۱۰ پیشبینی دربارهی آیندهی جیمز باند پس از دنیل کریگ
تازهترین فیلم جیمز باند یعنی «زمانی برای مردن نیست» (No Time to Die) بالاخره و بعد از کش و قوسهای فراوان اکران شد و حالا هم که نسخهی با کیفیت آن در دسترس همه قرار گرفته. با اینکه بخشهایی از داستانش باب میل همه نبوده، ولی در کل توانسته رضایت هواداران این جاسوس محبوب را به دست آورد و پایانبندی احساسی و تأثیرگذاری برای جیمز باندِ دنیل کریگ به حساب میآید.
- رتبهبندی ۶ بازیگر جیمز باند از بدترین تا بهترین
- بهترین و بدترین فیلمهای جیمز باند در کل تاریخ این مجموعهی سینمایی
اما از مدتها پیش از اکران این فیلم، هواداران جیمز باند شروع کرده بودند به گمانهزنی دربارهی آیندهی این فرنچایز. خیلیها با هیجان و حرارت زیاد بازیگر بعدی او را حدس میزنند و بقیه هم سعی دارند بفهمند از نظر ساختاری و داستانی چه تغییراتی برایش رخ خواهد داد.
قطعا سازندگان جیمز باندهای بعدی از تجربههای پیشین درس میگیرند و سعی خواهند کرد اشتباههای گذشته را تکرار نکنند، اما به احتمال زیاد توالی موجود در دنیای باند را حفظ خواهند کرد و حتی شاید برخی شخصیتهای فرعی را که در آخرین فیلم معرفی شدند، به فیلمهای بعدی بیاورند.
گمانهزنی دربارهی بازیگر بعدی جیمز باند در این مقطع کار عبث و بیهودهای است. هر حدس و احتمالی که مطرح میشود هیچ پایه و اساسی ندارد و اصلا نمیتوان با پشتوانههای منطقی، گزینهای را پیشبینی کرد. اما میتوانیم راجع به مسیر و جهت و مدل قصههایی را که قرار است طی یک دههی آینده برای مأمور ۰۰۷ روایت کنند، گمانهزنی کنیم.
با جیمز باندهای دنیل کریگ یاد گرفتیم که منتظر چیزای غیرمنتظره باشیم، برای همین هرگز نمیتوانیم حدس کاملا درستی بزنیم. اما میشود بر اساس اطلاعات موجود، پیشبینیهای جذابی کرد.
هشدار- در ادامهی مطلب بخشهایی از فیلم آخر جیمز باند لو میرود
۱۰. روی توالی و پیوستگی داستانهای هر قسمت، حساسیت کمتری وجود خواهد داشت
احتمالا رادیکالترین و غیرمتعارفترین جنبهی جیمز باندهای دنیل کریگ، تمرکزش روی توالی و پیوستگی داستانهایش بود. جیمز باندهایی که دنیل کریگ بازی کرد به همدیگر مرتبط بودند و هر قسمت دنبالهی مستقیم قسمت قبل بود و همگی داستانی کلی را تکمیل میکردند.
در پایان این قصهی چندوجهی و پر پیچ و خم، متوجه میشدیم که بلوفلد (کریستوف والتز) باعث و بانی تمام رنجها و مصیبتهای باند بوده. افشاگری و غافلگیری تکاندهندهای که بین هواداران جیمز باند دودستگی ایجاد کرد. عدهای از تماشای یک جهان داستانی منسجم و مرتبط به هم لذت میبردند، ولی عدهای دیگر حس میکردند جنبههای دیگر دنیای جیمز باند فدا شده بود تا این داستان مرتبط منسجم شکل بگیرد.
همین رویکرد باعث شد تا فیلم آخر دنیل کریگ تا حدودی تأثیرگذار از آب در بیاید و از نظر حسی درگیرمان کند. اما احتمالش زیاد است که در ادامه، دوباره سراغ همان روش قدیم بروند و هر قسمت داستان مجزای خودش را روایت کند. فرنچایز جیمز باند همیشه با نگاهی به نظر مردم ساخته شده و با توجه به اینکه هواداران مأمور ۰۰۷ نسبت به داستان منسجم و به هم مرتبط این ۵ فیلم نظرات متناقضی دارند و دودستگیهایی ایجاد شده، بعید نیست که تهیهکنندهها و سازندگان قسمتهای بعدی با فرمول قدیمی و آشنای جیمز باندهای اولیه پیش بروند.
از طرفی، این احتمال هم وجود دارد که جیمز باند جدید جایی در میانهی این دو رویکرد بایستد، یعنی نه کاملا داستانهایش جدا از هم باشد و نه خیلی مرتبط و متصل به هم. رگههایی از قصههای قسمتهای قبل را نگه دارند و هر بار داستانی از نو روایت کنند.
جیمز باندهای دنیل کریگ با داستانهای منسجم و روند شخصیتپردازی مرتبط به هم، یکی از کاملترین قصههای باند را تحویل سینمادوستان دادهاند. با این حال خیلی از هواداران مأمور ۰۰۷ حس میکنند که دیگر وقتش رسیده تا در هر قسمت از فیلمهای جیمز باند، داستان مجزایی روایت شود.
۹. پالوما بازمیگردد و جای فلیکس را میگیرد
تا اینجای کار، حضور کوتاه مأمور CIA پالوما (با بازی درخشان و مسحورکنندهی آنا دی آرماس) بهترین جنبهی زمانی برای مردن نیست به حساب میآید. پالوما جدای از اینکه یک «باند گرل» زیبا و دلفریب است، مهارتهای فوقالعادهای هم دارد و مثل جان ویک میتواند چندین نفر را همزمان از پا در بیاورد، آن هم وقتی لباس مهمانی رسمی پوشیده.
این شخصیت چنان تأثیرگذار و جذاب است که تنها با ۱۰ دقیقه حضور موفق شده قلب همه را تسخیر کند و خیلیها از همین الان حسرت میخورند که چرا زمان بیشتری در فیلم نبود. حالا که صحبتهایی دربارهی ریبوت کلی مجموعه زده شده و احتمال دارد همه چیز از نو تعریف شود، همه نگراناند که پالوما دیگر قرار نیست برگردد.
اما با توجه به بازخوردهای شدیدا مثبتی که نسبت به این شخصیت ایجاد شده، احتمال اینکه در فیلمهای بعدی جیمز باند ظاهر شود خیلی زیاد است و حتی شاید جای فلیکس را بگیرد.
حضور او در فیلمهای بعدی باند جالب و باحال خواهد بود. تصورش را بکنید باند پیغامی از طرف فلیکس دریافت میکند و وقتی به محل قرار میرود، به جای فلیکس با پالوما رو به رو میشود که بعد از مرگ فلیکس مقامش را گرفته. اگر پالوما را در فیلمهای بعدی باند نگه دارند و هر بار در سکانسهای کوتاه اینچنینی ظاهر شود، خیلی منطقیتر است تا اینکه کلا حذفش کنند.
۸. تعدادی از فیلمهای جیمز باند را کارگردانهای زن خواهند ساخت
طی ۶۰ سالی که فیلمهای گوناگون و متنوع جیمز باند ساخته شدهاند، هیچ کارگردان زنی پشت دوربین این ۲۵ فیلم قرار نگرفته.
ولی حالا که کارگردانهای زن روزبهروز معروفتر میشوند و حتی آثار بلاکباستر و پرخرج هم میسازند، اصل بعید نیست که یک یا چند فیلم جیمز باند بعدی را به کارگردانهای زن بسپرند.
گزینههای زیادی روی میز است: ایوا دوورنی، کلوئی ژائو، دی ریس، کاترین بیگلو، پتی جنکینز، لانا واچوفسکی، لین رمزی،دبرا گرانیک و امرالت فنل تنها تعدادی از نامهایی است که به ذهن خطور میکند.
با توجه به اینکه در زمانی برای مردن نیست با رویکردی تازه و کمتردیدهشده نسبت به دنیای جیمز باند و زنهایش روبهرو شدیم، احتمال به واقعیت پیوستن این پیشبینی خیلی زیاد است. البته کارگردانهای مرد نامآشنای زیادی هم در صف انتظار هستند، کسانی مثل دنی ویلنو و کریستوفر نولان که بارها از علاقهاشان نسبت به جیمز باند حرف زدهاند.
۷. دوران جیمز باند جدید کوتاهتر است
دنیل کریگ چیزی حدود ۱۵ سال عهدهدار نقش جیمز باند بود و این مدت زمان واقعا زیاد و حیرتانگیزی است. تازه اگر زمان پیش تولید فیلمها را هم در نظر بگیریم، دوران او ۱۷ سال میشود.
فیلمهای باند معمولا هر دو سه سال یک بار اکران میشوند، ولی جیمز باندهای دنیل کریگ این سنت را شکستند. بین ذرهای آرامش و اسکایفال چهار سال فاصله افتاد، و بین اسپکتر و زمانی برای مردن نیست هم شش سال انتظار کشیدیم.
البته که در مورد آخری عوامل بیرونی مثل کرونا هم در تأخیر و فاصلهی زیاد نقش داشتند. ولی به نظر میرسد تهیهکنندههای جیمز باند تصمیم گرفتهاند به این فواصل طولانی پایان دهند و جیمز باندهای بعدی را با سرعت بیشتری بسازند تا دوران کوتاهتری داشته باشد.
بنا بر این احتمالا جیمز باندهای بعدی با همان فاصلهی استاندارد دو-سه سال یک بار روی پرده خواهند رفت و قطعا زودتر از دوران دنیل کریگ به پایان خواهند رسید و بازیگر دیگری معرفی خواهد شد.
صرف نظر از اینکه بازیگر بعدی جیمز باند در چه تعداد فیلم نقش این جاسوس را بازی خواهد کرد، میتوانیم مطمئن باشیم که زودتر از یک دهه به پایان کار خودش خواهد رسید، البته اگر در این میان مشکلات غیر قابل پیشبینی رخ ندهد.
۶. فیبی والر بریج برای همکاری در فیلمنامههای قسمتهای بعدی برمیگردد
یکی از جالبترین و بهترین تصمیمهایی که سر ساختن زمانی برای مردن نیست گرفتند، اضافه کردن ستاره و نویسندهی سریال محشر «فلیبگ» (Fleabag) یعنی فیبی والر بریج به تیم نویسندهها بود.
آن اوایل گفته میشد که فیبی والر بریج به توصیهی دنیل کریگ به گروه پیوسته تا کمی نمک و بامزگی به قصه اضافه کند و برای شخصیتهای زن دیالوگهای بهتری بنویسد و پرداخت آنها را عمیقتر کند، ولی حالا مشخص شده که نقش او بیشتر از اینها بوده و مسیر و جهت داستان را هم بهتر کرده.
هر کسی که با کارها و ایدههای والر بریج آشنا باشد، با دیدن زمانی برای مردن نیست فوری متوجه نقش و حضور او میشود. در این قسمت جیمز باند موقعیتهای ریز کمدی واقعا بامزه داریم و شخصیتهای زنی که قویتر پرداخت شدهاند. یعنی همان جنبههایی از فیلم که بیشتر از همه تحسین شده.
برای همین احتمال اینکه فیبی والر بریج برای جیمز باندهای بعدی هم استخدام شود و دستی روی فیلمنامههایشان بکشد، زیاد به نظر میرسد.
همه میدانیم که نویسندههای جیمز باندهای موفق، معمولا برای نوشتن پروژههای بعدی این فرنچایز هم میآیند. و با توجه به استعداد و انرژی مهارنشدنی والر بریج، اگر تهیهکنندههای باند برای فیلمهای آینده سراغش نیایند به خودشان ضرر زدهاند.
البته فیبی والبر بریج حسابی سرش شلوغ است و مدام او را سر پروژههای گوناگون میبرند، ولی هر وقت زمانش خالی بود بدون شک باید سراغش بروند.
۵. اِم، مانیپنی و تنر دیگر نیستند، ولی کیو و نومی باقی میمانند
یکی از پرسشهایی که بعد از تماشای زمانی برای مردن نیست در ذهن همه ایجاد شده، این است که از بین بازیگرها و شخصیتهای فرعی کدامشان در فیلمهای بعدی هم حضور خواهند داشت.
با توجه به پایان زمانی برای مردن نیست، احتمال دارد تهیهکنندههای جیمز باند همه چیز را از صفر شروع کنند و تمام شخصیتهای فرعی باندهای قبلی را کنار بگذارند. اما تعدادی از این شخصیتها حسابی قوام یافتهاند و در بین مردم هوادارانی پیدا کردهاند، برای همین حذف آنها غیرمنطقی به نظر میرسد.
احتمالا شخصیتهایی مثل اِم (رالف فاینس)، مانیپنی (نائومی هریس) و تنر (روری کینیر) دیگر به فیلمها باز نخواهند گشت، ولی از طرف دیگر شخصیتهای جوانتری چون کیو (بن ویشا) و نومی (لاشانا لینچ) همچنان به حضورشان در دنیای جیمز باند ادامه خواهند داد.
با توجه به اینکه دزموند لولین در ۱۷ فیلم جیمز باند و طی حدود چهل سال، نقش کیو را بازی کرد، بعید نیست که این موقعیت برای بن ویشا هم تکرار شود و او را در دورههای متفاوت جیمز باند ببینیم.
نومی هم شخصیت کنجکاویبرانگیزی به نظر میرسید و اصلا منطقی نیست که تنها بعد از یک فیلم او را کنار بگذارند. البته به احتمال زیاد او در جیمز باندهای بعدی نقش کمتری خواهد داشت و مثل زمانی برای مردن نیست از وزنههای اصلی داستان نخواهد بود.
یکی از جذابیتهای اصلی فیلمهای جیمز باند، همین تنوع و آزادی عملش است. اینکه هر وقت اراده کنند میتوانند شخصیتها و بازیگرها را تغییر دهند و جایگزین بهتری برایشان بگذارند و مؤلفههای متفاوت دنیایشان را بر اساس خواست و نیاز زمانه بچینند. دلیلی ندارد در ادامه این رویکرد جذاب را کنار بگذارند.
۴. بالاخره یک شخصیت شرور زن قدرتمند مقابل جیمز باند میایستد
جالب است که طی نیم قرن حضور فیلمهای جیمز باند، هنوز یک شخصیت زن شرور قدرتمند که مأمور ۰۰۷ را به چالش بکشد ندیدهایم.
البته در این میان شخصیتهایی مثل رزا کلب در از روسیه با عشق یا الکترا کینگ در دنیا کافی نیست داشتهایم. ولی هیچکدام شخصیت شرور اصلی و بزرگ داستان نبودهاند و جای خالی چنین کاراکتری شدیدا حس میشود.
پس حالا دیگر زمانش رسیده که یکی از بازیگران زن ردهبالا و مشهور را بیاورند و یک شخصیت شرور قدرتمند و چندلایه برایش بنویسند. هم تنوع جذابی به دنیای جیمز باند خواهد داد و هم چالشی جدید پیش روی مأمور ۰۰۷ خواهد گذاشت.
گزینههای جذاب و کنجکاویبرانگیز زیادی هم برای ایفای این نقش وجود دارند: تیلدا سویینتون، وایولا دیویس، ماریون کوتیار، کیت بلنشت، رجینا کینگ، جسیکا چستین، شارلیز ترون، هلنا بونهم کارتر، ایزابلا هوپر و ژولیت بینوش.
۳. ریدیوهد بالاخره آهنگی برای جیمز باند میخواند
با اینکه برای تهیهکنندههای جیمز باند منطقیتر است که به همین رویکرد فعلی ادامه دهند و خوانندههای تازهنفس و بااستعداد و پرطرفدار را برای خواندن آهنگ تیتراژ جیمز باند بیاورند، ولی اگر در این میان سراغ هنرمندان قدیمیتری هم رفتند تعجب نکنید، خوانندهها و گروههایی که سالیان دراز در صنعت موسیقی حضور داشتهاند و هنوز هم هواداران بیشماری دارند.
یکی از این گروهها، ریدیوهد است که بارها شنیدهایم نسبت به ساخت و اجرای آهنگی برای جیمز باند ابراز تمایل کردهاند و هوادارانشان هم مدتهاست منتظر چنین اتفاقی هستند.
اعضای ریدیوهد حتی برای ساخت آهنگ تیتراژ اسپکتر به پروژه اضافه شده بودند، ولی چون آهنگشان زیادی تلخ و تاریک از آب در آمده بود تهیهکنندهها ردش کردند. آهنگی که گفته شده به مراتب بهتر از قطعهای است که سم اسمیت در نهایت برای اسپکتر خواند.
نایجل گادریچ تهیهکنندهی ریدیوهد، ساخته شدن این آهنگ را اتلاف وقت و انرژی خوانده، چون در نهایت استفادهاش نکردند. ولی خوانندهی گروه یعنی تام یورک از هواداران پروپاقرص جیمز باند است و احتمالا اگر دوباره به او پیشنهاد همکاری بدهند، نمیتواند جواب نه بدهد.
ریدیوهد بهخوبی میتواند آهنگی برای جیمز باند بسازد که خیلی زود پرطرفدار شود، و در عین حال کیفیتی ویژه و مثالزدنی داشته باشد و چندین پله بالاتر از آهنگهای اخیر جیمز باند بایستد.
۲. شخصیتهای شرور معروف جیمز باند بار دیگر ظاهر میشوند
خیلیها گمانهزنی میکردند که سافین (رامی مالک) در زمانی برای مردن نیست در واقع همان دکتر نو است. ولی با دیدن فیلم متوجه شدیم که او شخصیت شرور کاملا تازهای است. دیدن شخصیتهای شرور جدید اتفاق هیجانانگیزی به حساب میآید، ولی هیچکس نمیتواند منکر قدرت نوستالژی و خاطرهبازی شود و خیلی از هواداران جیمز باند دوست دارند شخصیتهای شرور آشنا و قدیمی را به شکلی جدید و با بازیگری متفاوت ببینند.
بلوفلد (کریستوف والتز) در جیمز باندهای دنیل کریگ شاید خیلیها را سرخورده کرده باشد، چون به هر حال در قد و قوارهی این شخصیت پلید و بزرگ ظاهر نشد. ولی دنیای جیمز باند پر است از شخصیتهای شرور مطرح و تأثیرگذار و در فیلمهای آینده میتوانند سراغ آنها بروند.
برای همین بعید نیست که در آینده شاهد حضور دوبارهی شخصیتهایی چون دکتر نو، گلدفینگر و اسکارامانگا باشیم.
حتی شاید در بازتعریف این شخصیتها، تعدادی از آنها را به شکل یک زن نمایش دهند و همه چیز شکل تازهای به خودش بگیرد.
۱. بازیگر تازهی جیمز باند کسی خواهد بود که اصلا فکرش را هم نمیکنیم
بحث و گمانهزنی دربارهی بازیگر بعدی جیمز باند حتی پیش از اکران اسپکتر و شش-هفت سال پیش آغاز شده بود. ولی حالا میدانیم که جستوجو برای بازیگر جدید جیمز باند تا سال آینده شروع نخواهد شد و خیلی از گزینههایی که قبلا خیلی محتمل به نظر میرسیدند، دیگر موضوعیت ندارند.
حتی حالا که گزینههای جدیتری مطرح شدهاند باز هم نمیتوانیم زیاد مطمئن باشیم، چون ممکن است نامی معرفی شود که هیچکدام از ما انتظارش را نداشتهایم.
تا الان بحثهای زیادی حول گزینههای مشخصتر و محتملتر در گرفته و همه دربارهاشان حرف زدهاند. برای همین بعید نیست تهیهکنندههای جیمز باند سراغ گزینهای بروند که تا الان هیچکس دربارهاش حرف نزده.
تا اینجای کار میدانیم که قرار نیست جیمز باند تبدیل به زن شود و یک بازیگر زن جایش را بگیرد. گزینههایی مثل هری استایلز هم که شایعهای بیش نبودند. در نتیجه احتمال دارد تهیهکنندههای جیمز باند سراغ یکی از ستارههای نوظهور تلویزیون و تئاتر بروند.
آن قدیمها هیچکس فکرش را هم نمیکرد جرج لازنبی عهدهدار نقش جیمز باند شود، و خود دنیل کریگ هم از بین نامهایی چون هنری کویل و هیو جکمن انتخاب شد و خیلیها را غافلگیر کرد. برای همین ممکن است به شکلی ناگهانی، گزینهای بهشدت غیرمحتمل را برای نقش جیمز باند معرفی کنند. مثلا بگویند دو پتل، ستارهی میلیونر زاغهنشین، جیمز باند بعدی است و جار و جنجال زیادی در اینترنت به راه بیندازند.
هر جوری حساب کنیم، انتخاب بازیگر جدید جیمز باند کاری طاقتفرسا و زمانبر است و حین آن باید کلی مؤلفه و فاکتور گوناگون را در نظر بگیرند، مؤلفههایی که همگی نقشی اساسی در آیندهی این فرنچایز ایفا خواهند کرد.
منبع: WhatCulture
اصلا علت ساخت فیلم ۰۰۷از ابتدا تا کنون و آینده فثط فقط فقط به رخ کشیدن قدرت تکنولوژی و سرویسهای اطلاعاتی و مخفی کشور انگلستان بوده.هرقسمت یک فن آوری و اختراع جدید در سیستهای نظامی و تکنولوژی روز وجود داره.وانصافا این کارو بسیااالر هنرمندانه و زیبا به تصویرمیکشن جوریگه تماشاگر خودش دوست داره قبول کنه که همچین چیزی درواقعیت هست
از سرایط اصلی بازیگر جیمز باند بودن، باید حتما مرد و از کشور انگلیس باشه.
کسی که عضو سرویس امنیتی هست کسی که دنیا رو نجات میده باید انگلیسی باشه
این مطلب واضح هست چون هیچ کشوری برای سازمان امنیت ملی از افراد غیر تبعه کشور خودش استفاده نمیکنه و ساده لوحانه اس اگه فکر کنیم فیلم های جیمز باند صرفا یسری فیلم هستن که میخوان مردم رو سرگرم کنن.
بیشتر فکر میکنم یه بازیگر شرقی باشه
یه شخص مثل Henry Golding
خب. پس معلومه شما هیچ اطلاعاتی راجب گذشته فیلم های جیمز باند ندارید. حتی امکان انتخاب شدنه دو پتل هم صفر درصده. تو تاریخه فیلم های جیمز باند بلا استثناء همه ی بازیگر ها یک انگلیسی عه اصیله چشم آبی بوده…
با قدرتی که فمنیست ها و همجنسگرا ها و جنبش بلک لایوز متر دارن بعید نیس جیمز باند بعدی یه زن سیاهپوست همجنسگرا باشه.