۱۰ کارگردان مشهور که اولین فیلمشان یک شاهکار تکرارنشدنی بود
برخلاف اکثر کارگردانان سینما که قبل از ساختن شاهکارشان چندین بار تلاش میکنند و با نخستین فیلمهای خود به آزمون و خطا میپردازند، برخی از فیلمسازان مستعد با اولین ساختهی خود موفق میشوند یک شاهکار قابل توجه خلق کنند. اینکه اولین فیلم یک کارگردان بلافاصله به شاهکار تبدیل شود و تحسین منتقدان و برتریهای سینمایی دست پیدا کند، اتفاق بسیار نادری است. با ترکیبی قوی از بینش پیشگامانه، مهارت فنی و خلاقیت خالص، کارگردانان به خصوصی این جایگاه منحصر به فرد را به دست آوردهاند. اورسون ولز با فیلم «همشهری کین» (Citizen Kane) همه را حیرتزده کرد، سیدنی لومت با «۱۲ مرد خشمگین» (۱۲ Angry Men) فیلمهای درامهای دادگاهی را تحت تأثیر قرار داد و جردن پیل با چرخشهای داستانی و پایان خاص «برو بیرون» (Get Out) ژانر وحشت را دوباره زنده کرد.
کارگردانهای این فهرست با به تصویر کشیدن مسائل اجتماعی، به چالش کشیدن حد و مرزهای ژانرها و نشان دادن سبکهای نوظهور، با اولین فیلمشان موفق شدند جایگاه خود را در تاریخ سینما تثبیت کنند. این کارگردانها از همان ابتدا با زیر پا گذاشتن انتظارات و ریسکپذیری زیاد، در فیلمسازی به سطح بسیار بالایی دست پیدا کردند. اولین فیلم این دسته ده کارگردان شاهکاری است که تسلط استادانه آنها روی سینما را به رخ میکشد و مابین نوآوری و گیرا بودن تعادل برقرار میکند. معمولاً ساختن یک اثر تحسینکردنی و پیدا کردن سبک و سیاق خاص برای یک کارگردان طول میکشد، اما برخی فیلمسازان نشان دادهاند که با دست پر اولین اثر خود را میسازند و از همان ابتدای مسیر مسلط و صاحب سبک ظاهر میشوند. با همان نگاه اول به نخستین فیلمهای چنین کارگردانهایی میشود آینده درخشان آنها را دید و اطمینان یافت که در ادامه دست به خلق شاهکارهای سینمایی متعددی خواهند زد.
۱. کیمبرلی پیرس – «پسرها گریه نمیکنند» (Boys Don’t Cry)
کارگردان کیمبرلی پیرس در اولین شاهکار پر اهمیت و ویرانگر خود، «پسرها گریه نمیکنند» محصول سال ۱۹۹۹، با شجاعت و همدلی مقوله هویت جنسی را مطرح کرد. این فیلم براساس وقایع واقعی ساخته شده و براندون تینا نقش مرد جوانی را بازی میکند که جستجوی او برای رسیدن به عشق و آزادی شخصی، منجر به خشونت وحشتناکی میشود. در «پسرها گریه نمیکنند» هیلاری سوانک با بازی در نقش شخصیت اصلی برنده جایزه اسکار شد. روایت صمیمی پیرس و امتناع او از تکیه بر کلیشهها ضمن برقراری یک ارتباط قوی و عمیق با مخاطبان، باعث شد موضوعات مهمی در رابطه با مضمون فیلم روشن شوند. فیلم «پسرها گریه نمیکنند» با پرسهای پرخطر در قلمرو احساسی، صدای جسورانه و هنری پیرس را با صدای رسا اعلام کرد. از آنجایی که پیام و مضمون «پسرها گریه نمیکنند» هرگز کهنه نمیشود، نخستین فیلم کیمبرلی پیرس همچنان شاهکار او باقی مانده است.
۲. سم مندز – «زیبای آمریکایی» (American Beauty)
سم مندز در نخستین فیلم خود با نام «زیبای آمریکایی» محصول سال ۱۹۹۹ یک کمدی سیاه نافذ ارائه کرد. با «زیبای آمریکایی» بلافاصله ثابت شد سم مندز در مقام کارگردان اثر یک استعداد برتر و متمایز است. مندز با کاوش در رازهایی که در اعماق زندگی حومه شهر دفن شده است، تصویری خیرهکننده و در عین حال آزاردهنده ایجاد میکند که با اجراهای خارقالعاده بازیگران تقویت میشود. در «زیبای آمریکایی» کوین اسپیسی مظهر نارضایتی میانسالی است، در حالی که آنت بنینگ نماد کمال خانگی را به تصویر میکشد. فیلم «زیبای آمریکایی» صرفاً استعداد درخشان مندز در کارگردانی یا هنر بازیگران فیلم را به نمایش نمیگذارد، بلکه فیلم رابطهها و هنجارها را با شوخطبعی قوی و طنیناندازی تشریح میکند. کارگردان مندز با ترکیبی پیروزمندانه از تسلط فنی، مضامین درگیرکننده و اصالت سبک و سیاق، به طرز باورنکردنیای استانداردها را با اولین شاهکار خود٬ «زیبای آمریکایی»٬ بالا میبرد.
۳. کوین کاستنر – «رقصنده با گرگها» (Dances With Wolves)
فیلم «رقصنده با گرگها» محصول سال ٬۱۹۹۰ اولین تجربه کارگردانی کوین کاستنر بود که به اولین فیلم وسترن او نیز تبدیل شد. اکنون پس از گذشت بیش از ۳۰ سال وسترن آمریکایی کاستنر همچنان به عنوان یک شاهکار برجسته ماندگار باقی مانده است. کاستنر مخاطبان را به جبهههای دوران جنگ داخلی آمریکا میبرد و قبیله سیو (Sioux) را همدلانه، با احترام به تصویر میکشد. کاستنر از طریق استفاده پیشگامانه از زبان لاکوتا و تعهد به اصالت، یک حماسه احساسی و تجدیدنظرطلبانه خلق میکند. کاستنر همزمان با فراگیر و صمیمی بودن در به تصویر کشیدن پیوندهای بینفرهنگی، صدای متفکر و انسانگرای خود را به عنوان یک کارگردان در اولین شاهکار خود به گوش میرساند. «رقصنده با گرگها» به عنوان یک دستاورد بزرگ حرفهای است که هنر کاستنر را از همان ابتدا پشت دوربین تثبیت کرد.
۴. سیدنی لومت – «۱۲ مرد خشمگین» (۱۲ Angry Men)
فیلم «۱۲ مرد خشمگین» محصول سال ۱۹۵۷ یک درام دادگاهمحور است که بلافاصله توانایی خارقالعاده سیدنی لومت را در ایجاد کشمکش بین گروهی از شخصیتها به نمایش گذاشت. «۱۲ مرد خشمگین» ما را به اتاقی میبرد که هیئت منصفه دادگاه آنجا درباره یک محاکمه قتل بحث میکنند؛ بحثی که خیلی زود به تنش کشیده و به مخالفتهای شدید اعضای هیئت منصفه با یکدیگر ختم میشود. دیالوگهای جذاب و درگیرکننده، فیلمبرداری سیاه و سفید کلاستروفوبیک (برانگیختن ترس از مکانهای بسته) بینندگان را در کنار شخصیتهای «۱۲ مرد خشمگین» قرار میدهد و آنها را هم درست مثل اعضای هیئت منصفه به دو گروه تقسم میکند: آیا متهم بیگناه است یا واقعاً مرتکب قتل شده؟ فیلم «۱۲ مرد خشمگین» بیشتر از آنکه یک فیلم تریلر حقوقی باشد، یک درام تئاتری است که سیدنی لومت استعدادهای کارگردانی بازیگرمحور خود را در آن به نمایش گذاشته. او همچنین در «۱۲ مرد خشمگین» با بینشی تأملبرانگیز به وظایف مدنی و تعصبات میپردازد. «۱۲ مرد خشمگین» با وجود آنکه اولین فیلم لومت به حساب میآید، اما تبدیل به یک شاهکار شد که به تنهایی از کل کارنامه حرفهای بسیاری کارگردان دیگر بهتر است و به بهترین نحو ممکن تسلط و پختگی لومت در سینما را به رخ منتقدان و مخاطبان کشید.
۵. جان سینگلتون – «پسرا تو محله» (Boyz N The Hood)
فیلم «پسرا تو محله» محصول سال ۱۹۹۱ و به کارگردانی جان سینگلتون یک درام قدرتمند درونشهری است که پس از گذشت ۳۰ سال هنوز هم میتواند به طرز دردناکی غمانگیز باشد. سینگلتون در نگاه خود به خشونت و غفلت سیستماتیک در جنوب مرکزی لس آنجلس، انسانیت و ضرورت را با نگاه همدلانه خود به ارمغان میآورد. فیلم «پسرا تو محله» با بازیهای باورنکردنی کوبا گودینگ جونیور، آیس کیوب و لارنس فیشبرن در نقش چند عضو از جامعه که در دام موانع اجتماعی – اقتصادی گرفتار شدهاند، شجاعانه و با دلسوزی مقوله بیعدالتی نژادی را مطرح میکند. علاوه بر این، استفاده از فیلمسازی مردمی ماهرانه به صدای سینگلتون کمک کرد تا در صحنههای فیلم «پسرا تو محله» منفجر شود. اولین تجربه کارگردانی سینگلتون خالص بود و از نظر فرهنگی همچنان با جامعه امروز مرتبط است.
۶. جردن پیل – «برو بیرون» (Get Out)
جردن پیل بلافاصله پس از انتشار فیلم مبتکرانهاش، «برو بیرون» محصول سال ۲۰۰۷، جاهطلبی خود در رابطه با تحریکگری اجتماعی را از طریق ژانر وحشت به اثبات رساند. جردن پیل با ترکیب تعلیق و طنز داستانی هیجانانگیز درباره نژادپرستی روایت میکند که با دنبال کردن اتفاق هولناکی که برای شخصیت اصلیِ سیاهپوست فیلم میافتد، به تصویر کشیده شده است. فیلم «برو بیرون» لحظات دلهرهآور و ترسناک را با صحنههایی کاملاً زمانبندی شده از کمدی به تعادل میرساند و صدای خلاقانه و مستعد جردن پیل را با انتقاد تند و تیزی از جامعه به گوش مخاطبان میرساند. تا به امروز هیچ فیلم دیگری موفق نشده به اندازه «برو بیرون» چنین بینش متمرکزی درباره نژادپرستی ارائه دهد و به اندازه این فیلم اثرگذاری فرهنگی داشته باشد. «برو بیرون» که هم در ژانر وحشت حرفهای زیادی برای گفتن دارد و هم در مبحث تغییر لحن عامدانه یک کلاس درس به شمار میآید، نشاندهنده قدرتهای جردن پیل در مقام یک کارگردان خلاق است.
۷. پتی جنکینز – «هیولا» (Monster)
در فیلم «هیولا» محصول سال ۲۰۰۳ پتی جنکینز که برای اولین بار یک فیلم سینمایی را کارگردانی میکرد، توانایی عجیب خود را در گرفتن اجراهای تکاندهنده از بازیگران در حین روایت یک درام انسانی بسیار صمیمی، نشان داد. جنکینز زندگی یک قاتل زنجیرهای واقعی، آیلین وورنوس، را بدون آنکه از تجربه او به نفع روایت «هیولا» استفاده کند یا او را قضاوت کند، همدلانه و از طریق بازی خیرهکننده شارلیز ترون که برنده جایزه اسکار نیز شد، به تصویر کشید. «هیولا» با اجتناب از تلههای یک روایت زندگینامهای قابل پیشبینی، مسیر دردناکی که وورنوس در زندگی طی کرده تا به یک قاتل بیرحم تبدیل شود را دنبال میکند. جنکینز در «هیولا» روی امیال جهانی مربوط به عشق و پذیرفته شدن تمرکز میکند که در رابطه با داستان وورنوس، ماجرا به طرز اندوهناکی پیش میرود. اولین فیلم کارگردان جنکینز، شاهکار غنی با سؤالات درگیرکننده در رابطه با موفقیت، معصومیت و غلبه بر آسیبهای روحی است که با مخاطب پیوند عمیقی برقرار میکند.
۸. فرانک دارابونت – «رستگاری در شاوشنک» (The Shawshank Redemption)
فرانک دارابونت با «رستگاری در شاوشنک» محصول سال ۱۹۹۴، به اوج داستانسرایی هالیوود دست پیدا کرد. دارابونت با اقتباس از داستان کوتاه استیون کینگ، داستان مقاومت مردی را روایت میکند که برای چندین دهه به ناحق زندانی شده است. روایت لحن دلسوزانهای دارد که با کمک اجراهای خیرهکننده باعث شده «رستگاری در شاوشنک» به یکی از تحسینشدهترین و ماندگارترین فیلمهای تاریخ سینما تبدیل شود. کاگردان دارابونت در اولین شاهکار خود موفق شده احساسات را در عمیقترین حالت خود برانگیخته کند و انسانیت را به تصویر بکشد. او با «رستگاری در شاوشنک» ثابت کرد استاد خلق درامهای ماندگار و نشاطآور با محوریت ذات انسان است.
۹. کوین اسمیت – «فروشندهها» (Clerks)
«فروشندهها» نخستین فیلم کوین اسمیت بود که با بودجهای به اندازه ۲۷هزار دلار، بلافاصله او را در سال ۱۹۹۴ به یکی از نمادهای سینمای مستقل تبدیل کرد. این فیلم سیاه و سفید ماندگار پس از ساعات کاری در ایالت نیو جرسی و دقیقاً در همان فروشگاهی که خود اسمیت آنجا کار میکرده فیلمبرداری شده است. در «فروشندهها» شاهد روابط بیهدف شخصیتهای فیلم و مشتریانی هستیم که بدون هیچ دلیل داستانی خاصی وارد فروشگاه میشوند. از زمان کارگردانی فیلم «فروشندهها» تا به حال، اسمیت فیلمهای بیشتری ساخته (از جمله قسمت دوم «فروشندهها») و حتی ذهن خلاق پشت فرنچایز بزرگی مانند دنیای سینمایی مارول بوده است، اما اگر میخواهید شوخطبعی منحصر به فرد او را در بهترین حالت خود ببینید، باید «فروشندهها» را تماشا کنید. «فروشندهها» خالص، مبتدیانه و جاهطلبانه ساخته شده و نبوغ اسمیت را در نخستین فیلم او به رخ میکشد.
۱۰. اورسن ولز – «همشهری کین» (Citizen Kane)
ظهور حیرتانگیز نخستین فیلم اورسن ولز، «همشهری کین» محصول سال ۱۹۴۲، موجهایی ایجاد کرد که هنوز پس از گذشت ۸۰ سال در سینما طنیناندازی میکنند. نوآوریهای جسورانه اورسن ولز در سال ۱۹۴۱ بلافاصله روی نسلهای بعدی کارگردانها تأثیر گذاشت، امری که برای فیلم نخست یک کارگردان باورنکردنی به نظر میرسد. در حالی که آثار بعدی او، از جمله «نشانی از شر» (Touch of Evil) و «امبرسونهای باشکوه» (The Magnificent Ambersons) خلاقیت بیوقفه او را منعکس میکنند، اما اولین شاهکار او٬ فیلم «همشهری کین»٬ به طرز تکرارناشدنیای اورسن ولز را در مقام یک کارگردان با اصالت و مبتکر معرفی کرد. «همشهری کین» بیتردید یکی از بهترین فیلمهای تاریخ سینما است و تا به امروز هیچ اثری نتوانسته به اندازه آن روی سینما تأثیر بگذارد.
منیع: screenrant