نقد سریال «قتلی در پایان دنیا»؛ تلاقی معمای قتل با هوش مصنوعی

زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۶ دقیقه
نقد سریال قتلی در پایان دنیا

یک میلیاردر عجیب و غریب فعال در حوزه‌ی فناوری، تعداد زیادی از افراد سرشناس را به یک هتل خصوصی دعوت می‌کند و در ادامه وقایع به گونه‌ای پیش می‌رود که میهمانان با معمای یک مرگ مرموز روبه‌رو می‌شوند. اگر حس می‌کنید خلاصه‌ی داستان که در ابتدای نقد سریال قتلی در پایان دنیا (A Murder at the End of the World) مرور کردیم برای شما آشناست، احتمالاً به این دلیل باشد که همین چند وقت پیش فیلم «گلس آنین: یک چاقوکشی اسرارآمیز» (Glass Onion: A Knives Out Mystery) به کارگردانی ریان جانسون را تماشا کرده‌اید.

یا حتی ممکن است ژانر معمای قتل شما را به یاد جدیدترین ساخته بریت مارلینگ و زال باتمانگلیج در نتفلیکس، «او ای» (The OA) بیندازد که ماجرایی شاعرانه و گیج‌کننده از قدرت روابط انسانی، شامل رقص تفسیری و اختاپوس تله‌پاتیک بود. با توجه به این که به طول کلی راز قتل، یکی از واقعی‌گرایانه‌ترین ژانرهای متکی به داستان است، آیا واقعاً مارلینگ و باتمانگلیج می‌توانستند چیزی غیرعادی‌تر از این داستان خلق کنند؟

سریال «قتلی در پایان دنیا» شبکه‌‌ی Hulu نه به اندازه‌ی «ای او» عجیب است و نه آنقدر معمولی است که شما را کسل کند. این داستان یک سناریوی آگاتا کریستی را پیش می‌گیرد و آن را به یک سایبر نوآر سرد و سبک با ایده‌هایی در مورد هوش مصنوعی و برخی مضامین آشنای مارلینگ/بتمنگلیج از آگاهی جهانی تبدیل می‌کند: دقیقاً ترکیبی از فیلم و سریال عنوان شده.

سریال قتلی در پایان دنیا

کارآگاه در این داستان فردی تازه‌کار است که در جمع میهمانان هم تازه وارد محسوب می‌شود. داربی هارت (با بازی اما کورین)، یک هکر جوان حرفه‌ای است که در گذشته توانسته یک قاتل سریالی را با همکاری بیل فارا (با بازی هریس دیکنسون)، یک کارآگاه آماتور که دابی با او به صورت آنلاین آشنا و در ادامه عاشق او شد، پیدا کند. دابی این داستان را به کتابی در ژانر جنایت واقعی تبدیل کرده بود که با استقبال خوبی مواجه شد و موفقیت همین کتاب باعث شد تا دعوتنامه‌ای از اندی رونسون (با بازی کلایو اوون)، یکی از غول‌های فناوری برای حضور در نشست «متفکران اصلی» (گروهی از هنرمندان، کارآفرینان، یک فضانورد) در هتلی مدرن و دور افتاده در ایسلند دریافت کند.

هدف از برگزاری این نشست شامل سخنرانی‌های TED در قطب شمال، ظاهراً بررسی تهدیدهای موجود در زمینه‌ی تغییرات آب و هوایی برای بشریت است. اما اندی در واقع در این رویداد از فناوری جدید خود هم برای میهمانانش رونمایی کرد: یک هوش مصنوعی پیشرفته به نام ری که در شکل هولوگرافیک یک مرد اتو کشیده‌ی سیاه پوش (با بازی ادواردو بالرینی) ظاهر می‌شود. اندی به قدرت تغییردهنده این فناوری و سایر فناوری‌ها اعتقاد دارد، اما این فناوری‌ها برای چه کسی و به سود چه کسی متحول کننده است؟

از ابتدا این سوال برای داربی مطرح است که او چرا در بین افراد برجسته حاضر در این گردهمایی دعوت شده است. اما او این دعوت را صرفا برای یافتن فرصت ملاقات با یکی از بت‌های حوزه‌ی تکنولوژی که همواره برای او الهام‌بخش بوده، می‌پذیرد. این فرد نه اندی، که همسرش، لی اندرسن (با بازی مارلینگ)، است، یک کدنویس مشهور که پس از جنجال گیمرگیت، یک کمپین اینترنتی بر علیه آزار و اذیت‌های جنسی در خلال بازی‌های آنلاین ویدئویی، از حضور در جوامع عمومی کناره‌گیری کرد و در انزوا با اندی و پسر کوچکشان (با بازی کلان تتلو) زندگی می‌کرد.

اما بعد از رسیدن به هتل مهمان دیگری توجه داربی را به خود جلب می‌کند: بیل. داربی و بیل بعد از به نتیجه رسیدن تحقیقاتشان در مورد قتل‌های زنجیره‌ای یکدیگر را ندیده بودند و بیل اکنون به یک هنرمند مشهور تبدیل شده است. اما قبل از این که این دو فرصت حرف زدن پیدا کنند، یکی مرگ اتفاق می‌افتد که داربی به طبیعی بودن آن مشکوک است.

زن‌ستیزی و فناوری مضامین دوگانه این سریال هستند. داربی به خاطر استعدادش در هک کردن و همدلی‌اش با قربانیان زن فراموش شده به پرونده‌ی قاتل سریالی کشیده شد. موضوع مهم در تحقیقات او درواقع این است که چقدر به او به عنوان یک زن جوان بها داده می‌شود. هنگامی که او کلاه خود را روی سرش می‌کشد، درست است که نماد بصری جهانی برای هکر بودن است، اما می‌توان به این پوشش به عنوان شنلی نامرئی کننده هم نگاه کرد.

اما کورین

مضمون مهم بعدی در سریال «قتلی در پایان دنیا» هوش مصنوعی است که مانند هتل یخی اندی، تمام داستان را فرا گرفته است. در برخی موارد فناوری در دنیای واقعی سریعتر از فرآیند تولید این سریال پیش رفته است. برای مثال، در صحنه‌ای ری داستان هری پاتر را با لحن نوشته‌های ارنست همینگوی برای میهمانان می‌خواند و آن‌ها را شگفت‌زده می‌کند، اما احتمالاً شما هم در سال گذشته ده‌ها نمونه مشابه از این شیرین‌کاری هوش مصنوعی را در دنیای واقعی دیده‌اید .

در کل، سریال دیدگاهی چندوجهی به هوش مصنوعی دارد و به آن هم به عنوان یک تهدید و هم به عنوان یک کمک احتمالی نگاه می‌کند. از یک طرف، اندی میلیاردر متکبر دیگری است که برای جبران کمبودهای انسانی که او را آزار می‌دهد، به نرم‌افزار و تکنولوژی روی آورده. اما ویژگی‌های نظارتی تعبیه شده در محیط هتل، هر چند وحشتناک، مجموعه‌ای از سرنخ‌ها نیز هستند. وقتی داربی به کشف راز مرگ مرموز مشغول می‌شود، متوجه می‌شود که می‌تواند از ری به عنوان منبع اطلاعاتی و حتی دستیار استفاده کند، چیزی بین واتسون برای شرلوک هلمز و بخشی از IBM.

کتاب شاهکارهای شرلوک هلمز اثر آرتور کانن دویل

معمای داستان برای دنیای امروز آنچنان مبتکرانه نیست، اما سرمایه‌گذاری آن بر هنرنمایی متشنج و مرموز کورین در داستان است که زندگی‌ داربی را که گاهی اوقات حتی دیالوگ از تشریح آن ناتوان است، به خوبی به نمایش می‌گذارد. به علاوه این سریال در فضایی بی‌نظیر و زیبا تولید شده و توانسته از زیبایی کم نظیر ایسلند نهایت استفاده را ببرد.

فلاش بک‌ها به تعقیب و گریز داربی و بیل برای شناسایی قاتل سریالی که بیشتر هر هفت قسمت را در بر می‌گیرد، احساسی و درگیرکننده هستند. بازی دیکینسون در نقش بیل شخصیت آسیب‌پذیر او را به خوبی نشان می‌دهد. اما در کل این صحنه‌ها که قرار بوده انعکاس طنین داستان بلند و پرماجرا نهایی باشند و در آن تجلی پیدا کنند، حتی بهتر از آن از آب درآمدند.

لی و اندی

شخصیت‌ پردازی در «قتلی در پایان دنیا»، شبیه به همان زندگی مصنوعی است که در داستان نمایش داده می‌شود. هر کدام از میهمانان نه چندان دوست داشتنی هتل، با بیش از یک یا دو نکته شخصیت پردازی نمی‌شوند و تنها با دیالوگ‌های خود وزن می‌گیرند. شخصیت اندی بیشتر با مفهوم قلدری از نوع غول‌های فناوری بازی می‌کند. همانطور که مارلینگ همیشه رازآلود بودن ذاتی خود به عنوان یک نقطه قوت در اجراهای خود استفاده می‌کند، شخصیت لی هم در این جا بیش از هرشخصیت دیگری برای مخاطبان معما است: چگونه یک برنامه نویس پیشتاز و انقلابی به همسر یک غول فناوری تبدیل شد؟

با این حال، مقصود مارلینگ و باتمانگلیج در این سریال بیشتر در مورد ارائه ایده‌ها و مضامین ناملموس بوده است تا معما یا طبیعت گرایی. در کل می‌توان گفت «قتلی در پایان دنیا»، عظمت، زیبایی سرد و ماجراجویی روشنفکرانه دارد که با پیچش داستانی رضایت بخشی پایان می‌یابد. اگر این سریال مانند بسیاری از سریال‌های کوتاه اخیر، فشرده‌تر و کوتاه‌تر می‌شد، ممکن بود مؤثرتر باشد اما از این نظر، فناوری مقصر است: ردپای تمایل کشدار کردن داستان بخاطر پخش در استریم‌ها همه جا دیده می‌شود.

منبع: The New York Times

راهنمای تماشای سریال


برچسب‌ها :
دیدگاه شما

پرسش امنیتی *-- بارگیری کد امنیتی --

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه
دسته‌بندی‌های منتخب برای شما