۱۰ دنیای فانتزی سینمایی که آرزوی زندگی در آنها را داریم
قلب ژانر فانتزی را دنیاهای جادویی و افسانهای تشکیل میدهند که ما را از هیاهوی زندگی روزمره رها میکنند و با پیشگوییها، خدایان و الههها و قهرمانان برگزیده آشنا میکنند. هواداران محبوبترین داستانهای فانتزی قهرمانها را در دنیاهای خارقالعادهشان دنبال میکنند و همزمان تصور میکنند گشت و گذار در چنین دنیایی چه حس و حالی دارد.
البته گول نخورید. همه دنیاهای فانتزی رنگی رنگی و قشنگ و دیدنی نیستند که دلتان بخواهد آنجا زندگی کنید. بعضی از دنیاهای فانتزی هم درسته شما را میبلعند و مجبورید لحظه به لحظهای که آنجا حضور دارید را با هیولاها و موجودات شیطانی بجنگید. اما ما فعلا آنها را کنار میگذاریم. در ادامه ۱۰ تا از بهترین دنیاهای فانتزی سینما که دلتان میخواهد بهشان سفر کنید یا حتی در آن زندگی کنید را معرفی میکنیم.
۱. آتلانتیس در فیلم «آتلانتیس: امپراتوری گمشده» (Atlantis: The Lost Empire)
آتلانتیس یک شهر باستانی و اساطیری است و چه قبل و چه بعد از انیمیشن دیزنی در سال ۲۰۰۱، بارها و بارها در فیلمها و آثار داستانی مربوط به اساطیر یونان حضور داشته است. آتلانتیسی که در «امپراتوری گمشده» میبینیم بیشتر از آنکه یک شهر باستانی باشد که در دریا غرق شده، شبیه یک دنیای کاملاً بیگانه است؛ حال و هوای جزیره گنج و زیباییشناسی قرن هجدهمی با مستعمرات فضایی و گالونهایی که با انرژی خورشیدی کار میکنند ترکیب شده تا یک آتلانتیس منحصر به فرد و تکرارنشدنی به وجود بیاید که مثلش را در هیچ اثر دیگری ندیدهایم.
نویسندگان «امپراتوری گمشده» تلاش زیادی برای زنده نشان دادن آتلانتیس کردند، از توسعه ساختار زبانی آتلانتیسیها تا فرهنگشان که در سفر اکتشافی میلو کشف میشوند. ای کاش دیزنی برای تبلیغات «آتلانتیس: امپراتوری گمشده» نصف تلاش نویسندگان را داشت و این انیمیشن دوستداشتنی را بهتر معرفی میکرد.
۲. سرزمین عجایب در فیلم «آلیس در سرزمین عجایب» (Alice in Wonderland)
«آلیس در سرزمین عجایب» یکی از آن انیمیشنهایی است که اغلب مردم با آن خاطره دارند. بعضیها انیمیشنی که دیزنی در سال ۱۹۵۱ منتشر کرد را به یاد دارند و برخی دیگر نسخه لایو اکشن آن که سال ۲۰۱۰ پخش شد. اولین تردیدی که سرزمین عجایب به جان آدم میاندازد، این است که آیا اینجا یک دنیای موازی است، یا شخصیت اصلی قهرمان به خاطر مصرف مادهای توهمزا دارد همهچیز را تصور میکند؟ بحث مصرف مادهها شد، از قضا سرزمین عجایب دنیایی است پر از معجونهای مختلف. معجونی برای بزرگ شدن، معجونی برای کوچک شدن و بسیاری از معجونهای دیگر. در سرزمین عجایب کلاهدوز و باتلاقش را میبینیم، قلمروهای پادشاهی ملکهی سفید و ملکه سرخ را میبینیم و به طور خلاصه، در دنیای رنگارنگ، پرمخاطره و دیوانهوار عجایب و شخصیتهای متفاوتش غرق میشویم. سرزمین عجایب یکی از معدود دنیاهای فانتزی است که خیلی روی قهرمانها و پیشگوییهایی که دربارهشان میشود تمرکز نمیکند و درعوض حول محور ماجراجوییها و شگفتیها میچرخد.
اگر داشتید یک خرگوش مضطرب سفید را دنبال میکردید و یکهو دیدید دارید از سوراخ خرگوش به جایی نامعلوم سقوط میکنید، نگران نباشید، بالأخره فرصت این را پیدا کردهاید که به دنیای فانتزی سرزمین عجایب قدم بگذارید. هرچند بهتر است حواستان را جمع و جور کنید، سرزمین عجایب پتانسیل این را دارد عقل را مثل برق از سرتان بپراند!
۳. کمپ دورگه در مجموعه فیلمهای «پرسی جکسون و خدایان المپی» (Percy Jackson and the Olympians)
بعضی از بچهها با رویای جادوگر شدن و دعوت شدن به مدرسه جادوگری به وسیله یک نامه بزرگ میشوند. بعضی دیگر هم آرزو میکنند یک روز وقتی دارند از هیولاهای یونانی فرار میکنند، سر از دنیای فانتزی کمپ دورگه دربیاورند و مشخص بشود که یک نیمهخدا هستند. چیزی که کمپ دورگه را خاص و جذاب میکند، حال و هوایی است که به آن حاکم است، وگرنه کمپ دورگه نه ساختمانهایی با معماری گوتیک و خیرهکننده دارد، نه هیچ چیز عجیب و غریب دیگری. فقط طبیعت بکر است که به وسیله یک مه جادویی از دید انسانهای عادی پنهان شده. کمپ دورگه در لانگ آیلند قرار دارد و آنجا بازیها و رسوم معروف یونانی را انجام میدهند، برای مبارزه با هیولاها، با شمشیر و تیر و کمان و نیزه آموزش میبینند و تواناییهای فرابشریشان را تقویت میکنند.
البته با وجود اینکه هیچ بنای به خصوصی در کمپ دورگه وجود ندارد، اما اگر جوینده باشید، ابزارها و سلاحهای بینظیری آنجا پیدا میکنید. مثل کفشهای هرمس که میتوانید به وسیله آنها پرواز کنید، یا خودکاری که به یک شمشیر بلند تبدیل میشود، موجودات افسانهای مانند پریهای دریایی، جنهای جنگلی، ساتیرها و سانتورها هم آنجا حضور دارند. هرچند هیولاها نمیتوانند وارد کمپ دورگه بشوند، اما اگر خوش شانس باشید و برای انجام یک مأموریت از کمپ خارج شوید، فرصت درگیر شدن با انواع و اقسام هیولاها و دیدار با خدایان و الهههای اساطیری یونان را هم خواهید داشت.
۴. واکاندا در فیلمهای «پلنگ سیاه» (Black Panther)
دنیای سینمایی مارول محیطهای زیادی برای حضور در لیست بهترین دنیای فانتزی دارد. مکانهای عجیب و غریب در کهکشان، سیارهها گوناگون، ازگارد، ابعاد مخفی و مینیاتوری، TVA و دنیاهای موازیای که مغز آدم را به درد میآورند. اما با این حال ما واکاندا را انتخاب میکنیم. واکاندا طوری است که هرکس واقعاً دلش میخواهد با چشمهای خودش آنجا را ببیند. یک کشور آفریقایی پنهان که تکنولوژی بسیار پیشرفتهای دارد، آنقدر پیشرفته که ممکن است آن را با جادو اشتباه بگیرید.
چیزی که واکاندا را منحصر به فرد میکند، تعامل اوج تکنولوژی و پیشرفت آن با طبیعت است. آسمانخراشهای متفاوت واکاندا باعث نشدهاند چیزی از سبزی جنگلهایش کم بشود یا شکل طبیعت تغییر پیدا کند. همه چیز معماری خاص و جدید خودش را دارد که با سبک غربی کاملاً متفاوت است. زیباییشناسی آفریقایی و آیندهنگرانه واکاندا چیزی است که تا به حال ندیدهایم. برای همین هم کاملاً لیاقت این که در این فهرست حاضر باشد را داشت.
۵. ناکجاآباد در فیلمهای «پیتر پن» (Peter Pan)
از انیمیشن اولیه «پیتر پن» گرفته تا اقتباسی که رابین ویلیامز درش حضور داشت یا حتی نسخه اخیری که در سال ۲۰۱۵ منتشر شد و تمام فیلمها و انیمیشنهای تینکربل، دنیای فانتزی پیتر پن خیلیها را جذب خودش میکند. هم بچهها، هم بزرگسالها. جذابترین ویژگی ناکجاآباد این است که آنجا زمان نمیگذرد. هیچکس آنجا بزرگ نمیشود، البته پیتر پن علاوه بر اینکه بزرگ نمیشود، فرود هم نمیآید و همیشه در حال پرواز کردن است.
در ناکجاآباد پریهای دریایی، پریها و پسران گمشده حضور دارند و البته دزدان دریایی بدجنسی که برای دزدیدن گنجهای پیتر نقشهها دارند. اگر به پرواز کردن باور داشته باشید، رسیدن به ناکجاآباد کاری ندارد. کافی است به سمت دومین ستاره از سمت راست پرواز کنید.
۶. نارنیا در مجموعه فیلمهای «ماجراهای نارنیا» (The Chronicles of Narnia)
راستش را بگویید، چند بار تا به حال به هوای اینکه به نارنیا سفر کنید، وجب به وجب تک تک کمدهای خانهتان را گشتهاید تا شاید دری به نارنیا گشوده شود؟ نارنیا جهانی است که مردم عادی جهان ما میتوانند آنجا به پادشاه و ملکه بدل شوند. آن هم پادشاه و ملکه یک دنیای جادویی. مگر آرزوی همه بچهها همین نیست؟ البته شایان ذکر است که فیلمهای «ماجراهای نارنیا» تمام دنیای نارنیا را به تصویر نکشیدهاند. در هفت جلد کتابی که سی. اس. لوییس نویسنده این مجموعه نوشته است، تا عمق دنیای نارنیا را برای مخاطبینش وصف کرده است، داستان هفت خواهر و برادری که ما در فیلمها میبینیم تنها یک قطره از دریاست.
دنیای نارنیا پر از موجودات اساطیری است، از اسلان، شیری که نماد این سری فیلمها شده بگیر تا فانها، میناتورها، سانتورها و حیوانات سخنگو و درختهای با عقل و شعور و حتی بابانوئل! در اصل کتابهای نارنیا برای ردهسنی کودک و نوجوان هستند و اگرچه داستانهای نارنیا به دور از جنگ و درگیری و سختی نیست، اما دنیای نارنیا از همان ابتدا که بچهها از داخل کمد به آن وارد میشوند، برای فرار کردن از واقعیت طراحی شده و این آشکار است.
۷. اُز در فیلم «جادوگر شهر اُز» (The Wizard of Oz)
فیلم «جادوگر شهر اُز» در سال ۱۹۳۹ منتشر شد و شامل برخی از معروفترین صحنههای سینما از یک دنیای جادویی رنگارنگ است. این فیلم و نخستین اقتباسها در قالب تئاتر، از مجموعه ۱۴ کتاب به نام سرزمین شگفتانگیز اُز اقتباس شده بودند. در ادامه پسر نویسنده کتابها، یعنی ال. فرانک مجموعه کتابها را ادامه داد و ۲۱ کتاب جدید نوشت و میلیونها بچه مشتاق را در سرتاسر دنیا خوشحال کرد.
شما میتوانید سفرتان به اُز را روی جاده آجر زرد شروع کنید و برای کشف عجایب اُز جلو بروید. میتوانید به روستای مانچکینها بروید، از قلعه ساحره شرور دیدن کنید و ناوگان میمونهای پرنده را تماشا کنید. سر زدن به شهر زمرد و اسب هزاررنگش را هم فراموش نکنید. همه اینها عناصری هستند که اُز را به یک دنیای فانتزی کلاسیک و تکرارنشدنی تبدیل میکنند، دنیایی که تاریخ انقضا ندارد و هیچوقت قدیمی نمیشود. با رسیدن به اُز فقط یک طوفان درست و حسابی فاصله دارید.
۸. یک کهکشان در دوردست در دنیای سینمایی «جنگ ستارگان» (Star Wars)
بسته به اینکه درباره کدام دوره زمانی صحبت میکنیم، شاید تمایل نداشته باشید به سیارههای معروف دنیای جنگ ستارگان سفر کنید. در مقام مقایسه، دنیای جنگ ستارگان بیشتر به یک دیستوپیا شباهت دارد تا دنیای «پیشتازان فضا» (Star Trek). با این حال برخی از زیباترین مناظر جهانهای علمیتخیلی متعلق به دنیای جنگ ستارگان است. کوروسانت، نابو (شاید نه بیابانهای خسته کننده تاتوین یا جاکو) و صدها سیاره که در انیمیشنها و بازیهای کامپیوتری «جنگهای کلونها» به تصویر کشیده میشوند، هر کدام به شیوه خاص خود نمادین و جذاب است.
ممکن است شما بخواهید در اوج جمهوری قدیم یک جدای باشید، یا در پساپیش جنگهای کلونها یک خلبان شورشی باشید، شاید هم دوست دارید شاگرد یکی از لردهای سیث باشید. دنیای جنگ ستارگان بینهایت گسترده است و راستش را بخواهید همین که آدم بتواند توی سفینهای مثل سفینه هان سولو به قعر کهکشان سفر کند و شگفتیهایش را ببیند، کافی است.
۹. دنیای جادوگری در مجموعه فیلمهای «هری پاتر» (Harry Potter)
اگر بگوییم موج محبوبیتی که ناگهان برای «هری پاتر» دنیا را فرا گرفت، دیگر هرگز برای هیچ فیلمی تکرار نمیشود، شاید خیلی بیراه نگفته باشیم. هری پاتر به لطف شخصیتهای دوستداشتنی و دنیای لبریز از جادویش دل هر کسی را میبرد و از وقتی فیلمهایش پخش شد داشتن یک چوبدستی جادویی، یک جغد و یا جارویی که بتوان با آن پرواز کرد و کوئیدیچ بازی کرد، به آرزوی خیلیها بدل شده است.
چه موقعها که رویاپردازی نکردهایم اگر در هاگوارتز بودیم و جادو یاد میگرفتیم زندگیمان چگونه میشد. هرکسی «هری پاتر» را دیده باشد، این سؤال برایش پیش آمده که عضو کدام یک از گروهها میشد؟ اسلیترین؟ گریفیندور؟ شاید هم هافلپاف یا ریونکلا؟ هیچکس جز کلاه تعیین گروه نمیداند، نه به قطع. البته دنیای فانتزی جادوگری فقط به هاگوارتز و هاگزمید محدود نمیشود و مدرسههای جادوگری دیگری در سراسر دنیا وجود دارد که میتوانید در آنها هم تحصیل کنید. شاید هم شما اهل درس خواندن نباشید. شاید دلتان بخواهد زندان آزکابان را ببینید. بالأخره هر کسی علایقی دارد.
۱۰. سرزمین میانه در «سهگانه ارباب حلقهها» (The Lord of the Rings)
و سرانجام رسیدیم به بهترین دنیای فانتزی. دنیایی که همیشه خیرو شر را دربرابر یکدیگر قرار میدهد و نیروهای خیر برای شکست دادن شر، راهی ندارند جز اتحاد و دراز کردن دست دوستی به یکدیگر. «ارباب حلقهها» یک سهگانه فانتزی حماسی است که تا به امروز پس از گذشت ۲۰ سال از اکران فیلمهایش، هنوز فیلمی ساخته نشده که حتی نصف آنها هم خوب باشد. شخصیتهای آراگورن، لگولاس و گیملی، فرودو و سم و هابیتها و گاندولف برای همه کسانی که «ارباب حلقهها» را تماشا کرده باشند تا ابد در ذهنشان ماندگارند و همچنین شایر، گاندور، روهان و کوههای سیاه موردور.
سرزمین میانه یکی از غنیترین دنیاهای فانتزی است که نژادهای مختلف جادویی مثل دورفها، الفها، اورکها و جادوگران را به ما معرفی میکند. عقابهای غولپیکر، اژدهایان، درختهای سخنگو و عنکبوتهایی که در تاریکی غارها پرسه میزنند. جادو در وجب به وجب سرزمین میانه آشکار است. هنوز هم اگر برای بار هزارم به تماشای «ارباب حلقهها» بنشینید، تمام و کمال توجهتان را جلب میکند و شما را از روزمرگیهای دنیای واقعی و زندگیتان نجات میدهد. میگویید نه؟ امتحان کنید، ضرر که ندارد. چطور آدمی ممکن است میخکوب جنگ پلههای نور نشود؟ یا موقع سخنرانی شاه تئودن به هیجان نیاید؟ یا به مسابقههای مسخره لگولاس و گیملی نخندد؟ یا به مری و پیپین افتخار نکند؟ سرزمین میانه آنقدر شخصیت و ماجرا دارد که ما حاضریم حتی به عنوان یک ناظر، به عنوان کسی که هیچ چیز خاص و عجیبی ندارد، برویم آنجا و شاهد ماجراهایش باشیم. البته، اگر نگران خطراتی که سائرون و مخلوقاتش به ارمغان میآورند هستید، بهتر است یک سلاح لایق بردارید و طرز کارش را خیلی زود یاد بگیرید. به هر حال بعضی گلها خار دارند. آدم باید مراقب خودش باشد.
منبع: COLLIDER