۱۰ پوستر فیلم که به مخاطبان دروغ گفتند
وقتی برای تماشای فیلمی انتظار میکشیم، هر کس به روش خودش با این قضیه کنار میآید. بعضیها تکتک تریلرها، تیزرها و تکهفیلمهایی که تا پیش از اکران منتشر میشوند را نگاه میکنند تا عطششان برای دیدن فیلم بیشتر شود. بعضیها از تماشای هر تریلر، تیزر و تصویری پرهیز میکنند تا همه چیز را تر و تازه نگه دارند و انتظار و توقع خاصی درونشان ایجاد نشود. با این حال، چه بخواهید فیلم را روی پرده تماشا کنید و چه روی پلتفرمهای آنلاینی مثل نتفلیکس، همیشه تعدادی از مواد تبلیغاتی فیلم مقابل چشمانتان ظاهر میشود که راه گریزی از دیدنش ندارید و همیشه پوستر بیشتر از باقی عناصر به چشم میآید.
پوسترها بخشی قدیمی از صنعت سینما به حساب میآیند که به مردم نشان میدهند فیلم مورد نظرشان ارزش پول خرج کردن دارد یا نه. پوستر بدون شک مهمترین بخش تبلیغات یک فیلم است که میتواند باعث موفقیت یا شکست آن شود. چه چیزی تضمین میکند که مردم جذب شوند و برای دیدن یک فیلم بهخصوص از جیبشان خرج کنند؟ اینکه مؤلفهها و عناصری جذاب و هیجانانگیز در پوستر بگنجانید، حتی اگر تمامش دروغ باشد.
طی این سالها بسیاری از فیلمها دربارهی محتوا یا داستانشان به ما دروغ گفتند تا مردم را جذب کنند. گاهی وقتها اطلاعات غلط و ریزی میدهند و گاهی وقتها هم دروغهایی بزرگ و رو و مشخص میگویند.
پوسترهایی که در این فهرست میبینید، وعدههایی به مخاطبانشان دادهاند که نتوانستند عملی کنند.
۱۰. مردان ایکس: آخرین ایستادگی (X-Men: The Last Stand)
- محصول: ۲۰۰۶
- کارگردان: برت رتنر
- بازیگران: هیو جکمن، ایان مککلین، پاتریک استوارت
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۶.۶ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز: ۵۷%
پیش از آنکه جهان سینمایی مارول گیشههای دنیا را تسخیر کند و کلی شخصیت از کمیکهای مارول به دنیای سینما بیاورد، ما سهگانهی «مردان ایکس» را داشتیم.
هیجانی که مردم برای دیدن فیلم تازهی «مردان ایکس» داشتند شبیه شوق و انتظاری بود که این روزها برای یک بازی جدید پوکمون دارند. همه از خودشان میپرسیدند این بار چه شخصیتها و دشمنهایی قرار است معرفی شوند؟ در هر قسمت از این فرنچایز، جهشیافتههای تازهای از کمیکهای «مردان ایکس» معرفی میشد و قسمت سوم هم از این نظر فرقی با بقیه نداشت.
یکی از شخصیتهای جهشیافتهی جدیدی که در قسمت سوم رونمایی میشد، انجل بود. این پسر جوان خوشتیپ که دو بال شبیه فرشتهها از پشت بدنش بیرون زده بود، بخش بزرگ و مهمی از تبلیغات قسمت سوم «مردان ایکس» را تشکیل میداد و تقریبا روی تمام پوسترهای فیلم، با یونیفورم چرمی و مخصوص مردان ایکس دیده میشد.
اما گویا بن فاستر، بازیگر نقش انجل، تنها یک روز این یونیفروم مخصوص را پوشیده که آن هم برای گرفتن همین عکسهای تبلیغاتی بوده، چرا که در طول فیلم انجل حتی یک بار هم این لباس را تنش نمیکند. در پوسترهای فیلم جوری به نظر میرسید که انگار انجل هم قرار است یکی از اعضای تیم مردان ایکس شود، اما وقتی فیلم را میدیدیم متوجه میشدیم که خط داستان انجل ربط چندانی به قهرمانهای همیشگی ما ندارد و با آنها همرا نمیشود.
علاوه بر این، در پوستر سایکلاپس را هم میبینیم که یونیفورم مخصوص را پوشیده و آمادهی مبارزه است. این تصویر هم انتظار غلطی در تماشاگران ایجاد کرد چون سایکلاپس دقیقهی ۲۵ فیلم به شکلی غیردراماتیک کشته میشد و از داستان حذفش میکردند.
۹. قورباغهها (Frogs)
- محصول: ۱۹۷۲
- کارگردان: جرج مککوان
- بازیگران: ری میلاند، سم الیوت، جوان ون آرک
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۴.۴ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز: ۲۹%
«قورباغهها» یک فیلم ترسناک عجیبوغریب محصول دهه ۷۰ میلادی است که داستانی دربارهی آسیبهای محیط زیست دارد و ماجرای عکاسی به نام پینکت اسمیت (با بازی سم الیوت) را روایت میکند که در جریان گشت و گذار در یک مرداب، درگیر اتفاقهایی وحشتناک میشود. این عکاس نگونبخت را به جزیرهای خصوصی میبرند و حیوانهای وحشی خونخوار تعداد زیادی انسان را میکشند، و در این میان صاحبخانهای روانپریش به نام جیسون به پینکت اجازه نمیدهد که برود.
پوستر این فیلم و همچنین عنوانش کاملا گمراهکننده است. با اینکه قورباغهها در فیلم نقش دارند، اما تبلیغات و پوستر آن جوری به مخاطب القا میکرد که انگار قرار است حضوری اساسیتر از آنچه میدیدیم داشته باشند. وقتی به پوستر نگاه میکنید، به نظر میرسد فیلم دربارهی قورباغههای بزرگ و آدمخوار است. اما در فیلم، نه تنها قورباغهها اندازهای طبیعی دارند، بلکه نقش چندان مهمی هم در فیلم ایفا نمیکنند.
کشت و کشتار زیادی در فیلم رخ میدهد که باعث و بانیاش انواع و اقسام حیواناتاند. از مارمولک و عقاب گرفته تا مار و زالو. اما قورباغهها حتی تا بخشهای انتهایی فیلم حضور چندانی ندارند. و آیا آدمی هم میخورند؟ نه، صرفا حضور گلهای و ناگهانیشان گویا موجب حملهی قلبی میشود.
احتمالا طراح پوستر فیلم را ندیده و صرفا با شنیدن اسم فیلم و ژانر آن، ایدهای به ذهنش رسیده و این تصویر را طراحی کرده. خود فیلم واقعا دیوانهوار و غیرمتعارف است و شاید این پوستر مضحک هم به حال و هوایش بخورد، اما وقتی تبلیغ دوزیستهای غولآسای آدمخوار را میکنید بهتر است واقعا آنها را نشان دهید.
۸. محافظ خواهرم (My Sister’s Keeper)
- محصول: ۲۰۰۹
- کارگردان: نیک کاساوتیس
- بازیگران: کامرون دیاز، ابیگیل برسلین، الک بالدوین
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷.۳ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز: ۴۸%
اگر انتظار و توقع اولیهتان از «محافظ خواهرم» یک فیلم گرم و صمیمی و پر از لحظات خوش بوده، باید از پوستر آن متشکر باشید. در پوستر، کامرون دیاز دارد لبخند میزند، ابیگیل برسلین هم لبخند میزند و سوفیا واسیلوا هم که آن پایین برای خودش خوش و خرم حباب فوت میکند. همه چیز خبر از یک فیلم خانوادگی حالخوبکن میدهد که قرار است قلب شما را مالامال از محبت کند.
اما در واقع، داستان فیلم جوری است که این شخصیتهای بختبرگشته دلیل چندانی برای خوشحالی و لبخند زدن و فوت کردن حباب ندارند. داستان دربارهی یک بحران و چالش خانوادگی عمیق و دردناک است. سارا (با بازی کامرون دیاز) میخواهد دخترش آنا را مجبور کند تا مغز استخوان و بافتش را به خواهر بزرگترش کیت که مبتلا به سرطان خون است اهدا کند. بیماری صعبالعلاج، مشکلات حقوقی بین اعضای خانواده و بحثهای دلخراش دربارهی میرایی آدمها سوژههایی نیست که با دیدن این پوستر به ذهنمان بیاید.
بگذارید اینگونه بگوییم که «محافظ خواهرم» مناسب تماشا در یک دورهمی خانوادگی که همه در آن به دنبال اوقات خوش و مفرحاند نیست.
این فیلم بر خلاف وعدهای که در پوسترش میدهد، داستانی تکاندهنده و حتی ترسناک روایت میکند. اینکه مادری دخترش را وادار کند تحت عملهای جراحی شدید و وحشتناک برود شبیه فیلمهای ترسناک است و کامرون دیاز دست کمی از یک شخصیت پلید ندارد. «محافظ خواهرم» یک ملودرام خانوادگی ناراحتکننده است که کلی فریاد و گریه و دعوا دارد و بر خلاف چیزی که در پوسترش میبینید، در آن خبری از لبخند و اوقات خوش نیست.
۷. سلطنت آتش (Reign of Fire)
- محصول: ۲۰۰۲
- کارگردان: راب بومن
- بازیگران: متیو مککانهی، کریستین بیل، جرارد باتلر
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۶.۲ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز: ۴۲%
این فیلم علمی-تخیلی/فانتزی محصول ۲۰۰۲ مؤلفههایی داشت که به نظر میرسید فروش و موفقیتش تضمینشده باشد. این ایده که اژدهایانی کهن از خواب زمستانی طولانیشان بیدار شدهاند و جهان را دچار تهدیدی مرگبار کردهاند، واقعا جالب بود و حسوحال تازهای به تب و جو حضور دایناسورها در سینما میبخشید، تبی که بعد از اکران «پارک ژوراسیک» (Jurassic Park) به راه افتاده بود. حسابی پربازیگر هم بود و در آن ستارههایی مثل کریستین بیل، متیو مککانهی و جرارد بالتلر بازی میکردند، بازیگرانی که حضور هر کدام به تنهایی میتوانست موفقیت یک فیلم را تضمین کند.
با این حال، «سلطنت آتش» نتوانست آن طور که انتظار میرفت موفق عمل کند و عدهای در آن زمان سبک بصری تیره و تار و پساآخرالزمانی آن را که شبیه «مد مکس» (Mad Max) بود نپسندیدند. از سوی دیگر، در تبلیغات فیلم این طور به نظر میرسید که قرار است تصاویر فانتزی بیشتری ببینیم.
این پوستر را به عمد جوری طراحی کردند که بسیار جذابتر و تماشاییتر از خود فیلم به نظر برسد تا اینگونه تماشاگران بیشتری را کنجکاو و هیجانزده کنند. در تصویر اژدهایانی را میبینیم که بر فراز لندنی که در آتش میسوزد پرواز میکنند. مردم با دیدن این پوستر گمان کردند که فیلم دربارهی نبرد بین انسانها و اژدهایان است، در حالی که داستانش دههها بعد از این ماجرا میگذشت.
البته که ساخت چنین تصاویری خرج زیادی میداشت و قطعا بودجهای برایش نداشتند. اما وقتی فیلمتان را اینگونه معرفی میکند که مردم گمان کنند قرار است انقلابی در جلوههای ویژهی کامپیوتری ایجاد کند و بلاکباستری عظیم باشد ولی در واقع فیلمی جمعوجور است، مخاطب سرخورده میشود چون تبلیغات دروغین به خوردش دادهاید.
۶. پل رودخانهی کوای (Bridge on the River Kwai)
- محصول: ۱۹۵۷
- کارگردان: دیوید لین
- بازیگران: الک گینس، ویلیام هولدن، جک هاوکینز
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۸.۲ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۶%
این درام جنگی محصول سال ۱۹۵۷ به گواه بسیاری یکی از بهترین فیلمهای جنگی تمام دوران است که هم پرفروشترین فیلم زمان خودش شد و هم هفت جایزهی اسکار گرفت. با وجود تمام نکات مثبتش، تیم تبلیغاتی فیلم اشتباهات جزئی عجیبی مرتکب شدند.
«پل رودخانهی کوای» چند پوستر تبلیغاتی دارد ولی یکی که بیشتر از بقیه به چشم میآید، پوستری است که در آن شخصیت فرمانده شیرز با بازی ویلیام هولدن با قامتی برافراشته ایستاده و پل مورداشاره در عنوان فیلم هم پشت سرش دیده میشود. ویلیام هولدن در تمام تبلیغات فیلم بهعنوان بازیگر اصلی فیلم معرفی میشود اما نکتهی عجیب ماجرا اینجاست که او اصلا شخصیت اصلی داستان نیست.
الک گینس پیش از آنکه با اوبی وان کنوبی معروف شود، در این فیلم نقش کلنل نیکلسون را بازی میکند که مهمترین نقش را در «پل رودخانهی کوای» دارد. سربازی بریتانیایی که تمام فکر و ذکرش ساخت این پل میشود. کلنل نیکلسون قلب و روح این فیلم است و تمام ماجرا حول تصمیمات او میگردد، اما این پوستر جوری القا میکند که انگار قهرمان اصلی فیلم فرمانده شیرز بوده.
۵. مورتال کمبت (Mortal Kombat)
- محصول: ۲۰۲۱
- کارگردان: سایمون مککوید
- بازیگران: جسیکا مکنامی، لویس تن، هیرویوکی سانادا
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۶.۱ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز: ۵۴%
اولین فیلم «مورتال کمبت» شاید یک بی-مووی احمقانه باشد، اما در حد و اندازهی خودش درست عمل کرده بود. به شکل احمقانهای سرگرمکننده بود و نقطهی اوجش صحنههای مبارزه ببین ساب زیرو و اسکورپیون به حساب میآمد.
وقتی خبرهای ریبوت «مورتال کمبت» منتشر شد و سال ۲۰۲۱ فیلم را اکران کردند، در تبلیغاتش اینجور به نظر میرسید که قرار است نکات مثبت فیلم اصلی را حفظ کنند. پوستر فیلم عملا چهرهی این دو شخصیت مشهور و معروف مورتال کمبت را نشان میداد و چیز دیگری نداشت. در تریلرهای فیلم هم روی همین ایده مانور میدادند.
اما در واقعیت، تعامل بین ساب زیرو و اسکورپیون (با اینکه بهترین صحنهی فیلم است) در همان ۱۵ دقیقهی ابتدایی است و دیگر در ادامه خبری از چیزی که تبلیغش را کرده بودند نیست. بعد از مبارزه، به زمان حال میآییم. ساب زیرو همچنان شخصیت منفی فیلم نشان داده میشود و اسکورپیون هم تنها در فصل پایانی فیلم میآید.
۴. اردوگاه جهنم (Camp Hell)
- محصول: ۲۰۱۰
- کارگردان: جرج ونبوسکرک
- بازیگران: ویل دنتون، دینا دیلینی، بروس دیویسون
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۳.۴ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز: –
اینکه آگاهانه در پوستر و مواد تبلیغاتی فیلمی اطلاعات غلط بگذارند تا پول بیشتری به جیب بزنند کار واقعا زشت و ناپسندی است. وقتی یک استودیو بزرگ این اقدام را کرده باشد به خودی خود بد است، ولی وقتی تعدادی فیلمساز مستقل دست به چنین عمل ناشایستی زده باشند واقعا خیلی بدتر است.
«اردوگاه جهنم» یک فیلم ترسناک محصول سال ۲۰۱۰ است که به مضامینی چون ایمان و اعتقاد و باورهای دینی و تمایلات گناهآلود میپردازد. معمولا از آن بهعنوان فیلمی متوسط یاد میکنند که دیدن و ندیدنش تفاوتی ندارد.
چیزی که بیشتر از خود فیلم سر و صدا کرد، واکنش جسی آیزنبرگ به تصویر خودش روی پوستر بود. آیزنبرگ برای اینکه فیلم موقعیت بهتری پیدا کند، پذیرفت که در نقش بسیار کوتاهی ظاهر شود تا به دوستانش در گروه تولید لطفی کرده باشد. جسی آیزنبرگ فکرش را هم نمیکرد که پوستر این فیلم قرار است فقط کلهی بزرگ او را نشان دهد تا اینگونه به نظر برسد که او نقشی مهم و اساسی در فیلم بازی میکند.
در ژوئن سال ۲۰۱۲، جسی آیزنبرگ علیه دو استودیو Lionsgate و Grindstone شکایتی به خاطر تبلیغات غلط و ارائهی اطلاعات نادرست تنظیم کرد و در دادگاه هم برنده شد. آیزنبرگ که بهخوبی میدانست نقش چندانی در فیلم ندارد، نمیخواست بخشی از این دروغ و فریب باشد. او در نهایت ۳ میلیون دلار غرامت دریافت کرد، رقمی که از بودجهی فیلم هم بیشتر بود.
۳. فرار از نیویورک (Escape from New York)
- محصول: ۱۹۸۱
- کارگردان: جان کارپنتر
- بازیگران: کرت راسل، لی ون کلیف، آدرین باربو
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷.۱ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز: ۸۵%
در «فرار از نیویورک» کل شهر نیویورک را تبدیل به زندانی بزرگ کردهاند، و اسنیک پلیسکن (کرت راسل) قرار است یکتنه وارد این زندان شود تا رئیس جمهور ایالات متحده را نجات دهد.
در پوستر فیلم تصویری از اسنیک و همراهانش میبینیم که به نظر میرسد دارند از یک شورش فرار میکنند، در حالی که سر مجسمهی آزادی روی زمین و یکی از خیابانهای منهتن افتاده. این تصویر به چند دلیل معروف شده. اول از همه، یک اثر هنری باکیفیت است و شاید دلتان بخواهد آن را روی دیوار اتاقتان نصب کنید. دوم، این تصویر بخشی از فیلم نیست و صرفا برای پوستر ساخته شده.
فقط یک صحنه مجسمهی آزادی را میبینیم و آن هم ابتدای فیلم است. نکتهی جالب: این تنها بخشی از فیلم «فرار از نیویورک» است که واقعا در نیویورک فیلمبرداری شده. در هیچجای دیگری از فیلم مجسمهی آزادی را نمیبینیم و قاعدتا سرش را هم قطع نمیکنند. اصلا با توجه به اینکه مجسمه آنسوی منهتن است و بسیار با محل وقایع فیلم فاصله دارد، چطور ممکن است سرش در یکی از خیابانها بیفتد؟
این پوستر موقعیت جذاب و تماشایی و خاصی را به تصویر کشیده اما اطلاعات غلطی را از فیلم به ما نشان میدهد. اگر با دیدن پوستر منتظر بودید تا چنین صحنهای را در فیلم ببینید، حالتان گرفته خواهد شد.
۲. دراکولا ۳۰۰۰ (Dracula3000)
- محصول: ۲۰۰۴
- کارگردان: درل روت
- بازیگران: کسپر ون دین، اریکا النیاک، اودو کیهر
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۲.۱ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز: –
دراکولا ۲۰۰۰ یک فیلم واقعا بد و سطحی بود که سعی داشت تعریفی جدید از داستان کلاسیک برام استوکر ارائه دهد ولی شکست خورد. پس چرا باید کسی بیاید و فیلمی به نام دراکولا ۳۰۰۰ بسازد؟ تقریبا هیچ نکتهی درست و خوبی در فیلم پیدا نمیشود و از این نظر به نسخهی قبلیاش بسیار نزدیک است.
داستان فیلم در یک سفینهی فضایی و هزار سال بعد میگذرد و سایبورگی به نام آرورا و یکی از نوادگان آبراهام ون هلسینگِ شکارچی خونآشام، باید با کونت اورلاک مبارزه کنند و نگذارند او به زمین برسد.
خونآشامهایی که در این فیلم میبینید با کمترین کیفیت ممکن ساخته شدهاند و پیداست که سازندگان فیلم پول درست و حسابی در بساطشان نداشتهاند. خونآشامهایی با لنزهای قرمز، دندانهای نیش مصنوعی که به زور روی دندان واقعی بازیگرانشان چپانده شده. پس این تصویری که روی پوستر گذاشتهاند دیگر چیست؟
احتمالا میخواستند حسوحال آینده را به تصویر ببخشند و زیادهروی کردهاند چون به شکل بدی اطلاعات نادرست به مخاطب میدهد و انتظارهای غیرواقعی ایجاد میکند. اگر واقعا آنطور که در پوستر میبینیم، یک خونآشام سایبورگی که تلفیقی است از خونآشام و ربات در فیلم میآوردند، نتیجهی بهتری میگرفتند. اما خونآشامهایی که در فیلم میبینیم حوصلهسربر و غیرجذاباند که از این نظر کاملا با کلیت فیلم هماهنگ ظاهر شدهاند چون از نظر داستان، کارگردانی، بازیگری و هر جنبهی دیگری فیلم واقعا بدی است.
۱. ترمیناتور۳ : خیزش ماشینها (Terminator3:Rise of the Machines)
- محصول: ۲۰۰۳
- کارگردان: جاناتان ماستو
- بازیگران: آرنولد شوارتزنگر، کلیر دینز، نیک استال
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۶.۳ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز: ۶۹%
یک زمانی ترمیناتور ۳ بدترین فیلم این فرنچایز به حساب میآمد، تا اینکه قسمتهای بعدی آن ساخته شد و فهمیدیم از آن بدتر هم امکان دارد پیش بیاید.
قسمت سوم نسبت به دو قسمت قبلی «ترمیناتور» تغییر رویکرد داده بود و داستانش بیشتر سمت صحنههای اکشن بیمنطق میرفت، که همین انتقادهای زیادی را برانگیخت و بسیاری از هواداران قدیمی این مجموعهفیلم را سرخورده کرد. آرنولد شوارتزنگر دوباره برای ایفای نقش تی – ۸۰۰ بازگشت و این بار در مقابل رباتی به اسم تی – ایکس (که ظاهر زنانه داشت) از جان کانر محافظت میکرد.
پیش از اکران فیلم، پوستری از آن منتشر شد که اطلاعات درستی به مخاطب نمیداد و اینطور به نظر میرسید که قرار است ماجراهای جذاب زیادی در فیلم ببینیم. پشت سر آرنولد، ارتشی از ترمیناتورها دیده میشد و تی-ایکس را هم میدیدیم که مقابلشان ایستاده. این گردهمایی بزرگ رباتها و عنوان فیلم که «خیزش ماشینها» بود، تصوری را در ذهن تماشاگران ایجاد میکرد که نسبتی با خود فیلم نداشت، چون فکر میکردند قرار است در قسمت سوم، نبردی تمامعیار بین انسانها و ماشینها ببینند.
اما به جایش با فیلمی معمولی و میانمایه طرف شدیم که چندین پله از قسمت دوم عقبتر بود و باعث شد تا شش سال کسی سراغ این مجموعهفیلم نیاید.
قسمت بعدی «ترمیناتور» با نام «ترمیناتور: رستگاری» (Terminator Salvation) بالاخره آن آیندهای را که در قسمتهای قبل وعدهاش را میدادند به ما نشان داد، ولی باز هم فیلم خیلی خوبی از کار در نیامد و بیشتر از پیش نشان داد که این مجموعهفیلم بهتر بود بعد از همان قسمت دوم تمام شود.
منبع: WhatCulture