۱۰ فیلم که هواداران اینسپشن باید ببینند؛ قصههایی پر معما و جسورانه
تقریبا تمام ابعاد تلقین ستایش و تمجید منتقدان و مردم را به همراه داشته است؛ از کارگردانی و فیلمنامه گرفته تا جلوههای ویژه، صحنههای اکشن، ترکیب بازیگران، موسیقی متن، مضامین داستان و … . «تلقین» یکی از پرفروشترین فیلمهایی ۲۰۱۰ بود و از آن زمان تاکنون بهعنوان یکی از بهترین آثار دههی ۲۰۱۰ شناخته میشود و به علاوه یکی از مهمترین فیلمهای علمیتخیلی تاریخ سینما است.
فیلمهای کمی مثل تلقین وجود دارند که اینچنین ذهن مخاطبش را به چالش بکشد، به همین خاطر طرفدارانش برای پیدا کردن آثاری به بزرگی و پیچیدگی آن دچار مشکل میشوند. در این فهرست ۱۰ فیلمی گردآوری شده است که هواداران تلقین دوست خواهند داشت. فیلمهایی با داستانهای پیچیده و تکاندهنده که حل معماهایشان گاهی نیازمند تماشای چندباره است و مضامین تأثیرگذارشان تا مدتها در ذهن مخاطب میماند.
۱۰. چشمه (The Fountain)
- سال ساخت: ۲۰۰۶
- کارگردان: دارن آرونوفسکی
چشمه را معمولا با مشکلاتی به یاد میآورند که دارن آرونوفسکی سر تولید و ساختش داشت. این فیلم با بازی هیو جکمن و ریچل وایز در زمان اکرانش شکست تجاری سنگینی خورد، ولی با مرور زمان طرفدارانی برای خودش پیدا کرد و فیلم کالتی شد.
چشمه درامی رمانتیک و حماسی است که عناصری از فیلمهای فانتزی، تاریخی و علمیتخیلی را با هم تلفیق کرده تا داستانی عجیب و تأثیرگذار به قدمت بشر تعریف کند. فیلم سه داستان موازی را در سه مقطع تاریخی مختلف روایت میکند که هر سه دربارهی جستوجوی انسان برای جاودانگی و مبارزهی محتوم او با مرگ است. ولی در بطن تمام این ماجراها، یک داستان عاشقانهی تماشایی و فراموشنشدنی قرار دارد که با دیدنش عمیقترین احساسات را تجربه میکنید؛ عشق، حسرت، ناامیدی و وحشت مدام از دست دادن کسی که دوستش دارید.
۹. آفتاب (Sunshine)
- سال ساخت: ۲۰۰۷
- کارگردان: دنی بویل
آفتاب یا نور خورشید از علمیتخیلیهای قدرنادیده است که فیلمنامهی آن را الکس گارلند (سازندهی فیلمهایی مثل اکس ماکینا) نوشته و بازیگرانی مثل کیلین مورفی، کریس ایونز و رُز بیرن دارد.
داستان فیلم در ۲۰۵۷ میگذرد و ماجرای گروهی فضانورد را تعریف میکند که مأموریت دارند تا خورشید در حال مرگ را دوباره احیا کنند. فیلم مضامینی از فیزیک و نظریههای علمی گرفته تا مذهب و تعصبهای مخرب را بررسی میکند و با اینکه مثل دیگر قصههای گارلند تا دو قدمی یک شاهکار میرود و جا میماند، تماشایش لذتبخش و هیجانانگیز است.
۸. تقدیر (Predestination)
- سال ساخت: ۲۰۱۴
- کارگردان: مایکل و پیتر اسپیریگ
تقدیر بر اساس داستان کوتاهی به نام «همه شما زامبیها» (All You Zombies) نوشتهی رابرت ای. هاینلین ساخته شده است و بازیگرانی مثل ایتان هاوک، سارا نوک، نواه تیلور در آن بازی کردهاند. فیلم یکی از پیچیدهترین و در عین حال چفتوبستدارترین قصههای سفر در زمان را روایت میکند تا پارادوکسهای این نظریه را به طور کامل به ما نشان دهد.
فیلم داستان مأمور ویژهای است که در زمان سفر میکند و در آخرین مأموریتش باید با جنایتکاری مقابله کند که مدام و در طول زمانهای مختلف از چنگ او میگریزد. غافل از اینکه ماجرا پیچیدهتر از اینها است.
۷. گزارش اقلیت (Minority Report)
- سال ساخت: ۲۰۰۲
- کارگردان: استیون اسپیلبرگ
گزارش اقلیت شاید اولین فیلمی نباشد که با شنیدن نام استیون اسپیلبرگ به یادمان بیاید، ولی یک علمیتخیلی جذاب و دیدنی است که تام کروز نقش اولش را بازی کرده است و ایدهی بکر و جالبی دارد.
داستان در آیندهای با تکنولوژیهای فوق پیشرفته میگذرد. در نیروی پلیس بخشی ویژه وجود دارد که با کمک افرادی با قابلیتهای پیشگویی، پیش از آنکه جرمی مرتکب شود آن را میبینند و سراغ مجرمینی میروند که «قرار بوده» جنایتی را عملی کنند. ماجرا از جایی پیچیده میشود که رئیس این بخش با بازی تام کروز، در یکی از همین پیشگوییها خودش را میبیند که مردی ناشناس را به قتل میرساند.
۶. اثر پروانهای (The Butterfly Effect)
- سال ساخت: ۲۰۰۴
- کارگردان: اریک برس، جی. مکای گروبر
به طرز عجیب و غافلگیرانهای، اثر پروانهای با وجود اینکه هنوز هم دربارهاش حرف میزنند و بین مردم محبوب است و خیلی از منتقدان هم گفتهاند که از دیدنش لذت بردهاند، امتیازهای پایینی دارد.
کل داستان حول ایدهی اثر پروانهای میگردد؛ این تئوری که حتی جزئیترین و کوچکترین اتفاق مثل بال زدن یک پروانه در نقطهای از جهان میتواند منجر به شکلگیری توفانی سهمگین در نقطهای دیگر شود. شخصیت اصلی فیلم با بازی اشتون کوچر متوجه میشود که با خواندن دفترچهی خاطراتش میتواند به گذشته سفر کند و حالا میخواهد با استفاده از این قابلیت، اتفاقات گذشته را تغییر دهد. ولی خبر ندارد که حتی کوچکترین تغییر در گذشتهاش، منجر به تفاوتهایی زنجیرهای در زندگی او میشود و آیندهاش را به کل عوض میکند.
۵. بازی (The Game)
- سال ساخت: ۱۹۹۷
- کارگردان: دیوید فینچر
در سومین فیلم دیوید فینچر ستارههایی مثل مایکل داگلاس و شان پن بازی کردهاند و قصهای بهشدت تأثیرگذار و بهیادماندی دارد، ولی چون بین دو فیلم فوقالعاده و پر سر و صدای فینچر یعنی «هفت» و «باشگاه مشتزنی»ساخته شد، مثل آنها به چشم نیامد.
داستان دربارهی مردی ثروتمند به نام نیکلاس ون اورتون است که هیچ انگیزهای برای زندگی ندارد و حس میکند همه چیزش پوچ و تو خالی است. تا اینکه در روز تولدش، هدیهای عجیب و مرموز از برادرش دریافت میکند؛ کارتی برای شرکت در یک بازی که شبیه هیچ بازی دیگری نیست و قرار است زندگیاش را زیر و رو کند.
۴. لبهی فردا (Edge Of Tomorrow)
- سال ساخت: ۲۰۱۴
- کارگردان: داگ لیمان
لبهی فردا یک فیلم اکشن علمیتخیلی باحال است که تام کروز و امیلی بلانت نقشهای اصلیاش را بازی کردهاند و بر اساس کتابی ژاپنی با نام «تمام چیزی که نیاز داری کشتن است» (All You Need Is Kill) ساخته شده.
فیلم اساسا منطق بازیهای کامپیوتری را دنبال میکند؛ یعنی مرگهای مکرر، یاد گرفتن از اشتباهها و بازگشت به مبارزه و عبور از مرحله. داستان در آینده میگذرد و ماجرا از این قرار است که ارتشی از موجودات فضایی به زمین حمله کردهاند و حالا انسانها برای مقابله با آنها و دفاع از زمین، دست به کار شدهاند. ویلیام کیج (تام کروز) افسری است که هیچ تجربهی عملیاتی و جنگی ندارد و به یکباره مجبور میشود به میدان نبرد برود. ولی نمیداند که قرار است در یک حلقهی زمانی عجیب گرفتار و بارها و بارها بمیرد و زنده شود.
۳. جزیره شاتر (Shutter Island)
- سال ساخت: ۲۰۱۰
- کارگردان: مارتین اسکورسیزی
جزیره شاتر یکی از متفاوتترین فیلمهای مارتین اسکورسیزی است و غافلگیری نهاییاش یکی از بهترین برگشتهای قصه در تاریخ سینما به حساب میآید. در فیلم بازیگرانی مثل لئوناردو دیکاپریو، مارک روفالو، بن کینگزلی و میشل ویلیامز حضور دارند و بر اساس رمانی نوشتهی دنیس لیهان ساخته شده.
دو مارشال ایالتی با بازی دیکاپریو و روفالو به جزیرهای مخوف میروند تا به پروندهی گم شدن یکی از بیمارهای آسایشگاه روانی مستقر در جزیره رسیدگی کنند. ولی هرچقدر بیشتر پیش میروند، ماجراهای هولناکتری رو میشود و قصه ابعاد پیچیدهتر و تکاندهندهتری به خودش میگیرد.
۲. سهگانهی ماتریکس (The Matrix Trilogy)
- سال ساخت: ۲۰۰۳ – ۱۹۹۹
- کارگردان: لانا و لیلی واچوفسکی
شکی نیست که ماتریکس یکی از بهترین و بزرگترین علمیتخیلیهای سینما است و قصهای که تعریف میکند هیچوقت تکراری و از مد افتاده نمیشود؛ مگر اینکه روزی بالاخره بفهمیم که جهان خودمان هم شبیهسازی بوده. این سهگانهی محبوب و شگفتانگیز با بازی کیانو ریوز، هنوز هم بهترین اثر واچوفسکیها به حساب میآید.
داستان دربارهی یک برنامهنویس کامپیوتر به نام توماس اندرسون است که در دنیای زیرزمینی و بین هکرها، خودش را «نئو» معرفی میکند. یک روز واقعیتی تکاندهنده کشف میکند؛ اینکه دنیا تحت تسلط ماشینها است و هرچیزی که تا الان دیده و تجربه کرده، یک شبیهسازی کامپیوتری بوده.
۱. میانستارهای (Interstellar)
- سال ساخت: ۲۰۱۴
- کارگردان: کریستوفر نولان
تمام فیلمهای کریستوفر نولان برای هواداران تلقین لذتبخش و تماشایی است؛ اصلا به ندرت پیش میآید کسی از عاشقان تلقین باشد و بقیهی فیلمهای نولان را ندیده باشد. ولی حساب میانستارهای یک جورهایی از بقیه جدا است و بیشتر به تلقین میخورد. در این فیلم ستارههای بزرگی مثل متیو مککانهی، ان هاتاوی، جسیکا چستین و مایکل کین حضور دارند و مضامینی مثل عشق، انزوا، فداکاری را در بستری از سفرهای فضایی و کرمچالهها مطرح میکند.
داستان در آینده میگذرد و زمینی را میبینیم که گویا به پایان کار خودش نزدیک شده است و دیگر برای انسانها قابل سکونت نیست. گروهی از فضانوردان گرد هم میآیند تا سیارهای جدید برای انسانها پیدا کنند و قدم در سفری خطرناک و طولانی در پهنهی کهکشانها و سیارهها میگذارند که شاید پایانی نداشته باشد. ولی از همهی اینها مهمتر، در قلب داستان یک رابطهی عمیق و تأثیرگذار پدر دختری وجود دارد که به قدری بزرگ و دوستداشتنی است که از مرزهای فضا زمان هم میگذرد.
منبع: screenrant
به نظر من هرمی اینسپشن رو دیده و خوشش اومده باید بره انیمه پاپریکا رو اول از همه ببینه.
باریکلا.
که متوجه شه کریس نولان مقلد و دزدی بیش نیست.
حداقل سازنده های ماتریکس عینا اعتبار دادن به فیلم ghost in the shell و گفتن که ما کاملا و صد درصد از روی این الهام گرفته بودیم.
کریس نولان مستقیما از رو پاپریکا دزدید (پاپریکا رو دیده باشید، میدونید) و حتی زیر بار هم نرفت.
ایده اش از ۱۰ سال پیش تو ذهنش بوده یعنی ۲۰۰۰ و یک سال قبل پاپریکا
و دوما گیریم تقلیدی باشه. تقلید خوب بهتر از اثر نو و جدید بده.
من هم فوق العاده از این انیمیشن لذت بردم. موافقم.
این دواثر به لحاظ ایده های مشابه بیش از حد شباهت دارند
سلام
مرسی بابت ترجمه
اینسپشن و ادیسه فضایی فیلمای علمی تخیلی محبوبم هستن و این ژانر هم ژانر محبوبمه
به شدت با فیلمای این لیست موافقم ولی به نظرم مستر نوبادی و پرتقال کوکی هم باید میبودن
اینسپشن واقعا تمام چیزیه که از یه فیلم میخوایم
شخصیت های لایه لایه و درون گرا که در طول فیلم پله به پله میسناسیمشون
دکوپاژ و رنگ بندی فوق العاده
داستان بی نظیر و متفاوت
صحنه های اکشن نفس گیر
و فقط به نظرم تنها مشکل بازی تام هاردی بود
کلا تام هاردی رو خیلی قبول ندارم ولی تو این فیلم بدترین بازیش رو ارائه داد
پایان بندی هم بی نظیر بود چیزی نمیگم تا یه وقت واسه کسی اسپویل نشه ولی مطمئن باشین با دلایل خیلی زیاد بهتون اطمینان میدم جوری که دوست دارین تموم میشه
خلاصه که چشماتون رو به دیدن اثر فاخر عادت بدین نه فیلمایی مثل سریع و خشن و ماموریت غیر ممکن که فقط با اسلحه های خفن و ماشین های شیک و صحنه های اکشن به ظاهر جالب دل مخاطب رو به دست بیارن
خوب بود
بعصی از فیلما رو دیدم
خیلی فوق اولاده بودن
فیلم های پیشنهادیتون رو هم نگا میکنم
امید وارم که مسل فیلم های کیریستوفر نولان و اسکورسزی عالی باشه
ممنون