۷ فیلم که چهرهی واقعی افسردگی را نشان میدهند
افسردگی یک وضعیت سلامت روان است که میتواند به روشهای بیشماری ظاهر شود و افراد را به شکلهای گوناگونی تحت تاثیر قرار دهد. بعضی ممکن است با احساس تنهایی، انزوا و بیانگیزگی دست به گریبان شوند در حالی که بعضی دیگر علائم شدیدتری را بروز میدهند. درک افسردگی برای کسانی که خارج از این شرایط هستند بسیار دشوار است و به همین دلیل هم تماشای بعضی از فیلمها به ایجاد حس همدردی با بیماران کمک میکند. دیوید فاستر والاس درد این بیماری خاموش را به خوبی در کتاب «شوخی بینهایت» (Infinite Jest) بیان میکند:
فرد به اصطلاح افسرده سعی میکند خودکشی کند. این اقدام از «ناامیدی» یا اعتقاد انتزاعی به نخوردن دخل و خرج زندگی به یکدیگر، سرچشمه نمیگیرد و مطمئنا به این دلیل هم نیست که مرگ ناگهان جذاب به نظر میرسد. فردی که رنج نامرئیِ افسردگی در او به سطحی غیرقابلتحمل میرسد، خودکشی میکند همانطور که یک فرد به دام افتاده در نهایت تصمیم میگیرد از پنجرهی یک ساختمان بلند بپرد.
در مورد افرادی که از پنجرههای سوزان به پایین میپرند اشتباه نکنید، وحشت آنها از افتادن از ارتفاع هنوز هم به اندازهی من و شمایی است که به صورت فرضی کنار پنجره ایستادهایم و به مناظر نگاه میکنیم، یعنی ترس از سقوط ثابت باقی میماند. متغیر در این جا وحشت دیگری است؛ شعلههای آتش. هنگامی که شعلهها به اندازهی کافی نزدیک میشوند، ترس از سقوط وحشتِ کمتری دارد. در حقیقت این آرزوی سقوط نیست، این وحشت از شعلههای آتش است.
مشکلات سلامت روان به ویژه افسردگی میتواند بر زندگی روزمرهی افراد تاثیر منفی بگذارد و جنبههای سادهای مثل خواب، کار، ارتباط با دوستان و خانواده را دچار مشکل کند. تصویرسازی سینمایی از سلامت روان تاثیر مثبتی بر مخاطبان دارد و به آنها کمک میکند افرادی با اختلالات روانی را درک کنند و همدلی بیشتری با آنها داشته باشند. هنگامی که ستارههای سینما در رابطه با مشکلات سلامت روان صحبت میکنند یا فیلمها و سریالهای مختلف به افسردگی و سایر اختلالات میپردازند، افرادی که از این بیماریها رنج میبرند با شخصیتهای فیلم همذات پنداری کنند و به راهکارهای عملیتری برای مقابله با بیماری و بهبود حال روحیشان میرسند.
بدیهی است که افسردگی یک موضوع مهم جهانی است که در جنسیتها و سنین مختلف به وقوع میپیوندد و هنر میتواند نقش تعیینکنندهای در نشان دادن چهرهی واقعی آن به مخاطبان داشته باشد؛ بنابراین در این جا دربارهی هفت فیلمی که نگاه دقیقی به مشکل افسردگی و تبعات ناشی از آن دارند، صحبت میکنیم.
۷- بهترین بابای دنیا (World’s Greatest Dad)
- سال انتشار: 2009
- کارگردان: گرانت هسلو
- بازیگران: رابین ویلیامز، داریل سابارا، لورن نیکلسون، هاردینگ سیمونز
- امتیاز IMDb فیلم: 6.۹ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز فیلم: 88 از ۱۰۰
معمولا با افرادی که از اختلالات روانی از جمله افسردگی رنج میبرند یا سرد و بیتوجه برخورد میشود یا رفتاری توام با ترحم و دلسوزی بیش از اندازهای را نثارشان میکنند و همین رفتارهای صفر و صدی به انزوای بیشتر آنها منجر میشود. کافی است یکی از همانها در اثر افسردگی خودکشی کنند تا سیلی از پیامهای همدردی از جانب کسانی که پیشتر هیچ اهمیتی به سلامت روان او نمیدادند و حتی گاهی با رفتارهایشان شرایط را سختتر میکردند ، در شبکههای اجتماعی به راه بیفتد. بهترین بابای دنیا دربارهی همین رفتار صفر و صدی ما است که گاهی شرایط را برای مبتلایان به افسردگی دشوارتر هم میکند.
لنس کلیتون (رابین ویلیامز) نویسندهی مشتاق و معلم ادبیات یک دبیرستان است که به طور پنهانی با زنی در ارتباط است و نمیخواهد این رابطه را علنی کند. همچنین از سوی پسر نوجوان ناهنجارش مدام تحت فشار است و تحقیر میشود. تا این که پس از مرگ تصادفی پسرش در اثر خفگی، لنس تصمیم میگیرد برای حفظ آبروی خانوادگیشان این حادثه را با صحنهسازی خودکشی جلوه دهد. ماجرا تا آن جا پیش میرود که مجبور میشود از طرف پسرش یک یادداشت خداحافظی پرسوزوگداز بنویسد که محبوبیت این نوجوان یاغی و سرکش را به صورت ناگهانی افزایش میدهد و لنس که همیشه دلش میخواست استعداد ادبیاش را بروز دهد، یادداشتهای بیشتری را از جانب پسرش مینویسد و منتشر میکند.
لنس با طنز دلخراش و تامل برانگیز رابین ویلیامز، مردی است که از افسردگی رنج میبرد اما همیشه آن را از بقیه پنهان میکند. غم و اندوه ناشی از فقدان فرزند سرکشش او را مجبور میکند چنین نامهی خودکشی قانعکنندهای را بنویسد که هرکسی که آن را میخواند با پسرش همدردی میکند؛ همان آدمهایی که پیشتر فرزندش را انسانی تندخو و غیرقابلتحمل میدانستند و استعداد کلیتون را هم زیر سوال میبردند حالا پسر را شاعری بااستعداد خطاب میکنند که احتمالا از بیماری روانی رنج میبرده و بدون آن که خودشان بدانند استعداد هنری پدر را هم تحسین میکردند!
بهترین پدر دنیا تصویر ظریف و دقیقی از همدردی تصنعی بسیاری از ما با قربانیان خودکشی را ارائه میدهد و از سوی دیگر نشان میدهد که بسیاری از آدمها در سکوت و بدون هیچ نشانهی واضحی از مشکلات روانی رنج میبرند و اطرافیان هیچ وقت آنها را به رسمیت نمیشناسند و حتی از همدردیهای تصنعی هم خبری نیست.
۶- سیلویا (Sylvia)
- سال انتشار: 2003
- کارگردان: کریستین جف
- بازیگران: گوئینت پالترو، دنیل کریگ، جرد هریس، مایکل گمبون، بلایث دانر
- امتیاز IMDb فیلم: 6.۳ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز فیلم: 36 از ۱۰۰
سیلویا پلات شاعر و نویسندهی بزرگ آمریکایی در بیشتر دوران زندگیاش از افسردگی رنج میبرد که نهایتا به خودکشی او منجر شد. سیلویا به خاطر نوشتن بیپرده از حالات روحی و افسردگی در اشعارش شهرت دارد. او در قطعات مختلف به رابطهی پرتلاطم با همسرش تد هیوز، شاعر پرآوازهی انگلیسی و بیماری افسردگی اشاره میکند و بسیاری معتقدند با کاوش در آنها میتوان دلایل مستقیم خودکشی سیلویا را پیدا کرد.
در همهی این سالها تد هیوز به عنوان متهم ردیف اول مرگ خودخواستهی سیلویا و بعدها معشوقهاش شناخته میشد و کار تا جایی بالا گرفت که گروههای مختلف فمینیست هیوز را رسما قاتل خطاب کردند. فیلم سیلویا از معدود آثار هنری است که نگاه تقریبا منصفانهای به زندگی پرپیچوخم و مرگ پلات دارد. این فیلم آرام و ظریف، سیلویا (با بازی گوئینت پالتروی مغموم) را با مهربانی به تصویر میکشد و از سوی دیگر کاملا ماهرانه گوشهای از مشکلاتی که هیوز در زندگی مشترک با او پشت سر گذاشت را هم نشان میدهد. این در حالی است که فاش شدن رابطهی او با زنی به نام آسیا وویل چند وقت قبل از خودکشی سیلویا، احتمالا یکی از دلایل این تصمیم دردناک بوده و هیوز هم به خاطر آن تا پایان عمر با عذاب وجدان دست و پنجه نرم کرد.
در نهایت میتوانیم بگوییم سیلویا به صورت صادقانه و واقعبینانهای مشکلات زناشویی و خانوادگی که مبتلایان به افسردگی شدید ممکن است با آنها دست به گریبان باشند را بررسی میکند و از سوی دیگر از اطرافیان آنها هم غافل نمیشود و تاثیری که این بیماری میتواند بر روان آنها و زندگی عادیشان بگذارد را هم بررسی میکند. این در حالی است که بسیاری از ما تنها توجهمان را معطوف به فرد بیمار میکنیم و از رنج نزدیکانشان غافل میشویم.
۵- کیک (Cake)
- سال انتشار: 2014
- کارگردان: دانیل بارنز
- بازیگران: جنیفر آنیستون، آدریانا بارازا، فلیسیتی هافمن، ویلیام اچ میسی، آنا کندریک
- امتیاز IMDb فیلم: 6.۴ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز فیلم: 49 از ۱۰۰
کلر (جنیفر آنیستون) پس از مرگ دردناک پسرش در یک سانحهی رانندگی و آسیبهای شدید فیزیکی که به خودش وارد شده، از درد مزمن رنج میبرد و همین موضوع هم او را به شدت عصبی و تحریکپذیر کرده است. تا این که به مصرف بیشتر و بیشتر دارو روی میآورد که نه تنها حالش را بهتر نمیکند بلکه باعث امتناع از پذیرش مرگ پسرش و البته یکی از دوستانش میشود که با او در جلسات گروهی رواندرمانی آشنا شده است.
غم و اندوه ناشی از فقدان میتواند به اندازهای دردناک باشد که در زندگی روزمره اختلال ایجاد کند. البته این مورد به عنوان یکی از مکانیسمهای دفاعی طبیعی در مواجهه با حوادث ناگوار تلقی میشود اما اگر دورهی این اندوه بیش از شش ماه به طول بیانجامد، آن زمان است که به عنوان اختلال افسردگی طبقهبندی میشود و باید برای درمان جدی به روانپزشک مراجعه کرد.
کیک یک نمایش احساسی از اثرات مخرب غم، اندوه و افسردگی است و این که چگونه میتواند منجر به علائم خطرناک دیگری مثل خواب زیاد، از دست دادن علاقه به سرگرمیهای ساده، عصبانیت و تحریکپذیری شود. اجرای قدرتمند جنیفر آنیستون در این فیلم مالیخولیایی به افرادی که هیچ درکی از اختلال افسردگی و عواقب خطرناک آن ندارند، درک بهتری میدهد.
۴- بیحسی (Numb)
- سال انتشار: 2007
- کارگردان: هریس گلدبرگ
- بازیگران: متیو پری، مری استینبورگن، لین کالینز، کوین پولاک
- امتیاز IMDb فیلم: 6.۶ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز فیلم: اطلاعاتی در دست نیست
هادسون میلبانک (متیو پری) فیلمنامهنویس متواضعی است که ناگهان احساس میکند از بدن، ذهن و محیط اطرافش جدا شده و دیگر هیچ حسی به هیچ پدیدهای ندارد؛ بنابراین تصمیم میگیرد دنبال کمک روانپزشکی برود. هادسون مبتلا به افسردگی و اختلال زوال شخصیت حاد (نوعی اختلال که در آن فرد احساس میکند هیچ ارتباطی با ذهن و بدنش ندارد و به عنوان ناظری بیرونی شاهد همهی حوادثی است که برای جسم و روحش اتفاق میافتد) تشخیص داده میشود و داروهای مختلفی برایش تجویز میشود. از آن جایی که این داروها هیچ تاثیری بر حال و احوالش ندارند به پزشک دیگری مراجعه میکند که معتقد است تا به حال از داروهای اشتباهی استفاده کرده و باید از گزینههای دیگری استفاده کند. در همین گیر و دار با دختری آشنا و در کمال ناباوری با تجربیات تازهی مثبت و قانعکنندهای مواجه میشود و سعی میکند برای جلب عشق او هر کاری انجام دهد.
در حالی که دارو اغلب برای مبتلایان به افسردگی یک ضرورت است اما فیلم بیحسی به تمایل صنعت داروسازی و پزشکی مدرن برای تجویز بیش از حد دارو بدون پرداختن ریشهای به عواملی که باعث این حال بد شده، انتقادات درست و تامل برانگیزی را وارد میکند.
۳- دوقلوهای اسکلت (The Skeleton Twins)
- سال انتشار: 2014
- کارگردان: کریگ جانسون
- بازیگران: بیل هیدر، کریستین ویگ، لوک ویلسون، تای بورل، بوید هالبروک
- امتیاز IMDb فیلم: 6.۸ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز فیلم: 86 از ۱۰۰
در یکی از دراماتیکترین فیلمها از کمدین های بانمک، مگی (کریستین ویگ) و میلو (بیل هیدر) دوقلوهایی هستند که سالها است از هم بیخبرند و با یکدیگر هیچ ارتباطی ندارند. تا این که در روزی که مگی از شدت افسردگی به صورت جدی به خودکشی فکر میکند، باخبر میشود برادرش به خاطر اقدام ناموفق به خودکشی در بیمارستان بستری است. حالا این دوقلوهای افسرده که هر دو به ته خط رسیدند و چیزی برای از دست دادن، ندارند باید به هم کمک کنند تا لذت و هدف زندگی را بیابند و البته در این میان با تصمیمهای مخرب و غیرمنطقیشان، گاهی شرایط را سختتر هم میکنند.
مگی و میلو در کشف راهکارهایی برای مقابله با افسردگی، شروع به پیدا کردن راههایی برای ترمیم رابطهشان میکنند. دوقلوهای اسکلت تصویر واقعگرایانهای از رنج ناشی از افسردگی و تاثیر آن بر روابط خانوادگی و البته تلاش مصرانه برای احیای روابط را نشان میدهد و مخاطبان را تشویق میکند که احساس تنهایی و آسیبپذیریشان را بررسی و دربارهی آن با اطرافیان صحبت کنند و البته به اطرافیان هم این پیام را میرساند که با همدلی میتوانند نقش بسزایی در بهبود حال روحی بیمار داشته باشند. افسردگی گاهی از آنچه تصور میکنید به خانه و خانوادهی ما نزدیکتر است و اگر هوشیار نباشیم میتواند روابط رویایی مان را به کابوسی تمامعیار تبدیل کند.
۲- انومالیسا (Anomalisa)
- سال انتشار: 2015
- کارگردان: چارلی کافمن
- بازیگران: دیوید تیولیس، جنیفر جیسن لی، تام نونان
- امتیاز IMDb فیلم: 7.۲ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز فیلم: 92 از ۱۰۰
انیمیشنِ استاپ موشن چارلی کافمن دربارهی یک کارشناس خدمات مشتری به نام مایکل استون است که برای برقراری ارتباط معنادار با هر کسی تلاش میکند و در عین حال احساس بیگانگی با جهان آزارش میدهد. او ممکن است در بهبود زندگی مشتریانش متخصص باشد اما از نظر بالینی افسرده است. کار تا جایی بالا میگیرد که تمام آدمهای اطراف را کم و بیش شبیه هم میبیند (کافمن برای نشان دادن این حالت علاوه بر طراحی شخصیتهایی که از نظر ظاهری یکسان هستند، به جز دو شخصیت اصلی صداپیشگی همهی آنها را به تام نونان واگذار کرده است).
روتین دیوانهوار زندگی مایکل ادامه دارد و او خودش را از تمام جامعه منزوی میبیند تا این که به صورت اتفاقی با زنی به نام لیزا (جنیفر جیسن لی) آشنا میشود که با همهی آدمهای اطرافش چه از لحاظ ظاهری و چه اخلاقی متفاوت است. این فیلم تامل برانگیز کشمکشهای عشق و روابط را به تصویر میکشد و خودخواهی و تصمیمات را در پرتوی افسردگی بررسی میکند.
انومالیسا یک شاهکار ناامیدکننده از چارلی کافمن است که تبحر زیادی در نوشتن فیلمنامههایی با مضمون روانشناختی دارد. در نهایت ذکر این نکته ضروری است که گول استاپ موشن بودن این فیلم را نخورید و از تماشای آن به همراه کودکان جدا خودداری کنید.
۱- صحنههای داخلی (Interiors)
- سال انتشار: 1978
- کارگردان: وودی آلن
- بازیگران: جرالدین پیج، دایان کیتن، مری بت هرت، کریستین گریفیث
- امتیاز IMDb فیلم: 7.۳ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز فیلم: 80 از ۱۰۰
افسردگی برای فرد مبتلا بسیار دردناک است اما میتواند به همان اندازه برای اطرافیان به ویژه خانواده دشوار باشد و این چیزی است که اغلب به آن توجه نمیکنیم و به فکر میکنیم خانوادهی خوب به طور کلیشهای از افراد همیشه مهربان و دلسوزی تشکیل شده که هیچ وقت خسته نمیشوند و همیشه با فراغ بال و دلسوزی از بیمار نگهداری میکنند. در صورتی که زندگی واقعی روی دیگری هم دارد و گاهی اطرافیان فرد مبتلا به افسردگی چنان درد و رنجی را تحمل میکنند که خودشان هم به اختلالات روانی دچار میشوند، با این تفاوت که هیچ کس برای آنها دلسوزی نمیکند و اگر رفتاری بروز دهند که با باورهای ذهنی ما از یک پرستار خوب فاصله داشته باشند یک دیو تمامعیار تصویر میشوند. صحنههای داخلی فیلمی است که به این موضوع مهم میپردازد.
مراقبت از بیماران مبتلا به اختلالهای روانی حاد صبر و عشق زیادی را میطلبد. صحنههای داخلی این مبارزه را با پیروی از خانوادهای به تصویر میکشد که وقتی پدر تصمیم میگیرد از مادر جدا شود، از هم میپاشد. مادر خانواده پس از این اتفاق به افسردگی مزمن و جنون دچار میشود.
هنگامی که مادر از شدت درد و عذاب روحی اقدام به خودکشی میکند، تحت درمان قرار میگیرد و مسئولیت خطیر نگهداری از او در غیاب پدر را باید یکی از دخترها به دوش میکشد. فیلم نشان میدهد که افسردگی مزمن چگونه میتواند به روابط میان انسانها آسیب برساند و بالاخره زمانی فرامیرسد که دختر تمام استرس و عصبانیتش را روی مادرش خالی میکند.
فیلم تصویر واضحی از این واقعیت است که صبور بودن در کنار دوستان یا اعضای خانوادهای که از افسردگی رنج میبرند، میتواند به قیمت آسیب رساندن به روابط یا رها کردن همه چیز تمام شود.
- منبع: movieweb