۱۰ فیلم شبیه فری گای که عاشقان بازیهای ویدیویی باید ببینند
تا به حال فکر کردهاید اگر یک شخصیت فرعی بخواهد قهرمان اصلی داستان شود، چه اتفاقی میافتد؟ این ایدهای است که در فیلم فری گای با بازی رایان رینلودز میبینیم. رینولدز در نقش یک شخصیت حاشیهای به نام گای در یک بازی کامپیوتری ظاهر شده، از همان آدمهای غیرمهمی که در بازیهای اپن ورلد میبینیم که در پیاده روها راه میروند و هر وقت دلمان بخواهد میتوانیم زیرشان بگیریم یا به جانشان بیفتیم، شخصیتهایی که بین گیمرها به NPC (کاراکتر غیر قابل بازی) مشهور هستند. یک روز گای حس میکند میتواند از قید و بند زندگی تکراریش خلاص شود و نقش قهرمان را بازی کند. و از همینجاست که مشکلات بزرگ و پیچیدهای گریبانش را میگیرد.
گای با دختری به نام میلی راسک (جودی کومر) آشنا میشود که میخواهد اسنادی مبنی بر دزدی بودن این بازی کامپیوتری پیدا کند چون معتقد است سازندهی شیطانصفت این بازی، ایدهی او را دزدیده و با آن کلی پول به جیب زده.
فری گای پر است از جلوههای ویژهی خیرهکننده و ارجاعات ویدیو گیمی که با تماشایش حسابی سرگرم خواهید شد. داستانش هم فراز و نشیبهای هیجانانگیزی دارد که مخاطب را تا انتها درگیر میکند. اگر از دیدن فری گای کلی لذت بردهاید و به دنبال فیلمهای مشابه آن میگردید، با ما همراه باشید.
۱. بازیکن شماره یک آماده (Ready Player One)
- محصول: ۲۰۱۸
- کارگردان: استیون اسپیلبرگ
- بازیگران: تای شریدان، اولیویا کوک، بن مندلسون
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷٫۴ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز: ۸۲٪
همانطور که از عنوان فیلم پیداست، داستان دربارهی بازی و دنیای مجازی است. استیون اسپیلبرگ رمان ارنست کلاین را که پر بود از ارجاعات فرهنگ عامه تبدیل به یک فیلم سینمایی تماشایی و پرهیجان کرد. کاری که تنها از این کارگردان خلاق و جاهطلب بر میآمد. جایجای فیلم پر است از اشارهها و ارجاعاتی به فیلمها، کتابها، کمیکها و بازیهای کامپیوتری گوناگون.
داستان فیلم در آیندهای پاد آرمانشهری میگذرد و ما پسری به تام وید واتس (تای شریدان) دنبال میکنیم که فکر و ذکرش درگیر یک دنیای مجازی به نام OASIS و جایزهی پنهان در آن شده. در این دنیا هر کسی شخصیت جایگزین و دیجیتالی خودش را دارد و همه میتوانند در دنیایی بیانتها از هیجان و سرگرمی وقت بگذرانند. داستان فیلم شباهتهای زیادی به یک بازی کامپیوتری دارد. هر بار با مراحل و چالشهایی تازه و دنیاهایی کشف نشده آشنا میشویم و شخصیتها باید با گذشتن از موانع گوناگون، به هدفشان برسند.
۲. رالف خرابکار (Wreck-It Ralph)
- محصول: ۲۰۱۲
- کارگردان: ریچ مور
- بازیگران: جان سی رایلی، سارا سیلورمن، جین لینچ
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷٫۷ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز: ۸۷٪
والت دیزنی در کنار خلق موجودات بامزه و آهنگهای بهیادماندنی، این قابلیت خارقالعاده را دارد که جهانهای فانتزی و خیالی حیرتانگیز بسازد و تمام چیزهایی که فکر میکردیم غیرممکن هستند را ممکن کند. سال ۲۰۱۲ آنها سراغ جهانی خیالی رفتند که با مسیر معمول و همیشگی دنیای جادویی و قصههای پریایی آنها تفاوتی اساسی داشت؛ حالا دنیای دیجیتالی بازیهای کامپیوتری را به تصویر کشیده بودند.
داستان دربارهی یک بازی قدیمی مدل آرکید و شخصیت به اصطلاح منفی آن، رالف خرابکار است. رالف از اینکه شخصیت منفور و ضدقهرمان ماجراست دل خوشی ندارد و به فلیکس، قهرمان بازی غبطه میخورد. رالف که بر خلاف کاراکتر خشن و خرابکارش در بازی، شخصیتی مهربان و دلرحم است، تصمیم میگیرد از دنیای بازی خودش بیرون برود تا نقش قهرمان را بازی کند و مدال افتخار بگیرد. در این مسیر پایش به انواع و اقسام بازیهای کامپیوتری باز میشود. از یک شوتر اول شخص گرفته تا بازی مسابقهی ماشین مخصوص کودکان.
در فیلم فری گای هم شخصیت اصلی داستان میخواهد از حالت همیشگی و منفعل بیرون بیاید و تبدیل به قهرمان شود. در واقع هر دو فیلم مضمون مشابهی دارند، اینکه علیه سیستم غالب به پا خیزیم و برنامهها را از نو بنویسیم.
۳. گیمر (Gamer)
- محصول: ۲۰۰۹
- کارگردان:
- بازیگران: جرارد باتلر، امبر والتا، مایکل سی هال
- امتیاز IMDb به فیلم: ۵٫۸ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز: ۳۰٪
در فیلم فری گای مرز بین دنیای واقعی و مجازی مدام محو و محوتر میشود و خیلی جاها نمیدانیم به کدام بیشتر اعتماد کنیم. این ایده در فیلم گیمر محصول سال ۲۰۰۹ هم استفاده شده است. داستان در آینده میگذرد، آیندهای که در آن آدمها میتوانند کنترل شخصیتهای یک بازی کامپیوتری را که خیلی شبیه به واقعیت است، به دست بگیرند. اما اقدامها و تصمیمات گیمرها در این بازی منجر به اتفاقهایی تلخ و تکاندهنده میشود و باید با عواقب آن در دنیای واقعی کنار بیایند.
جرارد باتلر نقش کیبل را بازی میکند، مردی در آستانهی اعدام که کاری غیرممکن پیش روی خودش دارد؛ اینکه در ۳۰ بازی برنده شود و آزادیش را به دست آورد و از اعدام نجات پیدا کند. چیزی که تا به حال هیچکس از پسش بر نیامده. اما در این بازیها کنترلش دست خودش نیست و یک پسر ۱۷ ساله او را جلو میبرد. پس میتوانید حدس بزنید وقتی میبیند زندگی و مرگ و آیندهاش در دستان یک پسر نوجوان قرار گرفته، چه قدر احساس درماندگی میکند.
بازیهای کامپیوتری روز به روز بیشتر به واقعیت نزدیک میشوند و حالا با تکنولوژی واقعیت مجازی و هدستهای VR مرز بین واقعیت و خیال محوتر از قبل شده، برای همین تماشای فیلم گیمر در این دوره تأثیر بیشتری روی ما خواهد گذاشت. فری گای حسوحال لطیفتری داشت و با نگاهی بامزه و کمدی سراغ این سوژه رفته بود. اگر میخواهید نسخهی جدیتر و تلختر آن را ببینید، گیمر گزینهی خوبی است.
۴. کارآگاه پیکاچو (Pokémon Detective Pikachu)
- محصول: ۲۰۱۹
- کارگردان: راب لترمن
- بازیگران: رایان رینولدز، جاستیس اسمیت، کاترین نیوتن
- امتیاز IMDb به فیلم: ۶٫۶ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز: ۶۸%
فرنچایز پوکمون طی دهههای گذشته بخش بزرگی از فرهنگ عامه بوده، از سریال انیمهی شدیدا محبوب گرفته تا بازیهای کامپیوتری و بیشمار محصول مرتبط با آن. کارآگاه پیکاچو پیش از آنکه تبدیل به فیلم شود، یک مجموعهی فرعی در دنیای بازیهای کامپیوتری پوکمون بود که در آن قهرمان داستان در کنار بازیکن به حل معماهای گوناگون میپرداخت.
فیلم کارآگاه پیکاچو که سال ۲۰۱۹ اکران شد هم روی نوستالژی پوکمون دست گذاشت و هم شخصیت پوکمون را به دنیای واقعی آورد. اتفاقی که با بازی «پوکمون گو» (Pokemon GO) هم افتاده بود و همه میدانستند که مخاطبان و هوادارانش چه واکنش مثبتی به آن نشان داده بودند و چه قدر همه را پیگر و معتاد خودش کرد بود.
احتمالا هوشمندانهترین تصمیم فیلم، انتخاب رایان رینولدز بهعنوان صداپیشهی پیکاچو بود. تصور اینکه چه کسی به جز رینولدز میتوانست صدایی باورپذیر برای کاراکتری در بیاورد که پیش از این تنها گفته بود «پیکا پیکا»، واقعا سخت است. رایان رینولدز در اینجا هم مثل کاراکتر گای، گرما و صمیمیت و بامزگی منحصربهفردی به شخصیتش اضافه کرده که بیننده را عاشق خودش میکند.
۵. هنری جان سخت (Hardcore Henry)
- محصول: ۲۰۱۵
- کارگردان: ایلیا نایشولر
- بازیگران: شارلتو کوپلی، دانیلا کوزالوسکی، هیلی بنت
- امتیاز IMDb به فیلم: ۶٫۷ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز: ۵۱%
هنری جان سخت با وجود اینکه در گیشه شکست بد و فاجعهباری خورد، ایدههای جسورانه و جدیدی به ژانر اکشن و فیلمهای مدل بازی کامپیوتری اضافه کرد. کل فیلم از زاویه دید شخصیت اصلی داستان روایت میشود و شبیه یک بازی کامپیوتری اول شخص است که چهرهی قهرمان را نمیبینیم و فقط دست و پا و بخشی از بدنش پیداست. به همین دلیل حسوحال کاملا متفاوتی با بقیهی فیلمها دارد و هنگام تماشایش تجربهای تازه و هیجانانگیز خواهید داشت و اصلا شبیه چیزهایی که قبلا دیدهاید نیست.
فیلمهای دیگری هم از سبک اول شخص استفاده کردند، ولی هنری جان سخت همه چیز را چند پله بالاتر برد و موقعیتهای جنجالی و چالشبرانگیزی برای صحنههای اکشنش طراحی کرد. نایشولر برای ساخت این فیلم بیشترین الهام را از بازیهای اول شخص گرفت و سعی کرد حسی را که گیمرها هنگام تجربهی این دست بازیها داشتند، به تماشاگران فیلم منتقل کند.
جرج ریچموند، فیلمبردار فیلمِ فری گای هم به دنبال ایجاد همین حس بود، اینکه تماشاگران حس یک بازی کامپیوتری را تجربه کنند. به خاطر همین صحنههایی که از دید اول شخص گرفته شدهاند اینقدر تأثیرگذار از آب در آمدهاند. بهویژه جایی که گای عینک مخصوص گیمرها را میزند و برای اولین بار همه چیز را از زاویهی دید آنها میبیند.
هنری جان ساخت شاید فیلم تحسینشدهای نباشد، ولی برای مخاطبانش تجربهای منحصربهفرد و مهیج رقم میزند که نزدیکترین چیز به بازآفرینی حسوحال یک بازی کامپیوتری اول شخص روی پردهی بزرگ سینماست. البته این هشدار را هم به کسانی که با حرکات سریع دوربین حالشان بد میشود بدهیم که تصاویر تکانهای زیادی میخورد و ممکن است با دیدنشان اذیت شوند.
۶. ماتریکس (The Matrix)
- محصول: ۱۹۹۹
- کارگردان: لانا و لیلی واچوفسکی
- بازیگران: کیانو ریوز، کری ان ماس، لارنس فیشبرن
- امتیاز IMDb به فیلم: ۸٫۷ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز: ۸۸%
با اینکه ماتریکس بیش از ۲۰ سال پیش اکران شد، هنوز هم جنبههای تازه و نویی دارد و داستانی که دربارهی واقعیتهای مجازی و تضاد و تداخلش با دنیای واقعی روایت کرده جادویش را از دست نداده است. ماتریکس جلوههای بصری خیرهکننده و حیرتانگیز را با مضامین فلسفی عمیق و پیچیده تلفیق کرد و اثری را تحویل مخاطبان داد که تجربهای بینظیر و بیبدیل بود. خیلیها تلاش کردند از آن تقلید کنند و بهندرت فیلمی توانست بهتر از آن باشد.
در ظاهر ممکن است شباهتهای زیادی بین فری گای و ماتریکس پیدا نکنیم، ولی اگر عمیقتر شویم و با دید بازتری به ماجرای هر دو فیلم بنگریم متوجه میشویم که نقاط مشترک زیادی بین آنها وجود دارد. در هر دو فیلم، قهرمان اصلی داستان در ابتدا نمیداند دنیای دور و برش واقعی نیست و دارد در یک شبیهسازی کامپیوتری زندگی میکند. اما وقتی سراغ واکاوی سوژهی اصلی داستان میرویم، رویکرد این دو فیلم با هم متفاوت است. در فری گای همه چیز با حسوحالی کمدی و شوخ و شنگ روایت شده، در حالی که ماتریکس داستانش را جدی گرفته و بحرانها و چالشهایی تکاندهنده و تلخ و تاریک مطرح میکند.
بین قهرمان اصلی دو فیلم شباهتهای زیادی وجود دارد. مثل گای که سرانجام متوجه قید و بندها میشود و آنها را میشکند تا تبدیل به قهرمان دنیایش شود، در ماتریکس هم نئو به درک عمیقتری از دنیای مجازی و کامپیوتری ماتریکس میرسد و مرزها و حد و حدودهایش را میشکند تا قدرتی مافوق تصور پیدا کند. در این صورت، فری گای به فهرست بلندبالای فیلمهایی اضافه میشود که با الهام از ماتریکس ساخته شدهاند.
۷. پیکسلها (Pixels)
- محصول: ۲۰۱۵
- کارگردان: کریس کلمبوس
- بازیگران: آدام سندلر، پیتر دینکلیج، کوین جیمز
- امتیاز IMDb به فیلم: ۵٫۵ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز: ۱۸%
فیلم پیکسلها ایدهی عجیب و جالبی را مطرح میکند؛ چه میشود اگر موجودات فضایی به زمین حمله کنند و شکل و شمایل بازیهای کامپیوتری محبوب ما را به خودشان بگیرند؟ این تهدید غیرمتعارف و دور از ذهنی که زمین و تمام آدمها را به خطر انداخته، نیازمند مدافعین ویژهای است.
در این فیلم به جای اینکه سربازها برای دفاع از زمین به پا خیزند، سراغ آدمهایی میروند که معمولا در این شرایط آخرین گزینهی ممکن به حساب میآیند؛ گیمرها. چون موجودات فضایی با فرم و شکل شخصیتهای بازیهای کامپیوتری حمله کردهاند، گیمرها را به خط میکنند تا مقابل آنها بایستند. آدام سندلر، پیتر دینکلیج و جاش گد هر کدام در بازیهایی قهرمان هستند و بهترین امتیازها و نتایج را رقم زدهاند و حالا قرار است با موجوداتی فضایی بجنگند که شکل شخصیتهای همان بازیها را به خودشان گرفتهآند.
این ایده که گیمرها در دنیای واقعی تبدیل به قهرمان داستان شوند چیزی است که در فیلم فری گای هم میبینیم. میلی (جودی کومر) گیمر و طراحی است که به شکلی غیرمنتظره تبدیل به قهرمانی واقعی میشود و مقابل یک شرکت بزرگ و فاسد میایستد تا از ایدهی خودش دفاع کند و آن را از چنگال مدیر دزد و شیطانصفتش نجات دهد.
فیلم پیکسلها اثر منسجم و خیلی خوبی نیست، ولی دیدن شخصیتهای معروف بازیهای آرکید قدیمی نظیر پکمن که شکلی غولآسا به خودشان گرفتهاند و در دنیای واقعی جولان میدهند، تجربهی جالبی است.
۸. جومانجی: به جنگل خوش آمدید (Jumanji: Welcome to the Jungle)
- محصول: ۲۰۱۹
- کارگردان: جیک کاسدان
- بازیگران: دواین جانسون، کرن گیلان، جک بلک
- امتیاز IMDb به فیلم: ۶٫۹ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز: ۷۶%
در این نسخهی جومانجی که هم دنبالهی فیلم اصلی رابین ویلیامز است و هم بهنوعی ریبوت آن به حساب میآید، همه چیز دچار تغییر و تحولی جدی شده. حالا شخصیتهای داستان وارد دنیای یک بازی کامپیوتری خطرناک میشوند که پر است از حیوانات وحشی و موقعیتهای مرگبار. مثل فری گای و بازیکن شماره یک آماده، در اینجا هم شخصیتهای اصلی داستان با جایگزینها و آواتارهای دیجیتالیاشان در این دنیا بازی میکنند. چیزی که تعدادی از بهترین موقعیتهای کمدی فیلم را خلق کرده.
چهار دختر و پسر نوجوان داستان باید از مهارتهای واقعی و ویژگیهای کاراکتر دیجیتالیاشان بهره بگیرند تا بازی جومانجی را تمام کنند و زنده بمانند و به خانه برگردند.
فری گای ماجرای یک شخصیت غیر قابل بازی را روایت میکند که یک روز تصمیم میگیرد قهرمان داستان باشد و از حاشیه بیرون بیاید. در جومانجی هم یک شخصیت غیر قابل بازی بامزه داریم که حضور کوتاه ولی واقعا ماندگاری دارد. نایجل بیلینگزلی کاراکتری است که بهعنوان راهنمای بازیکنان در این دنیا حضور دارد و دایرهی لغاتش واقعا محدود است. در هردوی این فیلمها با مؤلفههای آشنای بازیهای کامپیوتری شوخی میکنند و اشارههای بامزهای برای گیمرها در جای جای آنها گنجانده شده.
۹. فیلم لگو (The Lego Movie)
- محصول: ۲۰۱۴
- کارگردان: فیل لرد و کریستوفر میلر
- بازیگران: کریس پرت، ویل فرل، الیزابت بنکس
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷٫۷ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۶%
لگو برندی است که فراتر از اسباببازیهای مخصوص کودکان رفته. شهر بازیها، سریالها و فیلمها و بازیهای کامپیوتری بیشماری با حضور شخصیتهای لگویی ساخته شدهاند و حالا یکی از پولسازترین نامهای تجاری دنیاست.
در فیلم لگو که سال ۲۰۱۴ آمد، با شخصیتی به نام اِمِت (کریس پرت) آشنا شدیم. یک کارگر ساختمانی در دنیای لگو که از زندگی بیماجرا و سادهاش راضی است و روحیهی خیلی خوبی هم دارد. تا اینکه زنی مرموز به نام وایلداستایل (الیزابت بنکس) وارد زندگیش میشود و همه چیز را زیر و رو میکند. این زن به اِمِت یاد میدهد که زندگی بیشتر از اتفاقات تکراری روزمره است و اگر بخواهد میتواند سرنوشتش را تغییر دهد.
همهی ما شخصیتهای قدرنادیدهای که به حقشان نرسیدهاند را دوست داریم، آدمهای سر به زیری که موقعیت مناسب نصیبشان نشده تا بدرخشند. اِمِت تمام این ویژگیها را دارد و خیلی زود عاشقش میشوید.
چیزی که فیلم لگو را تا این حد درخشان کرده، موقعیتهای کمدی بامزهای است که نشان میدهد سازندگان از ماهیت اثرشان به خوبی آگاه بودهاند. بهترین شوخیهای فیلم آنهایی است که خود دنیای لگو را دستمایه قرار میدهد. و وقتی در نهایت با آدمهای واقعی بیرون این دنیا آشنا میشویم و میبینیم همه چیز تحت کنترل خلاقیتهای یک بچه است، تمام ماجرا لایهای دیگر پیدا میکند.
۱۰. آنها زندگی میکنند (They Live)
- محصول: ۱۹۸۸
- کارگردان: جان کارپنتر
- بازیگران: رودی پایپر، کیث دیوید، مگ فاستر
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷٫۳ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز: ۸۵%
این فیلمِ جان کارپنتر که سال ۱۹۸۸ اکران شد، ایدهای بامزه و جسورانه دارد، ایدهای که هرگز کهنه و تکراری نمیشود و تأثیرگذاری آن با گذر سالیان و دهههای متعدد از بین نمیرود. داستان دربارهی مردی کارگر و عادی به نام نادا (رادی پایپر) است که زندگی بیدردسر و آرامی را میگذراند تا اینکه یک عینک دودی عجیب پیدا میکند و چشمانش به واقعیتی هولناک و تکاندهنده باز میشود. بعد از گذاشتن عینک، در مییابد که تمام آدمهای پولدار و ثروتمند در واقع موجودات فضایی بیرحم و سنگدلی هستند که آدمها را تحت سلطهی خودشان در آوردهاند. موجوداتی فضایی که زندگی مردم بختبرگشته را کنترل میکنند و از آنها بهره میکشند.
احتمالا متوجه شباهت بین عینکهای فیلم فری گای و این فیلم شدهاید. در فری گای هم شخصیت رایان رینولدز بعد از اینکه طی اتفاقاتی عینک مخصوص گیمرها را میگذارد، متوجه واقعیت پیرامونش میشود و پرده از راز بزرگ زندگیش برمیدارد. مضمون دو فیلم هم شباهتهای زیادی با هم دارند و برای همین میتوان احتمال داد که سازندگان فری گای با نشان دادن این عینکهای مخصوص، به فیلم جان کارپنتر ارجاع دادهاند.
منبع: Looper
به نظرم فیلم خوب ترون رو هم بایستی در لیست می آوردین