۵ فیلم جدید که شب یلدا میتوانید تماشا کنید
یلدای امسال با سالهای قبل تفاوت دارد. کرونا باعث شده که خانهنشین شویم اما این خانهنشینی دلیل بر این نیست که از شب یلدایمان لذت نبریم و خوش نگذرانیم. کتابهای زیادی برای خواندن کنار آن تفال همیشگی به حافظ و فیلمهای زیادی برای دیدن هستند. برای اینکه شب یلدایمان بد نگذرد ۵ فیلم جدید را معرفی میکنیم که میتوانید یلدای امسال را با آنها سر کنید. سعی کردیم همهی سلیقهها را لحاظ کنیم. بعضی از این فیلمها سر و صدای بیشتری به پا کردهاند و برخی دیگر کمتر ولی هر کدام در ژانر خودشان آثار مطرحی هستند که تازه هم برای تماشا آمدهاند.
۱. تنت (Tenet)
- کارگردان: کریستوفر نولان
- بازیگران: جان دیوید واشنگتن، الیزابت دیبکی، رابرت پتینسون، کنت برانا
- امتیاز متاکریتیک: ۶۹ از ۱۰۰
دو حالت دارد. یا از طرفداران پر و پا قرص فیلمهای نولان هستید و از جهانی که او میسازد و قصههایش که روایتهای پیچیدهای دارد لذت میبرید که تا همین الان یا «تنت» را دیدهاید یا اگر ندیدهاید از دیدنش لذت میبرید.
یا کلا طرفدار سینمای نولان نیستید که در این صورت ممکن است اما و اگرهای زیادی برای اینکه از فیلم خوشتان بیاید یا نه پیش رویتان باشد. ممکن است فیلم را پسرفت بدانید یا به نظرتان اثر جاهطلبانهی حیرتانگیزی باشد. اگر از فیلمهای اکشن خوشتان میآید یک لذت ناب پیش رویتان خواهد بود به شرطی که خیلی خودتان را درگیر پیچیدگیهای فیزیکی داستان نکنید.
خلاصهاش از این قرار است که آدم بدهای قصه که کنت برانا نقش نمایندهشان را بازی میکند و روس است به فناوری دست پیدا کردهاند که میتوانند زمان را به عقب برگردانند. اتفاقی که ممکن است فاجعهای بزرگتر از جنگ جهانی را رقم بزند. این وسط اشارههایی به مربع ساتور دارد و یک قهرمان هم پیدا میشود که باید دشمن را پیش از استفاده از این فناوری نابود کند.
از آن فیلمهایی است که دیدنش خوش میگذرد اما کاراکتری ندارد که خیلی دلبستهاش شوید و هر چند ایدهی داستانش در ذهن میماند اما جزئیاتش را احتمالا زود فراموش خواهید کرد.
به هر حال هیچکدام از اینها آنقدر اهمیت ندارد. این از مهمترین فیلمهای امسال است. اولین فیلم بزرگ و بلاکباستری که دوباره چراغ سینماها را روشن کرد هر چند نتوانست زیاد بفروشد. فیلم نولان را باید دید.
۲. منک (Mank)
- کارگردان: دیوید فینچر
- بازیگران: گری اولدمن، آماندا سیفرید
- امتیاز متاکریتیک: ۷۹ از ۱۰۰
این یکی فیلم پیچیدهتری است. حتی اگر از طرفداران دیوید فینچر هستید این فیلم شبیه هیچکدام از آثار قبلی فینچر نیست. به همان غرابتی است که مثلا فیلم «سرگذشت عجیب بنجامین باتن» در کارنامهی فینچر است. یک فیلم سیاه و سفید دربارهی دههی ۳۰ هالیوود که اول خیلیها مرعوبش شدند اما کمکم نقدهای منفی هم رویش منتشر شد اما همچنان یکی از تحسینبرانگیزترین فیلمهای سال است.
اگر از درام، بهخصوص درامهای بیوگرافیک تاریخی، خوشتان میآید یا از درامهایی که دربارهی سینما هستند از دیدن «منک» لذت خواهید برد. حالا ممکن است اول کار ندانید منک کیست ولی لابد اسم فیلم «همشهری کین» را بهعنوان یکی از شاهکارهای تاریخ سینما و کارگردانش اورسن ولز را بهعنوان نابغهی سینما شنیدهاید. پشت فیلم «همشهری کین» یک نابغهی دیگر هم حضور داشته که کمتر دربارهی آن صحبت میکنند. هنری منکیهویچ فیلمنامهنویس «همشهری کین» بود. مردی منزوی با زبانی تند و تیز و گوشهدار و معتاد به الکل و البته بسیار حساس و تیزهوش.
منکیهویچ و اورسن ولز موقع نوشتن فیلمنامهی «همشهری کین» زیاد با هم درگیر شدند. منکیهویچ از هالیوود متنفر بود اما با فیلم «همشهری کین» به اوج قلههای شهرت در هالیوود رسید.
این ادای دین فینچر به یک فیلم بزرگ و یک فیلمنامهنویس بزرگ است. فیلمی که به شیوهی سیاه و سفید ساخته شده است و فیلمنامهاش را جک فینچر پدر دیوید فینچر نوشته است. البته برای درک درستتر فیلم خوب است که اول «همشهری کین» را ببینید و بعد هم یک آشنایی مختصری با شخصیتهای فیلم داشته باشید.
۳. یادگاری (Relic)
- کارگردان: ناتالی اریکا جیمز
- بازیگران: امیلی مورتیمر، رابین نوین
- امتیاز متاکریتیک: ۷۷ از ۱۰۰
اگر از فیلمهای ترسناک خوشتان میآید و تا امروز «یادگاری» را ندیدهاید بیمعطلی سراغش بروید که یکی از فیلمهای ترسناک خوب امسال است.
این فیلم پیچشی هوشمندانه در میان فیلمهایی با مضمون خانههای تسخیر شده به شمار میرود و اولین فیلم اریکا جیمز کارگردانش محسوب میشود.
فیلم از گروه بازیگران خوبی بهره برده است که هر کدام از آنها یک نسل از اعضای یک خانواده را بازی میکنند. یک مادر، دختر و مادربزرگ با آشکار شدن یک دیوانه در خانهشان تسخیر میشوند. هر کدام از اعضای خانواده با یکی از ارواح دست و پنجه نرم میکنند.
فیلم «یادگاری» داستان کی و دخترش سام است که به خانهی مادر کی به نام ادنا سفر میکنند. به مقصد که میرسند از همسایهها میشنوند که ادنا مدتی است دیده نشده. خانه خالی است و کپک روی دیوارها را پوشانده است. وضعیت خانه جوری است که انگار ادنا دچار جنون بوده. آنها به پلیس گزارش میدهند. سام چیزهای عجیب و غریبی در خانه میبیند و کابوسها کی را تسخیر میکنند. کمکم به نظر میرسد طلسم جنونی در این خانه وجود دارد که همهی اعضای آن را تسخیر میکند.
صبر کنید. قسمت ترسناک ماجرا این نبود. این درام وحشت در واقع از جایی شروع میشود که مادربزرگ خانواده به نام ادنا که گم شده به خانه برمیگردد و از اینجاست که تروماها آغاز میشوند. او حقایق سختی را دربارهی دوران گم شدنش بازگو میکند اما اگر حرفهای او همهی حقیقت نباشد چه؟
این فیلم کمی تا قسمتی یک فیلم خانوادگی و بخشی هم یک درام وحشت ترسناک است. بهعنوان یک فیلم اول اثر جاهطلبانهای برای یک کارگردان است.
۴. اما (Emma)
- کارگردان: آتمن دو وایلد
- بازیگران: آنیا تیلور جوی، جانی فلین
- امتیاز متاکریتیک: ۷۱ از ۱۰۰
حتی اگر این روزها مینیسریال «گامبی وزیر» را ندیدهاید، بیشک اسمش را شنیدهاید. ما هم از این مینیسریال تحسین شده مطلب زیاد رفتیم. حالا اگر از بازیگر نقش الیزابت هارمن در آن مینیسریال خوشتان آمده شاید بد نباشد فیلم «اما» را هم ببینید. برای آنهایی که از فیلمهای انگلیسی عاشقانه خوششان میآید، از آن درامهای رومانتیک تاریخی انگلیس فیلم دلچسبی خواهد بود.
فیلم «اما» اقتباسی از یکی از داستانهای جین آستین است. این رمانش به اندازهی «غرور و تعصب» به لحاظ ادبی مشهور نیست اما تقریبا همهی رمانهای آستین شیرینی و سادگی دارند که فیلمسازان را وسوسه میکنند سراغشان بروند. داستان «اما» هم خیلی سرراست و شیرین است. اما دختری است که همان اول فیلم و کتاب روشن میشود زیبا و باهوش و متین است و چیزی در این دنیا کم ندارد و کنار پدرش و معلمش روزگار میگذراند.
از قرار اما واسطهی آشنایی معلمش با مردی میشود و آنها با هم ازدواج میکنند. بعد از رفتن معلم اما در خانه خیلی تنها میشود اما حالا سرگرمی تازهای پیدا کرده. اینکه برای دیگران جفت پیدا کند اما متاسفانه همیشه هم نقشههایش درست از کار درنمیآید و خیلی اوقات نشان میدهد که چندان عقل سلیمی هم ندارد.
در دل فیلم شوخطبعی نهفته است که به خصوص با بازی آنیا تیلور جوی از کار درمیآید. هر چند بعضیها مثل من که نسخهی ۱۹۹۶ فیلم «اما» را به کارگردانی داگلاس مکگراث و با بازی گویینت پالترو دیدهاند آن نسخه را ترجیح میدهند اما به هر حال «اما» نسخهی سال ۲۰۲۰ هم جزء فیلمهای رمانتیک خوب امسال است.
۵. دارم به تمام کردن چیزها فکر میکنم (I’m thinking of ending things)
- کارگردان: چارلی کافمن
- بازیگران: جسی باکلی، جسی پلیمونز
- امتیاز متاکریتیک: ۷۸ از ۱۰۰
شب یلدا قرار نیست فقط فیلمهای مفرح ببینیم. برای آنهایی که علاقمند به فیلمهای هنری پیچیده هستند هم یک توصیه داریم: «دارم به تمام کردن چیزها فکر میکنم» اثر چارلی کافمن فیلمنامهنویس و فیلمساز روشنفکر نیویورکی که از او فیلم «سینکداکی نیویورک» و فیلمنامهی «درخشش ابدی یک ذهن بیآلایش» را به یاد داریم.
فیلم اقتباسی از کتاب نویسندهای به نام ایان رید است که اتفاقا در ایران دو ترجمه هم از آن موجود است و ترجمهی دومش کار کوروش سلیمزاده همین امسال از طرف نشر چشمه منتشر شده است. رمان را که بخوانید آخرین چیزی که به ذهنتان میرسد این است که بشود از روی آن اقتباس سینمایی کرد. همهی قصه در یک گفتوگوی ذهنی با کاراکتر اتفاق میافتد و یک پیچش داستانی درست در انتهای آن است که میفهمید کل داستان را رودست خوردهاید.
ولی اگر هم قرار بود کسی از یک رمان کاملا ذهنی فیلمنامهای اقتباس کند قاعدتا کار خود چارلی کافمن بود.
فیلم داستان دختری است که با دوستپسرش قرار است برای اولینبار به دیدن خانوادهی او برود. دختر در تمام طول مسیر به رابطهاش به پسر فکر میکند و اینکه آیا باید این رابطه را تمام کند یا نه. با وجود اینکه به نظر میرسد جفت خوبی را تشکیل میدهند.
دربارهی فیلم کافمن خیلی نمیشود توضیح داد چون در واقع همه چیز در فضای انتزاعی میگذرد. شاید فیلم را خیلی از طرفداران کافمن هم دوست نداشتند اما هواداران پروپاقرصی هم پیدا کرده. ضمن اینکه در نظرسنجی ایندیوایر از ۲۰۰ منتقد سینما فیلم کافمن عنوان برترین فیلمنامه را کسب کرده و یکی از ده فیلم برتر سال ۲۰۲۰ نامگذاری شده است.
دارم به تمام کردن چیزها فکر میکنم شاهکاره
البته نمیشه با خانواده دید و اگه فیلمباز حرفه ای نیستین نبیبن