۱۲ فیلم جنایی که طرفداران «آدمکش» دیوید فینچر باید تماشا کنند
«آدمکش» (The Killer)، جدیدترین ساختهی دیوید فینچر مدتی قبل در دسترس قرار گرفت و بازخوردهای ضدونقیض دریافت کرد؛ در حالی که بعضی از سینمادوستان از آن دفاع کردهاند و فیلم را از آثار شاخص فینچر میدانند، برخی دیگر آن را اثری معمولی و ناامیدکننده توصیف کردهاند. فینچر که استاد روایت داستانهای جنایی و نئو-نوآر است، در آدمکش تلاش میکند تا به مسیر متفاوتی برود و اثری خلق کند که از کلیشهها دوری میکند. فیلم آدمکش اما تنها اثری نیست که رویکرد نامتعارفی به ژانر جنایی دارد و آثار دیگری هم در دهههای اخیر تولید شدهاند که رویدادهای آنها پیرامون یک قاتل قراردادی مرموز رخ میدهد و میخواهند به اصطلاح ضدژانر باشند.
آدمکش یک اثر سینمایی تعلیقآمیز است که ریتم کندی دارد و گاهی هم از عناصر کمدی سیاه بهره میبرد. نقطهی قوت فیلم، کارگردانی بینقص دیوید فینچر، بازی استثنایی مایکل فاسبندر و فیلمنامهی راضیکنندهی اندرو کوین واکر است که «هفت» را هم در کارنامه دارد. اگر فیلم آدمکش را تماشا و با آن ارتباط برقرار کردهاید، نیمنگاهی به فیلمهای این فهرست هم داشته باشید.
۱۲- وثیقه (Collateral)
- سال انتشار: 2004
- کارگردان: مایکل مان
- بازیگران: تام کروز، جیمی فاکس، جادا پینکت اسمیت، مارک رافالو، پیتر برگ، بروس مکگیل، خاویر باردم
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 7.۵ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 86 از ۱۰۰
به ندرت پیش میآید که تام کروز نقش یک شخصیت منفی را بر عهده بگیرد اما «وثیقه» به ما اثبات میکند که او در چنین نقشهایی هم میتواند بدرخشد. این ساختهی مایکل مان، قصهی یک راننده تاکسی لس آنجلسی به نام مکس (جیمی فاکس) را روایت میکند که زندگی شخصی ایدهآلی ندارد. او میخواهد اندکی پول پسانداز کند، از تاکسیرانی استعفا دهد و با خرید یک لیموزین، بهصورت مستقل فعالیت کند تا درآمد بیشتری داشته باشد. یک شب، مردی به نام وینسنت (تام کروز) سوار ماشین مکس میشود و میگوید اگر او را به چند نقطهی مختلف شهر ببرد، پول مناسبی دریافت خواهد کرد.
مکس خیلی زود متوجه میشود که وینسنت یک آدمکش است و به مناطق گوناگون میرود تا افراد مختلف را طبق قراردادهایی که دارد، به قتل برساند. با فاش شدن ذات شرور این قاتل، رابطهی او با مکس رنگ و بوی متفاوتی به خود میگیرد. داستان فیلم فارغ از کشش و هیجانی که دارد، سوالات گوناگونی پیرامون اخلاقیات مطرح میکند و ما با دو شخصیت کاملا متضاد روبهرو هستیم که مقابل یکدیگر قرار گرفتهاند و باید قدمهای بعدی خود را با احتیاط بیشتری بردارند.
۱۱- تو هرگز واقعا اینجا نبودی (You Were Never Really Here)
- سال انتشار: 2017
- کارگردان: لین رمزی
- بازیگران: واکین فینیکس، آلساندرو نیوولا، جان دومن، جودیت رابرتس، فرانک پندو، الکس منت
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 6.۷ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 89 از ۱۰۰
بازیگر برندهی اسکار، واکین فینیکس نقشهای شاهکار زیادی را در سالهای اخیر بازی کرده است اما در این میان آنها، به نقشآفرینی او در «تو هرگز واقعا اینجا نبودی» کمتر توجه شده است. این فیلم قدرنادیده و مهجور اما خوشساخت و تماشایی، ما را با یک کهنهسرباز به نام جو (فینیکس) آشنا میکند که شرکت در جنگ به او آسیب روانی شدیدی وارد کرده است. جو که از اختلال اضطراب پس از سانحه رنج میبرد، حالا با یافتن دختران گمشده، اندک درآمدی کسب میکند. اما هنگامی که آخرین ماموریت نجات او مطابق نقشه پیش نمیرود، جو خود را در مخمصهی بزرگ پیدا میکند و زندگیاش به کابوس تبدیل میشود.
فیلم از این جهت به آدمکش شبیه است که برای لذت بردن از آنها باید صبوری کنید؛ اینجا هم خبری از ریتم سریع نیست و رویدادها به آرامی رخ میدهند. فینیکس برخلاف بعضی از نقشهایش که پرهیاهو هستند، در «تو هرگز واقعا اینجا نبودی» اغلب آرام است و واکنشهای هیجانی از خود نشان نمیدهد؛ با این حال، او با زبان بدن و حالات صورتش برداشت خوبی از شخصیت آسیبدیدهی جو ارائه میدهد. خوشبختانه فیلم چندان طولانی نیست (حدود یک ساعت و نیم) و جهان سرد و سیاه آن بیگمان به آثاری که از دیوید فینچر دیدهایم نزدیکی دارد.
۱۰- لئون حرفهای (Léon: The Professional)
- سال انتشار: 1994
- کارگردان: لوک بسون
- بازیگران: ژان رنو، ناتالی پورتمن، گری اولدمن، دنی آیلو، جرج مارتین، ژان-اوگ آنگلاد
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 8.۵ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 74 از ۱۰۰
یک فیلم اکشن اما متعلق به سینمای هنری که ساخت آن شاید فقط از فیلمسازی همچون لوک بسون برمیآمد. ژان رنو دوستداشتنی اینجا نقش یک آدمکش به نام لئون را بازی میکند که وارد رابطهای پدرانه با دخترکی به نام ماتیلدا (ناتالی پورتمن) میشود. ماتیلدا که خانوادهاش توسط یک پلیس فاسد به قتل رسیده است، هنر کشتار را از لئون آموزش میبیند و در مقابل، مرهمی برای زخمهای او است. میان «لئون حرفهای» و آدمکشِ فینچر شباهتهای زیادی وجود دارد، زیرا هر دو شخصیت، خود را ناگهان در موقعیتهای غیرمنتظرهای پیدا میکنند و نسبت به گذشته، حاضرند تا گاهی مهربانی هم به خرج دهند.
مشابه اکثر آثار این فهرست، قصهی لئون هم آرام جلو میرود اما در زمانهای مناسب اوج میگیرد و سکانس اکشن پایانی شما را دگرگون خواهد کرد. همانطور که بالاتر هم اشاره شد، چیزی که لئون حرفهای را از آثار اکشن دههی ۹۰ میلادی جدا میکند، رویکرد هنری لوک بسون به ژانر اکشن است. او برای به وجود آوردن تعلیق، عجلهای ندارد و ریتم فیلم را برای ایجاد هیجان مصنوعی، تغییر نمیدهد. فیلم به فروش خوبی رسید و اگرچه در دوران اکران، بعضی از منتقدان آن را دوست نداشتند اما با گذر زمان ارزشهایش بیشتر نمایان شد.
۹- رانندگی (Drive)
- سال انتشار: 2011
- کارگردان: نیکولاس ویندینگ رفن
- بازیگران: رایان گاسلینگ، کری مولیگان، برایان کرانستون، ران پرلمن، اسکار آیزاک، آلبرت بروکس، کریستینا هندریکس
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 7.۸ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 93 از ۱۰۰
رایان گاسلینگ توانایی ایفا کردن هر نوع شخصیتی را دارد اما همواره در نقش آدمهای کمحرف و محزون – و در آثار درام – بیشتر درخشیده است. «رانندگی» یکی از همین فیلمها است و داستان آن پیرامون یک مرد مرموز اتفاق میافتد که نام واقعیاش مشخص نیست اما همه او را با نام راننده میشناسند. راننده به عنوان یک بدلکار فعالیت میکند اما گاهی هم برای خلافکاران کارهایی را انجام میدهد. او که ابتدا با همه سرد است، پس از آشنایی با زن همسایه، آیرین (کری مولیگان) و فرزند کوچک او، کمی متفاوت میشود و ابعاد تازهای از شخصیت خود را نشان میدهد. مدتی بعد، همسر آیرین از زندان آزاد میشود و راننده را برای یک سرقت خطرناک استخدام میکند؛ سرقتی که به یک فاجعه ختم میشود.
رانندگی برخلاف ظاهر هیجانانگیزش، یک فیلم کاملا هنری است و آن هم برای تعلیقسازی دست به دامان ترفندهای رایج نمیشود (که با حضور نیکولاس ویندینگ رفن در پشت دوربین، اتفاق عجیبی نیست)؛ برگ برندهی فیلم را باید فضاسازی و رویکرد رفن بدانیم که اینجا موفق میشود تا برداشت متفاوتی از ژانر اکشن ارائه دهد (کاری که دیوید فینچر هم با آدمکش انجام داد). همسو با آدمکش، رانندگی قرار است ادای دین به فیلمهای اکشن کلاسیک باشد اما همزمان این احساس را به شما میدهد که کاملا منحصربهفرد است و نمونه مشابه ندارد.
۸- دختری با خالکوبی اژدها (The Girl with the Dragon Tattoo)
- سال انتشار: 2011
- کارگردان: دیوید فینچر
- بازیگران: دنیل کریگ، رونی مارا، کریستوفر پلامر، استیون برکوف، رابین رایت، جولی ریچاردسون، یوسفین آسپلوند
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 7.۸ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 86 از ۱۰۰
«دختری با خالکوبی اژدها» حتی قبل از اینکه دیوید فینچر آن را بسازد شهرت جهانی داشت، هم رمان اصلیاش که توسط استیگ لارسن نوشته شده بود و هم نسخهی سینمایی سوئدیاش (۲۰۰۹) به کارگردانی نیلز آردن اوپلو که جوایز مختلفی بهدست آورد. در نگاه اول، اینکه فینچر بخواهد به سراغ سوژهای برود که فیلم دیگری از آن در دسترس است، ایدهی چندان خوبی به نظر نمیرسید اما او بار دیگر مهارتهای فیلمسازی خود را به نمایش گذاشت و دختری با خالکوبی اژدها فوقالعاده است. قصه با روزنامهنگاری به نام میکائیل بلومکویست (دنیل کریگ) آغاز میشود که میخواهد راز ناپدید شدن یکی از اعضای خانوادهی مردی ثروتمند به نام هنریک ونگر (کریستوفر پلامر) را کشف کند.
بلومکویست در مسیر حل معما، با دختر عجیبوغریبی به نام لیسبت سالاندر (رونی مارا) آشنا میشود. امضاهای آشنای فینچر و وسواس او اینجا هم به چشم میخورد و دختری با خالکوبی اژدها از نظر فضاسازی و کیفیت فنی، یکی دیگر از ساختههای قابل دفاع این فیلمساز است. بعضی از عناصر فیلم را مطابق انتظار میتوانید در آدمکش هم پیدا کنید؛ دیوید فینچر یکی از بهترین فیلمسازان ژانر تریلر است و برای خلق یک اثر نفسگیر، هرگز شتابزده عمل نمیکند.
۷- جایی برای پیرمردها نیست (No Country For Old Men)
- سال انتشار: 2007
- کارگردان: برادران کوئن
- بازیگران: جاش برولین، تامی لی جونز، خاویر باردم، کلی مکدونالد، گرت دیلاهانت، وودی هارلسون
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 8.۲ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 93 از ۱۰۰
از «جایی برای پیرمردها نیست» چه میتوان گفت؟ این شاهکارِ برادران کوئن، بیتردید یکی از بهترین فیلمهای چند دههی اخیر است؛ یک موشکافی دقیق از طمعکاری، اخلاقیات، چرخهی خشونت و البته بیعدالتی (که به یکی نمادهای عصر مدرن تبدیل شده است و گویی هرگز از بین نمیرود؛ همهی ما از بیعدالتی رنج میبریم). برای یک اثر فلسفی و روانشناختی پیچیده که مبتنی بر رمانی نوشتهی کورمک مککارتی فقید است، ضروری بود که بازیگران بتوانند احساسات شخصیتها را به درستی ابراز کنند؛ یکی از سختترین نقشها را اما خاویر باردم داشت. آنتون چیگور یک شرور معمولی نیست، او خودِ شیطان است، یک هیولای واقعی که درهای رستگاری هرگز به روی وی باز نخواهد شد.
در جهانِ جایی برای پیرمردها نیست تقریبا همهی شخصیتها خاکستری به حساب میآیند و این شما هستید که با بررسی اعمال این آدمها، باید در رابطه با خوب یا بد بودن آنها نتیجهگیری کنند (که از این نظر، فیلم به آدمکش هم شبیه است، آنجا میتوانید شخصیت مایکل فاسبندر را سریعا محکوم کنید یا انتخابهای او را از زوایایی قابل دفاع بدانید). جاش برولین نقش لوئلین ماس را بازی میکند، یک مزرعهدار که تصادفا با تعدادی جسد در بیابان روبهرو میشود. ظاهرا یک معاملهی مواد مخدر در جریان بوده است که به خشونت کشیده میشود و حالا آنجا یک کیف حاوی دو میلیون دلار پول وجود دارد که ماس آن را برمیدارد. او میداند این پول زندگیاش را عوض خواهد کرد اما در عین حال آگاه است که چنین پولی ممکن است او را به کشتن دهد. ماس در نهایت سعی میکند تا پول را بازگرداند اما دیگر دیر است، زیرا آنتون چیگور دستور گرفته است تا او را به قتل برساند و پول را پس بگیرد.
۶- راننده تاکسی (Taxi Driver)
- سال انتشار: 1976
- کارگردان: مارتین اسکورسیزی
- بازیگران: رابرت دنیرو، جودی فاستر، آلبرت بروکس، سیبل شفرد، هاروی کایتل، لئونارد هریس، پیتر بویل
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 8.۲ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 96 از ۱۰۰
این ساختهی مارتین اسکورسیزی، یکی از مهمترین فیلمهای دههی ۷۰ میلادی است؛ اثری که تاثیر غیرقابلانکاری بر فرهنگ عامه گذاشت و سزاوارانه یکی از بهترین فیلمهای تاریخ در نظر گرفته میشود. نام او را حتما شنیدهاید، تراویس (رابرت دنیرو) یک راننده تاکسی اهل نیویورک است که در گذشته، سرباز جنگ ویتنام بود. او آدمها را به مقصد میرساند اما خودش هم به دنبال یک مقصد است، به دنبال یک هدف متفاوت، به دنبال معنا. با این حال، در طول قصه میبینیم که وضعیت روانی تراویس در حال سقوط است، او نمیتواند بخوابد یا خود را کنترل کند و بهتدریج به یک آدم متفاوت تبدیل میشود، کسی که توانایی به قتل رساندن دیگران را هم دارد.
فیلم راننده تاکسی از این نظر به آدمکش شبیه است که قصهی تفکربرانگیزی دارد، گاهی جامعهی مدرن را نقد میکند و اینجا هم شخصیتی داریم که از بشریت قطع امید کرده است؛ با این حال، راننده تاکسی اثر دراماتیکتری است که نمیتوانید آن را به راحتی فراموش کنید. فیلم همچنین شامل یکی از بهترین آرکهای داستانی یک شخصیت سینمایی است و آن را میتوانیم از نقاط اوج سینمای آمریکا بدانیم. اسکورسیزی در کنار بررسی روان یک آدم مطرود و آسیبدیده، جامعهی آشفتهای که از دوران جنگ عبور کرده است را هم موشکافی میکند.
۵- شبگرد (Nightcrawler)
- سال انتشار: 2014
- کارگردان: دن گیلروی
- بازیگران: جیک جیلنهال، ان کیوساک، بیل پاکستون، اریک لانگ، کاتلین یورک، کوین رام، رنه روسو، ریز احمد
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 7.۸ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 95 از ۱۰۰
«شبگرد» در حقیقت دربارهی دخل و تصرف رسانهها در اخبار و حوادث است، اینکه آنها این پتانسیل را دارند تا حتی خودشان هم یک حادثهی بزرگ را رقم بزنند تا بتوانند توجه مخاطبان را جلب کنند یا با تحریف حقایق، برداشتی هیجانانگیزتر از یک رویداد ارائه دهند. این انتقادات به واسطهی یک شخصیت به نمایش گذاشته میشود: لو بلوم (جیک جیلنهال)، مرد جاهطلبی که به دنبال شهرت و شغل مناسبی است. او برای کسب درآمد، سعی میکند به محل حوادث مختلف برسد و از آنها برای یک خبرگزاری فیلمبرداری کند. لو اما بهتدریج حریصتر میشود و برای موفقیت، قوانین اخلاقی را زیر پا میگذارد.
جیک جیلنهال در شبگرد، یکی از بهترین نقشآفرینیهای کارنامهی هنریاش را به نمایش گذاشته است، شخصیتی سیاه و خطرناک که برای رسیدن به اهدافش، جنونآمیز عمل میکرد و پتانسیل انجام هر کار شنیعی را دارد. با جلوتر رفتن قصه، لو از یک آدم فروماندهی معمولی به یک هیولای بزرگ تبدیل میشود. شبیه به فیلم آدمکش، شبگرد هم قبل از هر چیزی، دغدغهی بررسی یک شخصیت بخصوص را دارد و دن گیلروی (کارگردان) ابعاد شخصیتی لو را با ظرافت ویژهای تحلیل میکند.
۴- هفت (Se7en)
- سال انتشار: 1995
- کارگردان: دیوید فینچر
- بازیگران: برد پیت، مورگان فریمن، گوئینت پالترو، جان کریستوفر مکگینلی، آر. لی ارمی، ریچارد شیف
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 8.۶ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 83 از ۱۰۰
اگر به هر دلیلی «هفت» را تاکنون تماشا نکردهاید، باید در اولین فرصت به سراغ آن بروید؛ فیلمی که دیوید فینچر را به عنوان یک فیلمساز آیندهدار و بااستعداد در کانون توجه قرار داد. قصه پیرامون دو کارآگاه با بازی برد پیت و مورگان فریمن اتفاق میافتد که اولی در آستانهی بازنشستگی و دیگری تقریبا تازهوارد است. آنها سپس درگیر زنجیرهای از قتلهای نامتعارف میشوند که گویی به هفت گناه کبیره ربط دارد.
هفت یکی از شاهکارهای ژانر تریلر-جنایی است و به بیننده یادآوری میکند که سیاهی رفتنی نیست و آن را باید به عنوان بخشی از این جهان پذیرفت. فیلم با الهام از هفت گناه کبیره، به ما میگوید که دنیا میتواند جای سیاه و تاریکی باشد اما حق انتخاب داریم و امکانپذیر است که این تاریکیها را با روشنایی از بین ببریم. با این حال، باید به یاد داشته باشیم که روشنایی هرگز پایدار نخواهد بود. فردا تاریکیهای دیگری از راه میرسند و این چرخه پایانی ندارد. دیوید فینچر سوالات تفکربرانگیز دیگری هم مطرح میکند، از جمله اینکه آیا دنیا جای خوبی است و اصلا ارزشش را دارد که برای آن بجنگیم؟ پس از تماشای هفت و آدمکش، شاید پاسخ شما به این سوال تغییر کند.
۳- شلیک به هدف (Point Blank)
- سال انتشار: 1967
- کارگردان: جان بورمن
- بازیگران: لی ماروین، انجی دیکینسون، کینن وین، کرول اکونر، جان ورنن، جیمز سیکینگ، کاتلین فریمن، مایکل بل، سید هیگ
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 7.۳ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 92 از ۱۰۰
جان بومن شاید فاجعهای همچون «جنگیر ۲: مرتد» (۱۹۷۷) را راهی سینماها کرده باشد اما یک فیلمساز کهنهکار و باسلیقه است که در دههی ۶۰ و ۷۰ میلادی آثار درجهیکی همچون «بازماندگان» را به سینمادوستان هدیه داد و حتی یک فیلم فانتزی با درجه سنی بزرگسالانه به نام «اکسکالیبور» (۱۹۸۱) را در کارنامه دارد. «شلیک به هدف» از نخستین فیلمهای جان بومن است که در ژانر جنایی ساخته شده اما قصد تکرار گذشته را ندارد و در آن عناصر ویژهای به چشم میخورد.
قصه پیرامون واکر (لی ماروین) اتفاق میافتد، یک گانگستر که به او خیانت میشود. او حالا به دنبال جواب و پول از دست رفتهاش است و برای رسیدن به اهداف خود، حاضر است هر کسی را از بین ببرد و البته کسی هم نمیتواند به آسانی در مقابل او ایستادگی کند. نقش اصلی را لی ماروین برعهده دارد که شخصا درخواست کرد کارگردانی پروژه را به جان بومن بدهند و در توسعهی این فیلم کالت نقش پررنگی داشت. مانند «تو هرگز واقعا اینجا نبودی»، شلیک به هدف هم چندان طولانی نیست (یک ساعت و نیم) و البته زمان را هم بیهوده هدر نمیدهد و به حاشیه نمیرود. این فیلم کلاسیک همچنان حرفهای زیادی برای گفتن دارد.
۲- روانی آمریکایی (American Psycho)
- سال انتشار: 2000
- کارگردان: ماری هرون
- بازیگران: کریستین بیل، جاستین ثرو، جرد لتو، ویلم دفو، بیل سیج، جاش لوکاس، کلویی سونی، ریس ویترسپون
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 7.۶ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 68 از ۱۰۰
«روانی آمریکایی» خیلی زود به یک فیلم کالت تبدیل شد و حالا یکی از آثار محبوب سینمادوستان است و فضای مجازی هم ارادت ویژهای به آن دارد. این کمدی سیاه هجوآمیز که عناصر ترسناک هم در آن به چشم میخورد، قصه پاتریک بیتمن (کریستین بیل) را روایت میکند، یک تاجر که زندگی دوگانهای دارد. هنگامی که در جلسات شرکت یا مهمانی دوستان حضور ندارد، پاتریک زندگی دوم خود به عنوان یک قاتل زنجیرهای را ادامه میدهد و تخیلاتش را به حقیقت تبدیل میکند و البته تا آنجا که امکانپذیر است دیوانگی به خرج میدهد.
شبیه به فیلم آدمکش، روانی آمریکایی هم سعی میکند تا به ما بگوید که در ذهن شخصیت اصلی چه میگذرد. بعضی از تفکرات او آزاردهنده و خطرناک هستند اما بعضی دیگر به شکل سیاهی بامزه به نظر میرسند و فضای جدی فیلم را تلطیف میکنند. با جلو رفتن ماجراها، قصهی فیلم به تدریج تلختر میشود و پایان مبهم آن با سوالات زیادی برای مخاطب همراه است.
۱- سامورایی (Le Samouraï)
- سال انتشار: 1967
- کارگردان: ژان-پیر ملویل
- بازیگران: آلن دلون، فرانسوا پریه، ناتالی دلون، کتی رزیه، کاترین ژوردان، رابرت فورت، میشل بوارون
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 8 از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 100 از ۱۰۰
بیدلیل نیست که بعضیها میگویند فیلم آدمکش بازسازی «سامورایی» است؛ از زوایای مختلف، این فیلم بیشترین شباهت را به آدمکش دارد و حتی ایدههای داستانی آنها به هم نزدیک است. اینجا هم با یک قاتل حرفهای روبهرو هستیم که پس از انجام یک ماموریت، زندگیاش به آشوب کشیده میشود. شخصیت اصلی قصه، یک مرد آرام و منظم – با بازی تاثیرگذار و بینقص آلن دلون – است که وقتی تحت فشار قرار میگیرد، نشان میدهد چه قابلیتهایی دارد و حاضر است تا کجا پیش برود.
بعضی از تماشاگران و منتقدان در انتقاد به فیلمهایی همچون سامورایی و آدمکش میگویند که این آثار بیش از حد به فرم بها دادهاند و رباتگونه و خشک از آب درآمدهاند؛ با وجود این، هر دو اثر ضدژانر هستند، نمیخواهند به امضاهای رایج ژانر جنایی و اکشن پایبند باشند و با رویکرد متفاوتی به این ژانرها نزدیک میشوند. سامورایی بدون شک یکی از شاهکارهای ژان-پیر ملویل است و حتی اگر با آدمکش ارتباط برقرار نکردهاید، فیلم ملویل را باید حداقل یک بار تماشا کنید.
منبع: CBR