فیلم ترسناک «آن شب»؛ حمایت شهاب حسینی از ژانر وحشت
ژانر وحشت یکی از پرطرفدارترین ژانرهای سینمایی در جهان به شمار میرود. هر ساله فیلمهای زیادی در این ژانر ساخته میشود و بینندگان زیادی را به سوی خود میکشاند. در سینمای ایران همانند بسیاری از ژانرهای دیگر، ژانر وحشت سابقهی زیادی ندارد. اگر بخواهیم لیستی از فیلمهای ساخته شده در ژانر وحشت تهیه کنیم بهسختی میتوانیم به چند فیلم خوب برسیم. کوروش آهاری با «آن شب» با استفادهی خوب از جلوههای ویژه و موسیقی به همراه فیلمنامهای قابل قبل، توانسته سینمای ایران را در ژانر وحشت جلو ببرد.
در نقد فیلم آن شب خطر لو رفتن داستان وجود دارد.
پیش از انقلاب فیلمهایی چون مومیایی حمید مجتهدی و مرد نامرئی اسماعیل کوشان ساخته شد و پس از انقلاب به مؤلفههای بومی توجه شد و قطعا ژانر وحشت جزء ژانرهای دلخواه مسؤولان سینمایی آن زمان نبود. گذشت زمان کمی شرایط را تعدیل کرد و در دهه شصت، داریوش فرهنگ «طلسم» و حمید رخشانی «شب بیست و نهم» را ساختند تا اولین گامهای ساخت فیلم ترسناک در سینمای پس از انقلاب برداشته شود. پس از وقفهای چند ساله، در دههی هشتاد، چندین فیلم ترسناک ساخته شد ولی این فیلمها در فرم و محتوا با فیلمهای خارجی قابل مقایسه نبودند. خوابگاه دختران، اقلیما، پارک وی، کلبه، آل و حریم فیلمهای ترسناکی بودند که به دلیل ضعفهای عمده در فیلمنامه و ساخت نتوانستند به فیلمهای جریانسازی تبدیل شوند.
حالا پس از سالها دوباره کارگردانی رو به ساخت فیلمی ترسناک آورده و این بار به نظر میرسد این فیلم تجربهای جدی در سینمای ایران باشد.
آشنایی با زوج اسرارآمیز؛ طبق قاعدهی ژانر جلو میرویم
معمولا فیلمهای ژانر وحشت در فضایی شاد و سرخوش شروع میشوند. چند دوست دورهم جمع شدهاند و مشغول بازی کردن و بگو و بخند هستند. همه چیز خوب به نظر میرسد ولی این خوشی خیلی به دراز نخواهد کشید. شخصیتها در ابتدای فیلم مشغول بازی کردن مافیا هستند و کارگردان در اینجا به دنبال دادن چند کد جهت پیگیری ادامهی داستان است. وقتی یکی از دوستان در پایان بازی به بابک با بازی شهاب حسینی و ندا با بازی نیوشا جعفریان میگوید:« زن و شوهر خوب دروغ میگویید»، تأکیدی بر دروغ گفتن و پنهان کردن این زوج دارد.
همچنین بابک و ندا تتویی روی دستشان زدهاند که تصویری نامعلوم شبیه به طلسم و جادو دارد. ندا تعریف میکند که اطلاعی از این طرح تتو نداشته و به خاطر متفاوت بودنش آن را انتخاب کرده است. این زوج هر کدام بخشی از یک طرح را روی دستشان تتو زدهاند و طرح روی دستشان در کنار هم کامل میشود. به نظر میرسد این تتو کار خودش را بکند و این زوج را درگیر حادثهای کند.
با پایان یافتن مهمانی، دوستان به خانهاشان میروند و در این میان ما همراه بابک و ندا میشویم. کارگردان مهمانی را خیلی کش نداده و نخواسته زمان زیادی از فیلمش به مهمانی اختصاص یابد. این صرفنظر کردن از جزئیات بیمورد سبب میشود تا بیننده خیلی زود درگیر داستان اصلی و فیلم شود.
بابک و ندا و نوزادشان در میانه راه با موجودی نامعلوم تصادف میکنند. بابک پس از پیاده شدن از ماشین گربهی سیاهی را میبیند که به او زل زده و اتفاقی شوم را نوید میدهد. بابک و ندا خسته و هراسان از رفتن به خانهاشان، تصمیم میگیرند شب را در هتل بمانند. تغییر موقعیت و آشنایی با آدمهای تازه در فیلمهای ترسناک بستری برای شروع اتفاقات عجیب و غریب است و اینجا هتل، محل پر رمز و راز فیلم است.
کارگردان در فیلم آن شب سعی کرده وابسته به ژانر باشد و به همین دلیل فیلمش در یک مهمانی دوستانه با حال و هوایی سرخوشانه شروع میشود. چند دوست دورهم جمع شدهاند، بازی میکنند، گپ میزنند، شام را در کنار هم میخورند و بعد ماجرای وهمآلود و ترسناک برای شخصیتها شروع میشود.
آهاری در آن شب ریسک نکرده و نخواسته فیلمش را با تکیه بر خلاقیت خودش متفاوت کند. او به دنبال این بوده با استفاده از همان نمادها و نشانههای رایج در فیلمهای ترسناک پیش برود. گربهی سیاه هم همانند بسیاری از فیلمهای ترسناک نشانی از شومی دارد و در چندین صحنه به تماشاگر نشان داده میشود.
هتل؛ مکان تزریق دلهره به تماشاگر
هتل در ظاهر عادی جلوه میکند. شخصیتهای اصلی فیلم اتاقشان را میگیرند و میخواهند شب را در هتل بمانند و دوباره صبح راهی شوند. اما در میانهی شب اتفاقاتی رخ میدهد و ارواح سر میرسند. فیلم از اینجا به بعد وارد فاز اصلی خودش میشود و به دنبال تزریق ترس و دلهره به تماشاگرش است.
صدای خندهی کودک، کوبیده شدن در، دیدن سایهی آدمها و آمدن صدا از طبقات بالایی، مقدمهای جهت شروع اتفاقات اصلی هستند. آهاری بهخوبی با این صحنهها بینندهاش را وارد فضای ترسناک فیلمش میکند. موسیقی هم در صحنههای حساس بهخوبی همراه است و به تعلیق فضا کمک میکند. کارگردان در میانهی فیلمش تمام سعیاش را جهت درآوردن فضای دلهرهآور و ترسناک فیلمش کرده و باید گفت موفق هم بوده است.
فیلم در فضایی میان توهم و واقعیت اتفاق میافتد. آدمهایی که میآیند و میروند، گاهی کسی شخصیتها را صدا میکند و مشخص نیست این تصاویر و صداها واقعیاند یا توهماند. بابک و ندا مستأصل از وضعیتی که در آن گیر کردهاند به پلیس متوسل میشوند. آمدن پلیس، نه تنها مشکلی را حل نمیکند بلکه تازه بحران این زوج را بیشتر میکند. انگار پلیس همانند دیگر شخصیتها نوعی توهم است و حضوری واقعی ندارد.
حضور پلیس و غیب شدنش، یکی از لحظههای پرهیجان فیلم است. کارگردان با هوشمندی فرصتهای پیشآمده در فیلم را از دست نمیدهد. او برای هر صحنه ایدهای دارد تا زمینهای جهت هراس و ترس بینندهاش ایجاد کند. بعضی از صحنهها غافلگیرکننده هستند و شوک را به تماشاگر وارد میکنند.
همچنین کارگردان در استفاده کردن از المانها و نشانههای ترسناک زیادهروی نمیکند. او خیلی خوب و به موقع از صحنههای ترسناک استفاده میکند و دچار اغراق نمیشود. آهاری قاعدهی ساختن یک فیلم ترسناک را بلد است و سعی میکند با توجه به همین قواعد پیش برود.
فیلمهای ترسناک در فضایی پر از رمز و راز اتفاق میافتند و حرف اول را در این فیلمها ابهام و تعلیق میزند. همچنین موجودات اهریمنی یا ارواح در فیلمهای ترسناک به موتور محرک فیلم تبدیل میشوند و در آن شب هم از میانه به بعد، این ارواح هستند که به عامل هیجان و جذابیت فیلم تبدیل میشوند.
پایان باز برای دنبالهسازی؟
در یک سوم پایانی فیلم از بعضی کدها رمزگشایی میشود. تأکید بر دروغگویی بابک و ندا در ابتدای فیلم، نشان میدهد این زوج با پنهانکاری مسائل مهمی را از همدیگر مخفی کردهاند و حالا روحها به دنبال افشای واقعیت و حقیقت هستند. ندا از زمان استقرار در هتل، چندین بار پسربچهای را دید و صدای مامان، مامان گفتنش را شنید. پسربچه میخواهد تا ندا واقعیت را به بابک بگوید و در آخر ندا تسلیم میشود و پرده از واقعیت برمیدارد. روح سرگردان پسربچه در اصل، روح بچهای است که ندا پنج سال قبل سقط کرده و این موضوع را از شوهرش مخفی نگه داشته است.
سقط بچه گناه بزرگی است که ندا مرتکب شده و با پنهانکاری سرپوشی از این اشتباهش گذاشته است. او چند اشتباه را پشت سر هم انجام داده و حالا در حال پس دادن عقوبت کارش است. هرچند پس از افشای حقیقت، بابک واکنش خاصی نشان میدهد و خیلی راحت از کنارش عبور میکند!
پای روح یک دختر هم در میان است و گاه و بیگاه مقابل بابک ظاهر میشود. روح دختر چندباری مقابل بابک ظاهر میشود و چند باری هم در هیبت ندا خودش را به بابک نشان داد. همین اشتباه گرفتن عاملی میشود تا بابک به اشتباه با چاقو، ندا را زخمی کند. مشخص میشود بابک در گذشته به این دختر قول ازدواج داده و با وعده نکردن به قولش، سبب شده تا این دختر خودش را بکشد. به نوعی بابک دست به خون این دختر آلوده است و باید تقاص پس بدهد. شخصیتهای فیلم به خاطر اعمالشان در گذشته باید سزای اعمالشان را ببینند و ارواح به دنبال همین موضوع هستند.
در پایان معلوم میشود بابک تمام این اتفاقات را در خواب دیده و در واقعیت هیچ اتفاقی نیفتاده است. فیلم به نوعی با پایان باز به پایان میرسد و سرنوشت شخصیتها مشخص نمیشود. فیلمهای ترسناک بیشتر پایانی باز، ناتمام و مبهم دارند. سازندگان فیلمهای ترسناک سعی میکنند با به هم زدن انتظارات تماشاگر در پایان فیلم او را مبهوت و غافلگیر کنند. غافلگیری و وقوع اتفاقاتی خلاف تصور مخاطب، از اصول اولیهی فیلمهای ترسناک به شمار میرود. البته این پایان باز نوعی تمهید اقتصادی جهت ساختن سریهای بعدی فیلم هم به شمار میرود. این حربهای است که سازندگان فیلمهای ترسناک بارها استفاده کردهاند و فیلمهایشان را در چند سری ساختهاند.
آهاری هم پایان فیلم را با توجه به قواعد ژانر وحشت ساخته و احتمالا در صورت موفقیت به دنبال ساخت سری بعدی فیلم هم بوده است. هرچند کرونا و تعطیلی سینماها تمام معادلات را به هم زد و میزان دقیقی از استقبال و فروش فیلم به دست نیامد.
جمعبندی
در مجموع باید به آن شب نمرهی قبولی بدهیم. این فیلم در سینمای ایران اتفاق مهمی است. تا به حال فیلمی با چنین کیفیتی در ژانر وحشت در سینمای ایران ساخته نشده و آن شب میتواند به لحاظ فرم، تکنیک و فیلمنامه نکات زیادی را به سینماگران علاقهمند به این ژانر یاد دهد.
آن شب حس ترس و دلهره را به تماشاگرش میدهد و در این کار موفق است. این فیلم سبب ارتقای ژانر وحشت در سینمای ایران خواهد شد و همین اتفاق مبارکی است. وقتی یک تماشاگر فیلمی در حد و اندازههای آن شب ببیند دیگر به دیدن فیلمهای ضعیفتر راضی نخواهد شد. پس از اینجا به بعد اگر کارگردانی بخواهد فیلمی در ژانر وحشت بسازد، باید تمام سعیاش را کند تا فیلمش از آن شب چند پله بالاتر باشد، در غیر این صورت موفقیتی کسب نخواهد کرد.
فیلمساز از دلِ داستان به دنبال گفتن نکتههای اخلاقی میگردد. آن شب میخواهد بگوید آدمها در همین دنیا سزای اعمالشان را میبینند و اشتباهات گذشته جایی در زندگی گلوی آدم را میچسبند. شخصیتهای فیلم گناههای نابخشودنی انجام داده بودند و حالا هر کدام در حال جواب پس دادن هستند. آهاری به دنبال بیان مسائلی اخلاقی در دل داستانش است ولی این پیام در میان صحنههای دلهرهآور فیلم گم شود.
همچنین کارگردان از ابتدای فیلم تأکید ویژهای روی فرزندآوری دارد. در همان ابتدای فیلم شخصیتها بر روی اینکه داشتن یک بچه کافی نیست و میخواهند دوباره بچهدار شوند، صحبت میکنند. همچنین فیلمساز نشان میدهد سقط کردن بچه چه گناه بزرگی است و عواقبش تا مدتها دامن آدم را میگیرد.
بازی بازیگران به ویژه نیوشا جعفریان چندان قابل توجه نیست. البته هرچه از فیلم میگذرد بازی جعفریان بهتر میشود ولی بازی او در ابتدای فیلم خیلی تصنعی و خام است. بازی شهاب حسینی هم پیچیدگی خاصی ندارد و او هم در نقشش خیلی معمولی است. کارگردان تمام توانش را برای درآوردن صحنههای ترسناک گذاشته و خیلی روی بازیها حساسیت نشان نداده است.
آن شب در آمریکا ساخته شده ولی خیلی متکی به موقعیت مکانیاش نیست. آهاری خیلی درگیر نماهای بیرونی نشده و تمام توجهش را به اتفاقات داخل هتل گذاشته است. اگر این فیلم در ایران یا هرجای دیگری هم ساخته میشد، خللی در روند داستان ایجاد نمیکرد.
معمولا فیلمهای ترسناک شروع و پایان کلیشهای دارند و بیشتر تمرکزشان را بر روی ایجاد حس تعلیق و ترس بنا میکنند. آن شب هم با وجود داشتن حس ترس و دلهره، داستانی هم برای گفتن دارد که ارزش فیلم را بیشتر میکند. آن شب تجربهی موفقی در سینمای ایران است و باید در فقر ژانرهای مختلف و شرایط فعلی سینمای کشور قدر دانسته شود.