانه هم میدانند در حالی که مخالفان فیلم که کمتعدادترند آن را فیلمی با تأثیرات بسیار زودگذر و فاقد عمق ارزیابی کردهاند.
در ادامه متن به مرور بخشهایی از چندین نقد نوشته شده درباره جدیدترین فیلم جنایی استیون سودربرگ میپردازیم.
پلی لیست – جیسون بیلی
امتیاز: ۹۱ از ۱۰۰
سودربرگ دوباره سری به ژانر محبوبش یعنی ژانر جنایی زده. شاید حتی بتوان این اثر را یک فیلم سرقت در نظر گرفت (در ادامهی آثاری چون مجموعهی اوشن و لوگان خوششانس). اما با این وجود دقیقتر است که این فیلم را در ادامه سنت فیلمهای جنایی دهه ۱۹۵۰ همچون «جنگل آسفالت» و «کشتن» قرار دهیم.
البته برخلاف مجموعهی اوشن و آثار مانند آن، این بار سرقت مقصد روایت نیست؛ حرکت ناگهانی ممنوع از آن دست آثاری است که حتی اگر در فرایند سرقتشان همهچیز طبق برنامه هم پیش برود تمرکزشان روی گرهگشاییهای پس از سرقت باقی میماند؛ اینکه چطور خلافکاران نمیتوانند از شر تبعات ماجرا رها شوند.
با این اوصاف (نزدیکی فیلم به آثار دهه ۱۹۵۰) منطقی است که اد سولومون داستان فیلم را طی سال ۱۹۵۴ روایت میکند. سودربرگ به سبک همیشگیاش ابعاد مختلف ماجرا را سریع و کامل شفاف نمیکند بلکه شرایطی ایجاد میکند که ما هم پا به پای شخصیتهای فیلم از ماجرا سر دربیاوریم.
اول صبح سه سارق وارد خانه مت ورتز (با بازی دیوید هاربر) و خانوادهاش میشوند؛ صحنه به شکل تعمدی بسیار ساکت نمایش داده شده طوری که وقتی رونالد از پسر خانواده سؤال میپرسد که برای صبحانه چه میل دارد میشود صدای آواز پرندگان را شنید. مت ورتز (پدر خانواده) باید یک پاکت اسرارآمیز را از گاوصندوق رییسش برای سارقان بیاورد، اگر این کار با موفقیت انجام شود خانواده او آسیب نخواهند دید. عملیات ظاهرا ساده به نظر میرسد اما در واقعیت ماجرا اصلا ساده نیست.
آنچه در ادامه رخ میدهد مجموعه سرگیجهآوری است از بلوفها، دام پهنکردنها، ناروزدنها و مکگافینها. به نظر میرسد پیچیدگی طرح داستانی کمی فیلم را تحت الشعاع خود قرار داده و بویژه باعث مبهمشدنش در اواسط تماشای آن میشود اما نهایتا به اجبار همهچیز در قالبی متمرکزتر ارائه میشود.
اسکریندیلی – تیم گریرسون
امتیاز: ۸۰ از ۱۰۰
بهتر است زیاد توجهامان را صرف هزارتوی پیچیده طرح داستانی جدیدترین اثر استیون سودربرگ نکنیم؛ هزارتویی که یک داستان سرقت به ظاهر سرراست را به یک فیلم نوار برانگیزانندهی پرگره و پر از مکگافین و خیانت تبدیل کرده.
این فیلم برخلاف فیلمهای مجموعه اوشن لحن تیرهتری دارد و زیر پوست داستانش که با اعتمادبهنفس در دیترویت دهه ۱۹۵۰ روایت میشود، نوعی تفسیر اجتماعی خاص جاری است. فیلم بیشک طرح داستانی خود را بیش از حد لازم گسترش میدهد اما در عین حال مخاطب خود را حفظ میکند و نمیتوان در میانه راه از تماشاکردنش دست کشید.
حرکت ناگهانی ممنوع یک پروژه متمایز و متفاوت است از سوی فیلمسازی که با ژانرها بازی میکند و از دل این سرگیجه ترکیب ژانرها به دنبال کشف شکلی جدید است.
این تریلر که بهتدریج تأثیر خود را روی مخاطب میگذارد لذت تند و سرزنده فیلمی چون یازده یار اوشن را ارایه نمیکند اما با این حال احتمالا طرفداران این ژانر باید ادای دین اثر را به درامهای جنایی دهه ۱۹۵۰ بستایند؛ درامهایی که مخاطب را در فضای دمدمیمزاج و طرح داستانی پیچیدهاشان غرق میکردند.
همانطور که دربارهی تعداد دیگری از آثار اخیر سودربرگ هم صادق است فیلم جدید او هم تحت تأثیر شیطنتهای خاصش قرار گرفته؛ شیطنتهایی که گاهی جنبه محدودکننده و گاهی تعالیبخش دارند.
شیوهی طراحی صحنه فیلم شهر دیترویت را از طریق نمایش رستورانهای چرک و سطحپایین در برابر سروظاهر شیک و مد روز مدیران، مملو از تنشهای نژادی و نابرابریهای اقتصادی تصویر کرده. سودربرگ با بهرهجستن از لنزهای قدیمی تلاش کرده روح جهانی از یادرفته را احضار کند و با استفاده از زوایای کج اغراقآمیز و پرسپکتیو چشمماهی (Fisheye) بر فحوای ملودراماتیک اثر تأکید میکند.
در نگاهی کلی سبک بصری مشهود و ملموس به کارگرفته شده همزمان که تأثیرگذار از کار درآمده میتواند موجب ایجاد فاصله شود چرا که کارگردان گاهی اوقات نمایش ظرافتهای شخصیتی را به نفع ترسیم محیطی چندلایه کنار میگذارد.
هالیوود ریپورتر – دیوید رونی
امتیاز: ۸۰ از ۱۰۰
در ریتم جازمانند و کیفیت عالی بصری این فیلم سینمایی نوعی حالت خلسه مجلل نهفته است که کارگردان را به زمین حاصلخیز خود یعنی فیلم چند دهه قبلش «خارج از دید» (Out of Sight) بازمیگرداند. در عین حال پژواکهایی از چندین اثر دیگر سودربرگ همچون یازده یار اوشن، لوگان خوششانس و لایمی در این اثر به گوش میرسد.
تماشای فیلم حرکت ناگهانی ممنوع چیزی شبیه تماشای حکاکی و شیارانداختن یک کارگردان کارکشته روی مجموعه مواد فیلمنامه پرپیچوخمی است که داستانش توسط اد سولومون نوشته شده. البته در نهایت به نظر میرسد جمع تکههای فیلم نتوانسته کلی بسازد که از تمام این تکهها بهتر و فراتر باشد.
فیلم در پسزمینه خود ایدههایی را مربوط به نوسازی شهری دیترویت پرورش میدهد؛ نوسازی شهری که یکی از شخصیتهای فیلم آن را حذف سیاهان مینامد. این ایدههای پسزمینه نسبت به حوزههای دیگر فیلمنامه پردازشی کمتر رضایتبخش دارند اما این نکته هم باعث نمیشود فیلم سرگرمکنندگی و طراوتش را از دست بدهد.
بخش ابتدایی فیلم با حداقلی از توضیحات به پایان میرسد و ما را وادار میکند همپای باقی شخصیتها درون ذهنمان به حل معما بپردازیم. این بخش از فیلم به سرعت طرحی کلی از تنش درون خانواده طبقهمتوسطی ورتز تصویر میکند. این بخش در عین حال برای ایمی سایمتز خوراک مناسبی فراهم میکند تا در میان گروهی از بازیگران با شخصیتپردازیهای نافذ و تأثیرگذار، خودی نشان دهد و تواناییهایش را به رخ بکشد. در حالی که خلافکاران اسلحه را به سوی مری (با بازی سایمتز) نشانه رفتهاند و از او میخواهند عادی و درست مثل یک دوشنبه صبح معمولی رفتار کند، این بازیگر موفق میشود ترکیب و توازن ایدئالی میان ترس از جان خود و فرزندانش و تردید درباره اینکه احتمالا روابط پنهانی همسرش باعث این تبعات شده، ایجاد کند.
ایندیوایر – اریک کوهن
امتیاز: ۶۷ از ۱۰۰
تقریبا هر یک از شخصیتهای فیلم حرکت ناگهانی ممنوع به نوعی خود را با سیر و سفر درونی فیلم آمیختهاند. دیوید هاربر در نقش مت ورتز با شیوه بازیاش، با ترکیب نگاههای عبوس و در عین حال عدم اطمینان درونی دیوانهوارش سایههایی از فیلیپ سیمور هافمن را به یاد میآورد. ری لیوتا در نقش فرانک کاپلی چنان با خشم عتاب و خطاب میکند که انتظار داریم هر لحظه دود از سرش بلند شود. اما در نهایت جاذبه مرکزی فیلم متکی به بنیسیو دل تورو است؛ او با انرژی خیرهکننده و بازی تأثیرگذارش در کنار دان چیدل که مدام با چشمهای حیران بلاهت جاری در لحظه لحظه فیلم را شاهد است نیروی اصلی تیم قدرتمند بازیگری این اثر سینماییاند.
حرکت ناگهانی ممنوع به این دلیل راضیکننده است که موفق شده پوچی تقلاکردن و تلاش برای نتیجهگرفتن از سیستمی کاملا غرق در فساد را نشان دهد؛ سیستمی که در آن هیچ فردی قادر نیست از سیطرهی تشکیلات و سازمانهای فاسد فرار کند.
ممکن است بعضی فیلمسازان تصمیم بگیرند چنین نکتهای را در قالب استعارهها و نمادهای گلدرشت و گزافهگوییهای آموزشی به خورد مخاطب خود بدهند اما فیلم سودربرگ به درستی فرض را بر این گذاشته که مخاطب برای آموزش درس تاریخ به سالن سینما نمیرود در نتیجه چنین مفاهیمی را به شکل دیگر و در لایهای دیگر مطرح کرده است.
ورایتی – اوون گلایبرمن
امتیاز: ۶۰ از ۱۰۰
استیون سودربرگ فیلمسازی با کارنامه کاری متنوع است (هرگز نمیشود دانست او در قدم بعدی به کدام سو حرکت میکند) اما اگر نگاهی به ۳۰ فیلم بلند داستانیاش بیاندازیم خواهیم دید که سهم قابل توجهی از این آثار تریلرهای کلاسیک یا آثار تحت تأثیر فیلم نوآر بودهاند که با تعلیقهای نفسگیر عجیناند.
آخرین اثر این فیلمساز رابطه مذکور را به شکلی عیانتر نمایان میکند. یک تریلر جنایی بسیار صریح و چندشاخه که در شهر دیترویت سال ۱۹۵۴ جریان دارد؛ زمانی که اختلافات نژادی نگرشهای بسیار افراطی را ایجاد کردهاند. سودربرگ از ظواهر این دوره تاریخی استفاده کاملی میبرد؛ ماشینهایی پرانحنا، لباسهای شیک و کمی گشاد، معماری ظریف آجری و همه آنچه سطوح ظاهرا معصومانه دهه ۱۹۵۰ به حساب میآمدند که حال در مییابیم گویا برای پنهانکردن فساد طراحی شده بودند. فیلمی که در آن همه به همه خیانت میکنند و هر کس دیگری را دور میزند.
حرکت ناگهانی ممنوع یک اثر جاهطلبانه، پرانرژی، پرگره و یک فیلم نوآر مدرن است که درون سنت آثاری چون «شیطان در لباس آبی» (Devil in a Blue Dress) به کارگردانی کارل فرانکلین و خارج از دید ساخته خود سودربرگ ساخته شده است.
سودربرگ که خود فیلم را تدوین و فیلمبرداری کرده با تبحر و از طریق زوایای کج و معوج دوربین و حال و هوای بدبینانه و پرخشونت درون فیلم، فضای سرشار از بیاخلاقی اثر را شکل داده است. فیلمی هوشمندانه که به شکل خونسردانهای همراه با شرارتی درونی است. شما را وادار به حدسزدن مداوم میکند و در لذت فیلمسازی شریک میشوید.
با همه اینها درست هنگامی که خیانتها و بدکاریهای به هم پیوسته فیلم در نقطه انفجار قرار میگیرند احساس میکنید وقایع دیگر آن قدرت و طراوت را ندارند و پژمردهاند. البته سودربرگ هیچ حرکت غلط واضحی ندارد اما طرح داستانی هنگام سقوط و جزادادن به شخصیتها آن استحکام لازم را ندارد.
در واقع بیشتر به نظر میآید که داریم پازل بزرگ و کمی غیرعینی از فساد را تماشا میکنیم. در نهایت مشخص میشود که فیلم از نظر موضوعی داستان بزرگتری هم دارد که اگرچه حضورش در دقایق پایانی منصفانه است اما همزمان به نظر میرسد فیلم از این تئوری توطئه مربوط به شرکتهای بزرگ که در پایان رو میکند زیاده از حد راضی و خشنود شده. شما به عنوان مخاطب این بخش را میبینید و با خود فکر میکنید؛ قبلا هم عین همین را دیدهایم، بارها.
فیلم با وجود همه بخشهای لذتبخشش قادر نیست این محتواهای تکراری را در قالبی تازه و نو ارایه دهد.
نیویورکر – ریچارد برودی
امتیاز: ۵۰ از ۱۰۰
فیلم جدید استیون سودربرگ هم مثل فیلم جدید فوقالعاده جنیکسا براوو یعنی «زولا» (Zola)، داستان یک سیاهپوست را روایت میکند که توسط یک سفیدپوست به یک نقشه خطرناک مجرمانه وارد میشود و مانند فیلم براوو سودربرگ هم تلاش کرده اثر خود را با نوعی سبکپردازی متمایز جلوی دوربین ببرد.
در حالی که زولا خاصیتی افشاگرانه و نوآورانه دارد فیلم حرکت ناگهانی ممنوع به نسخهای تکراری از آثار قدیمیتر شبیه است؛ یک تلاش پرزحمت برای احیای ژانر همراه با الهامگیری در سبک که با همه لذت زودگذرش تنها خاصیتی تجملاتی و زینتی دارد بدون آنکه قادر باشد تصویرسازی واقعی دوبارهای از ژانر داشته باشد و موضوعات جدی مورد بحث درون فیلم هم فقط در حد تمهیداتی برای پیشبرد طرح داستانی به کار گرفته شدهاند و نه بیشتر.
به هر حال فیلم سینمایی حرکت ناگهانی ممنوع را نمیشود فیلمی در نظر گرفت که دیدنش لذتبخش و سرگرمکننده نیست اما فیلم ابدا اثری اساسی و قابل توجه هم نیست. بیشتر نوعی سفر نوستالژیک سینمایی است و انگار مخاطبی را هدف قرار داده که دوست دارد سودربرگ به حال و هوای فیلمهای دهه نودش بازگردد و منتقدانی را هدف قرار داده که همیشه بابت از بینرفتن درامهای با بودجه متوسط که استودیوها پیشتر به ساختش علاقهمند بودند ابراز تأسف میکنند.