۹ فیلم که اعتبار اشخاص واقعی را نابود کردند؛ از «تایتانیک» تا «شبکه اجتماعی»
فیلمهایی که بر اساس زندگی شخصیتهای واقعی ساخته میشوند نسبت به اعتبار و جایگاه آنها مسئولاند و باید تا جایی که امکان دارد تصویری واقعی از آنها نمایش دهند. اما فیلمسازها معمولا آزادی عمل زیادی دارند و میتوانند با واقعیات تاریخی بازی کنند و شخصیتها و چهرههای واقعی را به دلخواه خودشان تغییر دهند تا داستانشان جذابتر و بهتر پیش برود.
البته همه میدانیم که فیلمهای «داستانی» قرار نیست صد در صد واقعیت را به ما نشان دهند و همیشه جنبههایی از مؤلفههای دراماتیک در آنها دخیل است، ولی معمولا تصویری که یک فیلم سینمایی از یک شخصیت بهخصوص نشانمان میدهد بیشتر در ذهنمان میماند. بهویژه که کارگردانها با رنگ و نور و موسیقی جادو میکنند و بازیگرهای محبوب و نامآشنا با نقشآفرینیهای بهیادماندنیشان تأثیر زیادی رویمان میگذارند.
با وجود چنین شرایطی، اگر تماشاگران با دید منطقی و بازتری به تماشای فیلمهای داستانی مشغول نشوند (که اکثرا همین است) و مدام به خودشان یادآوری نکنند که واقعیت احتمالا چیز دیگری بوده، یک فیلم سینمایی میتواند سابقه و اعتبار یک شخصیت واقعی را ویران کند.
۹ فیلمی که در ادامه میبینید، اعتبار شخصیتهای واقعی را نابود کردهاند، حالا چه به عمد چه ناخواسته. در مواردی که شخصیت مورد نظر زنده بوده، خودش نسبت به ماجراهای درون فیلم واکنش نشان داده و شخصیتهایی هم که دیگر دستشان از این دنیا کوتاه است، خانوادهشان دست به اعتراض زدهاند. حتی در برخی موارد کار به شکایت و دادگاه کشیده.
۹. ریچارد جول (Richard Jewell)
- محصول: ۲۰۱۹
- کارگردان: کلینت ایستوود
- بازیگران: پل والتر هاوزر، سم راکول، اولیویا وایلد
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷.۵ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز: ۷۷%
یکی از فیلمهای اخیر کلینت ایستوود که سراغ ماجرایی واقعی رفته بود و به خاطر تصویری که از کثی اسکراگز (اولیویا وایلد) نمایش میداد بحث و جدلهای زیادی برانگیخت. اسکراگز خبرنگاری بود که برای اولین بار گزارشی نوشت دربارهی اینکه FBI ریچارد جول را بهعنوان مظنون بمبگذاری در نظر گرفته.
در فیلم میبینیم که اسکراگز با چربزبانی، این اطلاعات را از زیر زبان مأمور FBI تام شاو (جان هم) بیرون میکشد و این طور به نظر میرسد که این خبرنگار عادت دارد با برقراری رابطهی جنسی، اطلاعات مورد نظرش را به دست آورد.
روزنامهای که اسکراگز قبلا برایش کار میکرده علیه فیلم ایستوود موضع گرفت و اعلام کرد که هیچ سند و مدرکی مبنی بر رفتارهای اینچنینی اسکراگز وجود نداشته و فیلم کاملا اطلاعات غلطی را به تصویر کشیده.
از طرفی دیگر عدهای به ایستوود تاختند که چرا از کلیشهی جنسی همیشگی استفاده کرده که در آن خبرنگارهای جذاب از ویژگیهای ظاهریشان بهره میبرند تا اطلاعات دستهاول بگیرند. این واقعیت که خود اسکراگز سال ۲۰۰۱ در اثر اوردوز مواد مخدر از دنیا رفت، مسائل دور فیلم را پیچیدهتر کرده بود.
از آنجایی که خود اسکراگز دیگر زنده نبود که از خودش دفاع کند، عدهای ایستوود را متهم کردند که شخصیت این خبرنگار را زیر سؤال برده و اعتبارش را خراب کرده، که با توجه به موضوع فیلم و داستانش عجیب هم بود. «ریچارد جول» قرار است داستان مردی را تعریف کند که اعتبارش به خاطر اتهامات غلط خدشهدار شد، و خود فیلم در جریان روایت این داستان اعتبار شخص دیگری را خراب کرد.
با اینکه دربارهی اعتبار و آبروی اسکراگز مدتی بحثهای آنلاین جریان داشت، ولی احتمالا اکثر کسانی که فیلم ایستوود را دیدهاند، ماجراهایش را بهعنوان «حقیقت» پذیرفتهاند.
۸. اسپاتلایت (Spotlight)
- محصول: ۲۰۱۵
- کارگردان: تام مککارتی
- بازیگران: مارک روفالو، مایکل کیتون، ریچل مکآدامز
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۸.۱ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۷%
«اسپاتلایت» که برندهی اسکار بهترین فیلم هم شد، داستان تکاندهندهای دربارهی کشیشهایی روایت میکند که به کودکان آزار جنسی رساندند.
«اسپاتلایت» تحسینهای بسیاری برانگیخت، اما به خاطر تصویری که از یکی از شخصیتهای واقعی نمایش داد به آن حمله کردند: جک دان (گری گالون). در صحنهای که او را میبینیم، والتر رابینسون (مایکل کیتون) و ساشا فایفر (ریچل مکآدامز) از او سؤالهایی دربارهی آزارهای جنسی میپرسند و به نظر میرسد جک دان نسبت به این قضیه موضع دارد و دلش نمیخواهد آنها زیادی پیگیر شوند، و حتی در جایی میگوید این دو خبرنگار میخواهند به زور جنجال ایجاد کنند و گزارشی غیرواقعی بنویسند.
جک دانِ واقعی بلافاصله به این مسئله واکنش نشان داد و اعلام کرد که در جریان تحقیقات، هرگز سعی در نادیده گرفتن اتهامات تجاوز نداشته و همکاریهای زیادی هم کرده. او در نهایت شکایتی هم تنظیم کرد. اما رابینسون و فایفر در جواب گفتند که جک دان از تمام قدرتش استفاده کرد تا وجههی کالجش را حفظ کند و جلوی درز این خبرها را بگیرد.
پخشکنندهی فیلم «اسپاتلایت» برای اینکه جلوی تنشهای بیشتر را بگیرد، یک عذرخواهی رسمی تنظیم کرد و به تعدادی از خیریهها مبلغی به نام جک دان اهدا کرد. در این بیانه نوشته شده بود: «ما این ادعا را که آقای دان بخشی از پنهانکاری گسترده نبوده به رسمیت میشناسیم. از اقدامات او برای دفاع از قربانیان پیداست که او دغدغهای برای حل بحران داشته و عمیقا نگران قربانیان حادثه بوده.»
با اینکه دان اعلام کرد بعد از این قضایا حس میکند به حقش رسیده، ولی همزمان گفت که پیروزی حقوقیاش باعث نمیشود که تجربهی وحشتناکی که به خاطر اتهامات غلط فیلم برندهی اسکار از سر گذراند فراموش کند.
با توجه به اینکه عملا میلیونها نفر در سراسر جهان فیلم «اسپاتلایت» را دیدهاند و تعداد خیلی کمی از ماجراهای حقوقیاش خبر دارند، میتوان نتیجه گرفت که اعتبار و آبروی جک دان هرگز احیا نشد.
۷. بانی و کلاید (Bonnie and Clyde)
- محصول: ۱۹۶۷
- کارگردان: آرتور پن
- بازیگران: وارن بتی، فی داناوی، جین هکمن
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷.۷ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز: ۸۹%
«بانی و کلاید» روایتی داستانی است از دو قانونشکن معروف که اسمشان را همه میشناسید. اما نکتهای که باعث شده فیلم در این فهرست بیاید، نحوهی به تصویر کشیدن مأمورهای پلیس است، چون اکثر آنها را به شکلی کاریکاتوری شرور و بدذات نشان داده.
این قضیه بیشتر از همه خودش را در شخصیت فرانک همر که رنجری تگزاسی و واقعی بود، نشان میدهد. در این فیلم، شخصیت فرانک همر جوری تصویر شده که انگار یک آدم کمعقل و لوده است و تنها به خاطر اینکه بانی و کلاید او را تحقیر کردهاند به دنبالشان افتاده تا انتقام بگیرد.
البته با توجه به رویکرد قصه و اینکه همه چیز را از زاویه دید بانی و کلاید روایت میکند، راهی جز نمایش همر بهعنوان یک شخصیت شرور و بدذات نبود. اما در واقعیت، همر یک مأمور قانون بهشدت مطرح و کاربلد بوده که هیچ شباهتی به کاریکاتوری که در فیلم میبینیم نداشته.
بعد از اینکه فیلم در سینماها اکران شد، خانوادهی همر از استودیو برادران وارنر به خاطر تهمت ناروا شکایت کردند و سال ۱۹۷۱ مبلغی بهعنوان غرامت گرفتند.
چند سال پیش نتفلیکس فیلمی به نام «مأموران بزرگراه» (Highwaymen) ساخت که در آن کوین کاستنر نقش همر را بازی میکرد و تصویر واقعیتری از این مأمور قانون به نمایش میگذاشت.
۶. بازی تقلید (The Imitation Game)
- محصول: ۲۰۱۴
- کارگردان: مورتن تیلدوم
- بازیگران: بندیکت کامبربچ، کیرا نایتلی، متیو گود
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۸ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز: ۸۹%
«بازی تقلید» زندگی آلن تورینگ را به تصویر کشید و در اسکار هم برندهی جایزهی بهترین فیلمنامهی اقتباسی شد، اما انتقادهای زیادی را برانگیخت چون خیلیها معتقد بودند بخشهایی از وقایع تاریخی را نادیده گرفته.
یکی از شخصیتهایی که گویا درست تصویر نشده، فرمانده آلاستیر دنیستون (چارلز دنس) است. مقام بالاسری آلن تورینگ که روی ساخته شدن دستگاه رمزگشا نظارت داشت.
دنیستون در این فیلم به شکل مردی تلخ و جدی و یکدنده تصویر شده که سر راه تورینگ سنگ میاندازد و برایش مانعتراشی میکند. در حالی که دنیستونِ واقعی، کاملا بر خلاف چیزی که در فیلم دیدیم عمل میکرده و همراهیهای بسیاری با تورینگ داشته. گویا سازندگان فیلم عمدا او را به این شکل در آوردند تا نقش شخصیت منفی داستان را بازی کند. وگرنه چه دلیل داشت چارلز دنس را برای او انتخاب کنند؟
خانوادهی دنیستون به قدری از نحوهی به تصویر کشیده شدن او ناراحت شدند که شکایتی برای دیلی تلگراف نوشتند: «فیلم تحسینشدهی «بازی تقلید» به خوبی نقش و اهمیت آلن تورینگ را نشان میدهد، اما ناراحتکننده است که بخشی از این تصویر را با منفی جلوه دادن آلاستر دنیستون شکل دادهند.»
نویسندهی فیلم، گراهام مور هم در جواب گفت که او سعی داشته شرایطی را به تصویر بکشد که وضعیت سخت و بغرنج کار کردن تحت چنین فشارهایی را نشان دهد و بگوید اختلاف نظرهای جدی همیشه وجود دارد. او همچنین از دنیستون بهعنوان یکی از بزرگترین قهرمانها یاد کرد.
آیا مردم این عذرخواهی را به یاد خواهند داشت؟ یا تصویری که از دنیستون با نقشآفرینی درخشان چارلز دنس دیدهاند؟
۵. مرد سیندرلایی (Cinderella Man)
- محصول: ۲۰۰۵
- کارگردان: ران هاوارد
- بازیگران: راسل کرو، رنه زلوگر، پل جیاماتی
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۸ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز: ۸۰%
این درام ورزشی پر شور و حال و جذاب ران هاوارد، داستانی احساسی و تأثیرگذار از قهرمان بوکس جیمز جی. برادوک روایت میکند، اما وقتی نوبت به رقیب آخر برادوک یعنی مکس بر میرسد، اوضاع پیچیده میشود.
مکس بر در این فیلم عملا کاریکاتوری سطحی و یکبعدی از نسخهی واقعیاش است که صرفا برای اینکه داستان قهرمان ما جیمز برادوک الهامبخشتر و درگیرکنندهتر در بیاید ظاهر میشود و به همین خاطر هم به شکلی اغراقشده منفی و خطرناک و بدذات است.
اما در واقعیت، بر بوکسوری بهشدت محبوب بود که در دوران اوج خودش هم به سر میبرد. با اینکه واقعا یکی از رقبایش را در رینگ با ضربات سهمگین دستش ناکار کرد و کُشت، گفته شده که تا سالها به خاطر این اتفاق ناراحت و افسرده بوده و به شکل پیوسته برای خانوادهی بوکسور فقید پول میفرستاده.
در فیلم «مرد سیندرلایی» مکس بر را به شکل مردی حیوانصفت و بیرحم تصویر کردهاند چون اگر مرد مهربان و دوستداشتنی و منصفی دیده میشد، پیروزی برادوک بر او چنین تأثیر عمیقی نمیگذاشت. ما باید یک مرد پلید شرور را در مقابل قهرمان مظلوم و زجرکشیدهمان میدیدیم تا در انتها برای موفق شدنش هورا بکشیم.
۴. مرد فیلنما (The Elephant Man)
- محصول: ۱۹۸۰
- کارگردان: دیوید لینچ
- بازیگران: جان هرت، آنتونی هاپکینز، آنی بنکرافت
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۸.۲ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۳%
«مرد فیلنما» بر خلاف دیگر فیلمهای دیوید لینچ، قصهای سر راست دارد و بیشتر روی بار احساسی موقعیتها تکیه داده و از این نظر اثر متفاوتی در کارنامهی این کارگردان به حساب میآید. لینچ در این فیلم تصویری همدلیبرانگیز و تلخ از مرد از ریختافتادهای به نام جان مریک نشان میدهد که به مرد فیلنما معروف شده. جان هرت برای بازی در نقش مریک نامزد اسکار بهترین بازیگر شد.
فیلم یک شخصیت منفی بدذات و نفرتانگیز دارد که به اغراقآمیزترین شکل ممکن تصویر شده است. آقای بایتس (فردی جونز) که متصدی سیرک و مردی طماع، آزارگر، روانپریش و الکلی است.
آقای بایتس با نگاهی به تام نورمن خلق شده، مردی که در دنیای واقعی برای آخرین بار جان مریک را در سیرکش به نمایش گذاشت.
اما بر خلاف چیزی که از او در فیلم لینچ میبینیم، خانوادهی نورمن ادعا کردهاند که او با مریک انسانی رفتار میکرده و مشکل اعتیاد به الکل هم نداشته.
سال ۲۰۰۸ نوهی او مانتی در مصاحبهای گفت: «از اینکه در فیلم پدربزرگم را یک آدم ناخوشایند و بیرحم نشان دادند ناراحت شدیم. پدربزرگ من هرگز با مریک بدرفتاری نکرد، به او اهمیت میداد و مراقبش بود. پدربزرگ من با خوردن مشروبات الکلی مخالف بود برعکس چیزی که فیلم نشان میداد، دائماخمر نبود.»
۳. نقطه کور (The Blind Side)
- محصول: ۲۰۰۹
- کارگردان: جان لی هنکام
- بازیگران: ساندرا بولاک، کوئینتون آرون، لیلی کالینز
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷.۶ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز: ۶۶%
این درام ورزشی شاید برای ساندرا بولاک اسکار بهترین بازیگر زن را به ارمغان آورده باشد، اما بازیکن فوتبال آمریکایی مایکل اوهر که داستان فیلم دربارهی اوست، بهشدت از فیلم انتقاد کرده و گفته که به اعتبارش لطمه زده است.
نقش اوهر را کوئینتون آرون بازی کرده و انصافا هم خوب از پس ایفای آن برآمده، اما اوهر معقتد بود که در فیلم بخشهایی از زندگی او را با اغراق زیادی نشان دادهاند که نسبتی با واقعیت زندگی او نداشته. از جمله اینکه او را به شکلی نشان دادهاند که انگار کودن است و نقش و تأثیر نژادپرستی را کمرنگ کردهاند تا فیلم تماشاگرپسندتری بسازند.
علاوه بر این، اوهر اعلام کرد که این فیلم باعث شد هواداران و حتی کسانی که در این ورزش کار میکردند با او برخورد متفاوتی داشته باشند و بیشتر از خودش به مادر ناتنی او بها و اعتبار بدهند و او را باعث و بانی موفقیتش بدانند. اوهر گفت: «قصد ندارم چیزی را ثابت کنم که بهم حق بدهید…مردم به من نگاه میکنند و اعتباری که کسب کردهام را به خاطر یک فیلم ازم میگیرند. دیگر مهارتهایم را نمیبینند. به خاطر همین چیزها ارزش و آبرویم کمتر شد، به خاطر چیزی که ربطی به زمین بازی و مهارت من ندارد. اینجور حرفهایی که پشت سر من زده میشود و به شک افتادهاند که آیا بازیکن خوبی هستم یا نه…هیچکدام ربطی به عملکرد من ندارد. به خاطر همین آن فیلم را دوست ندارم. این فیلم باعث شده توجه و تمرکز مردم سمت چیزهایی غیر از بازی من جلب شود. از این فیلم و وضعیتی که ایجاد کرده خسته شدم. من برای فوتبال بازی کردن آمدهام و همه دنبال چیز دیگری هستند.»
۲. تایتانیک (Titanic)
- محصول: ۱۹۹۷
- کارگردان: جیمز کامرون
- بازیگران: کیت وینسلت، لئوناردو دیکاپریو، بیل پکستون
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷.۹ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز: ۷۵%
فیلم «تایتانیک» ساختهی جیمز کامرون هرچقدر هم از نظر تکنیکی و تجاری موفقیتی عظیم و تکرارنشدنی به حساب بیاید، از نظر تاریخی و وفادار بودن به وقایع لنگ میزند بهویژه به خاطر تصویری که از ویلیام مرداک (ایوان استوارت) نشان میدهد.
در فیلم، مرداک در جریان غوغایی که برای فرار از کشتی در حال غرق شدن به وجود میآید، به وحشت میافتد و به دو مرد شلیک میکند تا نظم برقرار شود و در نهایت هم به سر خودش شلیک میکند.
یکی از بستگان مرداک بعد از دیدن «تایتانیک» علنا به تصویر غلطی که جیمز کامرون از او نشان داد اعتراض کرد و گفت که این اتفاق صرفا شایعاتی بوده که هیچوقت ثابت هم نشده.
در پی این ماجرا، اسکات نیسون که از تهیهکنندههای استودیو فاکس بود به اسکاتلند رفت و تا شخصا از این مرد عذرخواهی کند و آبروی فامیلش را برگرداند.
خود کامرون هم نسبت به این اتفاق جنجالبرانگیز واکنش نشان داد و گفت که هیچوقت قصد نداشته مرداک را مرد بزدلی نشان دهد و برعکس به نظرش انسان شریف و مورد احترامی بوده: «به نظرم چنین تعهد و حس مسئولیتپذیری که این مرد داشت امروزه پیدا نمیشود. او در زمان غرق شدن کشتی کارهای قهرمانانهی و فداکارانهی بسیاری کرد و خیلیها را سوار بر قایقهای نجات از کشتی بیرون فرستاد.»
اما با توجه به اینکه «تایتانیک» ۲ میلیارد دلار در گیشههای دنیا فروخت و هنوز هم یکی از محصولات فرهنگی عظیم به حساب میآید، میتوان نتیجه گرفت که ۹۹ درصد مردم هنوز گمان میکنند که مرداک یک مرد بزدل و قاتل بود.
۱. شبکه اجتماعی (The Social Network)
- محصول: ۲۰۱۰
- کارگردان: دیوید فینچر
- بازیگران: جسی آیزنبرگ، اندرو گارفیلد، رونی مارا، جاستین تیمبرلیک
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷.۸ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۶%
درام استادانهای که دیوید فینچر با کمک آرون سورکین و قلم تند و تیزش ساخت، داستانی جذاب روایت میکرد دربارهی مارک زاکربرگ و انگیزههایش برای خلق فیسبوک. اما شخصیتی که از او نشان میداد یک پسر جوان خودخواه و از خودراضی بود که روابط اجتماعی قدرتمندی نداشت و ایدهی ساخت فیسبوک بعد از اینکه دوست دخترش (رونی مارا) از او جدا میشد، به سرش میزد.
مارک زاکربرگی که فیلم فینچر به ما نشان میدهد، آدمی است که سخت میتوان دوستش داشت. او به صمیمیترین دوستش هم خیانت میکند چرا که معقتد است «به صلاح کسبوکار» بوده.
اینکه انگیزهی ساخت فیسبوک رابطهاش با یک دختر بوده، مسئلهای است که بیشترین بحث را ایجاد کرده و خود زاکربرگ هم بارها دربارهاش گفته. زاکربرگ ادعا کرده که فیسبوک را به این دلیل ساخته که صرفا از ساختن چیزها لذت میبرد. او همچنین بعد از دیدن فیلم گفت که کاش تا زمان زنده بودنش کسی فیلمی دربارهی او نمیساخت.
با اینکه زاکربرگ از تصویری که در فیلم از او نشان میدهند راضی نیست، داستین ماسکوویتز که به همراه او فیسبوک را به راه انداخت، گفته که صرف نظر از تمام بحثها و جنجالها و حاشیهها، با دیدن فیلم همه متوجه نبوغ زاکربرگ میشوند: «هرچقدر هم از جنبههای دیگرش بگویند، باز هم راهی جز این ندارند که نبوغ ذاتیاش را نشان دهند چون واقعا پسر نابغهای است.»
در هر صورت، با توجه به اتفاقهایی که این چند ساله افتاد و فیسبوک به خاطر اقدامهای غیرقانونیاش در نظارت روی کاربران و استفاده از اطلاعات آنها دوباره سر زبانها افتاد، به نظر میرسد تصویری که فینچر و سورکین از زاکربرگ در فیلمشان نشان دادند چندان هم دور از واقعیت نبوده. چند وقت پیش آرون سورکین از احتمال ساخته شدن دنبالهی «شبکهی اجتماعی» گفت و اگر این اتفاق بیفتد، مارک زاکربرگ دوباره مورد توجه رسانهها قرار خواهد گرفت.
منبع: WhatCulture
سلام همون طور که دوستمون تو کامنت قبلی گفتش بعضی جاها غلط های نگارشی و املایی دارید چون الان مثلا عنوان درست فیلم شماره ۳ مقاله، Blind spot هستش و نه The elephant man و راه حلش هم همون بررسی مقاله قبل از انتشار هستش و این کار باعث میشه تا ارزش کار شما برای ترجمه و یا تالیف مقاله ای که میزارید پایین نیاد.
با تشکر از زحمتی که میکشید
ضمن تشکر بابت مقاله خوبتون
فقط یک مسئله
به نظرم قبل از انتشار مقاله روی سایت بهتر نیست که چند بار متن بررسی شود و مشکلات نوشتاری و غلط های املایی صحیح شود
چهار پنج تا غلط املایی در یک مقاله کوتاه از گیرایی و زیبایی نوشتار کم میکنه
بازم ممنون بابت مقاله و تلاشتون