۵ فیلم عصر طلایی هالیوود که عشق به سینمای کلاسیک را به شما یاد میدهند
در این مقاله ۵ فیلم از عصر طلایی هالیوود، با بازیگران و بازیهای درخشان و ستودنی و نقل قولهای برتر معرفی کردهایم که شما را به دیدن فیلمهای کلاسیک علاقهمند خواهند کرد.
عصر طلایی هالیوود دورانی است که علاقهمندان سینما آن را میپرستند و برای اکثریت جوانان گیجکننده و غریب است. دوران طلایی یا عصر طلایی هالیوود به سالهای ۱۹۲۰ تا ۱۹۶۰ گفته میشود. یعنی سالهایی که از سینمای صامت گذر کردیم و وارد دنیای جدیدی شدیم پر از صدا و البته سیاه و سفید که یکی از شاخصهای سینمای کلاسیک است. تصورش هم دلنشین و جذاب است. ساده میتوان تجسم کرد برای بینندگان و طرفداران فیلم و سینما چه حسی دارد که فیلمی را با صدای بازیگران، موزیک و صداهای فرعی بشنوند. البته برای ما شاید قابل لمس نباشد اما این انقلابی در صنعت سینما محسوب میشد که بعد از آن شاهد آثار فاخر و جذابی بودیم.
شاید تمایلی به دیدن فیلمی که قبل از دههی ۷۰ اکران شده نداشته باشید. شاید هم تصورتان بازی بد، شوخیهای منسوخ شده و جلوههای ویژهی ضعیف باشد. تصور بسیاری از سینمای کلاسیک مانند تجربهی خوردن غذایی غیرمعمول برای اولین بار است که برای بینندهی قرن ۲۱ میتواند جویدنش سخت و بلعیدنش گاهی غیر ممکن باشد! اما امتحان کردن چیزهای غیر معمول هم تجربهی جالبی است. تا امتحان نکنیم از کجا خواهیم فهمید که دوستش داریم یا نه؟! شاید بهتر باشد دیدن فیلم کلاسیک را از بهترینها شروع کنیم که قطعا تجربهای شیرین و دلچسب خواهد بود.
۱. کازابلانکا (Casablanca)
- کارگردان: مایکل کورتیز
- بازیگران: هامفری بوگارت، اینگرید برگمن، پل هنرید و…
- محصول: ۱۹۴۲
- امتیاز متاکریتیک: ۱۰۰ از ۱۰۰
یک درام دوران جنگ جهانی دوم همراه با تضاد بی نظیر در تصاویر تیره و روشن. هر دیالوگی که در این فیلم میشنوید یک قطعهی بینظیر است و هر شخصیت آن پیچیدگیهای خاص خودش را دارد. هامفری بوگارت را اغلب بزرگترین بازیگر تاریخ میدانند. تعجب میکنید چرا؟ کازابلانکا را تماشا کنید تا متوجه شوید.
کازابلانکا فیلمی عاشقانه است که داستان آن مربوط به جنگ دوم جهانی میشود. این فیلم یک نزاع دلنشین بین عقل و احساس را به تصویر میکشد. دیالوگهای شیرین و عاشقانهای که بین هامفری بوگارت و اینگرید برگمن رد و بدل میشود، خشونت و سردی فضای جنگ حاکم در این فیلم را متعادل میکند.
چرا این افتخار نصیب من شده که تو منتظرم بمونی؟
چون دیگه هیچ مرد توی زندگی من نیست.
آهان
یه زمانی یه مردی بود اما اون دیگه مرده.
۲. داستان فیلادلفیا (The Philadelphia Story)
- کارگردان: جرج کیوکر
- بازیگران: کاترین هپبورن، کری گرانت، جیمز استوارت و…
- محصول: ۱۹۴۰
- امتیاز متاکریتیک: ۹۶ از ۱۰۰
داستانی دربارهی یک وارث ثروتمند و برنامههای به هم خوردهی عروسیاش. در واقع این فیلم که در ژانر کمدی ساخته شده، در نوع خودش بینظیر و بسیار خندهدار است. جیمی استوارت و کاترین هپبورن در صحنههایی که باید بارها و بارها تماشا شوند، میدرخشند. این ترکیب کاملی از عاشقانه و کمدی، شوخی و انسانیت است. شاید بد نباشد بدانید که تمامی پلانهای این فیلم تنها با یک برداشت گرفته شدند.
زمان تصمیمگیری دربارهی مردم هیچوقته.
۳. بدنام (Notorious)
- کارگردان: آلفرد هیچکاک
- بازیگران: کری گرانت، اینگرید برگمن، کلود رینس و…
- محصول: ۱۹۴۶
- امتیاز متاکریتیک: ۱۰۰ از ۱۰۰
این فیلم هر ایدهای را که دربارهی یک اثر دههی ۴۰ داشتهاید برآورده میکند؛ شخصیتهای پیچیدهای که ذره ذره وارد داستان میشوند، فیلمبرداری که در هر قاب، داستانی را روایت میکند، سیگار کشیدن و نوشیدن که از این بهتر نمیتوانند باشند. قطعا ماهرانه و خیره کننده است. با دیدن این فیلم مطمئن خواهید شد که آلفرد هیچکاک همتا ندارد!
داستان دل باختن دختری که پدرش به جاسوسی متهم شده به یک مأمور مخفی دقیقا از همان داستانهای کلاسیک است که لذت دیدنش مانند خواندن یک کتاب بینظیر است. آلیشیا (با بازی اینگرید برگمن) مأموریت دارد تا برای جاسوسی راهی ریو شود. دولین (با بازی کری گرانت) که عشق آلیشیاست، او را مجبور میکند تا برای بهتر انجام دادن وظیفهی جاسوسیاش تن به ازدواجی بدهد که دلش نمیخواهد.
چرا اجازه نمیدی خوشحال باشم؟
هیچ کس جلوتو نگرفته.
۴. منشی همهکارهی او (His Girl Friday)
- کارگردان: هاوارد هاکس
- بازیگران: کری گرانت، رالف بلامی، روزالیند راسل و…
- محصول: ۱۹۴۰
- امتیاز متاکریتیک: –
یک فیلم خارقالعاده که دیالوگهایش برای بهترین بودن آن کفایت میکند. مملو از کنایه و بسیار سریع و خیلی تیز که برای دنبال کردن آن به زیرنویس احتیاج خواهید داشت. این فیلم میتواند از یک نظر دیگر هم جلب توجه کند؛ از این نظر که کاراکترهای زن در آن چشمگیر عمل میکنند. مصمم، به اندازهی بازیگران مرد خندهدار و اغلب باهوشترین فرد در داستان که در سینمای این روزها کمتر شاهدش هستیم.
این فیلم داستان زن و مردی را روایت میکند که قبلتر از هم جدا شدند اما زن برای دادن خبر ازدواج مجددش پیش او بر میگردد و در این بین مرد که یک روزنامهنگار حرفهای است از یک خبر استفاده میکند تا این ازدواج را به هم بزند.
اون جذابیت زیادی پیدا کرده.
خب، این برمیگرده به طبیعتش. پدربزرگش مار بوده!
۵. سانست بولوار (Sunset Boulevard)
- کارگردان: بیلی وایلدر
- بازیگران: ویلیام هولدن، گلوریا سوانسون، اریش فن اشتروهایم و…
- محصول: ۱۹۵۰
- امتیاز متاکریتیک: –
این فیلم یک کمدی سیاه و ترسناک دربارهی دستگاه هالیوود است که امروزه هم به طرز ناراحت کنندهای شاهدش هستیم. ستارهی ما در این فیلم مثل مونولوگ نمایشی «من نه» (Not I) بکت صحبت میکند. سانست شاید بهترین فیلمی باشد که بحران بسیاری از بازیگران پس از عصر طلایی را به زیبایی به تصویر میکشد. بازی خیرهکنندهی گلوریا سوانسون در نقش نورما دزموند شما را مدهوش خود میکند و بعد از دیدن فیلم این تصویر در پس ذهنتان ثبت میشود که او زیر یک نورافکن سفید روشن، با چشمهای باز و ترسناک به شما نگاه میکند.
مخاطبها نمیدونن کسی نشسته و فیلم مینویسه. اونا فکر میکنن بازیگرا همه چیزو از خودشون در میارن.
منبع: concrete
آفرین بر خانم نیکدان ,
چه انتخاب های عالی ای …
از سینمای کلاسیک نوشته های خیلی خوبی در سایت گذاشته اید.