تفاوت‌های اصلی بین «ناروتو»، «شیپودن» و «بوروتو» در چیست؟

زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۱۷ دقیقه
تفاوت ناروتو، شیپودن و بوروتو

ماساشی کیشیمیتو با ناروتو پایه و اساس داستانی حماسی را بنا گذاشت که تاکنون، به یکی از پرفروش‌ترین مانگاها و پرمخاطب‌ترین انیمه‌های تمام دوران تبدیل شده است. از زمان انتشار اولین مانگای آن در سال ۱۹۹۹ میلادی به جرئت می‌توان گفت «ناروتو» امروزه دیگر یک پدیده‌ی جهانی است که همین حالا هم از هر کسی بپرسید که اسم چند مانگا یا انیمه را نام ببرد، ناروتو بی‌شک در میان آن‌ها خواهد بود. در یک مقطع زمانی، از «ناروتو»، در کنار «وان پیس» (One Piece) و «بلیچ» (Bleach) به عنوان یکی از سه انیمه‌ی بزرگ شونن یاد می‌کردند. روایت سفر ناروتو اوزوماکی به عنوان یک نینجای جوان نه فقط مانگا و انیمه‌های موفق، که فیلم‌ها، بازی‌های ویدیویی و حتی یک انیمه‌ی فرعی را هم به دنبال داشته است که ماجراجویی‌های پسر ناروتو را دنبال می‌کند. اما یک سوال مهم که ممکن است تازه‌واردان به دنیای «ناروتو» را سردرگم کند این است که آیا «ناروتو»، «شیپودن» و «بوروتو» یک سری هستند یا بین آن‌ها تفاوت وجود دارد؟

با توجه به شهرت و محبوبیت ناروتو، عجیب نیست که میراث او در طول سال‌ها ادامه یافته است، اما نه در سه فصل از یک عنوان یکسان، بلکه سه عنوان متفاوت، یعنی «ناروتو»، «ناروتو: شیپودن» و «بوروتو: نسل‌های بعدی ناروتو» (Boruto: Naruto Next Generations). البته وجه مشترکی که بین هر سه‌ی این عناوین وجود دارد، همان ناروتو است که مانند رشته‌ای، «ناروتو»، «شیپودن» و «بوروتو» را هم به متصل می‌کند، ولی این سه از نظر سبک، موضوع و تأثیر بر فرنچایز و جهان انیمه به طور کل، متمایز هستند. بسیاری از طرفداران ناروتو زمانی که «بوروتو» منتشر شد، از این موضوع گله کردند که داستان بیش از حد از ریشه‌های ناروتو فاصله می‌گیرد. خوشبختانه، این دنباله توانست سر خود را بالا نگه دارد، به خصوص در «بوروتو قسمت ۲: گرداب آبی» (Boruto Part 2: Blue Vortex) که هم‌اکنون مانگای آن در حال انتشار است. در ادامه تفاوت‌های «ناروتو»، «شیپودن» و سری «بوروتو» را بررسی می‌کنیم. علاوه بر سه عنوان اصلی، انیمه‌ها و مانگاهای دیگری هم در فرنچایز وجود دارد که به آن‌ها هم اشاره خواهیم داشت.

تفاوت «ناروتو»، «شیپودن» و «بوروتو» در چیست؟

«ناروتو» و «ناروتو: شیپودن» دو بخش متفاوت از یک جریان داستانی یکسان به حساب می‌آیند. انیمه سری اول، یعنی «ناروتو»، از سال‌های ۲۰۰۲ تا ۲۰۰۷ پخش می‌شد که داستان روزهای کودکی شخصیت اصلی، یعنی ناروتو اوزوماکی را روایت می‌کند. «شیپودن» اما در فاصله‌ی سال‌های ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۷ پخش شد که در آن، سن کاراکترها بالاتر رفته است و از تم‌های روایی گرفته، تا شرورها و حتی سبک بصری انیمه همه تغییر کردند. انیمه‌ی «بوروتو» تحت عنوان اصلی «بوروتو: نسل‌های بعدی ناروتو» از سال ۲۰۱۷ تا ۲۰۲۳ منتشر شد. در این سری کاراکتر بوروتو را معرفی می‌کند. خلاف دو سری قبلی که ناروتو را در مقام قهرمان داستان داشتند، در «بوروتو» پسر ناروتو یعنی همین بوروتو کاراکتر اصلی است. همانقدر که شباهت بین «ناروتو»، «شیپودن» و «بوروتو» هست، تفاوت هم هست و برای همین، با وجود حفظ تم‌ها و کاراکترهای اصلی از سری‌های سابق، طرفداران به سری «بوروتو» واکنش‌های بسیار متفاوتی نشان دادند.

«ناروتو» سرآغاز یک فرنچایز عظیم بود

انیمه ناروتو

با انتشار «ناروتو» یک فرنچایز عظیم جهانی کار خود را آغاز کرد. انیمه‌ی ناروتو با محوریت همین شخصیت در سال ۲۰۰۲ آغاز شد که داستان یک نینجای جوان پرانرژی را در دوران نوجوانی خود در سرزمین دهکده مخفی برگ (Hidden Leaf Village) روایت می‌کند. در این سری، ناروتو در حد ۱۲ یا ۱۳ سال سن دارد و با دوستان تازه‌اش، ساسکه و ساکورا در رقابت‌ها و مأموریت‌هایی شرکت می‌کنند که به پیوندها و دوستی آن‌ها دامن می‌زند. داستان سپس به سرعت جریانی هیجان‌انگیز پیدا کرده و ماجراهای شیطان روباه نه‌دم مطرح می‌شود که درون ناروتو وجود دارد. از اینجا می‌فهمیم که ناروتو چقدر برای اینکه بین هم‌محلی‌هایش پذیرفته شود تلاش کرده است. اما هیچ‌یک از این دشواری‌ها مانع نشده که ناروتو دست از رویاپردازی بکشد. بزرگترین آرزوی او این است که روزی به هوکاگه‌ی دهکده‌اش (قوی‌ترین نینجای دهکده و رهبر آن) تبدیل شود. در کل، «ناروتو» یک داستان درباره‌ی دوران کودکی و بلوغ ناروتو اوزوماکی است که به مخاطبان جوان هم درس‌هایی از دوستی، پایداری و پایبندی می‌آموزد تا هیچوقت دست از رویاپردازی و تلاش برای رسیدن به آرزوهایشان نکشند.

سری «ناروتو» پایه و اساس بقیه‌ی فرنچایز را بنا نهاد. یکی از مهم‌ترین عناصر سری اول، که تا مدت‌ها در فرنچایز باقی ماند، معرفی «تیم ۷» (Team 7) بود. این تیم تحت رهبری کاکاشی هاتاکه و دو سال پس از آنکه ساسکه دهکده را ترک می‌کند، شکل می‌گیرد. ناروتو، ساکورا، یاماتو و سای به تیم کاکاشی ملحق شدند که کاراکترهای اساسی قسمت‌های زیادی از «شیپودن» هم بودند و بنای پویایی رابطه‌ی آن‌ها از همان زمان «ناروتو» ریخته شد. طراحی شخصیت‌های تیم ۷ در این سری پرانرژی و منحصربه‌فرد هستند و کاراکترهایی واقعا فراموش‌نشدنی برای «ناروتو» خلق کرده‌اند؛ کاراکترهایی که بدون شک یکی از دلایل اصلی موفقیت جهانی این فرنچایز بوده‌اند.

ناروتو و ساسکه

«ناروتو» در مقایسه با سری بعدی، لحن سبک‌تری دارد که با توجه به اینکه ناروتو و همرزمانش در این مرحله از داستان هنوز بسیار جوان هستند، تصمیم عاقلانه‌ای است. دیالوگ‌های «ناروتو» بیشتر کمدی هستند و طنزهای سطحی را دربرمی‌گیرند. در کل، تأکید داستان در «ناروتو» بیشتر بر همان جوانی و ساده‌دلی شخصیت‌هاست. ناروتو و دوستان به تدریج قوانین اساسی جهان را می‌آموزند و مخاطبان هم که اساسا با ناروتو بزرگ می‌شوند همگام با او این دنیای کاملا تازه و عناصر مهم آن را می‌شناسند؛ عناصر منحصربه‌فردی مثل نینجوتسو که نقش مرکزی در «ناروتو» ایفا می‌کند. همین جهان‌سازی پرجزئیات یکی از بزرگترین نقاط قوت «ناروتو» است که در وهله‌ی اول موجب شد مخاطبان بسیاری جذب این نینجای جوان شوند. با توجه به اینکه داستان «ناروتو» نقطه‌ی آغاز این فرنچایز بود، سری انیمه‌ای آن از نظر محتوایی نسبتا ملایم باقی ماند و به یک انیمه‌ی دل‌نشین برای کودکان و حتی بزرگسالانی تبدیل شد که هنوز کودک درون آن‌ها زنده است.

درباره‌ی شروران «ناروتو» هم باید گفت تهدیدات در حد روابط شخصی کاراکترها و رشد فردی آن‌ها باقی می‌ماند. نبردهایی که در «ناروتو» می‌بینیم بسیار ساده‌تر از چیزهایی هستند که سال‌های بعد در «شیپودن» نشان داده می‌شود؛ مثلا در «ناروتو» بچه‌ها هنوز در مرحله‌ی یادگیری هستند و تکنیک‌هایی که برای نینجوتسو، تایجوتسو و جنجوتسو استفاده می‌کنند، آنقدر پیچیده نیست. آدم‌بدهای اصلی هم اندیشه‌های جهان‌شمول ندارند؛ مثلا مهم‌ترین شرور «ناروتو» زابوزا و به‌ویژه اوروچیمارو هستند که با اینکه توسعه‌ی شخصیتی محشری دارند و تا همین حالا هم از یاد طرفداران نرفته‌اند، اما درگیری‌هایشان با ناروتو و دوستان آنقدر خطرناک نیست. در واقع، در «ناروتو» بیشتر از آنکه درگیری بر سر این آنتاگونیست و اهداف شرور آن‌ها باشد، بر مسئله‌ی خودشناسی قهرمان داستان تمرکز دارد که می‌خواهد تمرین کند و بین دوستان و مردم دهکده پذیرفته شود.

یک مسئله‌ی دیگر که با دیدن سری اول انیمه‌ی «ناروتو» به ذهن می‌رسد سبک هنری آن در مقایسه با سری «شیپودن» و «بوروتو» است که چند تفاوت برجسته با دو سری بعدی دارد؛ اول اینکه قاب‌بندی در سری اول مربع است؛ دوم اینکه انیمیشن‌ها بسیار ساده‌تر هستند، فریم‌های زیادی تکرار می‌شوند یا ثابت می‌مانند، نقاشی‌ها هم ظرافت خاصی ندارند. البته این‌ها برای انیمه‌ای که در اوایل دهه‌ی دوهزار میلادی به طور مرتب هر هفته پخش می‌شده واقعا نقص به حساب نمی‌آید و بچه‌هایی که پای «ناروتو» می‌نشستند، به ندرت از کیفیت بصری آن گله می‌کردند. اساسا کسانی که با انیمه‌ی «ناروتو» خاطره دارند، همین سبک بصری برایشان نوستالژی محسوب می‌شود و سبک انیمیشن متمایز اوایل دهه‌ی ۲۰۰۰ میلادی، این سری را شبیه به یک انیمه‌ی کلاسیک از آن دوران در تاریخ انیمه می‌کند. اما اگر امروز بخواهید آن را با انیمه‌های شونن دیگر یا حتی سری‌های بعدی خود این فرنچایز مقایسه کنید، حداقل از نظر کیفی و بصری تفاوت زیادی بین «ناروتو»، «شیپودن» و «بوروتو» وجود دارد.

«شیپودن» سطح کیفی فرنچایز «ناروتو» را بالاتر برد

ناروتو شیپودن

با اینکه این «ناروتو» بود که استارت فرنچایز را زد و آن را در سراسر جهان محبوب کرد، اما در واقع سری «شیپودن» بود که توانست تحسین گسترده‌ای از سوی منتقدان و بینندگان به دست بیاورد. مخاطبان با عشق به ناروتو، ساسکه، ساکورا و سایر کاراکترهای متعدد «ناروتو» بزرگ شدند. اما با بزرگ شدن طرفداران، کاراکترها هم رشد کردند و بالغ‌تر شدند. «ناروتو: شیپودن» داستان را به سمت تیره‌وتاری برد و این اولین بار در «شیپودن» بود که نویسندگان توانستند داستان‌های تاریک‌تری روایت کنند و شخصیت‌ها را به مسیری ببرند که پیش از این در سری قبلی «ناروتو» برای کاراکترهای بچه‌سال ممکن نبود.

از نظر داستانی، «ناروتو: شیپودن» دنباله‌ی سری اولیه به حساب می‌آید که دو سال و نیم پس از این اتفاقات داستان خود را آغاز می‌کند. ناروتو و دوستان در این سری تقریبا ۱۵-۱۶ ساله هستند؛ یعنی هم بزرگ‌تر شده‌اند، هم مهارت‌هایشان را تقویت کرده‌اند، هم به تناسب بالاتر رفتن خطرات، دشمنانشان جدی‌تر شده‌اند. در پایان «ناروتو» شخصیت اصلی دهکده مخفی برگ را ترک می‌کند تا تحت تمرینات سخت و شدیدی قرار بگیرد. او می‌خواست مهارت‌های نینجایی‌اش را تقویت کرده و هرچه زودتر خودش را به رویای هوکاگه شدن نزدیک کند. اگر بخواهیم منطق داستانی «ناروتو» را بررسی کنیم، باید بگوییم این فاصله‌ی زمانی به ناروتو اجازه داد که در سری جدید، با دشمنانی خبیث‌تر و قدرتمندتر روبه‌رو شود، مخصوصا که این سال‌ها تمرین سخت بود که او را برای مقابله با این چالش‌ها آماده کرد. علاوه بر این، «شیپودن» به مسیر تاریک‌تری هم رفت. یکی از پرطرفدارترین کاراکترهای سری که در «ناروتو» دوست قهرمان اصلی محسوب می‌شد، در «شیپودن» به یکی از رقیبان او مبدل شد. همانطور که خودتان می‌دانید، از ساسکه حرف می‌زنیم که به مسیری تاریک کشیده و رقابت شدیدی بین این دو دوست ایجاد شد که داستان را به اوج حماسی خود رساند. ناروتو تحت نظر جیرایا، ساسکه تحت تعلیمات اوروچیمارو و ساکورا زیر نظر سوناده تمرین کردند و به مصاف یکدیگر رفتند. با این احتساب، دیگر پای انتقام‌جویی‌های شخصی با تهدیدات در سطح جهانی همه با هم وسط کشیده شد.

انیمه ناروتو شیپودن

«شیپودن» ثابت کرد که این فرنچایز آمادگی آن را دارد که به موضوعات جدی‌تر و بزرگسالانه هم بپردازد که در سری سابق، یعنی «ناروتو» ممکن نبود. یکی از این بخش‌های سنگین‌تر، گروه آنتاگونیست‌هایی به نام «آکاتسوکی» (Akatsuki) بودند که بخش زیادی از «شیپودن» رویشان متمرکز می‌شود. این گروه یکی از جذاب‌ترین آرک‌های تمام دوران انیمه را هم می‌سازند. اعضای این گروه شرور یک‌سری نینجای خائن و تروریست هستند که می‌خواهند به هر روش ممکن صلح جهانی را محقق کنند. ارتباط ناروتو به نه‌دم (کوراما) هم در «شیپودن» به طور گسترده‌تری بررسی می‌شود. همچنین نبردها هم در «شیپودن» خطرناک‌ترند؛ به ویژه که ناروتو بالاخره بر چاکرای نه‌دم خود کنترل پیدا می‌کند و همزمان، ساسکه تکنیک‌های پیشرفته‌ای مثل مانگکیو شارینگان را به کار می‌بندد که دستیابی به آن ترامای بزرگی می‌طلبد. این تکنیک اساسا به خاطر ضربه‌ی روحی ناشی از مشاهده‌ی مرگ عزیزترین آدم در فرد بیدار می‌شود. گاهی اوقات برای دستیابی به این فرم پیشرفته، افراد خودشان دست به قتل عزیزترین آدم زندگی‌اشان می‌زنند تا به مانگکیو شارینگان برسند. همین یک تکنیک کافی است تا تفاوت لحن «شیپودن» با «ناروتو» و بعدها «بوروتو» را به شما نشان دهد. در «شیپودن» جنگ‌ها و مبارزات هم مقیاس عظیمی پیدا می‌کنند که حتی ملت‌ها را دربرمی‌گیرد.

«ناروتو: شیپودن» همچنین از مفاهیم سنگین‌تری حرف می‌زند، مثل سرنوشت، فداکاری و لحظات احساسی‌تر و مرگ‌های تأثیرگذاری در آن وجود دارد. یک جنگ بزرگ نینجایی هم در «شیپودن» شکل می‌گیرد که کاراکترهای را در موقعیت‌های ترسناکی قرار می‌دهد. ناروتو در این سری دوم مدام با تهدیدهایی روبه‌رو می‌شد که او را مجبور می‌کردند بارها و بارها قدرت خود را ثابت کند. تا پایان سری، ناروتو تجربه‌های تلخی مثل از دست دادن عزیزان و نبردهایی به ارزش مرگ و زندگی را پشت سر گذاشته بود، همه‌ی این دشواری‌ها اما از او نینجایی قوی‌تر ساخت که او را به بهترین گزینه برای هاکوگه شدن تبدیل کرد؛ دقیقا همان رویایی که این قهرمان از روزهای آغازین سری «ناروتو» در سر داشت.

«شیپودن» در خطوط داستانی، توسعه‌پردازی شخصیتی و جهان‌سازی خود به‌شدت تاریک‌تر شد. مسئله‌ی انتقام، جنگ و بار مسئولیتی که حالا روی شانه‌های نوجوانانی مثل ناروتو افتاده بود لحظات غم‌انگیز و تاریک‌تری را رقم زد. مباحثی هم مربوط به تاریخچه‌ی جهان نینجاها وجود دارد؛ آنتاگونیست‌ها هم دیگر نماد شر مطلق نیستند و انگیزه‌هایی که دارند و پرسش‌های فلسفی که مطرح می‌کنند حتی در دید بیننده‌ی معمولی هم دوگانگی زیادی با خود به همراه دارد که نشان می‌دهد شخصیت‌پردازی کاراکترها در «شیپودن» حتی برای شرورها عمیق‌تر شد؛ چه رسد به قهرمانان اصلی. همانطور که می‌بینید، لحن روایی «شیپودن» به‌شدت با «ناروتو» تفاوت دارد و در ادامه توضیح خواهیم داد که «بوروتو» به کدام‌یک از این سری‌ها نزدیک‌تر است.

با توجه به موضوعات بالغ‌تر، تم تاریک‌تر روایت و داستان‌های پیچیده‌تر و دنیاسازی چندلایه‌ی «شیپودن»، عجیب نیست که این سری حتی از قسمت اول هم محبوب‌تر شد. به جز مانگا، در طول ۵۰۰ قسمت انیمه‌ی «شیپودن» این سری به‌شدت از سوی منتقدان و بینندگان مورد تحسین قرار گرفت. «شیپودن» تا حد زیادی همان سبک هنری و طراحی شخصیت‌های سری پیشین خود را حفظ کرد، اما از نظر ظاهری کاراکترها بزرگ‌تر و بالغ‌تر شده‌اند. طراحی شخصیتی ناروتو هم در «شیپودن» بهتر شد. به مرور زمان هم کیفیت انیمیشن بالاتر رفت که البته بیشتر از آنکه ربطی به خود «شیپودن» داشته باشد، صدقه‌سر پیشرفت کلی صنعت انیمه است. البته به خاطر هرچه که بود، کیفیت انیمیشن به خصوص در نبردهای کلیدی و آرک‌های مهم بهبود پیدا کرد و مبارزات پیچیده‌تر شدند و تعداد فریم‌ها هم بالاتر رفت.

«بوروتو» یک نسل تازه از نینجاها را به تصویر می‌کشد

بوروتو

ماجراجویی‌های ناروتو، ساسکه و ساکورا در آخر سری «شیپودن» به پایان رسید، اما این به معنی تمام شدن فرنچایز نبود. ناروتو برای یک نسل کاملا تازه و با یک شخصیت کاملا تازه ادامه یافت. این سری با تمرکز بر پسر ناروتو، یعنی بوروتو، یک گروه جدید و هیجان‌انگیز از شخصیت‌ها را معرفی می‌کند؛ البته در آن هنوز هم جایگاهی برای چهره‌های آشنا وجود دارد. داستان «بوروتو» در دوران پیشرفته‌تری از نظر فناوری نینجایی اتفاق می‌افتد. روستای کونوها اکنون در آرامش است و بسیاری از شخصیت‌های قدیمی‌تر نقش‌های رهبری پیدا کرده‌اند. طرفدارانی که با تماشای «ناروتو» بزرگ شدند، حالا با «بوروتو» می‌توانند از تماشای ناروتویی لذت ببرند که چیزی مثل پدر بودن را تجربه می‌کند و نصیحت‌های خردمندانه‌ی خود را به یک گروه جدید از نینجاهای تازه‌کار می‌دهد که مثل روزهای جوانی خودش، می‌خواهند از دهکده‌ی مخفی برگ محافظت کنند. «بوروتو» همچنین میراث «ناروتو» را ادامه می‌دهد و یک تیم ۷ جدید متشکل از این قهرمان تازه و دوستانش را معرفی می‌کند. تمرکز این سری بر نسل بعدی نینجاها، از جمله بوروتو (پسر ناروتو)، سارادا اوچیها (دختر ساسکه) و میتسوکی (پسر مصنوعی اوروچیمارو) است و شخصیت‌های قدیمی‌تر در حد مربی یا در پس‌زمینه هستند. تهدیدها و آنتاگونیست‌های آشنا و تازه هم هر دو در «بوروتو» وجود داشته و پرقدرت پا به میدان می‌گذارند.

تفاوت اصلی بوروتو با ناروتو این است که بوروتو سرکش‌تر از پدر خودش است و در ابتدا علاقه‌ای هم به این ندارد که جا پای پدرش بگذارد. برای همین آرک اولیه‌ی «بوروتو» بیشتر زندگی معمولی شخصیت‌ها و فشار زندگی آن‌ها به خاطر میراث والدینشان را نشان می‌دهد. خود کیشیموتو درباره‌ی تفاوت اصلی بوروتو و ناروتو اینگونه توضیح داده که ناروتو در آغاز داستان یک نینجای بی‌استعداد و  شکست خورده تلقی می‌شد که به مرور قدرت فوق‌العاده‌ای به دست آورد و مردم بالاخره او را به رسمیت شناختند. برای بوروتو اوزوماکی اما همه چیز کاملا متفاوت است. بوروتو از همان ابتدا با استعداد و مهارت فوق العاده‌ای متولد شد. در واقع، بسیاری در جهان او را یک اعجوبه می‌دانستند و این نشان می‌دهد که او واقعا چقدر ماهر بود. بوروتو همان موقع که گنین (پایین‌ترین رتبه‌ی نینجایی) بود می‌توانست از سه تغییر طبیعت استفاده کند و حتی موفق شد در سنین پایین قدرت باد را با راسنگان (جوتسوی توپ چرخان که از چاکرا ساخته می‌شود) درهم‌بیامیزد که برای کسی به سن او واقعا حیرت انگیز است.

داستان اصلی «بوروتو» با اینکه ادامه‌دهنده‌ی راه «ناروتو» است، اما حول نسل جدید نینجاها متمرکز شده است و با «ناروتو» و «شیپودن» یک تفاوت عمده دارد: به جای اینکه بوروتو بخواهد مثل پدرش خودش را و قدرتش را به مردم دهکده ثابت کند، با این مشکل مواجه شده که همه او را نه به خاطر توانایی‌های خودش، که به خاطر اینکه پسر ناروتو است می‌بینند؛ یعنی بوروتو مدام زیر سایه‌ی پدرش است.

آنتاگونیست‌های «بوروتو» اما مهم‌ترین عنصری هستند که این سری را بیش از هر چیز به «شیپودن» شبیه می‌کنند. خطوط داستانی تاریک‌تر «بوروتو» بر روی چیزهایی مانند تعارض نسلی، پیشرفت فناوری و همچنین سازمان‌های شرور و چگونگی تهدید آن‌ها برای جامعه متمرکز می‌شوند. بسیاری از شرورترین کاراکترهای «بوروتو» هم از اوایل فرنچایز ریشه می‌گیرند که به دوران «شیپودن» و ورود کاگویا اوتسوتسوکی برمی‌گردد. بوروتو با بقیه‌ی خاندان کاگویا ارتباط دارد که می‌خواهند با استفاده از پیشرفت‌های جدید در فناوری نینجا، به مقام خدایی برسند و در مأموریت شرورانه‌ی خود پیروز شوند. از آنجا که کاگویا یکی از بهترین شرورهای «شیپودن» بود، داستان «بوروتو» هم انتخاب درستی کرد که ماجرای این کاراکتر و خاندان او را در سری تازه ادامه داد. برای همین، با اینکه «بوروتو» پسر ناروتو است، اما لحن روایت آن با «ناروتو» تفاوت داشته و بیشتر به «شیپودن» شباهت دارد.

بوروتو

متأسفانه، «بوروتو» هرگز نتوانست به به همان اندازه که «ناروتو» یا «شیپودن» موفق شدند با طرفداران ارتباط بگیرد. کسانی که از «بوروتو» خوششان نیامد، بیشتر از سبک هنری جدید انیمه شکایت کردند، که از حس و حال اوایل دهه ۲۰۰۰ «ناروتو» فاصله گرفت و حتی شامل CGI هم می‌شود. با این حال، این مسئله بیشتر به نوستالژی برمی‌گردد تا اینکه یک ایراد واقعی باشد؛ چون واقعا اگر خودتان تصاویر سه سری را با هم مقایسه کنید، متوجه پیشرفت چشمگیر «بوروتو» نسبت به دو سری قبل خواهید شد. مشخصا به عنوان یک سری جدیدتر، تصاویر انیمه‌ی «بوروتو» واضح‌تر و رنگ‌های آن شفاف و جذاب هستند. همچنین کم پیش می‌آید که کیفیت انیمیشن از اپیزودی به اپیزود دیگر بالا و پایین برود؛ مشکلی که در سری اصلی «ناروتو» یکی از انتقادات اصلی بود. انیمیشن صحنه‌های اکشن هم با سری‌های قبلی تفاوت دارد و در «بوروتو» از «ناروتو» و «شیپودن» بهتر است؛ به ویژه می‌توان به صحنه‌ی مبارزه‌ی بوروتو با موموشیکی اوتسوتسوکی اشاره کرد.

طرفداران اما تنها به تصویر و سبک هنری اکتفا نکردند. یکی دیگر از علل نارضایتی طرفداران از «بوروتو» این بود که کاراکترهای قدیمی‌تر در این انیمه با شخصیت‌های خود در سری‌های سابق فرق دارند؛ مثلا بازنمایی ناروتو یا ساسکه به دل طرفداران قدیمی‌تر ننشست و حتی خاندان اوتسوتسوکی نیز مورد انتقاد قرار گرفتند؛ چون در «بوروتو» به شرورهای ضعیفی تبدیل شده‌اند (یا بوروتو زیادی قدرتمند است) و نمی‌توانند همان هیجان کاگویا در «شیپودن» را به تصویر بکشند. با وجود همه‌ی این انتقادات، امیدها برای اقتباس از قسمت دوم مانگا یعنی «بوروتو: دو گرداب آبی» بالاست.

بخش دیگری از فرنچایز که ارزش دیدن دارد

راک لی

مانگای «ناروتو» برای ۱۵ سال متوالی منتشر می‌شد که تقریبا همزمان بود با دوران انتشار «بلیچ» از سال ۲۰۰۱ تا ۲۰۱۶ میلادی. با این حال، «ناروتو» زیر سایه‌ی «بلیج»‌ قرار نگرفت و توانست بیش از ۲۵۰ میلیون جلد فروش داشته باشد و به یکی از پرفروش‌ترین مانگاهای تمام دوران تبدیل شده و در این مسیر جوایز متعددی هم به دست آورد. «ناروتو» تا همین الان هم یکی از معروف‌ترین انیمه‌ها در سراسر دنیاست که در کنار دو انیمه‌ی «وان پیس» و «بلیچ» در محبوبیت انیمه در سطح بین‌الملل نقش بزرگی داشت. با اینکه مانگای «بوروتو» هرگز نمی‌تواند روی دست «ناروتو» بیاید، اما به هر حال انتشار بخش دوم از آگوست ۲۰۲۳ میلادی آغاز شده است.

هر دو «ناروتو» و «بوروتو» به جز در انیمه در مدیوم‌های مختلف اقتباس‌های خوبی داشته‌اند؛ از جمله فیلم‌های سینمایی، بازی‌های ویدیویی، لایت ناول‌ها و چندین مدیوم دیگر. یکی از اسپین‌آف‌های کمدی این سری «ناروتو اس‌دی: ماجراهای تمام عیار راک لی» (Naruto SD: Rock Lee no Seishun Full-Power Ninden) ساخته‌ی کنجی تایرا است که براساس یکی از شخصیت‌های فرعی محبوب «ناروتو» یعنی راک لی، ساخته شده است. این اسپین‌آف حتی یک اقتباس انیمه‌ای به نام «راک لی و رفقای نینجایی او» (Rock Lee & His Ninja Pals) هم داشت که بین سال‌های ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۴ پخش شد.

همچنین، یک مانگای تک‌جلدی هم داریم به نام «ناروتو: مارپیچ درون گرداب» (Naruto: The Whorl Within the Spiral) که ماساشی کیشیموتو پشت آن است و روی پدر ناروتو، یعنی میناتو، متمرکز می‌شود؛ کاراکتری که با اینکه در مانگای اصلی حضور زیادی نداشت، اما به یکی از شخصیت‌های محبوب بین طرفداران تبدیل شد. فرنچایز ناروتو همچنین شامل یازده فیلم انیمیشنی است. البته طرفداران همچنان منتظر فیلم لایو اکشن سری هم هستند که از سال ۲۰۱۵ معرفی شده. از این یازده فیلم، تنها دو فیلم به‌طور رسمی داستانشان در سری اصلی قرار می‌گیرد؛‌ برای همین اگر خوره‌ی ناروتو نیستید یا کلا علاقه‌ای به محتوای اضافی و فیلر ندارید، می‌توانید از دیدن این فیلم‌ها صرف نظر کنید. در نهایت، می‌توان به لایت ناول‌ها هم اشاره کرد که یکی از اقتباس‌های رایج برای سری‌های مانگا هستند و به تازگی محبوبیت زیادی پیدا کرده‌اند. فرنچایز ناروتو شامل چندین لایت ناول می‌شود که هرکدام بر شخصیت‌ها و رویدادهای خاصی در داستان کلی سری تمرکز دارند. در کل، محتوای زیادی از ناروتو و بوروتو وجود دارد که برای طرفدارانی که از این سری لذت می‌برند، بسیار جذاب خواهد بود؛ چه این مانگا و لایت ناول باشد، چه انیمه و فیلم که هر کدام رنگ تازه‌ای به بوم نقاشی فرنچایز «ناروتو» می‌بخشند.

منبع: CBR



برچسب‌ها :
دیدگاه شما

پرسش امنیتی *-- بارگیری کد امنیتی --

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه
دسته‌بندی‌های منتخب برای شما
X