۱۲ فیلم که با مرگ نابهنگام بازیگران سرنوشتی متفاوت پیدا کردند
مرگ بازیگران در زمان فیلمبرداری، همیشه بر تولید یک پروژه سینمایی اثر میگذارد. این اثر بستگی به عواملی مثل طول نقش، مقدار سکانسهای باقیمانده و اهمیت خود بازیگر دارد. در تاریخچهی صنعت سینما، این اتفاق بارها افتاده و هر کارگردان و گروه سازندهای برای ادامه کار به ترفندی خاص دست زدهاند. در هر صورت موضوع مهم این است که، این پروژهها هیچکدام با مرگ بازیگر متوقف نشدند و اتفاقا اثری شدهاند که برای ادای احترام به آن بازیگر به ساخت ادامه داده و به اکران رسیدهاند. در اینجا ۱۲ فیلم مهم را که با مرگ بازیگر خود پایانی متفاوت پیدا کرده، آوردهایم.
۱. بازیهای گرسنگی: زاغ مقلد- بخش ۲ (The Hunger Games: Mockingjay – Part 2)
بازیگر: فلیپ سیمور هافمن
محصول: ۲۰۱۵
«بازیهای گرسنگی» یک فیلم علمی، تخیلی و ماجراجویانه است که براساس کتاب سه جلدی «عطش مبارزه» نوشته سوزان کالینز ساخته شده. داستان فیلم دربارهی یک شهر آرمانی به نام پانم است که هر ساله تعداد ۲۴ دختر و پسر، ۱۲ تا ۱۸ سال، باید در مسابقهای به نام عطش مبارزه که به صورت زنده از تلویزیون پخش میشود شرکت کنند و با یکدیگر مبارزه کنند. شرایط این مسابقه به این شکل است که تمام شرکت کنندگان کودک و نوجوان باید یکدیگر را بکشند و هرکس که در پایان باقی بماند، برندهی اصلی خواهد بود. این فیلم از محصولات پرطرفدار این ژانر است که هر سه قسمت آن بسیار گیشه موفقی داشته. فلیپ سیمور هافمن در قسمت اول این فیلم حضور نداشت و از سال ۲۰۱۳ به این گروه پیوست و نقش بسیار کلیدی و مهم پلوتارک هونزبی را در این دو سری فیلم بر عهده داشت.
هافمن با اینکه اعتیادش را ترک کرده بود، اما در زمان فیلمبرداری «بازیهای گرسنگی» با مصرف بیش از اندازه کوکایین باعث مرگ خود شد. این اتفاق در حالی افتاد که دو سکانس اصلی با حضور او هنوز گرفته نشده بود. اما کارگردان به جای استفاده از مونتاژ چهره، تصمیم گرفت کمی در فیلمنامه تغییر به وجود آورد تا باورپذیری حضور این بازیگر خدشهدار نشود. در یکی از صحنهها، نقش دو بازیگر اصلی دیگر الیزابت بنکس و وودی هارلسون را افزایش داد و در سکانسی دیگر که قرار بود، شخصیت هونزبی خبری را به کسی برساند، به جای خود او، نامهای از سویش به فرد مورد نظر فرستاده شد.
۲. خشمگین ۷ (Furious7)
بازیگر: پل واکر
محصول: ۲۰۱۳
یکی از مشهورترین فیلمهای دنبالهدار اکشن هالیوود «سریع و خشمگین» است. فیلمی که تا به حال ۸ قسمت از آن ساخته شده. وقتی سازندگان به ساخت قسمت هفتم این سری رسیدند، تصمیم گرفتند برای نام آن تنها از واژه «خشمگین» استفاده کنند. یکی از بازیگران اصلی این فیلم دنبالهدار، پل واکر بود. او که کار بازیگری را از کودکی و در دهه ۸۰ میلادی شروع کرده بود، پس از بازی در اولین قسمت «سریع و خشمگین» به شهرت جهانی رسید. او در این فیلمها نقش برایان اوکانر، مامور مخفی اف بی آی را بازی میکرد. در زمان فیلمبرداری قسمت هفتم، وقتی واکر به همراه یکی از دوستانش با ماشین پورشه خود در یکی از اتوبانهای آمریکا در حال حرکت بود، با لوله گاز برخورد کرد و در سن ۴۰ سالگی درگذشت.
این موضوع سازندگان فیلم را با چالش بزرگی روبرو کرد. چون این شخصیت در تمام قسمتهای فیلم به جز قسمت سوم با بازی واکر به مخاطب نشان داده شده بود و از میانهی ساخت یک فیلم، به سختی میشد تغییری در آن به وجود آورد. «سریع و خشمگین» یک فیلم معمولی هم نبود، میلیونها بیننده در سراسر جهان داشت که نمیشد به این راحتی جایگزینی برای واکر در فیلم انتخاب کرد، بدون اینکه به کیفیت کار صدمه وارد نشود. در نهایت سازندگان مجبور شدند بسیاری از صحنههای باقی مانده را با بدل فیلمبرداری کنند و با تکنیکهای جلوههای ویژه، صورت واکر را بر چهره بدل بگذارند یا در برخی سکانسها حتی از چهره برادران واکر، استفاده شد تا بلاخره فیلم به پایان برسد.
۳. صلیب آهنی (Iron Cross)
بازیگر: روی شیدر
محصول: ۲۰۰۹
پیرترین گزینهی لیست ما، بازیگر قدیمی هالیوود روی شیدر است. او که با بازی در فیلم «آروارهها» استیون اسپیلبرگ به شهرت رسید، از اوایل دهه ۶۰ میلادی در سینما و تلویزیون آمریکا بسیار فعال بود. اما سالها از یک نوع سرطان نادر خون رنج میبرد و سعی میکرد با وجود بیماری به فعالیتش ادامه دهد. شیدر ۷۵ ساله وقتی با جاوشا نیوتن برای فیلم «صلیب آهنی» قرارداد میبست، هرگز فکر نمیکرد که این آخرین اثر او پس از ۵۰ سال بازیگری باشد.
داستان این فیلم دربارهی کارآگاه بازنشستهی نیویورکپیدی است که یکی از بازماندگان هولوکاست است. او به لهستان سفر میکند تا هم پسر گم شدهاش را پیدا کند و هم از شکنجهگران نازیاش انتقام بگیرد. عوارض بیماری سرطان حال شیدر را وخیم کرده بود، اما او سعی کرد تا جایی که میتوانست در فیلم حضور داشته باشد و به این ترتیب بیشتر صحنهها با حضور او ضبط شد. مرگ شیدر، تنها بر یک سکانس اثر گذاشت که نیوتن سعی کرد آن را با تکنیک ترکیب چند پلان و استفاده از بدل به پایان برساند.
۴. تخیلات دکتر پارناسوس (The Imaginarium of Doctor Parnassus)
بازیگر: هیث لجر
محصول: ۲۰۰۸
یکی از عجیبترین سرنوشتهای فیلمهای در حال ساخت با مرگ بازیگرش، برای این فیلم اتفاق افتاد. «تخیلات دکتر پارناسوس» یک فانتزی فلسفی درباره تقابل انسان با سرنوشتش است. شخصیت دکتر پارناسوس یک گروه تئاتر دارد که در آن برای مردم شهر نمایش اجرا میکند، اما در این اجراها اتفاقات عجیبی میافتد. او از میان مردم، افرادی را به داخل یک آینه میبرد تا وارد تخیلات دکتر شوند. یکی از افرادی که به طور ناگهانی با این گروه تئاتری همراه میشود و وارد تخیلات پارسوناس میشود، شخصیتی است به نام تونی شپرد که هیث لجر این نقش را در فیلم برعهده داشت.
پیش از این فیلم، لجر در نقش جوکر، در فیلم «شوالیه تاریکی» کریستوفر نولان بسیار درخشیده بود و در میانهی فیلمبرداری «تخیلات دکتر پارناسوس» بود که لجر به دلیل استفاده بیش از اندازه داروهای تجویزی، در جوانی درگذشت. تری گیلیام پس از مرگ هیث لجر، به دلیل اینکه بیشتر صحنههای مربوط به دنیای واقعی شخصیت شپرد با بازی او را فیلمبرداری کرده بود، تصمیم گرفت، از بازیگران جدید و متفاوتی مثل چانی دپ، جود لاو و کالین فارل، دعوت کند تا بخشهای مربوط به نقش شپرد که در دنیای خیالات دکتر پارناسوس میگذرد را ایفا کنند. این تصمیم به این دلیل گرفته شد که ظاهر یک فرد در دنیای خیال میتواند تغییر کند. اما چیزی که بیش از هرچیزی در این فیلم به نظر میآمد، تفاوت در قدرت بازیگری افرادی مثل جود لاو و جانی دپ در کنار جوان پر استعداد و پر انرژی مانند هیث لجر بود.
۵. ماتریکس بارگذاری مجدد (The Matrix Reloaded)
بازیگر: آلیا
محصول: ۲۰۰۳
جوانترین ستارهی لیست ما، با نام اصلی آلیا دانا هاوتون که در سن ۲۲ سالگی و در اوج شهرت و محبوبیت در یک سانحه هوایی درگذشت. آلیا با وجود سن کم، خوانندهای موفق در سبک آر اند بی بود و توانسته بود آلبومهای موسیقشاش را با تیراژ بالا به فروش برساند. او از سال ۱۹۹۷ وارد حرفهی بازیگری شد و تنها با بازی در سه فیلم، در این حرفه هم مورد توجه قرار گرفت. زمانی که واچوفسکیها، کارگردانهای سهگانهی ماتریکس، برای ساخت قسمت دوم این فیلم مشغول انتخاب بازیگر بودند، آلیا را برای نقش مکملی به نام زی انتخاب کردند. آلیا چند سکانس از «ماتریکس بارگذاری مجدد» را بازی کرده بود که کشته شد.
با این اتفاق واچوفسکیها دچار چالش سختی شدند. چون از یک سو اگر بازیگر جایگزینی میآوردند، طرفداران آلیا را از دست میدادند و از سوی دیگر در ادامهی داستان و قسمت سوم فیلم نقش زی پررنگتر بود و نمیشد ریسک بزرگتری را پذیرفت. به همین دلیل نونا گی، جایگزین آلیا شد و صحنههای مربوط به این شخصیت دوباره فیلمبرداری شد. اما هنوز پس از گذشت بیش از بیست سال دو موضوع در ابهام باقی مانده است؛ علت اصلی مرگ آلیا و درخواست مکتوبی از طرفداران او که از براداران وارنر میخواهند بخشهای مربوط به آلیا را منتشر کنند.
۶. گلادیاتور (Gladiator)
بازیگر: الیور رید
محصول: ۲۰۰۰
الیور رید یکی از بازیگران بسیار مشهور دهه هشتاد و نود بریتانیا بود. اما همه دربارهی او بر یک موضوع توافق دارند و آن مشروبخواری و مستی همیشگیاش است؛ مسلهای که باعث مرگ او در ۶۰ سالگی و در میانهی ساخت فیلم «گلادیاتور» شد. این فیلم یکی از شاهکارهای هالیوود است که در زمان تولید با مرگ الیور رید، ریدلی اسکات، کارگردان آن را دچار چالش کرد. این بازیگر نقش یک تاجر برده را بازی میکرد که پس از خرید بردهها آنها را برای مبارزات گلادیاتوری آماده میکرد. ماکسیموس برای انتقام خون خانوادهاش تحت تعلیم این تاجر برده در میآید.
تنها شانسی که اسکات آورد این بود که الیور رید یکی از نقشهای اصلی فیلم را برعهده نداشت. اما با اینهمه اسکات از رید خواسته بود که در حدی مشروب بنوشد که در زمان فیلبمرداری هوشیار باشد. اما این بازیگر در یکی از روزهای تعطیلی فیلمبرداری، در مشروبفروشی در کشور مالت، با خوردن چند شیشه آبجو، دچار ایست قلبی شد و درگذشت. ریدلی اسکات مجبور شد، بیشتر صحنههای باقیمانده از بازی او را با استند یا بدل فیلمبرداری کند و بعد تصویر او را بر روی این بدلها مونتاژ کند یا برخی سکانسهای گرفته شده اما دور ریخته شده از اولیور رید را بازگردانی کرد و در فیلم نهایی در جاهای خالی استفاده کرد.
۷. کلاغ (The Crow)
بازیگر: براندون لی
محصول: ۱۹۹۴
یکی از تراژیکترین مرگهایی که تا به امروز در صحنهی فیلمبرداری اتفاق افتاده، مرگ براندون لی در جریان ساخت فیلم «کلاغ» است. لی فرزند بازیگر مشهور و رزمیکار معروف جهان، بروس لی بود که در ابتدا چندان تمایلی به ادامهی مسیر کاری پدرش نداشت. اما بلاخره تولد و رشد یافتن در یک خانوادهی هنرمند، او را به این سمت کشاند. براندون لی پس از چند سال بازی در سریالهای تلویزیونی آمریکا، در سال ۱۹۹۳ برای بازی در نقش اصلی فیلم «کلاغ» انتخاب شد. فیلمی که او را میتوانست به یک ستارهی نوظهور در هالیوود تبدیل کند. اما سرنوشت عجیب مرگ پدرش در جوانی برای او هم تکرار شد. مرگ او به دلیل اشتباه گروه فنی و تهیه تجیزات تیراندازی گروه فیلمبرداری اتفاق افتاد. کلاهک سربی تیر واقعی در تفنگی قرار گرفته بود که در یک صحنه باید به سمت شکم راندون لی شلیک میشد. لی از برخورد این گلوله جان سالم به در نبرد و در ۲۸ سالگی و زمانی که هنوز یک سوم از فیلمبرداری «کلاغ» باقیمانده بود، درگذشت.
کارگردان این فیلم، الکس پرویاس در دوراهی ساخت ادامه فیلم یا صرفنظر کردن از آن مانده بود که در نهایت نامزد براندون و تعدادی از عوامل فیلم، به اصرار او را برای ساخت ادامهی «کلاغ» ترغیب کردند. پرویاس مجبور شد برای صحنههای باقیمانده، از بدلکار استفاده کند و در سکانسهایی که به چهره براندون احتیاج داشت، صورت او را مونتاژ کند. موضوع مرگ عجیب براندون و قصهی اکشن و قهرمانی فیلم، باعث شد گیشهی بسیار موفقی برای «کلاغ» رقم بخورد.
۸. مکاشفه مغزی (Brainstorm)
بازیگر: ناتالی وود
محصول: ۱۹۸۳
ناتالی وود یکی از ستارگان زن مشهور سینمای کلاسیک بود که هنوز هم بسیاری از او و بازیاش الگو میگیرند. وود پیش از ۲۵ سالگی، ۳ بار نامزد جایزه اسکار شد. شهرت او پس از مرگش هم از بین نرفت و حتی مرگ او که در ابتدا حادثه به نظر میرسید، بعدتر شکل جنایی پیدا کرد و هنوز پروندهاش در دستگاه قضایی آمریکا باز است. سال ۱۹۸۱ ناتالی وود که در دهه هفتاد برای پرورش و رسیدگی به فرزندانش از سینما فاصله گرفته بود، قرار بود با فیلم «مکاشفه مغزی» بازگشتی دیدنی به سینما داشته باشد.
این فیلم داستان ماجرایی جالبی داشت که با توجه به شروع گسترش تکنولوژی کامپیوتر در آن سالها، با داستانی پیشرو میتوانست نظر همه را جلب کند. در این فیلم زن و مردی قرار است با استفاده از کامپیوتر ذهن دیگران را بخوانند. اما مرگ وود انگار این فیلم را طلسم کرد. زمانی که در تعطیلات میان فیلمبرداری، ناتالی و همسرش رابرت واگنر به دهکدهای ساحلی رفته بودند، پلیس جسد او را در کنار قایق تفریحی پیدا کرد. بعدها با دیده شدن علایم ضرب و جرح بر بدن وود، مشخص شد که او با همسرش درگیر شده. اما این اتفاق در حالی افتاد که بیشتر سکانسهای مربوط به این بازیگر ضبط شده بود و تنها چند سکانس محدود باقی مانده بود. کارگردان تصمیم گرفت برای این سکانسها از لانا وود خواهر ناتالی استفاده کند و فیلم را به پایان برساند. اما مشکلات بیمهای که میان استودیوی تهیه کننده و شرکت بیمهگذار این فیلم پیش آمد، عملا دو سال تا تکمیل این فیلم وقفه ایجاد کرد و پس از آن هم به صورت محدود اکران شد و اصلا در سطح جهانی هم دیده نشد.
۹. بازی مرگ (Game of Death)
بازیگر: بروس لی
محصول: ۱۹۷۸
تراژدی مرگ براندون لی که در گزینههای قبلی نوشتیم در ادامه تراژدی مرگ پدرش بود. بروس لی مشهورترین بازیگر و هنرمند رزمیکار بود که به صورت ناگهانی در سن ۳۲ سالگی بر اثر آنچه که بعدها پزشکان حمله مغزی از آن نام بردند، درگذشت. اما بروس لی در هنگام مرگ در حال ساخت فیلم «بازی مرگ» بود. فیلمی که علاوه بر بازیگری نقش اول آن، کارگردانی و تهیهکنندگی آن را هم بر عهده داشت. لی در داستان این فیلم نقش رزمیکار قدیمی را بازی میکند که باید به شی با ارزشی در یک معبد مخوف دست پیدا کند. بیشتر سکانسها از حرکات رزمی او و کلوزآپهایی با چهرهی این بازیگر ضبط نشده بود و این موضوع عملا پس از مرگش ادامهی ساخت این فیلم را غیر ممکن میکرد. اما رابرت کلوز، کارگردان آخرین فیلم اکران شدهی لی پیش از مرگش، یعنی «اژدها وارد میشود»، پس از گذشت سه سال از مرگ این بازیگر، ادامهی پروژه «بازی مرگ» را به دست گرفت.
او سعی کرد از فیلمهای استفاده نشده بروس لی و حتی تغییراتی در فیلمنامه استفاده کند. بخشهایی از تشیع جنازه واقعی بروس لی را در فیلم استفاده کرد، تا مثلا مرگ شخصیت واقعی را به تصویر بکشد. در بخشهایی هم از استند و بدل و مونتاژ صورت لی بهرهبرد، تا بلاخره این فیلم به پایان رسید. اما بسیاری از طرفداران بروس لی و فیلمهای او، «بازی مرگ» را فیلم کاملی نمیدانند.
۱۰. ناجورها (The Misfits)
بازیگر: کلارک گیبل
محصول: ۱۹۶۱
شاید بتوان عنوان عجیبترین فیلم این لیست را به «ناجورها» داد. فیلمی که سه بازیگر اصلی آن پس از این فیلم یک به یک به فاصله کمتر از پنج سال به طور ناگهانی درگذشتند و به همین دلیل به آن فیلم منحوس گفته میشود. اما در واقع تنها مرگ کلارک گیبیل با این فیلم گره خورده بود. چون این بازیگر مطرح و محبوب سینمای کلاسیک، در سن ۵۹ سالگی بیشتر صحنههای بدلکاری نقشش در این فیلم را خود بر عهده گرفت و به دلیل سابقه مصرف سیگار و مشروب، فشار مضاعفی به قلبش وارد شد و تنها یک روز پس از پایان فیلبمرداری فیلم «ناجورها» سکته کرد و چند روز بعد درگذشت.
پیش از مرگ گیبل تمام صحنههای مربوط به او فیلمبرداری شده بود و گروه سازنده نیازی به خلاقیت یا روشهای جدیدی برای جایگزینی این نقش نداشتند. اما نکته جالب این است که در روز آخر فیلمبرداری، آرتور میلر، نویسندهی فیلم، در جلسهای اعلام میکند که میخواهد پنج صفحه به فیلمنامه اضافه کند، اما کلارک گیبل مصرانه با این کار مخالفت میکند. گیبل در این فیلم با مرلین مونرو و مونتوگومری کلیفت، بازیگر برنده اسکار، همبازی بود که مونرو، یک سال پس از اکران «ناجورها» و کلیفت ۴ سال پس از اکران این فیلم هر دو در جوانی درگذشتند.
۱۱. پلان ۹ از فضای بیرونی (Plan 9 from Outer Space)
بازیگر: بلا لوگوسی
محصول: ۱۹۵۹
لوگوسی همان کنت دراکولای مشهور در فیلم «دراکولا» بود که به دلیل بازی در این فیلم و چند اثر دیگر در ژانر ترسناک، به شخصیتی مشهور در این ژانر تبدیل شده بود. آخرین اثر او هم «پلان ۹ از فضای بیرونی» فیلمی ترسناک و تخیلی بود که لوگوسی زندگی زامبیواری در آن داشت. این فیلم دربارهی موجودات فضایی است که با زندهکردن مردگان زمین، میخواهند این سیاره را تهدید کنند. لوگوسی سالها پیش از مرگش اعتیاد شدیدی به مورفین داشت، که سعی کرده بود در دهه پنجاه و چند سال پیش از مرگش، از این اعتیاد خلاص شود. پس از ترک و در سن ۷۰ سالگی دوباره به بازیگری بازگشت و نقش پیرمرد فیلم «پلان ۹ از فضای بیرونی» میتوانست این بازیگر مشهور ژانر وحشت را احیا کند. اما در همان روزهایی که درحال بازی در این فیلم بود دچار حمله قلبی شد و درگذشت.
در زمان مرگ این بازیگر تنها بخشهای کوتاهی از بازی او فیلمبرداری شده بود و اد وود کارگردان «پلان ۹» میتوانست به راحتی بازیگری را جایگزین لوگوسی کند. اما وود برای ادای احترام به این بازیگر قدیمی که از دوستان صمیمی او هم بود، چالش نگهداشتن این بازیگر را در فیلمش حتی پس از مرگ، پذیرفت. وود برای این کار از ترفندی نوظهور در آن سالها استفاده کرد. یعنی بازیگر دیگری را آورد و بدون اینکه چهرهاش را نشان دهد، در همان لباس و هیبت شخصیت زامبی، در حالی که با شنلش چهرهاش را پوشانده بود، پلانهای باقیمانده نقش لوگوسی را فیلمبرداری کرد.
۱۲. ساراتوگا (Saratoga)
بازیگر: جین هارلو
محصول: ۱۹۳۷
قدیمیترین تراژدی مرگ یک بازیگر اصلی در زمان فیلمبرداری در لیست ما، به سال ۱۹۳۷ و فیلم «ساراتوگا» بر میگردد. زمانی که بیش از ۹۰ درصد فیلم به کارگردانی جک کانوی ساخته شده بود و چند سکانس از بازی نقش اول زن فیلم با بازی جین هارلو باقیمانده بود. هارلو که دچار نارسایی کلیه بود و چند روز قبل سر صحنهی فیلبمرداری به زمین افتاده بود، در سن ۲۶ سالگی و در اوج شهرت درگذشت. این بازیگر یکی از نمادهای زن اغواگر در سینمای کلاسیک است که با وجود عمر کوتاهش، هنوز بسیاری، زیبایی خیرهکننده و رنگ و مدل موهایش را به خاطر دارند.
جین هارلو در فیلم «ساراتوگا» نقش یک دختر ثروتمند را بازی میکند که پدرش بدهی زیادی بالا آورده. این دختر که نامش کارل است حالا عاشق طلبکار پدر شده. زمانی که هارلو در میان فیلمبرداری فوت کرد، کانوی کارگردان فیلم قصد داشت برای صحنههای باقیمانده از بازیگران دیگری استفاده کند، حتی به ساخت مجدد فیلم با بازیگر جایگزین هم فکر کرد. اما وقتی خبر تصمیمگیریهای او رسانهای شد، طرفداران جین هارلو اعتراض کردند و در نهایت کانوی، صحنههای باقیمانده را با حضور مری دیز، بازیگر دیگری فیلمبرداری کرد. اما به شکلی که به واسطه لباس یا شیوه قرارگیری این بازیگر در قاب تصویر، چهره او دیده نمیشد. البته با وجود همهی این اتفاقات و ترفندهای بهکار گرفته شده، فیلم اصلا مورد استقبال قرار نگرفت و تقریبا در گیشه شکست خورد.
منبع: ranker
بعضیارو اسپویل کردید متاسفانه.
.
به هر حال جا داره یادی کنیم از زنده یاد پوپک گلدره که در وسط پروژه سریال نرگس دچار تصادف اتوموبیل شد و از بین ما رفت…روحش شاد