۱۰ فیلم برتر درباره جنگ‌های خیالی؛ از «روز استقلال» تا «ارباب حلقه‌ها»

زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۲۵ دقیقه
بهترین جنگ‌های خیالی

به عنوان یک ژانر، جنگ عمری به اندازه‌ی تاریخ سینما دارد. ژانر جنگ همواره یکی از ژانرهای موردعلاقه‌ی فیلم‌سازها بوده است. از همان ابتدا و زمانی که صدا هنوز وارد سینما نشده بود، این ژانر به واسطه‌ی جنبه‌های تاریخی و البته اکشن خود توانسته بود در دل مخاطبان جا باز کند. علاوه بر این‌ها خون و خون‌ریزی همیشه می‌تواند انسان‌ها را به وجد بیاورد؛ به خصوص وقتی که آن‌ها می‌دانند هیچکس در واقعیت زخمی نشده است. بهترین جنگ‌های خیالی در فیلم‌های سینمایی می‌توانند علاوه بر این ویژگی‌های ذکر شده، از جنبه‌ی فانتزی بودن و غیر واقعی بودن هم بیش‌تر برای مخاطبان سینمایی لذت بخش باشند.

ژانر جنگ باعث می‌شود مخاطبان نگاهی بی‌پرده به ذات انسان بیاندازند. در این ژانر است که انسان‌ها به جان یک‌دیگر می‌افتند و معمولا خوب در مقابل بد قرار می‌گیرد. در این ژانر قهرمان‌پروری می‌تواند به خوبی صورت بگیرد و قهرمان‌پروری یکی از عواملی است که باعث می‌شود مخاطب به فیلم علاقه‌مند شود. تصاویر چشم‌نواز و جنبه‌های داستانی و احساسی یک فیلم جنگی می‌توانند به خوبی وحشت و قهرمانی‌های جنگ را بازنمایی کنند. این فیلم‌ها نه تنها سرگرم‌کننده هستند، بلکه می‌توانند آموزنده هم باشند. در حالی که بسیاری از فلم‌های ژانر جنگی در تلاش هستند تا تلخ‌بودن و ذات حقیقی جنگ و انسان‌های درگیر در آن را به تصویر بکشانند، بعضی فیلم‌های دیگر شاید در تلاش باشند تا جنبه‌های عاشقانه‌ی آن را به تصویر بکشند و به جای وحشی‌گری و عذاب کشیدن، به قهرمانی‌ها و ماجراجویی‌ها بپردازند.

با وجود تمام آن چه گفته شد، باید ژانر جنگی را یکی از ژانرهای محبوب مخاطبان سینمایی دانست. بعضی از بهترین فیلم‌های تاریخ سینما، حماسه‌هایی در ژانر جنگی هستند. به خصوص بهترین فیلم‌ها درباره‌ی جنگ‌های خیالی قادر هستند داستان‌گویی خیالی را با مسائل موجود در جهان حقیقی ترکیب کنند؛ از نبردهای حماسی زمین میانه در مجموعه فیلم‌های «ارباب حلقه‌ها» (Lord of the Rings) گرفته تا جهان‌های پادآرمانی دنیاهای علمی-تخیلی. این فیلم‌ها نه تنها به واسطه‌ی بودجه‌های کلان خود به دنبال سرگرم کردن مخاطب هستند، بلکه همچنین به دنبال آگاه‌سازی مخاطبان در رابطه با جنگ و تاثیرات آن بر انسانیت هم هستند.

فیلم‌های فانتزی که داستان‌های آن‌ها در جهان ما انسان‌ها رخ نمی‌دهند، در تلاش هستند تا با نگرشی جدید، انسان‌ها را در محیطی متفاوت قرار دهند و نوع واکنش آن‌ها به وقایع را در این دنیای مدرن بسنجند. این فیلم‌ها می‌توانند بهتر از فیلم های جنگی‌ای که جنبه‌های تاریخی موثق دارند، به مطالعه در ذات انسان بپردازند؛ چرا که محیط جدید می‌تواند بهانه‌جویی‌های انسان‌ها را منتفی کند. بهترین فیلم‌ها درباره‌ی جنگ‌های خیالی به خوبی نشان می‌دهند که انسان هر جا که باشد، انسان است و عطش قدرت و تسلط بر سایرین همواره می‌تواند او را کور کند و توانایی تصمیم‌گیری درست او را مختل نماید.

۱۰. روز استقلال (Independence Day)

روز استقلال

  • سال تولید: ۱۹۹۶
  • کارگردان: رولند امریش
  • بازیگران: ویل اسمیت، بیل پولمن، جف گلدبلوم، مری مکدانل
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۶۸ از ۱۰۰
  • امتیاز متاکریتیک: ۵۹ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۷ از ۱۰

این فیلم میهن‌پرستانه که توانست در گیشه درخشش غیر قابل انتظاری داشته باشد، یکی از آن فیلم‌های علمی-تخیلی است که تمرکزش بر رویارویی انسان‌ها با موجوداتی شیطانی و فرازمینی می‌باشد. ستاره‌های اصلی این فیلم یعنی ویل اسمیت، جف گلدبلوم و بیل پولمن فقید، انسان‌های ناامید را در این جنگ مهم و حیاتی رهبری می‌کنند. موجودات فضایی‌ای که در این فیلم به چشم می‌خورند، موجوداتی هستند از یک نژاد برتر و بیگانه که از انسان‌ها بسیار پیشرفته‌تر هستند. یکی از دلایل اصلی شهرت «روز استقلال» جلوه‌های ویژه‌ی درخشان آن است.

یکی از سکانس‌های این فیلم که بسیار مورد توجه مخاطبان سینمایی قرار گرفت، سکانسی بود که در آن کاخ سفید ویران می‌شود. تیم جلوه‌های ویژه‌ی رایانه‌ای این فیلم توانستند با موفقیت این صحنه را خلق کنند و باعث ماندگاری این صحنه در ذهن بینندگان این فیلم شوند. «روز استقلال» توانست بلافاصله تبدیل به یک فیلم بلاک‌باستری شود. این فیلم علاوه بر فروش بالا، از نظر فرهنگی هم تبدیل به یکی از فیلم‌های مهم آمریکا شد؛ چرا که در داستان خود، ایالات متحده را به عنوان نماینده‌ی شایسته‌ی کره‌ی زمین و نجات‌دهنده‌ی آن در مقابل حمله‌ی بیگانگان نشان داد.

در ذات خود، «روز استقلال» که یکی از بهترین جنگ‌های خیالی تاریخ سینما را به تصویر می‌کشاند، به بررسی مفاهیم ساده‌ای مانند اتحاد و مقاومت می‌پردازد. این فیلم رویای داشتن یک جهان متحد را در مقابله با مهاجمان فرازمینی به تصویر می‌کشاند. تصویری که این فیلم از اتحاد انسان‌ها ترسیم می‌کند، تصویری است که شاید باید آن را کمال‌گرا دانست؛ چرا که انسان‌ها هرگز در تاریخ به چنین حدی از اتحاد نرسیده‌اند. از آن جایی که این فیلم توجه خود را به اهمیت رهبری، قهرمان‌پروری و ایثارگری معطوف کرده است، «روز استقلال» را می‌توان فیلمی دانست که در آن اکشن پرتنش با لحظاتی از درام انسانی ترکیب می‌شود. وقتی که به تیتراژ این فیلم می‌رسید، بی‌شک می‌توانید دریابید که یک آمریکایی با دیدن این فیلم تا چه اندازه احساس غرور خواهد کرد.

«روز استقلال» که یکی از بهترین جنگ‌های خیالی تاریخ سینما را در خود جای داده است، در گیشه بیش از ۸۱۷ میلیون دلار فروخت و این در حالی است که بودجه‌ی این فیلم تنها ۷۵ میلیون دلار بود. بیش از یک دهه بعد از اکران «روز استقلال» اخباری ناشی از ساخته شدن دو دنباله برای این فیلم دست به دست شد. در نهایت اما به دنبال درخواست دستمزد ۵۰ میلیونی توسط ویل اسمیت، این پروژه منتفی شد. سال ۲۰۱۶، فیلمی به نام «روز استقلال: بازخیز» (Independence Day: Resurgence) با بازی ستارگان دیگر قسمت نخست، مانند جف گلدبلوم و بیل پولمن، بدون حضور ویل اسمیت ساخته شد و این قسمت دوم هم توانست بیش از ۳۸۹ میلیون دلار بفروشد. «روز استقلال» در دو رشته‌ی بهترین صدا و بهترین جلوه‌های ویژه نامزد اسکار شد و توانست اسکار بهترین جلوه‌های ویژه را به خانه ببرد. دیوید آرنولد، آهنگساز این فیلم هم توانست جایزه‌ی گرمی بهترین موسیقی ساخته شده برای فیلم را دریافت کند.

۹. جنگ داخلی (Civil War)

بهترین جنگ‌های خیالی

  • سال تولید: ۲۰۲۴
  • کارگردان: الکس گارلند
  • بازیگران: کریستین دانست، کیلی اسپینی، واگنر مورا، جسی پلمونز
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۸۱ از ۱۰۰
  • امتیاز متاکریتیک: ۷۵ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۲ از ۱۰

اگر یک فیلم باشد که بخواهیم آن را به عنوان نقطه‌ی مقابل «روز استقلال» در راستای میهن‌پرستی معرفی کنیم، آن فیلم «جنگ داخلی» خواهد بود. این درام خیره‌کننده از الکس گارلند که یکی از بهترین جنگ‌های خیالی سینما را در خود جای داده است، پرتره‌‌ای دقیق رسم می‌کند از ملتی که از هم جدا شده‌اند و جبهه‌های مختلف در آن با یک‌دیگر مقابله می‌کنند. وقایع این فیلم طی دوران جنگ داخلی دوم آمریکا رخ می‌دهد؛ یک جنگ خیالی که گارلند آن را با جزئیاتی دقیق مقابل دوربین آورده است. این فیلم داستان گروهی از خبرنگاران را دنبال می‌کند که برای مصاحبه کردن با رئیس جمهوری که چیزی تا سرنگونی‌اش نمانده است، راهی واشنگتن دی‌. سی.، خط مقدم جنگ، می‌شوند.

این خبرنگاران امیدوار هستند که بتوانند حقیقت موجود در پشت پرده‌ی این درگیری‌ها را بدون سوگیری به تصویر بکشانند. الکس گارلند که پیش از این به دنبال ساختن فیلم‌هایی مانند «اکس ماشینا» (Ex Machina) و «نابودی» (Annihilation) شناخته شده بود، این بار سبک مخصوص داستان‌پردازی خود را در راستای روایت کردن داستان یک پادآرمان‌شهر مورد استفاده قرار می‌دهد. به سادگی می‌توان نشانه‌هایی از شیوه‌ی فیلم‌سازی مخصوص گارلند را در سرتاسر فیلم مشاهده کرد؛ از شخصیت اصلی منزوی و آسیب‌دیده‌ی او گرفته تا نوجوانی که با پاکی و معصومیت وارد داستان می‌شود و وقتی که می‌خواهد از آن خارج گردد، هیچ شباهتی با روز اول ندارد.

«جنگ داخلی» به بررسی پیچیدگی‌های اخلاقی و روانشناختی خبرنگار جنگی بودن می‌پردازد. در این فیلم، تمرکز داستان نه بر روی یکی از بهترین جنگ‌های خیالی تاریخ سینما، بلکه بر روی شخصیت‌ها است. انسان‌ها و واکنش‌های آن‌ها به شرایط پیش آمده موضوع اصلی پنجمین فیلم الکس گارلند هستند. گارلند هیچ توضیحی در رابطه با چگونگی آغاز شدن این جنگ ویران‌گر به مخاطبان نمی‌دهد و به آن‌ها اجازه‌ی خیال‌پردازی می‌دهد. هر مخاطب طی فیلم به هزاران دلیل فکر می‌کند، اما هر چه داستان پیش‌تر می‌رود، هر مخاطب با دیدن انسان‌ها و سرنوشت تلخ بعضی از شخصیت‌ها فقط یک سوال را از خودش می‌پرسد؛ چه اهمیتی دارد که چه چیزی آغازکننده‌ی این جنگ بوده است؟

«جنگ داخلی» از طریق چشم‌های یک خبرنگار، به وقایع می‌نگرد و نشان می‌دهد که تهیه‌ی خبر در خط مقدم جنگ می‌تواند تا چه اندازه سخت و آسیب‌رسان باشد. این فیلم بیش از هر چیز درباره‌ی ساختار شکننده‌ی حقیقت در زمان‌های سخت و نقش مدیا و اخبار در شکل دادن باور عمومی است. کریستین دانست با بازی درخشان خود در این فیلم توانست یک‌بار دیگر توجه‌ها را به خودش جلب کند. «جنگ داخلی» جنگ را آن گونه که هست و بی‌تعارف به مخاطبان خود نشان می‌دهد. نگاه تلخ گارلند می‌تواند بیش از سرگرمی جنبه‌ی آموزشی داشته باشد. هر مخاطبی با دیدن «جنگ داخلی» می‌تواند تلخ بودن جنگ را بچشد و آن را از نزدیک لمس نماید.

۸. جنگ برای سیاره‌ی میمون‌ها (War for the Planet of the Apes)

جنگ برای سیاره‌ی میمون‌ها

  • سال تولید: ۲۰۱۷
  • کارگردان: مت ریوز
  • بازیگران: اندی سرکیس، وودی هارلسون، استیو زان، توبی کبل
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۹۴ از ۱۰۰
  • امتیاز متاکریتیک: ۸۲ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۴ از ۱۰

«جنگ برای سیاره‌ی میمون‌ها» سومین قسمت از مجموعه فیلم‌های «سیاره‌ی میمون‌ها» است. این فیلم‌ها داستان شامپانزه‌ای بسیار باهوش به نام سزار (اندی سرکیس) را دنبال می‌کند. این شامپانزه هم‌نوعان خود را در جنگی خونین علیه نیروی نظامی بی‌رحم انسان‌ها رهبری می‌کند. این فیلم یک درام جنگی است و بیش از هرچیز به بررسی شخصیت‌ها می‌پردازد. نقش‌آفرینی سرکیس در این فیلم مثل همیشه درخشان است و او موفق می‌شود مخاطبان را با این داستان خیالی همراه کند و آن‌ها را به یکی از بهترین جنگ‌های خیالی تاریخ سینما علاقه‌مند نماید. از آن جایی که در داستان این فیلم،‌ شامپانزه‌ها و میمون‌ها گروه ضعیف‌تر جنگ هستند، ریوز موفق می‌شود مضامینی احساسی و دراماتیک را هم به این فیلم علمی-تخیلی اضافه کند.

این فیلم نگاهی نزدیک می‌اندازد به مشقت‌های رهبری کردن، عطش انتقام و هزینه‌های جبران‌ناپذیر جنگ. در این فیلم که یکی از بهترین جنگ‌های خیالی تاریخ را در خودش جای داده، مت ریوز پرتره‌ای از جنگ ترسیم می‌کند که در آن به خوبی می‌توان دید که جنگ نه تنها بر گروه ضعیف‌تر تاثیر می‌گذارد، بلکه گروه قوی‌تر را هم تحت تاثیر قرار می‌دهد. هنگام تماشای فیلم «جنگ برای سیاره‌ی میمون‌ها» مخاطبان به راحتی موفق می‌شوند با شخصیت‌های غیرانسانی این فیلم ارتباط برقرار کنند، برای آن‌ها دل بسوزانند و با آن‌ها همذات‌پنداری کنند. همین ویژگی‌ها است که این فیلم را تبدیل به یکی از بهترین فیلم‌ها درباره‌ی جنگ‌های خیالی کرده است.

تمرکز این فیلم بیش از هرچیز بر کشمکش‌های درونی سزار است و رویارویی‌های او با بیگانه‌ها و دشمنان در این فیلم به خوبی به تصویر کشانده می‌شوند. از آن جایی که سزار شخصیت اصلی این فیلم است و ریوز گاهی نگاهی به انسان‌ها هم می‌اندازد، این فیلم توانسته است از وجوهات مختلف به بررسی مشکلات انسان‌ها با میمون‌ها بپردازد و نگاهی جامع و کامل به این دنیای خیالی داشته باشد. اگرچه این دنیا خیالی است و این جنگ یکی از بهترین جنگ‌های خیالی، اما می‌توان از «جنگ برای سیاره‌ی میمون‌ها» چیزهای زیادی آموخت؛ از جمله ویرانگری جنگ و بی‌رحمی ذاتی انسان‌ها.

این فیلم دنباله‌ی فیلم‌های «ظهور سیاره‌ی میمون‌ها» (Rise of the Planet of the Apes) و «طلوع سیاره‌ی میمون‌ها » (Dawn of the Planet of the Apes) است که به ترتیب سال‌های ۲۰۱۱ و ۲۰۱۴ منتشر شدند. هفت سال بعد از اکران «جنگ برای سیاره‌ی میمون‌ها»، سال ۲۰۲۴ فیلم «پادشاهی سیاره‌ی میمون‌ها» (Kingdom of the Planet of the Apes) ساخته شد که از آن به عنوان دنباله‌ای مستقیم برای این فیلم یاد می‌شود. این فیلم را شرکت فاکس قرن بیستم ساخت و به ازای بودجه‌ی ۱۹۰ میلیون دلاری توانست در گیشه‌ی بین‌المللی بیش از ۴۹۰ میلیون دلار بفروشد. این فیلم در رشته‌ی بهترین جلوه‌های ویژه‌ی بصری نامزد اسکار و بفتا شد، اما نتوانست هیچ‌کدام از این جوایز را به دست آورد. اندی سرکیس توانست به دنبال بازی در «جنگ برای سیاره‌ی میمون‌ها» جایزه‌ی بهترین بازیگر نقش اصلی مرد را از حلقه‌ی منتقدان فیلم واشنگتن دی. سی. و سان فرانسیسکو دریافت کند.

۷. روگ وان: داستانی از جنگ ستارگان (Rogue One: A Star Wars Story)

بهترین جنگ‌های خیالی

  • سال تولید: ۲۰۱۶
  • کارگردان: گرث ادواردز
  • بازیگران: فلیسیتی جونز، دیه‌گو لونا، بن مندلسون، دانی ین
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۸۴ از ۱۰۰
  • امتیاز متاکریتیک: ۶۵ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۸ از ۱۰

این فیلم نخستین فیلم از مجموعه فیلم‌های «جنگ ستارگان» است که فضایی مستقل دارد. وقایع این فیلم درست پیش از وقایع فیلم سال ۱۹۷۷ «امیدی نو» (A New Hope) رخ می‌دهند. این فیلم داستان گروهی از جاسوس‌های شورشی را روایت می‌کند که با یک‌دیگر هم‌تیمی می‌شوند تا طرح‌های یکی از بزرگ‌ترین سلاح‌های امپراتوری یعنی ستاره‌ی مرگ را بدزدند. رهبری این گروه را جین ارسو (فلیسیتی جونز) و کاسیان اندور (دیه‌گو لونا) بر عهده دارند. این فیلم بیش از این که یک حماسه‌ی علمی-تخیلی باشد، یک فیلم جنگی است که روایت آن با واقع‌گرایی‌ای خیره‌کننده ترکیب شده است.

«روگ وان: داستانی از جنگ ستارگان» که یکی از بهترین جنگ‌های خیالی تاریخ سینما را در خودش جای داده، برای نخستین‌بار ۱۰ دسامبر ۲۰۱۶ در لس‌آنجلس به نمایش درآمد. یکی از اصلی‌ترین دلایل متفاوت بودن این فیلم نسبت به سایر فیلم‌های مجموعه‌ی «جنگ ستارگان» حضور جان نول است. ایده‌ی این فیلم را جان نول ده سال پیش از آغاز شدن پروسه‌ی تولید آن مطرح کرده بود و از نظر فضاسازی ایده‌ی او نسبت به جهانی که لوکاس خلق کرده بود، متفاوت می‌نمود. ادواردز هم توانست به خوبی به این نکته پی ببرد و در مسیر تبدیل کردن این ایده به فیلم، به خوبی فضای متمایزی در آن نسبت به سایر فیلم‌های «جنگ ستارگان» خلق نماید.

تمرکز داستان این فیلم بر روی سربازان شورشی‌ای است که بیش از هر چیز به آزادی اهمیت می‌دهند. «روگ وان: داستانی از جنگ ستارگان» پیچیدگی‌های اخلاقی جنگ را به تصویر می‌کشاند و ضرورت از خود گذشتگی را نمایان می‌سازد. فضای تلخ و جدی این داستان مبارزه‌ی گروهی از شورشی‌ها با نیروهای امپراتوری، در تضاد با دنیای رنگارنگ فیلم‌های لوکاس قرار دارد. در این فیلم به مضامینی مانند از خود گذشتگی، امید و خط باریکی که حقانیت شورشی‌ها را از بطلان تروریسم‌ها جدا می‌کند پرداخته می‌شود. یکی از ماندگارترین نبردهای این فیلم نبرد تاثیرگذاری است که در سواحل اسکاریف رخ می‌دهد و طی آن قهرمان‌های فداکار از وجود خود می‌گذرند.

این نبرد، پایانی تراژیک را برای شخصیت‌های درگیر در آن رقم می‌زند و باعث می‌شود اشک از جشم‌های مخاطبان سرازیر شود. این فیلم با بودجه‌ی ۲۶۵ میلیون دلاری ساخته شد و توانست در گیشه بیش از یک میلیارد دلار بفروشد. سال ۲۰۲۴، سریالی با محوریت شخصیت لونا به عنوان پیش‌زمینه‌ای برای این شخصیت به نام «اندور» (Andor) ساخته شد. «روگ وان: داستانی از جنگ ستارگان» که یکی از بهترین جنگ‌های خیالی تاریخ را در خودش جای داده است، در دو رشته‌ی بهترین ترکیب صدا و بهترین جلوه‌های ویژه نامزد اسکار شد، اما نتوانست هیچ‌کدام از این جوایز را با خود به خانه ببرد.

۶. تلماسه: بخش دو (Dune: Part Two)

تلماسه: بخش دو

  • سال تولید: ۲۰۲۴
  • کارگردان: دنی ویلنوو
  • بازیگران: تیموتی شالامی، زندایا، ربکا فرگوشن، جاش برولین
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۹۲ از ۱۰۰
  • امتیاز متاکریتیک: ۷۹ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۸.۶ از ۱۰

فیلم علمی-تخیلی «تلماسه: بخش دو» محصول ۲۰۲۴ از دنی ویلنوو، ادامه‌ای است بر اقتباس شرکت برادران وارنر از رمان علمی-تخیلی فرانک هربرت. وقایع این فیلم درست از آن جایی آغاز می شود که فیلم پیش به پایان رسیده بود. قسمت دوم «تل‌ماسه» داستان پائول آتریدس (تیموتی شالامی) را دنبال می‌کند، در حالی که او بین فرمن‌ها قدرت می‌گیرد و به تدریج تبدیل به شخصیتی تاثیرگذار در این جامعه‌ی جدید می‌شود. پائول قصد دارد جنگی بزرگ را علیه نیروی‌هایی که کنترل سیاره‌ی آراکیس را بر عهده گرفته‌اند رهبری کند. او نه تنها می‌خواهد فرمن‌ها را آزاد کند، بلکه می‌خواهد انتقام خون پدر خود را هم بگیرد و دوباره خودش و خاندانش را به قدرت برساند.

قسمت دوم «تل‌ماسه» سرشار است از تقابل‌های پیچیده‌ی سیاسی، شخصیت‌های چندلایه و نبردهای حماسی. «تل‌ماسه: قسمت دوم» با مفاهیم سرنوشت و قدرت سر و کار دارد. این فیلم به خوبی رابطه‌ی بین ایمان کورکورانه و خون و خون‌ریزی ترسناکی که این ایمان می‌تواند با خودش همراه داشته باشد را به تصویر می‌کشاند. این فلسفه‌ی قابل تامل یکی از اصلی‌ترین پایه‌های رمان هربرت است و ویلنوو توانسته به خوبی این فلسفه‌ی او را بر پرده‌ی نقره‌ای سینما منعکس نماید. یکی دیگر از عواملی که به زنده کردن افکار هربرت در این فیلم کمک شایانی کرده است، طراحی صحنه‌ی درخشان پاتریک ورمت است.

«تل‌ماسه: قسمت دو» که یکی از بهترین جنگ‌های خیالی تاریخ را در خودش جای داده است، تصاویری نفس‌گیر دارد و صحنه‌های نبرد درخشانی را برای مخاطب به نمایش می‌گذارد. این فیلم تمام عناصر فیلم‌های علمی-تخیلی را در خودش جای داده است و علاوه بر این‌ها تفکری فلسفی را هم در روح داستان خود کاشته؛ تفکری که می تواند جنبه‌ی آموزشی هم داشته باشد. داستان پائول داستانی تفکربرانگیز است که به بررسی مشقت‌های رهبری و اعتماد سوال برانگیزی که به رهبران می‌شود می‌پردازد. «تل‌ماسه: بخش دو» یکی از آن فیلم‌های علمی-تخیلی است که می‌توان برای تمام شخصیت‌های حاضر در آن ما به ازای خارجی در دنیای حقیقی پیدا کرد.

ویلنوو سال ۲۰۱۷ قراردادی برای ساخت قسمت نخست این فیلم امضا کرد و ساخته شدن قسمت‌های بعدی در گرو موفقیت قسمت نخست بود. خوشبختانه قسمت نخست توانست عملکرد مناسبی از خودش به نمایش بگذارد و نوبت به ساخت قسمت دوم رسید. این فیلم که با بودجه‌ی ۱۹۰ میلیون دلاری ساخته شد توانست در گیشه بیش از ۷۱۱ میلیون دلار بفروشد. استیون اسپیلبرگ، یکی از اساتید سینمای علمی-تخیلی، این فیلم را تحسین کرد و آن را یکی از درخشان‌ترین فیلم‌های علمی-تخیلی‌ای نامید که تا به امروز دیده است. علاوه بر این، جیمز کامرون، یکی دیگر از کارگردان‌های کهنه‌کار فیلم‌های علمی-تخیلی هم این فیلم را تحسین کرد و به آن لقب سینمای خالص را داد.

۵. قلعه‌ی متحرک هاول (Howl’s Moving Castle)

بهترین جنگ‌های خیالی

  • سال تولید: ۲۰۰۴
  • کارگردان: هایائو میازاکی
  • بازیگران: چیکو بایشو، تاکویا کیمورا، آکیهیرو میوا، تاتسیا گاشویین
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۸۷ از ۱۰۰
  • امتیاز متاکریتیک: ۸۲ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۸.۲ از ۱۰

زیبا، تاثیرگذار و همراه با موسیقی متن به یادماندنی؛ «قلعه‌ی متحرک هاول» یک انیمه‌ی دوست‌داشتنی فانتزی است که بر اساس رمان دیانا وین جونز ساخته شده. این فیلم داستان سوفی را دنبال می‌کند؛ دختری که به واسطه‌ی نفرین یک جادوگر به زنی مسن و پیر تبدیل شده است. این دختر به قلعه‌ی متحرک جادوگری کاریزماتیک و جذاب به نام هاول پناه می‌برد. در پس‌زمینه‌ی داستانی این فیلم، جنگی ویرانگر در حال رخ دادن است؛ جنگی که یکی از بهترین جنگ‌های خیالی تاریخ سینما است. در «قلعه‌ی متحرک هاول»، عناصر همیشگی موجود در آثار میازاکی با مضامین پیچیده‌ی دیگری مانند صلح‌جویی، معصومیت و حق‌طلبی ترکیب شده‌اند.

از طرفی باید «قلعه‌ی متحرک هاول» را داستانی فلسفی در نظر گرفت که می‌خواهد در رابطه با پیری ذهنی در جوانی هشدار دهد؛ داستانی که پیری را یک موهبت می‌داند. از طرف دیگر باید این فیلم را یک فیلم جنگی دانست. در داستان این فیلم جنگ بزرگی در حال رخ دادن است و پادشاه از جادوگران می‌خواهد که او را در این جنگ بزرگ همراهی کنند، هاول اما حاضر به همکاری نمی‌شود و در عوض شروع به نابود کردن بمب‌افکن‌های جنگی می‌کند. این فیلم را میازاکی تحت تاثیر حمله‌ی آمریکا به عراق و مخالفتش با این حمله ساخت. مضامین ضد جنگ فراوانی در این فیلم چه در رابطه با جنبه‌های بصری و چه در رابطه با جنبه‌های محتوایی به چشم می‌خورند.

در قلب خود، «قلعه‌ی متحرک هاول» یک فیلم قدرتمند است که جنگ را مورد انتقاد قرار می‌دهد. دنیای درخشان خلق‌شده توسط سازندگان این انیمیشن به خوبی با مخاطبان ارتباط برقرار می‌کند و بعد از این که مخاطبان با دنیای فیلم ارتباط برقرار کردند، قادر می‌شوند به خوبی احساسات شخصیت‌های اصلی به خصوص هاول را درک کنند؛ هاول می‌خواهد جنگ تمام شود تا بتواند دوباره به دوران صلح و آرامش باز گردد. به واسطه‌ی همین درک درستی که مخاطب از شخصیت هاول پیدا می‌کند، موفق می‌شود به خوبی خشم او را از شرایط پیش آمده هم درک کند.

طی مقاومت قهرمانانه‌ی هاول و سفر سوفی در راستای کشف خویشتن و خودباوری، «قلعه‌ی متحرک هاول» به خوبی تاثیرات رفتار هر فرد در زمان کشمکش ها را به تصویر می‌کشاند و نشان می‌دهد که تصمیمات هر شخصیت می‌تواند تا چه اندازه مهم و تاثیرگذار باشد. «قلعه‌ی متحرک هاول» یک فیلم تماما ضد جنگ است که شخصیت‌هایی درگیرکننده دارد و دنیای جادویی‌اش آن را تبدیل به یکی از بهترین فیلم‌های استودیوی جیبلی کرده است. این فیلم که یکی از بهترین جنگ‌های خیالی سینما را در خود جای داده است، توانست در سطح بین‌المللی ۲۳۶ میلیون دلار بفروشد. این فیلم نامزد دریافت اسکار بهترین انیمیشن شد، اما نتوانست آنرا به دست آورد. جین سیمونز، کریستین بیل، بیلی کریستال و امیلی مورتیمر از صداپیشه‌های نسخه‌ی دوبله‌ی انگلیسی «قلعه‌ی متحرک هاول» هستند.

۴. جنگاوران اخترناو (Starship Troopers)

جنگاوران اخترناو

  • سال تولید: ۱۹۹۷
  • کارگردان: پل ورهوفن
  • بازیگران: کاسپر ون دین، دنیس ریچاردز، دینا میر، جیک بیزی
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۷۲ از ۱۰۰
  • امتیاز متاکریتیک: ۵۲ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۳ از ۱۰

این فیلم اکشن و ماجراجویانه‌ی پل ورهوفن که شخصیت‌های منفی آن حشراتی غول‌پیکر و بیگانه هستند، اقتباسی است از رمان علمی-تخیلی رابرت ای. هینلین. این فیلم آینده‌ای را به تصویر می‌کشاند که در آن انسان‌ها وارد جنگی بزرگ علیه حشراتی غول‌پیکر و فضایی شده‌اند. در این جنگ بین‌سیاره‌ای، تمرکز این فیلم بر شخصیت سربازی به نام جانی ریکو (کاسپر ون دین) و هم‌رزمان دیگر او است. این فیلم نگاهی منتقدانه به خطرات راهبردهای نظامی دارد و به حکومتی فاشیستی می‌پردازد که جایگزین حاکمان ایالات متحده‌ی آمریکا شده‌اند و به وسیله‌ی تبلیغات توانسته‌اند پروپاگاندایی نابودکننده خلق کنند.

«جنگاوران اخترناو» که یکی از بهترین جنگ‌های خیالی را در خودش جای داده است، از کمدی منتقدانه استفاده می‌کند تا ذات روش های نظامی را زیر سوال ببرد. این فیلم به واسطه‌ی بزرگنمایی در دل داستانی علمی-تخیلی به خوبی مشکلات و نقاظ ضعف حکومت‌های خودسرانه و فاشییستی را برای مخاطبان به نمایش می‌گذارد. این فیلم علاوه بر جنبه‌های سیاسی و اجتماعی، به واسطه‌ی دو شخصیت جانی (ون دین) و کارمن (دنیس ریچاردز) که در نوجوانی عاشق یک دیگر بوده‌اند و حالا در ارتش یک‌بار دیگر در کتار یک دیگر قرار گرفته‌اند، جنبه‌های عاشقانه و رمانتیک را هم به داستان خود اضافه کرده است.

کمدی تلخ این فیلم و خشونت‌های بصری تند آن باعث می‌شوند «جنگاوران اخترناو» به خوبی موفق شود به هدف خودش دست پیدا کند و تاثیر فراوانی بر مخاطبان خود بگذارد. این فیلم به واسطه‌ی پرتره‌ی دقیقی که از جنگ ترسیم نموده است به خوبی توانسته به نکاتی مانند خطرات ملی‌گرایی افراطی و اطاعت کورکورانه بپردازد. تصور برقرار ماندن حکومتی مانند حکومت حاکم بر زمین در فیلم «جنگاوران اخترناو» در زمان صلح تقریبا ناممکن است و شاید بتوان با کمی دقت دریافت که چرا این حکومت علاقه‌ی زیادی به ادامه یافتن جنگ دارد. باید گفت که ادامه پیدا کردن جنگ تنها را ابقای این حکومت فاشیستی است.

«جنگاوران اخترناو» در گیشه خیلی موفق نبود و با بودجه‌ی ۱۱۰ میلیون دلاری خود تنها ۱۲۱ میلیون دلار فروخت. این فیلم در رشته‌ی بهترین جلوه‌های ویژه‌ی بصری نامزد اسکار شد، اما نتوانست این جایزه را به دست آورد. فیلم «جنگاوران اخترناو ۲: قهرمان فدراسیون» (Starship Troopers 2: Hero of the Federation) و «جنگاوران اخترناو ۳: ماراودر» (Starship Troopers 3: Marauder) به ترتیب سال‌های ۲۰۰۴ و ۲۰۰۸ به عنوان دنباله‌های این فیلم منتشر شدند. علاوه بر این دو فیلم، سریال‌های تلویزیونی، انیمیشن‌ها و بازی‌های ویدیویی زیادی هم بر اساس دنیای داستانی خلق شده توسط رمان هینلین ساخته شده‌اند.

۳. دکتر استرنجلاو یا: چگونه یادگرفتم دست از هراس بردارم و به بمب عشق بورزم (Dr. Strangelove or: How I Learned to Stop Worrying and Love the Bomb)

بهترین جنگ‌های خیالی

  • سال تولید: ۱۹۶۴
  • کارگردان: استنلی کوبریک
  • بازیگران: پیتر سلرز، جرج سی. اسکات، استرلینگ هایدن، کینن وین
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۹۸ از ۱۰۰
  • امتیاز متاکریتیک: ۹۷ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۸.۳ از ۱۰

کمدی دیوانه‌کننده‌ی استنلی کوبریک، «دکتر استرنجلاو یا: چگونه یادگرفتم دست از هراس بردارم و به بمب عشق بورزم» یک کمدی خنده‌دار و تلخ است با قلبی به سختی سنگ. این فیلم به خوبی تنش ناشی از جنگ سرد بین آمریکا و شوروی را به واسطه‌ی افزایش تنش تا حدی احمقانه به تصویر می‌کشاند. این فیلم به بررسی احتمال استفاده‌ی دوباره‌ از ابزارآلات جنگی هسته‌ای در دنیای واقعی می‌پردازد. در این فیلم کوبریک به بررسی پارانویای موجود در یک افسر نیروی هوایی می‌پردازد؛ پارانویایی که به واسطه‌ی آغاز شدن یک جنگ هسته‌ای جدید احتمالا قرار است باعث نابود شدن کره‌ی زمین شود.

کوبریک در تمام فیلم‌های خود به دنبال ایده‌هایی جدید می‌گشت. او به خوبی می‌دانست که مخاطبان بیش از هر نوع فیلم دیگری تحت تاثیر آثار کمدی قرار می‌گیرند و از همین‌رو، برای ابراز کردن یکی از مهم‌ترین مفاهیم اجتماعی تاریخ بشریت، کمدی را انتخاب کرد. اگر با سایر آثار کوبریک آشنا باشید، به خوبی می‌دانید که او فیلم‌های کمدی نمی‌سازد و شاید بتوان از «دکتر استرنجلاو یا: چگونه یادگرفتم دست از هراس بردارم و به بمب عشق بورزم» به عنوان تنها فیلم کمدی این کارگردان فقید یاد کرد. کوبریک در این فیلم هم مانند سایر آثار خود با نگاهی تیزبینانه و کمال‌گرایانه جزئیات را کنار هم قرار داده است تا داستانی گیرا و جذاب با پشتوانه‌ی مفاهیم اجتماعی تولید کند.

یکی از به یادماندنی‌ترین جنبه‌های فیلم «دکتر استرنجلاو یا: چگونه یادگرفتم دست از هراس بردارم و به بمب عشق بورزم» که یکی از بهترین جنگ‌های خیالی تاریخ سینما را در خودش جای داده، نقش‌آفرینی درخشان پیتر سلرز است. سلرز در این فیلم چندین نقش مختلف را ایفا می‌کند. این فیلم یکی از شاهکارهای سینمایی است که به بررسی نمودهای بیرونی دیوانگی جنگ و استفاده از سلاح‌های هسته‌ای می‌پردازد؛ به خصوص جنگ سرد. کوبریک از عناصری مانند اغراق و دیالوگ‌های تند و تیز استفاده می‌کند تا نقدی مفصل و ماندگار نسبت به سیاست‌های نظامی‌گری ابراز نماید.

صحنه‌ها و شخصیت‌ها و دیالوگ‌های ماندگار فیلم «دکتر استرنجلاو یا: چگونه یادگرفتم دست از هراس بردارم و به بمب عشق بورزم» بی‌شمار هستند. کوبریک به خوبی نشان می‌دهد که دیوانگان در بین سران جکومتی نشسته‌اند و با تصمیم‌های خود کره‌ی زمین را به نابودی می‌کشانند. این فیلم را کوبریک با بودجه‌ی ۱.۸ میلیون دلاری ساخت و این فیلم توانست در گیشه ۹.۲ میلیون دلار بفروشد. «دکتر استرنجلاو» در ۴ رشته‌ی بهترین فیلم، بهترین کارگردانی، بهترین بازیگر نقش اصلی مرد و بهترین فیلم‌نامه‌ی اقتباسی نامزد اسکار شد، اما نتوانست هیچ‌کدام از این جوایز را به خانه ببرد. فیلم‌نامه‌ی این فیلم را کوبریک، تری ساترن و پتر جرج بر اساس رمان «هشدار قرمز» از پتر جورج نوشته‌اند.

۲. نائوشیکا از دره‌ی باد (Nausicaä of the Valley of the Wind)

نائوشیکا از دره‌ی باد

  • سال تولید: ۱۹۸۴
  • کارگردان: هایائو میازاکی
  • بازیگران: سومی شیماموتو، گورو نایا، یوجی ماتسودا، یوشیکو ساکاکیبارا
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۹۰ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۸ از ۱۰

شاهکاری دیگر از نابغه‌ای به نام هایائو میازاکی، یکی از نوابغ استودیوی جیبلی. «نائوشیکا از دره‌ی باد» یک فیلم جنگی حماسی است که وقایع آن در دنیایی پساآخرالزمانی رخ می‌دهند که در آن انسان‌ها برای بقا با جنگل‌های سمی و حشرات غول‌پیکر مبارزه می‌کنند. این فیلم داستان قهرمان اصلی خود، پرنسس نائوشکا را دنبال می‌کند. نائوشکا به دنبال برقرار کردن دوباره‌ی تعادل بین انسان‌ها و طبیعت است و در همان حال تلاش می‌کند تا از وقوع جنگی تخریب‌کننده و عظیم جلوگیری کند. این فیلم تحت تاثیر وقایع ساحل میناماتا ساخته شده است و بیش از هر چیز به بررسی نتایج جنگ و اهمیت حفاظت از محیط زیست می‌پردازد.

موسیقی این فیلم را جویی هیسائیشی ساخته است و فیلم‌نامه‌ی آن را خود هیائو میازاکی بر اساس مانگایی از خودش که سال ۱۹۸۲ منتشر شده بود نوشته. این انیمه به بررسی اهمیت همدلی و مقابله با نیروهای شیطانی می‌پردازد. همان‌طور که در «قلعه‌ی متحرک هاول» هم مشاهده کردیم، اکثر آثار میازاکی بر اساس واقعه‌ای حقیقی ساخته می‌شوند. میازاکی فیلم‌سازی دغدغه‌مند است که متناسب با وقایع جهان اطراف خود و در واکنش به آن‌ها آثار سینمایی تولید می‌کند. این فیلم که یکی از بهترین جنگ‌های خیالی تاریخ را در خودش گنجانده است، موفق می‌شود به واسطه‌ی گرافیک جذاب خود و شخصیت‌های قابل لمسش به خوبی با مخاطبان ارتباط برقرار کند.

این فیلم میازاکی یک پیام ضد جنگ قدرتمند را با انیمیشن زیبا ترکیب می‌کند و پرتره‌ای درخشان از نائوشیکا به عنوان رهبری دلسوز ترسیم می‌نماید. این فیلم چندین نکته را بیش از سایرین برجسته می‌کند؛ زیبایی تمام اشکال حیات و تاثیر مخرب بشریت بر طبیعت. «نائوشیکا از دره‌ی باد» دیدگاهی منتقدانه نسبت به جنگ دارد و به واسطه‌ی شخصیت اصلی خود انسانیت را به بازگرداندن تعادل به طبیعت تشویق می‌کند. میازاکی کاملا مواظب است تا هیچ‌کدام از شخصیت‌های داستانش تبدیل به شخصیت‌هایی ذاتا شیطانی نشوند. در عوض او ریشه‌های اعمال شیطانی مانند حرص و طمع، توهم و خرابکاری را ترس از ناشناخته‌ها می‌داند.

این فیلم توانست با بودجه‌ی ۷۸۰ هزار دلاری، در گیشه بیش از ۱۴ میلیون دلار بفروشد. «نائوشیکا از دره‌ی باد» سال ۲۰۰۵، به زبان انگلیسی دوبله شد. آلیسون لومن، پاتریک استوارت، شیا لبوف و اما تورمن از صداپیشه‌های اصلی نسخه‌ی انگلیسی این انیمه هستند. منتقدان سینمایی از این انیمه به عنوان یکی از بهترین انیمه‌های تاریخ یاد می‌کنند. «نائوشیکا از دره‌ی باد» دومین انیمه‌ی سینمایی‌ای است که میازاکی طی سال‌های فعالیت هنری خود به عنوان یک کارگردان ساخته. این فیلم یکی از بهترین جنگ‌های خیالی را در خودش جای داده است و می‌تواند شما را در دل داستان جذاب خودش غرق کند.

۱. ارباب حلقه‌ها: بازگشت پادشاه (The Lord of the Rings: The Return of the King)

بهترین جنگ‌های خیالی

  • سال تولید: ۲۰۰۳
  • کارگردان: پیتر جکسون
  • بازیگران: الایجا وود، ایان مک‌کلن، ویگو مورتنسن، لیو تایلر
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۹۴ از ۱۰۰
  • امتیاز متاکریتیک: ۹۴ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۹ از ۱۰

داستان حماسی پتر جکسون داستانی است درباره‌ی نابودی یک حلقه که باعث جنگ و ویرانی شده است. قسمت سوم این سه‌گانه قسمتی است که در آن نبرد پلنور فیلدز رخ می‌دهد؛ یکی از بهترین جنگ‌های خیالی تاریخ سینما. «ارباب حلقه‌ها: بازگشت پادشاه» فیلمی است با تولید عظیم که توانست ۱۱ جایزه‌ی اسکار ببرد؛ از جمله اسکار بهترین فیلم. این فیلم بیش از هرچیز به واسطه‌ی طراحی صحنه‌ی خارق العاده و نقش‌آفرینی درخشان بازیگرانش شناخته شده است. خط روایی قدرتمند این فیلم پرتره‌ی قدرت ویرانگر جنگ و تاثیرات آن بر افراد بی‌گناه جامعه را ترسیم می‌کند؛ کسانی که هیچ گناهی ندارند، اما قربانی وحشت جنگ می‌شوند.

«ارباب حلقه‌ها: بازگشت پادشاه» یکی از بهترین دست‌آوردهای سینمایی تاریخ است. این فیلم به خوبی قهرمان‌پروری می‌کند و به زیبایی جذابیت از خود گذشتگی را به تصویر می‌کشاند. سومین قسمت از مجموعه فیلم‌های «ارباب حلقه‌ها» به بررسی هزینه‌های جبران‌ناپذیر جنگ می‌پردازد؛ هزینه‌هایی که بیش از سایرین کسانی متحمل آن‌ها می‌شوند که کم‌تر از همه لایق آن هستند. صحنه‌های جنگی این فیلم که یکی از بهترین جنگ‌های خیالی تاریخ را در خودش جای داده است بین لحظاتی احساسی از شخصیت‌ها و لحظاتی که در آن‌ها نابودی حاصل می‌شود تعادل برقرار کرده‌اند.

به واسطه‌ی مقیاس عظیم و عمق احساسی، «ارباب حلقه‌ها: بازگشت پادشاه» تبدیل به یک فیلم جنگی ماندگار شده است که مضامین آن هیچ محدودیت زمانی‌ای ندارند و تا ابد می‌توانند آموزنده باشند. این فیلم به خوبی نشان می‌دهد که جنگ چه اثرات ویرانگری دارد و زندگی کردن زیر سایه‌ی پیروزی، بعد از جنگ، بدون استرس نخواهد بود؛ چرا که آسیب‌های روانی ناشی از جنگ تا ابد باقی خواهند ماند. این قسمت سه‌گانه‌ی «ارباب حلقه‌ها» با بودجه‌ی ۹۴ میلیون دلاری ساخته شد و توانست در گیشه بیش از ۱ میلیارد و صد میلیون دلار بفروشد.

منبع: collider



برچسب‌ها :
دیدگاه شما

پرسش امنیتی *-- بارگیری کد امنیتی --

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه
دسته‌بندی‌های منتخب برای شما