نیکلاس کیج سرانجام نقش نیکلاس کیج را بازی میکند!
نیکلاس کیج، بازیگری نام آشنا با پیشینهی خانوادگی آشنا و حرفهای که به خاطر فیلمهایش هم بارها مورد تمسخر قرار گرفته و هم بسیار تحسین شده است، در یک فیلم کمدی-درام در نقش خودش به نام «سنگینی تحملناپذیر استعداد زیاد» (The Unbearable Weight of Massive Talent) به کارگردانی تام گورمیکان بازی میکند.
این یک لحظهی حساس و کلیدی در زندگی حرفهای نیکلاس است. او که زمانی نمادی طلایی در فیلمهای بلاکباستری بود، سالها پیش به خاطر سوء مدیریت و انتخابهای شغلی ضعیف سقوط کرد. برای اثبات مورد دوم فقط باید به صفحهی او در IMDb نگاه کنید. «غیر قابل تصور» (Inconceivable) را دیدهاید؟ «مامان و بابا» (Mom and Dad)، «خشم جنوبی» (Southern Fury)، «انتقام: یک داستان عاشقانه» (Vengeance: A Love Story)، «دفتر بشریت» (The Humanity Bureau) را چطور؟ البته که ندیدهاید و اینها تنها بخشی از فیلمهایی بودند که او در سال ۲۰۱۷ بازی کرده بود.
با این حال، به آرامی اما مطمئن، کیج راه خود را به سمت طرفدارانش باز میگرداند، چه با نقشهای کوچک و سرگرمکننده در فیلمهای بزرگ مانند «تایتانهای نوجوان به سینما میروند» (Teen Titans Go to the Movies) و «به درون دنیای عنکبوتی» (Into the Spider-Verse) یا فیلمهای تحسینشدهی کوچکتر مانند «مندی» (Mandy) و «خوک» (Pig).
سیر صعودی بازیهای کیج همچنان ادامه دارد، با خبرهایی مبنی بر اینکه او برای بازی در نقش دراکولا در فیلم «رنفیلد» (Renfield) به کارگردانی کریس مک کی، در کنار نیکلاس هولت و آکوافینا قرارداد امضا کرده است. حالا شاهد «سنگینی تحملناپذیر استعداد زیاد» او هستیم.
دربارهی « سنگینی تحملناپذیر استعداد زیاد» نظرات زیادی منتشر شده است که بیشتر آنها عجیب هستند. در « سنگینی تحملناپذیر استعداد زیاد »، نیکلاس کیج نقش خودش را بازی میکند، بازیگری که رکود حرفهای را تحمل میکند، مجبور میشود برای شرکت در جشن تولد یکی از طرفداران ثروتمندش شغلی میلیون دلاری را بپذیرد. نیکلاس کیج باید هویت چندین کاراکتر کلاسیک خود را که همگی شخصیتهای واقعی او هستند، بپذیرد. علاوه بر این، کیج همچنین نقش نیکی را بازی خواهد کرد که حاصل تخیل خودش است.
چیزی که میتوانیم به طور قطعی در مورد «سنگینی تحملناپذیر استعداد زیاد» بگوییم این است که نیکلاس کیج هرگز آن را تماشا نخواهد کرد. در ماه سپتامبر، او در مصاحبهای گفت: «این برای من یک سفر به شدت خسته کننده است». ظاهرا به این دلیل است که کارگردان تام گورمیکان میخواست کیج نقش خودش را به همان اندازه که معمولا افراطی به نظر میرسد بازی کند. اما کیج میگوید: «من واقعا در زندگیام اهل لحظات آرام، مراقبه و تفکر هستم. همیشه این مرد عصبی، پرخاشگر و مضطربی که میبینید نیستم.»
و با این حال کاملا مطمئن به نظر میرسد که کیج برای «سنگینی تحملناپذیر استعداد زیاد» بیش از هر نقشی که در یک دهه بازی کرده است مورد توجه قرار خواهد گرفت. زیرا زمانی که بازیگران نقش خودشان را بازی میکنند برای مخاطب خیلی جالبتر است.
البته که هست. تماشای هر بازیگری که در نقش خودش بازی میکند، همیشه مانند یک بازی است برای اینکه ببینیم بازیگر کجا متوقف میشود و کاراکترش شروع میشود. وقتی آنها در نقش خودشان بازی میکنند، چالشها بیشتر میشود.
آیا بیل موری واقعا همان بیل موری است که در «سرزمین زامبیها» (Zombieland) ظاهر شد؟ احتمالا نه. موری نسخهی ایده آلی از همان شخصیتی است که وقتی چشمانمان را میبندیم در ذهنمان میبینیم. نیل پاتریک هریس که در فیلمهای «هارولد و کومار» (Harold and Kumar) ظاهر شد چطور؟ به هیچ وجه شبیه نیل پاتریک هریس واقعی نیست، اما دیدنش لذت بخش است.
آیا کیانو ریوز که در «همیشه شاید من باش» (Always Be My Maybe) ظاهر شد کیانو ریوز واقعی بود؟ شاید در این مورد بگویید بله. کیانو ریوز یک مورد کمیاب و خاص است و اجازه دارد هر چیزی که میخواهد باشد!
بعلاوه بازی در یک فیلم راهی بسیار سریع برای بازتعریف شخصیت یک بازیگر است. برای مثال، قبل از «هارولد و کومار»، همه نیل پاتریک هریس را منحصرا به عنوان دوگی هاوزر میشناختند. اما حضور افتخاری در یک کمدی که در آن شخصیتها نام کامل او را به قدری تکرار میکنند که تبدیل به یک عبارت جذاب میشود، شاید بهترین راه ممکن برای شروع دوباره باشد.
به طور مشابه، ژان کلود ون دام در سال ۲۰۰۸ یک ستاره اکشن میانسال بود که با انتخاب فیلمها و بازی در نقشهای سطحی به شدت سقوط کرده بود. اما پس از آن، «جی وی سی دی» (JCVD) آمد، که در آن ون دام نسخهای از خود را بازی کرد که مملو از ناامنیها و نفرت از خود بود، و مردم دوباره شروع به جدی گرفتن او کردند. در این مورد، او نتوانست از پس آن بربیاید، چرا که سال بعد به دنبال ساخت دنبالههای «سرباز جهانی» (Universal Soldier) رفت، اما برای لحظهای درخشان نگاه تمام دنیا به او معطوف شد.
این همان چیزی است که «سنگینی تحملناپذیر استعداد زیاد» برای نیکلاس کیج طراحی شده است. این باعث یک تکرار لذتبخش تمام موفقیتهای او خواهد شد، و بنابراین او را با مخاطبانی که مدتهاست او را ترک کردهاند، دوباره پیوند خواهد داد.
کیج در این فیلم قرار است بگوید «این من هستم، این کاری است که من میتوانم انجام دهم، به همین دلیل عاشق من شدید». یا شاید هم کاملا وحشتناک باشد. این چیزی است که در مورد این نوع فیلمها وجود دارد. هیچ وقت حد وسط مشخصی وجود ندارد!
منبع: the guardian