سختترین فیلمهای تاریخ سینما؛ ۲۰ فیلم که به کابوس تبدیل شدند
فیلم ساختن کار آسانی نیست. گاهی برای ساختن یک فیلم عالی باید از جهنم عبور کنید. در این مورد اگر شک دارید میتوانید از رابرت پتینسون بپرسید. پتینسون سر فیلمبرداری “فانوس دریایی” آن قدر درون نقشش فرو رفته بود که نزدیک بود یک مشت به صورت رابرت اگرز، کارگردان فیلم حواله کند. یا مثلا میتوانید به چهره دیکاپریو در «از گور بازگشته» نگاه کنید، بدبختی در چشمهایش موج میزند. البته هم پتینسون و اگرز و هم دیکاپریو و ایناریتو میتوانند خوشحال باشند چون تحمل این همه سختی بیهوده نبود آثار موفقی ساختند. همین اتفاق برای «تایتانیک» و «آروارهها» هم افتاد اما نتیجه همیشه اینقدر موفقیت آمیز نیست. سر صحنه فیلم کار کردن از نگاه بعضیها مثل بهشت است. اما فیلمهای زیر بهتان ثابت میکند اگر یک سری اتفاقات خیلی خاص بیافتد همه چیز میتواند به یک جهنم تمام عیار تبدیل شود.
۱. دروازه بهشت (Heaven’s Gate)
- کارگردان: مایکل چیمینو
- محصول: 1980
همه اتفاقاتِ تولید مشهور «دروازه بهشت» به خوبی مستند شده، تصمیمات مایکل چیمینو برای برداشتهای چند باره از هر صحنه نه تنها بودجه را به شدت بالا برد بلکه باعث ناراحتی و آشفتگی بازیگران شده بود. طبق گفته برد دوریف، اکثر صحنههای«دروازه بهشت» با ۳۲ تا ۶۰ برداشت فیلمبرداری شده. چیمینو همچنین تصمیم گرفته بود تعداد سیاهی لشکرها و بدلکارها کم باشند و همین نکته هم باعث خطرناک شدن فیلمبرداری برای بازیگرها شد. بازیگرها در انجام بدلکاریهاشان نقش زیادی داشتند. لس گاسپایِ روزنامهنگار که به عنوان یکی از بازیگران فرعی انتخاب شده بود دربارهی یکی از صحنههای نبرد فیلم مینویسد: «به دلیل عجله دیوانهواری که بر پروژه حاکم بود، همینطور تعداد برداشتهای زیاد بسیاری مجروح شدند.بیشتر سیاهی لشکرها، با اسب ها برخورد میکردند و به سمت زمینهای گلآلود پرتاب میشدند. یکی از بازیگرها هر دو پایش توسط اسبها لگد شد. چندین نفر از واگنها به بیرون پرت شدند.»
۲. مردهی شرور (The Evil Dead)
- کارگردان: سم ریمی
- محصول: ۱۹۸۱
تولید فیلم ترسناک کم هزینهی سم ریمی خودش تبدیل شده بود به یک فیلم ترسناک تمام عیار. مثلا پاهای الن سندویز بازیگر فیلم هنگام اجرای صحنهای شبانه در سرمای منجمدکننده، در حالی که چیزی به جز لباس شب یه تن نداشت خرد و خاکشر شد و در نهایت بازیگری را کنار گذاشت. خود ریمی دربارهی فیلمبرداری سخت «مرده شرور»، در کتاب «همراه مرده شرور» توضیح میدهد:«هرگز در زندگیام اینقدر سخت کار نکردهام، هوا بسیار سرد بود. بعد از اینکه تیم فیلو (فیلمبردار) از پروژه جدا شد مجبور شدم خودم دوربین را به کار بیندازم. خودم دستیار خودم بودم و دوبین ها را هم خودم بارگذاری میکردم.
همچنین مجبور بودم بروس کمپبل را هم خودم خونی کنم. دستانم تا آرنج شربت بود که متوجه میشدم باید فیلم دوربین را عوض کنم یا باید لنزها را تعویض کنم. بنابراین مجبور بودم خون مصنوعی را از روی دستانم بشویم. هوا خیلی سرد بود و هیچ وسیله گرمایشیای نداشتیم. تنها چیزی که داشتیم یک قهوه ساز بود، پر از قهوه، نه آب. بنابراین مجبور میشدم قهوه داغ روی دستانم بریزم تا هم شربت پاک شود و هم دستهایم را آن قدر گرم کنم که بتوانم دوربینهای شانزده میلی متری را بارگذاری کنم. تجربه بسیار طاقت فرسایی بود. حالا که بهش فکر میکنم باید روزها مرخصی میگرفتیم، باید استراحت میکردیم. اما کار به جایی رسید که برای چندین ماه روزی هجده ساعت بدون وقفه کار کنیم.»
۳. اینک آخرالزمان (Apocalypse Now)
- کارگردان: فرانسس فورد کاپولا
- محصول: ۱۹۷۹
تولید جهنمی حماسه جنگ فرانسیس فورد کوپولا در ویتنام، «اینک آخرالزمان» به قدری طاقت فرسا بود که یک مستند جداگانه برایش ساختند؛ «قلبهای تاریکی: آخرالزمان یک فیلمساز». کاپولا این فیلم را در فیلیپین فیلمبرداری کرد، جایی که آب و هوای شدید صحنهها را نابود میکرد و بودجه را به شکل ترسناکی افزایش میداد. مشهور است که کارگردان با مارلون براندو درگیر شد. دلیل درگیری هم این بود که براندو دیالوگهایش را فراموش میکرد. کاپولا حتی تلاش کرد براندو را اخراج کند، به این خاطر که بیش از حد برای نقشش چاق شده بود. مارتین شین، بازیگر نقش اصلی فیلم در حین تولید دچار بحران روحی روانی شدیدی شد و سکتهی قلبیاش تا حد مرگ او را برد. این اتفاق نزدیک بود همهی تولید را متوقف کند.
۴.از گور بازگشته (The Revenant)
- کارگردان: آلخاندرو گونزالس ایناریتو
- محصول: ۲۰۱۵
آلخاندرو ایناریتو اصرار داشت که فیلم از «گور بازگشته» را به ترتیب زمانی داستان و با حداکثر نور طبیعی فیلمبرداری کند، در نتیجه برنامهی تولید دشواری ایجاد میشود که بسته به وضعیت جوی و نور هر لحظه امکان توقف دارد. عوامل باید راکورد و پیوستگی نور و وضعیت جوی را حفظ میکردند. از طرفی سر صحنه اغلب دما به زیر صفر کاهش پیدا میکرد. ایناریتو دربارهی این مساله میگوید: در کالگاری (منطقهی فیلمبرداری) گاهی هوا در روز هفت بار تغییر میکرد. بدترین جایی است که یک تهیهکننده برای فیلمبرداری میتواند پیدا کند. اما بکر و و از نظر بصری بینظیر است. به همین خاطر ما انتخاب دیگری نداشتیم.» ایناریتو اعتراف کرده که هم خودش و هم بازیگران و عواملش در حین ساخت فیلم از جایی به بعد کمی دیوانه شدند.
۵. راپا نوئی(Rapa Nui)
- کارگردان: کوین رینولدز
- محصول: ۱۹۹۴
کوین رینولدز پس از کارگردانی “رابین هود: شاهزاده دزدها” که هم در گیشه موفق بود و هم واکنشهای خوبی از منتقدان گرفت به سراغ پروژهی جاهطلبانهاش رفت. او بعدها دربارهی فیلمی که بر اساس افسانههای جزیره ایستر شیلی ساخته شد به دن آو گیک گفت: «این احتمالاً سختترین فیلمی است که تاکنون کار کردهام. دلیلش هم دور افتاده بودن مکان فیلمبرداری بود. انگار داشتیم فیلمی از ورنر هرتزوگ میساختیم.» رینولدز تصمیم گرفت که در خود جزیره فیلم را بسازد، اما ساخت یک فیلم سینمایی در جزیرهای دور افتاده چالشهای شدیدی داشت. او دربارهی این مساله توضیح میدهد:«هفته ای یک پرواز داشتیم، و بعضی اوقات حتی غذا هم کم میآوردیم. با مشلاتی از این قبیل روبرو بودیم، شرایط بسیار بد بود.» راپانوئی که توسط برادران وارنر پخش شد با فروش ۳۰۵ میلیون دلاری به نسبت بودجه ۲۰ میلیون دلاریاش به عنوان یکی از بمبهای باکس آفیس شناخته میشود.
۶.دنیای آب (Waterworld)
- کارگردان: کوین رینولدز
- محصول: ۱۹۹۵
کار کوین رینولدز وقتی که تصمیم گرفت بعد از «راپا نوئی» «دنیای آب» را بسازد به هیچ وجه سادهتر نشد. این فیلم به معنای همکاری دوباره بین کارگردان و کوین کاستنر، ستاره «رابین هود: شاهزاده دزدها» بود . بودجهی ۱۰۰ میلیون دلاری یونیورسال برای این فیلم در آن زمان رکورد محسوب میشد، اما فیلمبرداری فیلم در مخازن آب سواحل هاوایی به این راحتیها نبود. پس از تخریب مجموعه توسط طوفان نزدیک به ۷۵ میلیون دلار به بودجه اضافه شد. سپس کاستنر چندین بار اسیب دید. دو بدلکار و چند بازیگر دیگر هم دچار جراحت نیش عروس دریایی شدند.
رینولدز به دن آو گیک در این باره گفت: «از نظر اجرایی انجام چنین کاری دیوانهکننده بود.» هر روز با کلی سیاهی لشگر باید روی آبسنگهای مرجانی فیلمبرداری میکردیم، افراد از خشکی سوار قایق میشدند و به محل فیلمبرداری میرسیدند. بنابراین به صدها نفر پیش از اینکه سوار قایق شوند باید لباس بپوشانید، سوار قایقشان کنید به آبسنگها برسی همه را در موقعیت فیلمبرداری قرار بدهی و بعد زمان ناهار برسد همه را برگردانی به خشکی.»
۷.ورطه (The Abyss)
- کارگردان: جیمز کامرون
- محصول: ۱۹۸۹
فیلمسازی با جیمز کامرون عموما به معنای تحمل شکنجه است. برای «ورطه» مخزن آب عظیمی برای فیلمبرداری از سکانسهای زیر آب ایجاد شد و نیاز بود که بازیگران فیلم یعنی اد هریس، مری الیزابت مسترانتونیو و مایکل بین روزهای طولانی و طاقت فرسای فیلمبرداری را تحمل کنند. (طبق گفتهها هفتهای هفتاد ساعت) یکی از خطرات مهم فیلمبرداری کاهش ناگهانی فشار برای بازیگرها بود. گفته میشود ماسترانتونیو سر صحنه از فرط فشار فیلمبرداری دچار شکست روحی و روانی شد. همین طور در طول یک برداشت کلاه ایمنی هریس پر از آب شد. خود کامرون درباره فیلم اعتراف کرده:«من میدانستم که تولید فیلم سخت خواهد بود. اما حتی من هم نمیدانستم که چقدر. هرگز نمیخواهم دوباره چنین چیزی را تجربه کنم.»
۸.بیگانه ۳ (Alien 3)
- کارگردان: دیوید فینچر
- محصول: ۱۹۹۲
تجربه ساخت فیلم «بیگانه ۳» برای دیوید فینچر چنان طاقت فرسا بود که مدتها است قصد دارد نام خود را از کارگردانی فیلم حذف کند. فینچر اولین کارگردانی بود که جایگزین وینسنت وارد شد. استودیو به فینچر اجازه نمیداد. سلیقهی شخصیاش را وارد فیلم کند، از طرفی فیلمنامه هم در حین فیلمبرداری نوشته و حتی بازنویسی میشد که دستهای فینچر را بیش از پیش بسته بود. استودیو از نزدیک فیلمبرداری «بیگانه ۳» را دنبال میکرد تا اطمینان حاصل کند فیلم متناسب با قسمتهای قبلی، یعنی «بیگانه» و «بیگانگان» است. فیلمهایی که به ترنیب توسط ریدلی اسکات و جیمز کامرون ساخته شدند. در نتیجه بسیاری از ایدههای فینچر ساقط شد. خود فینچر دربارهِ فیلمش میگوید: «هیچ کس بیشتر از من از آن متنفر نبود. تا همین امروز، هیچ کس بیشتر از من از آن متنفر نیست.»
۹.تایتانیک (Titanic)
- کارگردان: جیمز کامرون
- محصول: ۱۹۹۷
زمانی که قصد دارید بزرگترین فیلم تمام دورانها را بسازید منطقی است که کمی دیوانهبازی در بیاورید. مشابه «ورطه»، اینجا هم بازیگران مجبور بودند مدت زیادی را در مخازن آب سرد بگذرانند و در نهایت بسیاریشان به آنفولانزا مبتلا شدند. کامرون به علت سر به فلک کشیدن بودجه و تاخیر ۱۳۸ روزه تولید مدام با استودیو جنگ و دعوا داشت. نویسنده تایمز، کریستوفر گادوین، کارگردان را سر صحنه فیلم این طور توضیف میکند:« دادهای ۳۰۰ دسیبلی، یک بلندگو بزرگ، با یک کاپیتان بلای امروزی طرفید که بیسیم در دست دارد، با جرثقیل ۱۶۲ فوتی سر وقتتان میرسد و سرتان داد میزند. نفرتها از جیمز کامرون آن قدر زیاد بود که در مرحلهای از تولید یکی از عوامل عصبانی فیلم داروی توهمزا در بخشی از غذا ریخت. هم بخشی که مطمئن بود جیمز کامرون هم از آن میخورد. نزدیک به پنجاه نفر مصموم شدند و به بیمارستان رفتند.
۱۰.بازماندگان (Deliverance)
- کارگردان: جان بورمن
- محصول: ۱۹۷۲
تولید بازماندگان پر از داستانهای ترسناک است، فقط یکیاش شامل زد و خورد کامل بین کارگردان، جان بورمن و فیلمنامهنویس، جیمز دیکی است. نکته نگرانکنندهتر تصمیم بورمن بود که ترجیح میداد بازیگرها بدلکاریهاشان را خودشان انجام دهند و این تصمیم با توجه به صحنههای خطرناکی که وجود داشت کار عقلانیای به نظر نمیآمد. برت رینولدز بازیگر فیلم یک بار گفته بود که بورمن به ترتیب خط داستانی فیلمبرداری میکند چرا که اگر یکی از بازیگرهایش مرد بتواند تولید را ادامه دهد. برای مثال در یکی از صحنههارینولدز در حین قایق سواری به یک آبشار میرسد. آبشاری که در نهایت باعث میشود یکی از استخوانهایش بشکند. جان وویت به گونهای دیگر زندگیاش را به خطر انداخت. او در یک صحنه بدون سیم مهار صخره نوردی میکند. بورمن قصد داشته در این صحنه نمای نزدیک وویت را بگیرد و به همین خاطر اجازه استفاده از بدلکار را در صحنه نداده.
۱۱.چهار شگفتانگیز (Fantastic Four)
- کارگردان: جاش ترنک
- محصول: ۲۰۱۵
تولید «چهار شگفت انگیز» در سال ۲۰۱۵ از به این دلیل طاقت فرسا بود که کمپانی فاکس قرن بیستم با کارگردان فیلم، جاش ترنک در بسیاری از موارد خلاقانه فیلم دچار درگیری شدند. ایده جاش ترنک فیلمی ابرقهرمانی تحت تاثیر فیلمترسناکهای دیوید کراننبرگ بود، ایدهای که در نهایت منجر به لحنی بیهویت و بازیهایی خستهکننده شد. کمپانی فاکس برای تغییر فیلمنامه مداخله کرد و رابطهی استودیو و فیلمساز حتی از قبل هم بدتر شده بود. گفته میشود که ترنک خود را از بازیگران و عوامل فیلم جدا کرده و دور مانیتورها چادر برپا میکند تا سر صحنه با کسی تعامل نداشته باشد. ترنک همچنین متهم شده که به خانهی اجارهای خود در نزدیکی مجموعه فیلمبرداری خسارتی ۱۰۰ هزار دلاری وارد کرده.
۱۲.فیتزکارالدو (Fitzcarraldo)
- کارگردان: ورنر هرتزوگ
- محصول: ۱۹۸۲
«فیتزکارالدو» ساخته ورنر هرتزوگ بر اساس داستان واقعی فیتزکارالد ساخته شده، کسی که قصد دارد قایق بخاری را از یک رودخانه به رودخانهای دیگر منتقل کند. دو رودخانه در پرو که بینشان تپهای با شیب تند وجود دارد. هرتزوگ برای بازآفرینی این قصه تا جایی که ممکن است به واقعیت وفادار ماند و همین باعث شد که سختیهای زیادی را تجربه کند. پروژه کشتی بخار ۳۲۰ تنیای را خریداری کرد و آن را به شکل دستی بالای تپه بردند. علتش هم این بود که هرتزوگ نمیخواست از جلوههای ویژه در ساخت فیلم استفاده کند.
همین تصمیم منجر به فیلمبرداریای طاقت فرسا شد که طی آن شش عضو از عوامل در صحنهای که کشتی دچار تکانهای شدید میشود زخمی شدند. چند نفر از افراد بومی دیگر که روی فیلم کار میکردند یا زخمی شدند و یا کشته شدند. چوب بری پِرویی که توسط ماری سمی در صحنه گزییده شد برای جلوگیری از گسترش سم پای خود را با اره برقی قطع کرد. دو هواپیما هم در نزدیکی صحنههای فیلمبرداری سقوط کردند تا در نتیجه هرتزوگ یکی از سختترین و عجیبترین تولیدات سینما را تجربه کند.
۱۳.جزیرهی دکتر موریو (The Island of Dr. Moreau)
- کارگردان: جان فرانکنهایمر، ریچارد استنلی
- محصول: ۱۹۹۶
تنشها هنگام ساختن کتاب «جزیره دکتر مورو» ساخته جان فرانکنهایمر بسیار زیاد بود. در اولین روزهای فیلمبرداری مشخص شد که وال کیلمر یک قلدر ازخودراضی است. او به صراحت از فیلمنامه ریچارد استنلی انتقاد میکرد و دیالوگها را با بداهههای خودش تغییر میداد. گفته میشود اکثر راشهای گرفته شده از وال کیلمر برای استفاده در تدوین نهایی نامناسب بوده. راب مورو، بازیگر نقش مکمل، به دلیل تولید به شدت سخت فیلم التماس میکرد که اجازه دهند از پروژه خارج شود. ریچارد استنلی، کارگردان اصلی فیلم از پروژه اخراج شده بود و فرانکهایمر، جایگزینش نتوانسته بود مشکلات را حل کند. براندو هم درست مثل «اینک آخرالزمان» نشان داده بود که نمیشود بهش اطمینان کرد. او نه تنها برای صحنههای خود طبق برنامهریزی حاضر نمیشد بلکه با کیلمر هم مشکل خورده بود و سایهی همدیگر را با تیر میزدند. فیلم اما در نهایت تبدیل به یک بمب باکس آفیس شد.
۱۴.آروارهها (Jaws)
- کارگردان: استیون اسپیلبرگ
- محصول: ۱۹۷۵
استیون اسپیلبرگ می خواست «آروارهها» را در اقیانوس آزاد فیلمبرداری کند، تصمیمی که منجر به فیلمبرداری پیچیده و تولیدی بالاتر بودجهی مقرر شد. فیلمبرداری در دریا خدمه را مجبور به مقابله با موارد غیرقابل پیش بینی میکرد؛ قایقهایی که به داخل قاب میروند، برداشتهایی که غیر قابل استفاده میشوند، بالا آمدن آب و آسیب رسیدن به تجهیزات و دریازده شدن تعداد زیادی از عوامل و بازیگرها. کوسههای مکانیکی غول پیکری که برای فیلم ساخته شدند چندین بار در حین تولید از کار افتادند و همهی اینها اتفاقاتی بود که منجر به برداشتهای متعدد تاخیرهای بسیار در فیلمبرداری میشد.
اسپیلبرگ یک بار در مورد ساخت «آروارهها» به اینترتینمنت ویکلی گفت: «اساساً در مورد اقیانوس ساده لوح بودم. بسیار ساده لوحانه در مورد طبیعت رفتار میکردم. یک فیلمساز پر سر و صدا که فکر میکند میتواند عناصر طبیعت را به تسخیر خود در بیاورد، احمقانه بود. جوانتر از آن بودم که بفهمم وقتی ترجیح میدهی فیلمت را به جای مخزن بزرگ پر از آبی در هالیوود در اقیانوس اطلس فیلمبرداری کنی یک احمقی. اما اگر برگردم دوباره این کار را انجام میدهم، دوباره به دریا برمیگشتم. زیرا این تنها راهی بود که مخاطب احساس کند مردانی که سوار قایقاند در حال شکار شدن توسط یک کوسه هستند.»
۱۵.فانوس دریایی (The Lighthouse)
- کارگردان: رابرت اگرز
- محصول: ۲۰۱۹
فیلمبرداری «فانوس دریایی» ساخته رابرت اگرز در نوا اسکوشیا آنقدر سخت و از نظر جسمی طاقت فرسا بود که ویلم دافو و رابرت پتینسون به ندرت بیرون از صحنههای فیلمبرداری با هم صحبتی رد و بدل میکردند. تولید تا حدی سخت شده بود که پتینسون نزدیک بود به صورت اگرز مشت بزند. خودش در این باره میگوید:«این نزدیکترین تجربهام برای مشت زدن به یک کارگردان است. هر چقدر هم رابرت [اگرز] را دوست داشته باشم، نکتهای وجود داشت که رفته بود روی اعصابم. ما پنج برداشت در کنار ساحل انجام دادیم، دفعه آخر عصبای شدم و گفتم: لعنتی حس میکنم با شلنگ آتشنشانی داری روم آب میریزی. او هم به من زل میزد و میگفت دقیقا، دارم با شلنگ آتشنشانی روت آب میریزم. پتینسون بازیگر متد سختگیری نیست، اما برای اینکه در طول تولید فیلم در جلد شخصیتش باقی بماند، به افراط و تفریط خاصی رسید. خودش دربارهی این مساله گفته که روی زمین مینشسته و گل و لای زمین را میخورده تا بهش کمک کند کمی دیوانهتر شود. او همین طور همیشه مست بوده و چند باری هم شلوارش را خیس کرده تا بتواند بهتر شرایط شخصیتش را بازی کند.
۱۶.مکس دیوانه: جاده خشم (Mad Max: Fury Road)
- کارگردان: جورج میلر
- محصول: ۲۰۱۵
مصائب ساخت «مد مکس: جاده خشم» خیلی قبلتر از آن که جورج میلر پشت دوربین بنشیند شروع شده بود. دنباله سری «مکس دیوانه» چندین سال را در جهنم پیشتولیدش گذراند و قبل از شروع فیلمبرداری در صحرای نامیبیا عملا دوبار تولیدش به در بسته خورده بود. حرارت وحشیانه صحرا و طراحیهای پیچیده صحنههای اکشن باعث ایجاد تنش بین بازیگران و عوامل شد. تام هاردی و شارلیز ترون هم سر صحنه فیلمبرداری به مشکل خوردند. زوئی کراویتس یکی از بازیگران فیلم درباره این مساله توضیح میدهد: «ما مدت زیادی در بیابان بودیم. همه خسته، گیج و البته دلتنگ خانه بودند. شش ماه چیزی جز شن و ماسه ندیدیم. در چنین شرایطی هر کسی دیوانه میشود. مطمئن نیستم دعواشان دربارهی یک مساله خاص باشد گاهی اوقات افراد متفاوتند و نمیتوانند با هم کنار بیایند.»
۱۷. غرش (Roar)
- کارگردان: نوئل مارشال
- محصول: ۱۹۸۱
«غرش» ساخته نوئل مارشال که اغلب به عنوان خطرناکترین فیلم ساخته شده شناخته میشود، چنان تولید خطرناکی داشته که در آن ۷۰ بازیگر و خدمه مجروح شدند. در این فیلم مارشال، تیپی هدرن و ملانی گریفیت خانودهای هستند که در کنار شیرها، ببرها و حیوانات دیگر در آفریقا زندگی میکنند. نوئل مارشال در مورد استفاده از حیوانات واقعی قاطع بود و اما بعدها مشخص شد که ایمنترین راه برای فیلمبرداری نبوده. در اولین روز تولید یک شیر دست مارشال را گاز گرفت، گریفیت مورد حمله یک شیر قرار گرفت و ۵۰ بخیه زد و مجبور به جراحی پلاستیک شد. هدرن پس از پرتاب شدن از روی فیل دست و پایش شکست، حمله یک شیر باعث شد که او هم سی و هشت بخیه نصیبش شود. بسیاری از عوامل آسیبهای مشابهی را تجربه کردند.
۱۸.درخشش (The Shining)
- کارگردان: استنلی کوبریک
- محصول: ۱۹۸۰
وقتی صحبت از فیلمهایی میشود که صحنه برای بازیگرانش جهنم شده نام «درخشش» همواره میدرخشد. کارگردانهای بسیار اندکی را پیدا میکنید که به اندازه استنلی کوبریک در «درخشش» در عذاب دادن به بازیگرها افراط کرده باشند. علاقه کارگردان برداشتهای متعدد از صحنهها به نوعی مجازات برای جک نیکبلسون و شلبی دووال تبدیل شده بود. شلی دووال با کوبریک بر سر روش بازیگری و تغییرات پی در پی فیلمنامه به مشکل خورد. خواستههای نقش وندی تورنس و همکاری با کوبریک، دووال را چنان تحت تأثیر قرار داد که ماهها بیمار شد. گفته میشود حتی تحت فشار فیلمبرداری موهای دووال شروع به ریزش میکند.
۱۹. جنگ جهانی زد (World War Z)
- کارگردان: مارک فورستر
- محصول: ۲۰۱۳
تولید «جنگ جهانی زد» برای برد پیت و کارگردان فیلم مارک فورستر آسان نبود. این تیم در اتاق تدوین متوجه شدند که پرده سوم فیلم کار نمیکند بنابراین دیمون لیندلوف برای بازنگری فیلمنامه آخرین پرده فیلم استخدام شد. فیمبرداری مجدد حداقل سی دقیقه از فیلم قطعی شد تا به فیلم منسجمتری تبدیل شود. گفته میشود که این تصمیم بودجه فیلم را به ۲۰۰ میلیون دلار رسانده است. از طرفی زمانی که استودیو به دلایل سیاسی دستور داد نبرد زامبیای که در مسکو اتفاق میافتاد از فیلم حذف شود همه چیز بیش از پیش پیچیده شد.
۲۰. سکوت (Silence)
- کارگردان: مارتین اسکورسیزی
- محصول: ۲۰۱۶
«سکوت» مارتین اسکورسیزی در تایوان فیلمبرداری شد و هوا در تایوان چنان غیرقابل پیش بینی بود که عوامل عموما مجبور میشدند یا تولید را متوقف کنند یا فیمبرداری صحنهها را به غروب یا طلوع خورشید منتقل کنند تا هماهنگی نورپردازی در پلانهای فیلم به هم نریزد. آدام درایور برای ایفای نقشش نزدیک به بیست و سه کیلوگرم وزن کم کرد تا جایی که گفته میشود اواخر پروژه غذا نخوردنش او را به توهم و هذیان گویی رسانده بود.
خود درایور دربارهی این مساله توضیح اینطور میدهد: «فکر نمیکنم تا به حال اینقدر دربارهی مسالهای افراط کرده باشم. در برخی اوقات آنقدر گرسنه و خسته هستید که دیگر هیچ کاری اضافه بر عمل فعلیتان نمیتوانید انجام دهید. بسیار اتفاق میافتد که صحنهای را گرفتهاید اما صحنه کار نمیکند و شما هم انرژی لازم برای پیدا کردن مشکل را ندارید.»
منبع: IndieWire
پس game of thrones(اگر درست نوشته باشم)چی؟خودش یک عالمه هزینه داشت حتی یکی از سکانس هاش که مربوط به اژدها بود که یک عالمه سرباز مرده بودن خودش پر هزینه ترین سکانس ها بود.البته اگر خواستید پر هزینه ترین سریال های جهان د بنویسید باید حتما تو رتبه اول یا دوم باشه.
اون سریاله
همه این فیلم ها عالی هستن حتمن ببینین
اینجا هم تولید کل سریال گیسو ۴۰ روز هم طول نکشید !
دقیقا :||||||