بهترین فیلم‌هایی که هرگز ساخته نشدند؛ ۳۰ پروژه‌ی فراموش‌شده‌ی نولان، تارانتینو و…

زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۲۰ دقیقه

کریستوفر نولان، استیون اسپیلبرگ، کوئنتین تارانتینو، پیتر جکسون؛ همگی نام‌های بزرگی هستند که فیلم‌های تماشایی و جذاب و محبوب زیادی را تقدیم سینمادوستان سراسر جهان کرده‌اند. ولی همیشه پروژه‌هایی وجود دارند که به هر دلیلی به سرانجام نرسیدند و حسرتش را در دل این کارگردان‌ها گذاشتند.

اگر به گذشته نگاه کنیم به فیلم‌های ساخته نشده‌ی زیادی بر می‌خوریم که اسم‌های بزرگی پشتشان بوده‌اند، یک نمونه‌ی معروفش فیلم «ناپلئون» است که استنلی کوبریک هرگز فرصت ساختن آن را پیدا نکرد. در ادامه قرار است با فهرستی از همین پروژه‌های ناکام آشنا شویم که حتی تصورشان هیجان‌انگیز است.

۳۰. اسپایک لی و فیلم زندگی‌نامه‌ای درباره‌ی جکی رابینسون

در زمان همه‌گیری کرونا و سال پرچالش ۲۰۲۰، اسپایک لی هدیه‌ای به خوره‌های سینما داد و فیلم‌نامه‌ی فیلم ساخته نشده‌اش را منتشر کرد؛ درامی زندگی‌نامه‌ای درباره‌ی یکی از چهره‌های مطرح بیسبال جکی رابینسون. اسپایک لی نزدیک یک دهه به دنبال ساخت این فیلم بوده و فیلم‌نامه‌اش را براساس کتابی که خود رابینسون نوشته بود آماده کرد.

اسپایک لی در ویدیویی که به مناسبت انتشار این فیلم‌نامه پخش کرد گفت: «تو این دوره‌ی کرونا و قرنطینه، همگی کلی وقت داشتیم تا درباره‌ی چیزهای مختلف فکر کنیم، درباره‌ی زندگی، اینکه چه اتفاق‌هایی افتادند و چه اتفاق‌هایی نیفتادند. بعد یاد یکی از پروژه‌هایی افتادم که همیشه آرزوی ساختنش را داشتم. فیلم‌نامه‌ای نوشته بودم راجع به جکی رابینسون. دلم می‌خواست دنزل [واشنگتن] نقشش را بازی کند، ولی دنزل گفت که سنش برای این نقش زیادی بالاست. حالا این فیلم‌نامه را از توی کشو در آوردم و می‌خواهم آن را با شما در اشتراک بگذارم. اگر از بیسبال و ورزش خوشتان نمی‌آید نگران نباشید، این یک داستان آمریکایی عالی است. هیچ‌وقت ساخته نشد، ولی دلم می‌خواهد داستانش را بخوانید. بازنویسی پنجمی است که برایش نوشتم و امیدوارم دوستش داشته باشید. اگر هم دوستش نداشتید ایرادی ندارد.»

۲۹. دیوید کراننبرگ و دنباله‌ی وعده‌های شرقی (Eastern Promises)

وعده‌های شرقی، درام گانگستری دیوید کراننبرگ، برای ویگو مورتنسن نامزدی اسکار در رشته‌ی بهترین بازیگر را به ارمغان آورد و داستانش (با فیلم‌نامه‌ای از استیون نایت) به اندازه‌ای قدرتمند و گیرا بود که کراننبرگ را ترغیب کرد دنباله‌ای برایش بسازد. قرار بود اکتبر ۲۰۱۲ تولید این دنباله را شروع کنند، ولی در نهایت استودیو فوکوس فیچرز ساخت آن را لغو کرد.

کراننبرگ در مصاحبه‌ای گفته بود: «چیزی بود که واقعا دلم می‌خواست سراغش بروم چون برای اولین بار وسوسه شده بودم دنباله‌ای برای یک فیلم بسازم. حس می‌کردم هنوز کارم با کاراکتر نیکولیا (مورتنسن) و کریل (وینست کسل) تمام نشده. خیلی دلم می‌خواست ببینم نیکولیا به روسیه برمی‌گردد، چون در فیلم اول کلی خلافکار روسی می‌دیدیم که در لندن بودند ولی هیچ‌وقت آن‌ها را در روسیه نمی‌دیدیم. به عبارت دیگر آن‌ها را در تبعید می‌دیدیم که سعی داشتند نسخه‌ای از روسیه‌ی خودشان را در لندن بسازند. در دنباله‌ی فیلم نیکولای به روسیه می‌رفت و در آنجا با ماجراهای مخصوص روس‌ها مواجه می‌شد و همین‌طور ادامه پیدا می‌کرد. استیون نایت هم فیلم‌نامه‌ی دلنشین و جذابی برایش نوشته بود.»

۲۸. استیون اسپیلبرگ و داستان‌های ارواح (Ghost Stories) با بازی تام کروز

استیون اسپیلبرگ و تام کروز در دو فیلم «گزارش اقلیت» (Minority Report) و «جنگ دنیاها» (War of the Worlds) همکاری کرده بودند و در ابتدا قرار بوده پروژه‌ی سومی هم در کار باشد با نام داستان‌های ارواح.

سال ۲۰۰۲ تام کروز قصد داشت در این درام جنگی که در جنگ جهانی دوم می‌گذشت بازی کند و همچنین تهیه‌کننده‌ی فیلم باشد. داستان‌های اشباح براساس کتابی نوشته‌ی همپتون سایدز بود که ماجرای بازماندگان آمریکایی راه‌پیمایی مرگ باتان را روایت می‌کرد، اسرایی که سه سال در ژاپن زندانی بودند. در ابتدا بنا بود این فیلم را بعد از گزارش اقلیت بسازند، ولی اسپیلبرگ مشغول پروژه‌هایی مثل «اگه می‌تونی منو بگیر» (Catch me if you can) و جنگ دنیاها شد و داستان‌های اشباح در نهایت کنار رفت.

۲۷. پیتر جکسون و فیلمی براساس بازی‌های کامپیوتری هِیلو (Halo)

پیتر جکسون بعد از اینکه جهان را با سه‌گانه‌ی ارباب حلقه‌ها متحیر و مسحور خودش کرد، قصد داشت فیلمی براساس بازی‌های کامپیوتری محبوب هیلو بسازد. جکسون تهیه‌کنندگی فیلم را برعهده گرفته بود و فیلم‌نامه‌ی آن را الکس گارلند نوشت، کسی که بعدها با ساخت فیلم‌ «اکس ماکینا» (Ex Machina) چهره‌ای مهم در ژانر علمی تخیلی شد.

جکسون برای کارگردانی فیلم سراغ افرادی مثل گی‌یرمو دل‌تورو و نیل بلومکمپ رفت ولی سرانجام هیچ‌کدام به نتیجه نرسیدند. بلومکمپ اما بعدا فیلم «منطقه‌ی ۹» (District9) را ساخت و به شهرت رسید. حالا قرار است سریالی براساس بازی‌های هیلو بسازند و از پلتفرم اینترنتی پارامونت پخش شود.

۲۶. سیلوستر استالونه و فیلمی درباره‌ی ادگار آلن پو

سیلوستر استالونه نزدیک ۲۵ سال است که می‌خواهد فیلمی درباره‌ی ادگار آلن پو بسازد و موفق نمی‌شود. این کارگردان/نویسنده/بازیگر یک بار گفته بود: «چیزی که درباره‌ی ادگار آلن پو مجذوبم می‌کند روحیه‌ی بت‌شکنی اوست. هر مرد و زن جوانی که حس می‌کند در چارچوب‌های معمول جامعه نمی‌گنجد، با داستان زندگی ادگار آلن پو ارتباط برقرار می‌کند. زندگی برای او هم چیز عجیب و ناراحت‌کننده‌ای بود، ولی با همه‌ی اینها کاری کرد تا داستان‌نویسی مدرن به جایگاه فعلیش برسد. واقعا انسان فوق‌العاده‌ای بود.»

استالونه در ابتدا خودش می‌خواست نقش پو را بازی کند، ولی بعدا سراغ رابرت داونی جونیور رفت. استالونه می‌گفت: «نقشش را باید داونی بازی می‌کرد، برای او نوشته بودمش. یا او یا جانی دپ. بازیگر خیلی ویژه‌ای باید برایش انتخاب می‌کردم.»

این پروژه تا مدتی جلو رفت و زمزمه‌های ساخته شدنش پخش می‌شد. رابرت داونی جنیور در مصاحبه‌ای که سال ۲۰۰۹ با اسکرین رنت داشت گفته بود: «استالونه فیلم‌نامه‌ای عالی نوشته درباره‌ی ادگار آلن پو و می‌خواهد کارگردانیش کند.»

ولی حالا یک دهه گذشته و هنوز خبری از این فیلم نیست.

۲۵. کریستوفر نولان و فیلمی درباره‌ی هاوارد هیوز

نولان مدت کوتاهی بعد از اینکه «بی‌خوابی» (Insomnia) را برای وارنر ساخت و اولین قدم بزرگش را در هالیوود برداشت، شروع کرد به نوشتن درامی زندگی‌نامه‌ای درباره‌ی میلیاردر و فیلم‌ساز جنجالی هاوارد هیوز. این کارگردان پرطرفدار در مصاحبه‌ای که سال ۲۰۰۷ داشت گفته بود که فیلم‌نامه‌ی هاوارد هیوز بهترین چیزی است که تا به حال نوشته.

گویا پیش تولید فیلم را هم تا مراحلی جلو بردند و حتی با جیم کری برای بازی در نقش هاوارد هیوز صحبت کرده بودند (طبق گفته‌ی نولان، جیم کری برای بازی در نقش هیوز به دنیا آمده بود) ولی وقتی تولید «هوانورد» (The Aviator) مارتین اسکورسیزی زودتر شروع شد، نولان پروژه‌ی خودش را کنسل کرد. اسکورسیزی هم لئوناردو دی‌کاپریو را برای نقش انتخاب کرد و نولان که نمی‌خواست فیلمی با موضوعی مشابه بسازد، سراغ وارنر رفت و «بتمن آغاز می‌کند» (Batman Beging) را ساخت.

۲۴. پتی جنکینز و یک اکشن زنانه

پتی جنکینز بعد از ساخت «هیولا» (Monster) چهارده سال هیچ فیلمی نساخت تا اینکه به «واندر وومن» (Wonder Woman) رسید، ولی این وقفه‌ی چهارده ساله عمدی نبود. گویا جنکینز قرار بوده قسمت دوم «ثور» (Thor) را کارگردانی کند ولی با استودیو مارول اختلاف عقیده داشت و در نهایت از پروژه کنار رفت. پروژه‌ی جالب و کنجکاوی‌برانگیز دیگری که جنکینز موفق نشد به مرحله‌ی ساخت برساند، فیلمی بود به نام «عزیز دل» (Sweetheart)، فیلمی درباره‌ی زنی که یک آدم‌کش حرفه‌ای بود و جنکینز قصد داشت آن را سال ۲۰۱۴ کارگردانی کند.

فیلم‌نامه‌ی آن را جک استنلی نوشته بود و مدتی در لیست سیاه فیلم‌نامه‌های خوبِ ساخته نشده قرار داشت. داستان درباره‌ی زنی آدم‌کش بود که قصد داشت از کسب و کار کشتن آدم‌ها کنار بکشد، ولی وقتی در مراسم گردهمایی هم‌شاگردی‌های دبیرستانش شرکت می‌کرد اتفاقاتی می‌افتاد که مجبور می‌شد به حرفه‌ی سابقش برگردد.

۲۳. دارن آرونوفسکی و بتمن: سال اول (Batman: Year One)

دارن آرونوفسکی چندباری سراغ پروژه‌های بزرگ و بلاک‌باسترها رفته و هربار به دلایلی به نتیجه نرسیده است. از فیلم ولوورین با بازی هیو جکمن گرفته تا «واچمن» (Watchmen) پیش از آنکه زک اسنایدر جایش را بگیرد. یکی از پروژه‌های ساخته نشده‌ی آرونوفسکی که خیلی از هواداران مشتاق به نتیجه رسیدنش بودند، بتمن: سال اول بود.

سال ۲۰۰۰ بود که اعلام کردند آرونوفسکی قرار است اقتباسی سینمایی از کمیک بوک محبوب فرانک میلر بسازد. او قصد داشت بعد از فیلم‌های مستقلی مثل «عدد پی» (Pi) و «مرثیه‌ای برای یک رؤیا» (Requiem for a Dream) اولین فیلم استودیویی‌اش را بسازد و دی‌سی هم می‌خواست بعد از شکست فاجعه‌بار بتمن و رابین، این قهرمان را در سینما احیا کند. ولی این پروژه در نهایت به جایی نرسید و آرونوفسکی به دلیل تداخل برنامه‌هایش کنار رفت.

۲۲. گی‌یرمو دل‌تورو، چارلی کافمن و اقتباسی از سلاخ‌خانه‌ی شماره‌ی پنج (Slaughterhouse Five)

گی‌یرمو دل‌تورو از مدت‌ها قبل درباره‌ی ساخت اقتباسی سینمایی از رمان کلاسیک کرت ونه‌گات حرف زده است. کارگردان «هزارتوی پن» (Pan’s Labyrinth) در مصاحبه‌ای که سال ۲۰۱۳ با تلگراف داشت گفته بود که به‌شدت مشتاق است جهان داستان این کتاب را به تصویر بکشد، ولی مشکلی وجود داشت. گویا چارلی کافمن که قرار بوده فیلم‌نامه‌ی فیلم را بنویسد، موفق نشده بود متن نهایی را به او تحویل دهد. دل‌تورو می‌گوید: «من و چارلی یک ساعت و نیم با هم حرف زدیم و به ایده‌های خیلی خوبی رسیدیم، ولی استودیو فقط زمانی قبول می‌کرد آن را بسازد که به عنوان فیلم بعدی‌ام سراغش بروم.»

در هر صورت این پروژه به جایی نرسید و فیلم دل‌تورو هیچ‌وقت ساخته نشد.

۲۱. دیوید لینچ و یک فیلم علمی تخیلی عجیب و غریب

زمان زیادی از اولین فیلم دیوید لینچ یعنی «کله پاک‌کن» (Erasherhead) نگذشته بود که او تصمیم گرفت فیلمی به نام «رانی راکت» (Ronnie Rocket) بسازد. این فیلم داستان کارآگاهی را تعریف می‌کرد که یک پا نداشت و طی ماجراهایی وارد بُعدی دیگر می‌شد و می‌دید یه کوتوله‌ی سه‌پا که توانایی کنترل جریان الکتریکی را دارد، تعقیبش می‌کند. همان‌طور که می‌توانید حدس بزنید، دیوید لینچ برای پیدا کردن استودیویی که حاضر باشد روی چنین داستان غریب و دور از ذهنی سرمایه‌گذاری کند به مشکل برخورد.

لینچ در نهایت رانی راکت را موقتا کنار گذاشت و فیلم «مرد فیل‌نما» (The Elephant Man) را ساخت که به جریان اصلی سینما نزدیک‌تر بود.

دیوید لینچ در مقاطع مختلف سعی کرد رانی راکت را دوباره راه بیندازد، ولی هرگز موفق نشد آن را به جایی برساند.

۲۰. مارتین اسکورسیزی و فیلمی به نام دینو (Dino)

مارتین اسکورسیزی از مدت‌ها پیش قصد داشته فیلمی زندگی‌نامه‌ای درباره‌ی دین مارتین بسازد. اسکورسیزی حق اقتباس کتابی به نام دینو نوشته‌ی نیک توچس را سال ۱۹۹۲ خرید و از فیلم‌نامه‌نویس «رفقای خوب» و «کازینو» یعنی نیکلاس پیلگی خواست تا فیلم‌نامه‌ای بر اساسش بنویسد.

گویا اسکورسیزی حدود سال ۱۹۹۷ قصد داشته بازیگران فیلم را انتخاب کند و می‌خواسته تام هنکس را در نقش مارتین و جان تراولتا را در نقش فرانک سیناترا بیاورد. هیو گرنت، آدام سندلر و جیم کری هم به عنوان بازیگران نقش فرعی انتخاب شده بودند. اختلاف برنامه‌ها و مشکلات بودجه بین اسکورسیزی و استودیو وارنر باعث عقب افتادن پروژه شد و اسکورسیزی سراغ ساختن «دار و دسته‌ی نیویورکی» (Gangs of New York) رفت. تولید دار و دسته‌ی نیویورکی به درازا کشید و زمانی که فیلم‌برداریش تمام شد، وارنر دینو را از برنامه‌های تولیدش خارج کرده بود.

۱۹. لین رمزی و فیلم جین یک تفنگ دارد (Jane Got A Gun)

این یکی وضعش کمی فرق می‌کند، چون فیلم جین یک تفنگ دارد ساخته شده و به نتیجه رسیده، ولی مشکلات عجیبی را از سر گذراند.

سال ۲۰۱۳ و در پی رفتار عجیب لین رمزی، ماجراهای پشت صحنه‌ی این فیلم حسابی خبرساز شد. لین رمزی روز اول فیلم‌برداری اصلا سر صحنه حاضر نشد و در نهایت از پروژه کنار کشید، آن هم بعد از اینکه یک سال مشغول پیش تولید بودند. گویا لین رمزی با تهیه‌‌کننده‌ی فیلم اسکات استیندورف سر برنامه‌ی تولید و نظارت روی تدوین نهایی به مشکل خورده بود و نمی‌خواست با این شرایط کار کند.

استیندورف  در نهایت سراغ گری اوکانر رفت تا جایگزین رمزی شود. تولید فیلم بارها عقب افتاد و وقتی بالاخره روانه‌ی سینماها شد، منتقدان روی خوشی به آن نشان ندادند.

۱۸. گی‌یرمو دل‌تورو و فیلم در کوهستان دیوانگی (At the Mountains of Madness)

گی‌یرمو دل‌تورو احتمالا بیشتر از همه از ساخته نشدن این فیلم حسرت می‌خورد، فیلمی که بنا بود با اقتباس از رمانی نوشته‌ی اچ پی. لاوکرفت بسازد و سال‌ها به دنبالش بود. استودیو یونیورسال به همراه تهیه‌کننده‌های بزرگی مثل جیمز کامرون مشغول آماده‌سازی مقدمات تولید فیلم بودند، ولی یک اختلاف نظر اساسی باعث شد که این پروژه کلا کنسل شود.

دل‌تورو در مصاحبه‌ای گفته بود: «فکر می‌کردیم بودجه‌ی خیلی خوب و مطمئنی داریم. روی ۱۵۰ میلیون دلار حساب باز کرده بودم و تام کروز و جیمز کامرون می‌خواستند تهیه‌اش کنند، ILM جلوه‌های ویژه‌اش را کار کند، همه چیز را خیلی عظیم و بزرگ طراحی کرده بودم چون به نظرم ساخت فیلم ترسناک با چنین ابعادی چیز درجه یکی می‌شود. ولی یک مشکل اساسی وجود داشت و آن درجه‌بندی سنی بود. می‌خواستم با درجه سنی بزرگسال بسازمش و استودیو مخالف بود. اگر این داستان مناسب درجه سنی پایین‌تر بود، یا اگر فقط دروغ می‌گفتم که مناسب درجه‌ سنی پایین‌تر است، شاید موافقت می‌کردند. کاش دروغ می‌گفتم.»

۱۷. اسپایک لی و فیلم جو لوییس نجاتمان بده (Save Us Joe Louis)

یکی از پروژه‌هایی که اسپایک لی همیشه آرزوی ساختنش را داشته. درامی است درباره‌ی رقابت بین بوکسوری آفریقایی-آمریکایی به نام جو لوییس و مبارزی آلمانی به نام ماکس اشملینگ که پیش از جنگ جهانی دوم می‌گذشت.

باد شولبرگ، نویسنده‌ی «در بارانداز» (On the Waterfront) فیلم‌نامه را نوشته بود و اسپایک لی اوایل سال ۲۰۰۱ به عنوان کارگردان پروژه اضافه شده بود. لی در آن سال‌ها فیلم‌های «ساعت ۲۵ ام» (۲۵th hour)  و «نفوذی» (Inside Man) را ساخت ولی همیشه پس ذهنش این بود که جو لوییس را هم خواهد ساخت و می‌گفت قصد دارد با نگاهی به سبک دیوید لین آن را کارگردانی کند.

سال ۲۰۰۶ وقتی ترنس هاوارد به عنوان بازیگر اصلی انتخاب شد، شایعات ساخته شدن این فیلم قوت بیشتری گرفت. ولی اسپایک لی مدام سر پروژه‌های دیگر رفت و جو لوییس هرگز ساخته نشد.

۱۶. کوئنتین تارانتینو و فیلم کلاغ قاتل (Killer Crow)

معروف است که تارانتینو درباره‌ی پروژه‌هایی که می‌خواهد بسازد حرف می‌زند و سال‌ها بعد رهایشان می‌کند. یکی از این نمونه‌ها، کلاغ قاتل است که تارانتینو آن را از فیلم‌نامه‌ی اولیه و حجیم «حرام‌زاده‌های بی‌آبرو» (Inglourious Basterds) بیرون کشید. در نسخه‌ی اصلی فیلم‌نامه‌ی حرامزاده‌ها، کاراکتر برد پیت به جوخه‌ای از سربازهای سیاه‌پوست برمی‌خورد که مثل او به دنبال انتقام بودند. کلاغ قاتل درباره‌ی همین جوخه‌ی سیاه‌پوستان بود که می‌خواستند از افسران سفیدپوستی که آن‌ها را اذیت کرده بودند، انتقام بگیرند.

تارانتینو گفته باید روی فیلم‌‌نامه‌ی کلاغ قاتل سر و دستی بکشد تا مناسب ساختن شود. با توجه به اینکه او قصد دارد بعد از دهمین فیلمش بازنشسته شود، بعید است این فیلم ساخته شود.

۱۵. کوئنتین تارانتینو و فیلم برادران وِگا (Double V Vega)

در پی موفقیت چشمگیر «پالپ فیکشن» (Pulp Fiction)، تارانتینو در نظر داشت تا پیش‌درآمدی از آن بسازد و دو برادر یعنی وینسنت وگا (تراولتا) از پالپ فیکشن و ویک وگا (مایکل مدسن) از «سگ‌های انباری» (Reservoir Dogs) را کنار هم بیاورد.

تارانتینو گفته بود: «تنها چیزی که داشتم فقط همین ایده بود. داستان در آمستردام می‌گذشت، زمانی که وینسنت در آمستردام بود و یک کلاب را برای مارسلوس والاس می‌گرداند. یکی دو سالی آنجا بود. در همین زمان ویک می‌آمد و سری به او می‌زد و آخر هفته را با هم می‌گذراندند. نمی‌دانستم دقیقا چه اتفاقی برایشان می‌افتاد یا اینکه درگیر چه ماجراهایی می‌شوند.»

۱۴. باز لورمن و فیلمی درباره‌ی اسکندر مقدونی

فیلمی که الیور استون درباره‌ی زندگی اسکندر مقدونی ساخت یکی از بدنام‌ترین تولیدات دهه‌ی ۲۰۰۰ بود، ولی گویا قرار بوده نسخه‌ای دیگر از فیلم اسکندر ساخته شود.  سال ۲۰۰۲ بود که باز لورمن اعلام کرد در حال برنامه‌ریزی برای ساخت فیلمی درباره‌ی اسکندر است و می‌خواهد لئوناردو دی‌کاپریو نقش اصلی را بازی کند.

در همان زمان، فیلم الیور استون با نقش‌آفرینی کالین فارل در حال تولید بود و برای همین لورمن موفق نشد بودجه‌ی لازم را برای فیلم خودش جور کند. برخی گزارش‌ها گفته‌اند که لورمن برای ساخت فیلم ۱۵۰ میلیون دلار نیاز داشت.

۱۳. کاترین بیگلو و فیلم ژان ‌دارک (Joan of Arc)

کاترین بیگلو تقریبا همان زمانی که مشغول ساخت تریلر علمی خیالی «روزهای عجیب و غریب» (Strange Days) بود، درگیر پروژه‌ای محصول فاکس قرن بیستم شد به نام «در معیت فرشتگان»  (Company of Angels). این یکی از سه فیلمی بود که آن زمان با محوریت ژان دارک ساخته می‌شد و فیلم‌نامه‌اش را جی کاکس نوشته بود، کسی که به خاطر همکاری‌هایش با مارتین اسکورسیزی معروف شده.

وقتی لوک بسون به عنوان تهیه‌کننده به پروژه اضافه شد و اصرار کرد که میلا یوویچ را برای نقش ژان دارک انتخاب کنند، پروژه از هم پاشید. ولی ماجراهای آن تمام نشد. بعد از اینکه بیگلو از پروژه جدا شد، لوک بسون خودش کارگردانی را برعهده گرفت و یوویچ را برای ایفای نقش ژان دارک آورد و اسم فیلم را «پیام‌آور: داستان ژان دارک» (The Messenger: The Story of Joan of Arc) گذاشت. بیگلو شکایتی علیه بسون تنظیم کرد و گفت او ایده‌هایی را از فیلم‌نامه‌اش دزدیده و استفاده کرده.

۱۲. کری فوکوناگا و فیلم آن (It)

فیلم دو قسمتی «آن» که اندی موسکیتی درباره‌ی این دلقک ترسناک ساخت بیش از یک میلیارد دلار در جهان فروش کرد (قسمت اولش با فروش بیش از ۷۰۰ میلیون دلاری پرفروش‌ترین فیلم ترسناک سینما به حساب می‌آید)، ولی گویا در ابتدا قرار بوده کری فوکوناگا آن را بسازد. ولی این کارگردان در پی اختلاف نظر با استودیو سال ۲۰۱۵ از پروژه کنار کشید.

فوکونوگا می‌گوید: «فکر کنم آن‌ها می‌ترسیدند که نمی‌توانند مرا کنترل کنند.» فوکونوگاه دو هفته پیش از شروع فیلم‌برداری از آن جدا شد، ولی اسمش همچنان در فیلم‌نامه قید شده.

۱۱. دیوید فینچر و فیلم نِس (Ness)

دیوید فینچر پروژه‌های ساخته نشده‌ی زیادی دارد، از جمله اقتباسی از رمان «ملاقات با راما» (Rendezvous With Rama) نوشته‌ی آرتور سی. کلارک که قصد داشته با حضور مورگان فریمن بسازدش. ولی یکی از فیلم‌هایی که تا یک قدمی ساختش رفت، نِس بود. فیلم قرار بود اقتباسی باشد از رمان گرافیکی «تورسو» (Torso) و مت دیمون هم قرار بود نقش الیوت نس را بازی کند. ماجرای داستان درباره‌ی قاتلی سریالی است که در کلیولند مرتکب جنایت می‌شود. کیسی افلک و ریچل مک‌آدامز هم بنا بود نقش‌های فرعی فیلم را بازی کنند.

اما فرآیند تولید فیلم بیشتر از زمان برنامه‌ریزی شده طول کشید و حق اقتباسی که پارامونت از رمان گرافیکی خریده بود منقضی شد. فینچر هم سراغ ساختن «شبکه‌ی اجتماعی» (Social Network) رفت.

۱۰. دیوید فینچر و فیلم ۲۰ هزار فرسنگ زیر دریا (۲۰۰۰۰leagues under the sea)

یکی از پروژه‌های کنسل شده و معروف دیوید فینچر، اقتباسی است که قرار بوده از رمان ژول ورن بسازد. فینچر به همراه دیزنی مشغول آماده‌سازی تولید فیلم بود و حتی لوکیشن‌هایی برایش انتخاب کردند و بودجه‌ی عظیمی برایش بریدند. ولی به خاطر اختلاف نظر سر انتخاب بازیگران، همه چیز رفت روی هوا.

مثل اینکه فینچر می‌خواسته برد پیت یا چانینگ تاتوم نقش اصلی را بازی کند، ولی دیزنی می‌خواست کریس همس‌ورث را سر فیلم بیاورد. فینچر بعدها گفت: «وقتی پای ۲۰۰ میلیون دلار پول وسط باشد، همه عصبی می‌شوند. انگار می‌خواهند لیستی طلایی از اسم‌ها و بازیگرها پیدا کنند که کنار هم قرار گرفتنشان فروش زیادی را تضمین می‌کند.»

۹. جرج میلر و فیلم لیگ عدالت (Justice League)

مدت‌ها پیش از آنکه لیگ عدالت کنونی ساخته شود و بعد از کش و قوس‌های بسیار به نسخه‌ی زک اسنایدر برسیم، جرج میلر کارگردان چیره‌دست فیلم «مد مکس» قصد داشته نسخه‌ی خودش را از این محصول دی‌سی بسازد.

میلر آرمی همر را برای نقش بتمن انتخاب کرده بود و آدام برودی هم قرار بود نقش فلش را ایفا کند. اما اعتصاب نویسندگان سال ۲۰۰۸ رخ داد و پروژه‌ی جرج میلر هم زمین خورد.

آرمی همر در گفتگویی اشاره کرده: «قرار بود یکی از تاریک‌ترین نسخه‌های بتمن/بروس وین را به مردم نشان دهیم. می‌خواستم بتمنی که بازی می‌کنم حسابی تلخ و تاثیرگذار باشد. جرج میلر هم با چنین ایده‌ای موافق بود و در فیلم‌نامه لحاظش می‌کرد. تا به حال کسی درباره‌ی اینکه بروس وین چقدر از نظر روانی دچار چالش و بحران است عمیق نشده بود. این آدمی است که لباسی سراسر مشکی و شبیه خفاش تنش می‌کند و با مشت و لگد به جان آدم بدها می‌افتد.»

۸. ریدلی اسکات و نصف‌النهار خونی (Blood Meridian)

سال ۲۰۱۳ ریدلی اسکات فیلمی ساخت به نام «مشاور»  (The Counselor) که اقتباسی بود از کتابی نوشته‌ی کورمک مک‌کارتی (جایی برای پیرمردها نیست). ولی مثل اینکه اسکات در ابتدا قصد داشته رمان دیگری از او را برای اقتباس‌ انتخاب کند که نصف‌النهار خونی نام داشت.

در این کتاب مک‌کارتی خشونتی لجام‌گسیخته تصویر می‌شود که خیلی‌ها نمی‌دانستند در نسخه‌ی سینمایی چگونه قرار است نشان داده شود. همین مسأله هم در نهایت موجب توقف فیلم شد و استودیو به ساخت فیلمی با خشونت آشکار چراغ سبز نداد.

۷. ادگار رایت و اَنت من (Ant Man)

اَنت منی که پیتون رید برای جهان سینمایی مارول ساخت فیلم بامزه و سرحالی شده، ولی اگر آن زمان‌ها خبر ساخته شدنش را توسط ادگار رایت شنیده باشید، ناخودآگاه دلتان می‌خواهد تصور کنید اگر او روی صندلی کارگردان می‌نشست حاصل کار چطور می‌شد.

متاسفانه اختلاف سلیقه بین رایت و استودیو باعث شد که او بعد از مدت‌های طولانی کار روی فیلم‌نامه، از پروژه جدا شود. البته نام او به عنوان نویسنده نسخه‌ی اولیه فیلم‌نامه در تیتراژ حضور دارد، ولی همه دوست داشتیم ببینیم این کارگردان خوش‌سلیقه در دنیای ابرقهرمان‌ها چطور عمل می‌کند.

۶. سوفیا کاپولا و پری دریایی کوچولو (The Little Mermaid)

سال ۲۰۱۴ کمپانی یونیورسال قصد داشت نسخه‌ی لایو اکشن پری دریایی را بسازد و سوفیا کاپولا را به عنوان کارگردان انتخاب کرد. اما این همکاری به نتیجه نرسید.

گویا کاپولا قصد داشته نسخه‌ی تاریک‌تر و جدی‌تری از این داستان معروف بسازد که به مذاق استودیو خوش نیامده. به هر حال می‌خواستند خرج زیادی روی فیلم بکنند (به‌ویژه که بخش زیادی از آن قرار بود زیر آب بگذرد) و هرچه بودجه‌ی فیلم بالاتر می‌‌رفت، کاپولا بیشتر حس می‌کرد که آزادی عملش را از دست خواهد داد.

۵. اسپایک جونز و هارولد و ماژیک ارغوانی (Harold and the Purple Crayon)

اسپایک جونز پیش از آنکه «جایی که چیزهای وحشی هستند» (Where the Wild Things Are) را بسازد قصد داشت یک کتاب کودکان دیگر را به فیلم تبدیل کند؛ هارولد و ماژیک ارغوانی نوشته‌ی کراکت جانسون.

اما چیزهای وحشی زودتر شروع شد و جونز یک سال را صرف ایجاد روشی کرد که طی آن بتواند صحنه‌های لایو اکشن را با انیمیشن کامپیوتری تلفیق کند.

پروژه‌ی هارولد هم تا جایی پیش رفت اما دو ماه پیش از اینکه تولید را شروع کنند، مدیران استودیو ترای‌استار آن را کنسل کردند چون به نظرشان ایده‌های جونز زیادی پرریسک می‌آمد و به صرفه نبود.

۴. ترنس مالیک و فیلمی درباره‌ی چه گوارا

فیلمی که استیون سودربرگ سال ۲۰۰۸ براساس زندگی چه گوارا ساخت در ابتدا پروژه‌ی ترنس مالیک بود.  مالیک در زمان خبرنگاری‌اش در لایف حسابی به چه گوارا علاقه مند شده بود.

استیون سودربرگ که به تازگی موفقیت‌های فیلم «قاچاق» (Traffic) را پشت سر گذاشته بود، سراغ مالیک آمد تا فیلمی زندگی‌نامه‌ای درباره‌ی چه گوارا بسازد و بنیسیو دل تورو را هم برای ایفای نقش انتخاب کرده بود.

ترنس مالیک نگارش فیلم‌نامه را شروع کرد ولی نتیجه‌ی نهایی چیز مطلوبی در نیامد و سودربرگ آن را غیرقابل خواندن نامید.

در نهایت خود سودربرگ کارگردانی فیلم را برعهده گرفت.

۳. استیون سودربرگ و فیلمی درباره‌ی لنی ریفنشتال

استیون سودربرگ و فیلم‌نامه نویسش اسکات برنز در فیلم‌های زیادی همکاری کرده‌اند. این دو در مقطعی قصد داشتند فیلمی جنجالی درباره‌ی لنی ریفنشتال فیلمساز آلمانی دوره‌ی هیتلر بسازند.

اما گویا حس‌ کردند موضوع فیلم زیادی حساسیت برانگیز است و قید ساخت آن را زدند. هرچه نباشد در دوره‌ی عجیبی به سر می‌بریم که افراد مختلف به دلایل واهی و عجیب و غریب از فعالیت منع می‌شوند و به حاشیه می‌روند.

۲. هایائو میازاکی و دنباله‌ی پونیو (Ponyo)

هایائو میازاکی عادت ندارد برای فیلم‌هایش دنباله بسازد، ولی سر پونیو تا دو قدمیش رفت. این نویسنده کارگردان مطرح انیمه‌های سینمایی سال ۲۰۰۸ پونیو را ساخت که جایزه‌ی بهترین انیمیشن سال آکادمی انیمیشن ژاپن را از آن خود کرد و میازاکی تا مدتی وسوسه شده بود دنباله‌ای برای آن بسازد.

یکی از تهیه‌کننده‌های استودیو جیبلی یعنی توشیو سوزوکی از میازاکی خواست که بیخیال ساخت دنباله‌ی پونیو شود و به جایش از مانگای «باد برمی‌خیزد» (The Wind Rises) انیمه بسازد. می‌گویند میازاکی در ابتدا نسبت به سوددهی باد برمی‌خیزد مشکوک بوده (این انیمه درامی زندگی‌نامه‌ای است درباره‌ی طراح هواپیماهای جنگنده‌ی ژاپنی) ولی توشیو در نهایت موفق شد میازاکی را به ساخت آن راضی کند.

۱. لین رمزی و استخوان‌های دوست‌داشتنی (The Lovely Bones)

لین رمزی بین «باید درباره‌ی کوین حرف بزنیم» (We Need to Talk About Kevin)‌ سال ۲۰۱۱ و «واقعا هیچ‌وقت آنجا نبودی» (You Were Never Really Here)  هشت سال موفق نشد فیلمی بسازد و یکی دو پروژه‌ی ساخته نشده داشت (مثل همان جین یک تفنگ دارد که بالاتر گفتیم).

پروژه‌ی دیگری که لین رمزی رهایش کرد، ساخت اقتباسی از رمان استخوان‌های دوست‌داشتنی نوشته‌ی آلیس سیبولد بود. گویا رمزی نمی‌خواست به کتاب وفادار بماند و تصویر خوش و خرمی را که آلیس سیبولد از بهشت به نمایش گذاشته بود نمی‌پسندید. تهیه‌کننده‌ها هم که می‌خواستند فیلم به منبع اقتباسش نزدیک‌تر باشد، رمزی را از پروژه کنار گذاشتند.

در نهایت ساخت این فیلم به پیتر جکسون رسید و با بازیگرانی مثل سیرشه رونان، استنلی توچی، مارک والبرگ و ریچل ویز روانه‌ی سینماها شد.

منبع: IndieWire



برچسب‌ها :
دیدگاه شما

پرسش امنیتی *-- بارگیری کد امنیتی --

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه
دسته‌بندی‌های منتخب برای شما
X