فیلمهای مهمی که زاگرس و فرهنگ مردمش را تصویر کردهاند
دوربین را قلم تاریخ میدانند و میگویند هر آنچه دوربین میگوید و به تصویر میکشد، تاریخیت دارد. این جمله میتواند آغازی باشد بر اینکه بخواهیم زاگرس را از دریچه دوربین فیلمسازان داستانی و مستندسازان ببینیم.
فیلم شیرسنگی
ورود به زاگرس از دریچه دوربین فیلم سازان، شاید باید از «شیر سنگی» اثر «مسعود جعفری جوزانی» باشد. چرا باید؟ چون «شیر سنگی» تنها نام یک فیلم نیست. شیرسنگی یا آنطور که لرهای بختیاری در زاگرس، که جغرافیایی از چهارمحال و بختیاری، لرستان تا خوزستان دارد، به آن می گویند: «برد شیر». «بَرد» یعنی سنگ و « شیر» هم که همان شیر است اندر بادیه که حالا بیش از ۱۰۰ سال است که منقرض شده و دیگر کسی، صدای غرش آن را در جنگل های زاگرس نمیشنود.
«برد شیرها» تندیسهایی از جنس سنگاند که در گذشته توسط سنگتراشهای ایل بختیاری در ایران به شکل شیر تراشیده میشدند و به نشانه شجاعت، دلاوری و ویژگیهایی چون هنرمندی در شکار و تیراندازی در جنگ و مهارت در سوارکاری، بر آرامگاهِ بزرگانِ قوم خود قرار میدادند.
بردشیرها تا مدتها به گذشتهی بختیاریهایی که ساکن زاگرس هستند، ارتباط داشت و کمتر کسی برای مزار متوفیان در دهههای اخیر سفارش تراشیدن بردشیر میداد اما حداقل اکنون، خبرها از خوزستان میگوید که برخی از بازماندگان روی گور عزیزانشان شیر سنگی نصب میکنند. فعالان میراث فرهنگی همچنین خبر میدهند که برخی هم از شیرهای سنگی قدیمی برای قبرهای جدید استفاده میکنند. این خبر هم به گوش میرسد که برخی از شیرسنگیها به کشورهای حوزهی خلیج فارس قاچاق شده است.
جوزانی نام فیلم خود را از همین نماد میگیرد. نمادی که البته فقط به مزار بختیاریها محدود نمیشود. نقش شیر را میتوان در سنگنگارههای ایرانی مانند تخت جمشید، مرودشت، گنجنامه همدان و… دید.
فیلم جعفری جوزانی خودش حالا بخشی از تاریخ دهههای اخیر زاگرس است. فیلم سال ۱۳۶۵ ساخته میشود. منتقدان اثر او را نمادی از تقابل سنت و مدرنیته میدانند که با حضور انگلیسیها به واسطهی بهرهبرداری از نفت اتفاق میافتد. فیلم حول محور قتل یک انگلیسی میچرخد که در نهایت به تقابلی تا سرحد مرگ، بین دو بزرگ از ایل بختیاری میانجامد. این فیلم با نقشآفرینی عزتالله انتظامی و علی نصیریان در نهایت تبدیل به یکی از آثار ماندگار کارنامه جوزانی میشود. این داستان را، نفت در زاگرس رقم میزند که میتواند پاسخ دیگری به این سوال باشد که زاگرس چرا مهم است و چه نقشی در ادارهی کشور دارد؟
هرچند اقتصاد اول ایران با توجه به وجود زاگرس و البرز باید کشاورزی باشد اما این نفت است که در دهههای اخیر در اقتصاد ایران حکمرانی کرده است.
سوخت و منابع معدنی هنوز هم دلیل حضور کشورهای صنعتی در ایران و در انداختن جنگی است که در همهی دهههای گذشته خاورمیانه را به میدان تنش تبدیل کرده است.
همین نفت به کشف چغازنبیل در استان زاگرسنشین خوزستان منتهی میشود. چغازنبیل اثری سه هزار ساله، متعلق به ایلامیان است که تمدنی زاگرسی به شمار میرود. چغازنبیل از نخستین آثار ایرانی است که به همراه تخت جمشید و میدان نقش جهان در فهرست یونسکو به ثبت رسید. فیلم جعفری جوزانی فرصت خوبی برای آشنایی با فرهنگ قومی بختیاریها در زاگرس است.
مستند دنیای وحشی زاگرس
مستندی گرم و گیرا با تصاویر هوایی فوق العاده که میتواند توجه هر علاقهمندی به حیات وحش در زاگرس را به خود جلب کند. فرشاد افشینپور کارگردان مستند، سرنخ رشتهکوه زاگرس را از بستر دریایی بین مصر و عربستان میگیرد. از مرز ترکیه وارد ایران میکند، روی چین و شکنهای زاگرس، ۱۳ استان کشور را از کوه به دره و از دره به رودخانه و از رودخانه به جنگل به تصویر میکشد و به سواحل عمان میبرد. دوربین روی بلوطها، سنجابها را به تصویر میکشد، از دل آسمان زیر بال عقابها، زمین را ثبت میکند، در کوهها عظمت پلنگ ایرانی را به تماشاچی نشان میدهد تا تصویر کاملی از حیات وحش این پهنهی عظیم ارزشمند را به تماشاگر نشان بدهد.
«دنیای وحشی زاگرس» معرفی زاگرس و داشتههای ارزشمندش است. کارگردان به دنبال ارائهی تصویر کاملی است از همهی آنچه زاگرس تشکیل میدهد. بنابراین فرصت مناسبی برای مخاطب است تا شناخت کاملی از زاگرس به دست بیاورد با تصاویر بینظیری که چشم هر بیننده را به خود خیره میکند.
مستند مادر زمین
دیدن مستند «مادر زمین» را باید به همه سفارش کرد. هایده شیرازی زنی ایرانی ساکن آلمان که به همراه همسر آلمانیاش، به ایران برمیگردد و تصمیم میگیرد تا شهرش گیلانغرب را از شر زباله خلاصه کند. همین تصمیم او فرصتی برای کارآفرینی برای زنان اطرافش میشود. زندگی او و همسرش و فرصتی که برای نفس کشیدن زمین در کرمانشاه به وجود آورد موضوع مستندی میشود به نام «مادر زمین» به کارگردانی زنی دیگر به نام مهناز افضلی.
مستند نگاهی به زندگی و کارِ مشترک هایده شیرزادی و همسرش ادموند لمپگز دارد و تلاش آنها را برای قطع کامل دفن زبالههای شهری و تبدیل پسماند به بیوکمپوست و تولید کود آلی برای کشاورزی ارگانیک ثبت میکند. مستند نشان می دهد که چگونه هایده شیرازی سعی میکند تا بازیافت زباله را در نقاط دیگر کشور هم آغاز کند اما به طرز شگفت انگیزی به موانعی بر میخورد تا همچنان زباله یکی از آسیبهای جدی زیست بوم ایران باشد.
شیرزادی دانش بازیافت را در دانشگاههای آلمان می آموزد و وقتی به ایران برمیگردد کفش آهنین به پا میکند تا مدیران دولتی را راضی به همراهی کند. در نهایت سایتهای بازیافت پسماند را نخست در زادگاهش گیلانغرب و بعد در کرمانشاه و سپس چند شهر دیگر ایران ایجاد کند. آخرین تصویری که مهناز افضلی از هایده شیرازی به تصویر میکشد، آنجاست که زباله به خاک بازیافت تبدیل میشود که میتواند به زمینهای کشاورزی جان بدهد. این تصویر باعث میشود تا مخاطب نفسی به راحتی بکشد، چشمانش را روی هم بگذارد و تصور کند همهی زبالههایی که به یکی از بحرانهای محیط زیست ایران تبدیل شدهاند به زودی به خاک غنی برای کشاورزی تبدیل میشوند.
مستند مادرکشی
«مادرکشی»، مستندی به پژوهش، کارگردانی و نویسندگی کمیل سوهانی درباره حکمرانی غیر کارشناسی آب است که زخم عمیقی به محیط زیست ایران به ویژه در زاگرس زده است. سدسازیها و انتقال آبهایی که با هدف گسترش کشاورزی و صنعت انجام گرفت اما در نهایت به خالی شدن آبخوانها و ممنوعه شدن دشتها انجامید. این انتقال آبها مبدا را خشکاند اما به آبادانی مقصد هم منجر نشد. مثال بارز آن وضعیت اصفهان است که به رغم انتقال آبهایی که از سرچشمههای زایندهرود از جمله چشمه کوهرنگ و کارون انجام گرفته است، این روزها با فرونشستی رو به رو است که شهر و خانههای مسکونی، مدارس و تاریخ و طبیعت آن را تهدید میکند. فرونشستی که این روزها به جان بسیاری از مناطق و تاریخ شگرف ایران از جمله تخت جمشید در فارس و میدان نقش جهان در اصفهان افتاده است؛ نتیجه همین حکمرانی اشتباه مدیریت آب است.
- ۴ روش که مردم محلی میتوانند مانع از نابودی زاگرس شوند
- اهمیت تاریخی زاگرس و داستان ثبت گوشهای از آن در یونسکو
- ۴ تهدید اصلی که بقای زاگرس را به خطر انداخته است
مستند سوهانی از جمله مستندهای جنجالی حوزه محیط زیست است که برای نخستین بار در دی ماه سال ۱۳۹۵ اکران شد. سوهانی مشکل اصلی را در نگاه غلط به توسعه دانسته و معتقد است روند غلط توسعه در ایران همراه با غفلت از دانش بومی، غلبه نگاههای کمی و فن سالارانه، مصرف نادرست پول نفت و جایگزین شدن مدیریت متمرکز دولتی به جای مدیریت بومی و مردمی خود را به صورت بحرانهای مختلف زیستمحیطی و اجتماعی و اقتصادی نشان داده است که این روند غلط را در زمینه آب میتوان به صورت خشکیدگی دریاچهها و رودها و آبخوانها دید. نقد مستقیم حکمرانی آب با نشان دادن گفتوگوهای مسئولان در افتتاح پروژه های مختلف در دو طول دو دههی گذشته بهعنوان سندی بر تصمیمگیریهای غیرکارشناسی، در زمان اکران مستند به واکنشهایی از سوی مسئولان وقت وزارت نیرو و سدسازان منجر شد. همچنین باعث شد که به رغم برنامه ریزیها و قول و قرارها با رسانه ملی، «مادرکشی»، مجوز پخش تلویزیونی نگیرد اما اکران آن در دانشگاه آن را به یکی از واکنش برانگیزترین مستندهای محیط زیستی کشور تبدیل کرد.